کس دادن های من

1400/08/20

پ.ن: اسما تو داستان من مستعاره
پ.ن: همش از خاطرات واقعیه کس دادن خودمه

کس دادن یکی از کارای فوق دوس داشتنی توی دنیاست
البته از نظر من

۲ ماهی میشد از رابطه ی دو سال و‌ نیمم اومده بودم بیرون، رابطه ای که ناخواسته توش کس دادم زن شدم و آخرشم به جدایی کشید…! (اگه دوس داشتین بگین تعریف کنم ولی خودم دوسش ندارم چون کیرش کوچیک بود و من معمولا ارضا نمیشدم)
از کاتم به بعد چون حس میکردم ضربه خوردم تا حدود ۲ سال حال روحیم خوب نبود و خب رسما با هرکی که خوشم میومد دوست میشدم و کارم به سکس میکشید و دلی از عزا در میاوردم. این داستان برای اولین سکسم بعد از کات کردنمه.
از اونجایی که سکس و دوس دارم کلا مشکلی ندارم با چیزی تو سکس و پایه ی هر نوع سکس در هرجاییم هستم.
من اصالتا برای شمالم ولی شمال زندگی نمیکردم اون موقع، تمام فامیلای پدری و مادریم شمالن و ما یک هفته قبل عید اومدیم شمال، رابطم با یکی از دختر عمه هام خیلی خوبه (دختر عمم از من ۲ سال بزرگتره و مطلقه است، خودم ۲۴ سالمه) و خب دختر عمم (یلدا) با دوس پسرش (مهدی) و دوست دوس پسرش (محمد) و من (فاطمه) زیاد رفتیم بیرون این یه هفته ای که شمال بودم. یلدا و مهدی تا بهم میرسیدن شروع میکردن بوسیدن و بغل منم با محمد حرف میزدم و تیک میزدیم باهم.
محمد کاملا از من خوشش اومده بود و معلوم بود بدش نمیاد منو بمالونه و ترتیبمو بده که خب منم همچین بدم نمیومد و باهاش لاس میزدم. بابای مهدی چون بساز بفروش بود ویلا و آپارتمان خالی که برای فروش بود زیاد داشتن و چون مهدی پیش باباش کار میکرد معمولا کلید آپارتمان و ویلاهارو داشت. یروز گفت بریم فلان برجمون نزدیک‌ دریاست و سالن بازی و بیلیاردم داره. یلدا به من گفت من خیالم راحته از اینا بیا بریم منم اوکی دادم و رفتیم برجشون تو محمودآباد، یکی از طبقه هاش کاملا معلوم بود مکان یلدا و مهدیه چون یه موکت تو یکی از اتاقا بود و بساط قلیون ومشروب و پاستور یگوشه ی اتاق، پاستور اوردن وسط که بازی کنیم دیدم مهدی یه اشاره به یلدا زد و یلدا اومد دم گوشم گفت با محمد سر گرم شو من الان میام.
یلدا و مهدی پا شدن رفتن تو اتاق، منو محمد شروع کردیم به بازی من برگارو بر زدم چند دقیقه بعد یهو صدای بوس و خوردن و آه اوه ریز‌ اومد، یه نگاه به محمد کردم دیدم زل زده به من منم به روی خودم نیاوردم ولی شرتم از صدای آه و ناله های یلدا داشت خیس میشد، دوماه بود کس نداده بودم و خب روم نمیشد وگرنه همونجا شلوارمو میدادم پایین و‌ کسمو قمبل میکردم و فقط میگفتم محمد منو از کس بکنه.
بازی و شروع کردیم که صدای یلدا و مهدی تمام حواسمو پرت کرد و اصلا نمیفهمیدم چیجوری بازی میکنم، یلدا مثل کیر‌ ندیده ها داشت ساک میزد و صدای ملچ ملوچ خوردنش داشت دیوونم میکرد و کسمو به خارش انداخته بود.
دوس داشتم من جای یلدا الان زیر کیر بودم، برام فرقی نداشت کیر مهدی یا محمد کسم فقط میخواست پر از آب بشه.
-فاطمه، بازی نمی‌کنی؟!
صدای پر از شهوت محمد منو به خودم اورد و چشمم مستقیم رفت تو کیر سیخ شدش که داجشت شلوارشو پاره میکرد.
یه نگاه بهش کردم دیدم داره‌ به لای‌ پام و کس کلوچه ایم که از زیر ساپورت معلومه نگاه میکنه و آب دهنشو قورت داد.
منم دیدم داره هیز بازی در میاره کرمم گرفت و از قصد برای تحریک کردنش و نخ دادن بهش و به بهونه ی گرما بلند شدم مانتوی کوتاهمو دراوردم زیر مانتوم یه تاپ مشکی جذب تنم بود که سینه هام داشت ازش میزد بیرون
محمد نگاهش رفت سمت سینم که از روی تاپ معلوم بود بزرگیش و خوش فرم بودنش
گفتم وای کمرم درد گرفت و تکیه دادم به دیوار زانوهامو تو دلم جمع کردم و مچ‌ پاهامو باز کردم و کسم مثل یه کلوچه ی تازه از لای پام زد بیرون
این کارو کردم تا دید محمد به کسم بی نقص بشه و محمد که انتظار این ویوی جذاب و نداشت یهو زل زد به چشمام و سریع نگاهش دوباره رفت رو کس باد کردم و ناخودآگاه دستش رفت رو‌کیرشو جا به جاش کرد
صدای یلدا که معلوم بود خیلی خوب داره کس میده کاملا واضح میمومد
-جووووون منو همیشه همینجوری بکن مهدی، کسم مال توعه اوووووف بکن فقط
من شورتم خیس بود از آب شهوتم به محمد گفتم من میرم دستشویی و به بهونه ی کفش پوشیدن پشت به محمد خم شدم و یه دید عالی از کونم بهش دادم و پشت بهش رفتم سمت دستشویی و از قصد کونمو تو راه میلرزوندم
توی دستشویی چوچولمو مالیدم و ارضا شدم سریع و خودمو شستم و اومدم بیرون
صدای جیغای یلدا و التماساش میومد که میگفت بسته کسم جر خورد، با خودم فکر کردم مگه کیرش چقدر میتونه بزرگ باشه؟!
بالاخره بعد از چند دست بازی ما تحمل صدای کس‌ دادن یلدا خانوم و اه و ناله هاش و التماساش به مهدی که تند تر بکنه از کس دادن سیر شد و اومدن از اتاق خوش و خرم بیرون و مهدی مستقیم رفت دستشویی و یلدا اومد نشست و به روی مبارکشم نیاورد ما داشتیم صدای مهدی تند تر منو بکناش و میشنیدیم، مهدی از دستشویی اومد نشست با لبخند و گفت از اول پخش کن ورقار و چهارتایی بازی کنیم. محمد یه نگاهی بهش کرد گفت خوش گذشت؟! مهدی خندید گفت عالییییی بود داداش، تعارف نکنین شما بفرمایین تو.
محمد به من نگا کرد، وای که شورتم دوباره خیس شد از فکر همین الان کس دادن به محمد ولی اصلا بروی خودم نیاوردم و ورقارو پخش کردم که بازی کنیم. یکم قلیون کشیدیم و پاستور بازی کردیم و رفتیم سالن بیلیارد و یکی دو ساعت بعدش رفتیم خونه.
رسیدیم خونه به یلدا گفتم اه و نالت تا وسط پذیرایی میومد جنده خانوم
-جدی میگی؟!
+اره، چه خبرت بود؟!
-واییییی نمیدونی گیر داده بود من باید از کون بکنمت منم گفتم نه نمیدم.
+حالا دادی کون یا نه؟!
-نه بابا کون میدادم حالا حالاها نمیومدیم بیرون، کسمو جر داد بجاش انقدر کیرش گنده است، تو نمیخوای به محمد پا بدی؟!
+نمیدونم، حس میکنم خیلی لاغره، دوس دارم اگه پا میدم به یکی بدم زیرش له بشم
-خره از قدیم گفتن لاغرا کیرشون گنده است
من بعد این حرفش زدم تو سرش و دیگه حرفی نشد

روز پنجم بود که یادم اومد تولد یلداست و ما هیچ برنامه ای براش نچیدیم گفتم اول از مهدی بپرسم اگه برنامه ای نداره با عمم اینا هماهنگ کنم که سورپرایزش کنیم، شماره ی مهدی و یواشکی از گوشی یلدا برداشتم و زنگ زدم که گفت نه اونم اصلا حواسش نبوده قرار شد شب ویلا بگیره و اونجا سورپرایز کنیم یلدارو، ما یکم چرخیدیم و سرگرم شدیم تا شب مهدی زنگ زد گفت بریم ویلا یلدا از من پرسید منم از قبل در‌جریان بودم اوکی‌ دادم و اونا لوکیشن فرستادن و ما با ماشین یلدا رفتیم ویلا.
یلدا که از صبح فکر میکرد ما اصلا یادمون نیست خیلی حالش گرفته بود و تو خودش بود و ناراحت بود تمام مدت، وقتی از در ویلا رفتیم تو و دید یه تولد جمع و جور گرفتیم واسش خیلی خوشحال شد و پرید بغل مهدی و کلی بوسش کرد و‌ در گوشش یچیزی گفت و مهدی نیشش باز شد. کیک اوردیم و بعد دادن کادو بهش محمد گفت الان وقت مشروب خوردنه، یلدا یه مهدی گفت من گرسنمه پاشین بساط کباب و اماده کنین.
پسرا پا شدن رفتن تو حیاط برای زغال و‌ کباب
رفتم پیش یلدا گفتم دیوس چی گفتی انقدر ذوق کرد؟!
-بهش گفتم چون خوش حالم کردی منم بهت اجازه میدم امشب کس و کونمو یکی کنی
+ای خراااااب، قراره تا صب صدای جیغت و تحمل کنم؟!
-عزیزم میتونی خودتم تا صبح جیغ بزنی، البته زیر کیر محمد
وقتی یلدا این حرف زد من زدم زیر خنده ولی شرتم دوباره از فکر کیر‌ محمد و اینکه بخوام بعد دوماه کس بدم خیس شد.
پسرا اومدن تو و مهدی گفت زغالش بدرد نمیخوره، محمد یه نگاهی به من کرد و چشمک زد و گفت بیا بریم زغال بگیریم.
منم سریع فهمیدم واسه اینکه ویلارو برای این دوتا خالی کنیم این حرف و زد سریع بلند شدم یه لبخند بزرگ به یلدا زدم و گفتم ما بریم که زود نیایم و زدیم بیرون.
پامونو از در بیرون نزاشتیم که صدای جیغ و خنده ی یلدا بلند شد، به محمد گفتم نه که اینا براشون فرق داشت بود و نبود ما
محمد خندید و گفت نه فرق که نداشت ولی مهدی بهم گفت میخواپ رو مبل و اپن به دست بکنه یلدارو
من که نمیدونستم از پرویی محمد تعجب کنم یا این حجم شهوت مهدی
ترجیح دادم سکوت کنم و چیزی نگم، حدود نیم ساعت چرخیدیم تو شهر و حرفای عادی زدیم، زنگ زدیم مهدی تا جواب داد محمد گفت: داداش بیایم یا هنوز نخود سیاه میخواین؟!
مهدی بلند خندید گفت بیاین بیاین.
رفتیم ویلا و پسرا کباب و زدن و مشروب خوردیم و خندیدیم و بازی کردیم، من هی به بهونه های مختلف با محمد میلاسیدم و خودم و بهش میمالیدم، مطمئن بودم امشب من باید به این آدم کس بدم وگرنه دیوونه میشدم، ساعت ۱ شد و ما نیمه مست بودیم یهو مهدی دست یلدارو گرفت برد تو اتاق در و بست منو محمد زدیم زیر خنده و زل زدیم به هم.
محمد گفت بریزم مشروب؟! گفتم اره بابا. همینجوری که تو چشماش زل زده بودم گفتم من که مثل اینا تو اتاق کاری ندارم همینجا تا صبح میخورم.
محمد یه نیش خندی زد و گفت مطمئنی تا صبح میخوری؟!
منکه منظور محمد و گرفته بودم خندیدم و گفتم اره، چی فکر کردی راجبم؟! من عاشق خوردنم
لبخندش بزرگتر شد و خودشو بهم نزدیک کرد و یه نگاه به لای پام کرد و آروم گفت منم عاشق خوردن تا صبحم
من که کسم از ذوق شروع کرده بود به نبض زدن لبخند زدم و محمد پیکمو پر کردو گفت پس به سلامتی خوردن تا صبح
پیکمونو همزمان رفتیم بالا که یهو صدای یه جیغ نسبتاً بلند و پشتش صدای تلمبه های پشت هم از تو اتاق اومد و یلدایی که هی میگفت آه آه آه بکن تند تر جرم بده.
با اینکه سعی میکردن آروم باشن ولی هم مست بودنشون هم سکوت خونه باعث شده بود قشنگ صداشون و ما بشنویم
صدای تخت که داشت از تلمبه های مهدی تکون میخورد و صدای تخماش که میخورد تو کس یلدا باعث شده بود شهوتم بزنه بالا
سرمو بلند کردم دیدم محمد زوم شده تو صورتم و گوشاش سرخ شده.
گفتم چقدر گوشات سرخه؟!
گفت لپای خودتو ندیدی پس…
یهو صدای یلدا اومد که گفت واااای مهدی کونم نه الان جر میخورم، واااای مهدی میگم نکن از کون آخخخخخ کونم پاره شد
مهدی هی قربون صدقش میرفت و میگفت تموم شد تموم شد
یهو یلدا یه جیغ بلند کشید و سکوت شد
معلوم بود مهدی دستشو گذاشته جلوی دهن یلدا، بعد چند ثانیه دوباره صدای تخت با صدای آی دردناک یلدا بلند شد، منکه دیگه کلافه شده بودم از شدت شهوت و خیسی شرتم به محمد گفتم یه پیک دیگه بریز
محمد پیکمو پر کرد و با گوش دادن به آه گفتنای یلدا که الان فقط از روی لذت بود پیکمو رفتم بالا
یهو یلدا اخ گفت و دوباره صدای بلند تلمبه زدن و صدای نفسای مهدی و آه کشیدن یلدا بلند شد.
محمد تو یه حرکت دستمو کشید و بلند شد منم باهاش بلند شدم و گفتم چیه؟!
گفت خیلی صداشون واضحه بیا بریم تو این یکی اتاقه بلکه صداشون کم بشه. منم به امید اینکه برم تو اتاق شاید باعث شه امشب منم کس‌ بدم بدون حرف پشتش رفتم در و بست و من نشستم رو تخت.
خودش اومد دراز کشید رو تخت و زل زد به سقف، منم کنارش دراز کشیدم و زل زدم به سقف.
صداها خیلی کم شدن و فقط یه سری صدای نامفهوم سکسی میومد.
چند دقیقه گزشت و یهو برگشت سمت من
منم نگاش کردم و دیدم زل زده به لبام، نگاهش هی از چشمام می‌رفت رو لبام و من فقط به اینکه ازم لب بگیره تا من سریع برم رو کیرش فکر میکردم.
لبام و خیس کردم و تا به خودم بیام شروع کرد به خوردن لبام و زبونش و کرد تو دهنم و منم بعد چند ثانیه به خودم اومدم و شروع کردم به خوردن لباش و زبونش و همراهی من و که دید خودش و کشید لای پای من و اومد روم من دستمو بردم توی موهاش
مشغول لبای هم بودیم و محکم کیرشو از روی شلوار فشار میداد رو کسمو ازم لب میگرفت
یهو صدای اه بلند مهدی که گفت آخ اومد با صدای آه یلدا اومد و ما دوتا شهوتمون بیشتر شد و خودش و کیرشو بیشتر بهم فشار داد.
یکی از دستاش اومد بالا و شروع کرد مالیدن سینم از روی لباس و یکی دیگه از دستاش رفت روی کونم از روی ساپورت تنگم و همینجوری که منو میمالوند و لبمو میخورد صدای در اتاق یلدا اینا اومد که باز شد و اومدن بیرون پشت بندش صدای مهدی که محمد صدا کرد، محمد یهو استوپ داد و زل زد تو چشمام و لبخند زد و روی لبمو‌ بوسید و سریع از روم بلند شد و زد بیرون از اتاق.
انقدر همه ی این اتفاقا سریع افتاد که من همینجوری رو هوا خشک شدم با یه کس خیس از آب خودم که فقط منتظر کیر بود. سریع به خودم اومدم و بلند شدم زدم بیرون.

محمد به مهدی گفت: داداش دیدیم مراعات نمیکنی رفتیم تو اتاق صداتون کمتر بیاد.
مهدی یه نگاهی به ما کرد و گفت باشههههه چشممممم شما که راست میگی، من عذرخواهی میکنم، دست خودم نیست با یلدا از خود بیخود میشم.
بعد از این حرف‌ خم شد لبای یلدارو بوسید و خیلی نا محسوس به کون یلدا چنگ زد و ولش کرد رفت سمت تراس سیگار بکشه.
محمد به من چشمک زد و پشت سر مهدی رفت. یلدا آروم و لنگ زنان و یوری نشست رو مبل
گفتم اووووو یه کون دادی این کارا چیه؟!
بهم چپ چپ نگاه کرد و گفت کیرش قد کیر‌ خره، یجوری کرد تو‌ کونم مستیم پرید عوضی، بیا برام پیک بریز گفته بازم میخواد، تا صبح میخواد کس و کونمو جر بده، یه تولد گرفته قد یه سال کس میخواد
خندیدم و گفتم باز خوبه تو داری میدی
نگام کرد گفت جدی ندادی؟! پس چیکار میکردی تو اتاق؟!
+هیچی بابا انقدر صداتون بلند بود رفتیم صداتون نیاد، دراز کشیدیم تا اومدیم حرکت بزنیم اومدین بیرون.
یلدا زد تو سرم گفت احمق بی عرضه، ببرتم تو اتاق دیگه نمیزارم بیاد بیرون، تا صبح بده عزیززززززم
منم خوشحال از اینکه بالاخره کسم به کیر میرسه گفتم باشه.
پسرا اومدن تو و نشستن دوباره پای مشروب و تا ته بطری عرق و خوردن و قشنگ مست و ملنگ شدیم
من زل زده بودم به محمد و هی لبام و خیس میکردم و فقط دوس داشتم زودتر کیرش و تو دهنم حس کنم.
رفتم دم گوش یلدا و گفتم نمیخواین برین تو اتاق؟!
یلدا یه نگاهی به منو محمد کرد و رو به مهدی گفت
عزیزمممممم خوابت نمیاد؟!
مهدی سریع گفت میاد عزیزم پاشو پاشو بریم
بلند شدن رفتن و محمد زل زد بهم، من که منتظر بودم به خودم گفتم عمرا این فرصت و از دست نمیدم، امشب فقط میخوام کس و کون بدم
خجالت و گزاشتم کنار و همینجوری که نگاهش میکردم رفتم تو اتاق آروم آروم و اونم پشت سرم اومد.
مستی و شهوت باعث شده بود هیچی برام مهم نباشه.
رفتم رو تخت و پشت بهش قمبل کردم و به صورت داگی کونمو براش تکون دادم تا اومد دست بزنه سریع برگشتمو خودم و رو تخت کشیدم بالا و آروم پاهامو براش باز کردم
چهار دست و پا اومد رو تخت و خودشو کشید بالا و شروع کرد لب گرفتن ازم مالیدن سینه هام
لبامو که حسابی خورد دکمه های پیراهنمو باز کرد و سینمو از روی سوتین گاز گرفت.
دستشو که برد پشت قفل سوتینمو باز کنه خندیدم و گفتم قفلش جلوشه
قفل و که باز کرد سینه های سفت و شق شدم که از شهوت زیاد نوکش زده بود بیرون از سوتینم افتاد بیرون، یکم به سینه هام نگاه کرد و افتاد به جون سینه هام همینجوری که سینه هام و میمکید صدای اه و ناله های یلدا و مهدی از اتاق بغل اومد که یلدا جیغ میزد تند تر بکنتش و مهدی جون می‌گفت و تلمبه میزد
محمد دستشو کشید رو شکممو خواست وارد شلوارم کنه که نزاشتم و هولش دادم عقب
با تعجب نگام کرد که برگشتم و قمبل کردم و کس کونمو دادم براش هوا و چون یه لِگ مشکی براق جذب تنم بود قشنگ قالب‌ کونم بود و خط کسم و خوب نشون میداد محمد یه جون گفت و محکم زد رو کونمو از روی شلوار چاک کسمو مالید و کونمو گاز گرفت، دو طرف لِگ و گرفت و یجا شورت و لِگمو دراورد تا کس و کونم و لخت جلو چشمش دید دوباره یه جوووون گفت
با دستاش لپای کونمو وا کرد و یکم به سوراخ کونم نگاه کرد دستشو برد لای‌ چاک کسم و کسمو باز‌ کرد و گفت اوووووووف چه کسی داری چقدر خوشگل و خیس و داغی لعنتی جووووووون کجا بود این کس تا حالااا؟! پاهامو بیشتر باز کرد و صورتش و برد لای کسم و از کسم تا سوراخ کونم و زبون کشید جووووووون فاطی چقدر کست خوشمزه است لعنتی
دوباره یه لیس دیگه زد و من از ته دل آه کشیدم
اه محمد بخور کسمو لیسش بزن
زبونش و کشید روی چوچولمو با انگشت دستش سوراخ کونمو بازی داد و تند تند چوچولمو لیس زد و یه انگشت دیگش و آروم کرد تو کسم
وااااای که چه حس خوبی بود
صدای یلدا از اتاق بغل که داشت کس میداد و التماس میکرد بیشتر مهدی کسش و بکنه خودم تو حالت قمبل کس و کونمو هوا داده بودم با پسری که نمیشناسمش و انگشتاش که توی کس و کونم داشت عقب جلو میشد و همزمان چوچولمو میلیسید. با دستم سرش و به کسم فشار دادم و گفتم ااااه محمد تند تر بخور
محمد انگشتشو از کس و کونم در اورد و منو چرخوند طاق باز خوابوند و دوباره با زبونش افتاد به جون کسم و دوتا انگشتشو کرد توی کسم و تند تند عقب جلو کرد منم با دستم سرش و لای پام فشار میدادم و از حس زبونش رو چوچولم لذت میبردم
سرم و از روی تخت آوردم بالا و زل زدم توی چشمای محمد اونم همینجوری که کسم و میخورد نگام میکرد
اآآآآآآه محمد تند تر زبون بزن کسم و بخور اوووووووم تند تر
یه مُک عمیق به کسم زدم و انگشتاشو از کسم دراورد
بالش رو تخت و برداشت و گذاشت زیر کمرم و پاهامو تو دلم جمع کرد و سوراخ کونم دقیقا جلوی صورتش قرار گرفت
اروم زبونش و دور سوراخ کونم چرخوند و گفت اووووف چه کون تنگی داری تو، تا حالا به کسی کون ندادی؟!؟
منکه دیگه دستمو رسونده بودم روی چوچولمو نرم شروع به مالیدنش کردم گفتم نه کونم و تا حالا کسی جر نداده
-خودم تا صبح راه کونت و باز میکنم تا مثل دختر عمت فقط جیغ بکشی

با این حرفش از تصور اینکه قراره تا صبح زیرش باشم کسمو تند تر مالیدم و محمد دستمو سریع داد کنار و پاهامو کامل جفت کرد و برد تو دلم و از سوراخ کونم تا کسم و یه لیس محکم زد و دوباره شروع کرد به خوردن چوچولم
من از لذت زیاد رو تختی و چنگ میزدم و آه میکشیدم
آآآه بخور کسمو
انگشتتو بکن تووووووش
همزمان که کسمو میخورد انگشتاشو دوباره فرو کرد تو کس و کونم و عقب جلو میکرد، سوراخ کونم یکم میسوخت ولی انقدر شهوتی شده بودم که فقط به کیرش که باید میرفت توم فکر میکردم
محمممممد اووووووم بسته انقدر نخور بلند شو من کیرتو میخوام
-جوووووون چی میخوای؟!
+لعنتی کیرتو می‌خوام
-چیکارش کنی؟!
+میخوام بخورمش، می‌خوام تو کسم حسش کنم تا ته
با این حرفم محمد رفت پایین تخت و منتظر نگام کرد
سریع بلند شدم روی زانوهام رفتم سمتش و دستمو رسوندم به کمربندش
صدای آه و اوه یلدا با صدای مردونه ی مهدی از اتاق بغل میومد و معلوم بود حسابی یلدا داره رو کیر بهش خوش میگذره
منم مثل دخترای تشنه ای که آب کیر بهشون نرسیده سریع کمربند محمد و باز‌ کردم و شلوار و شورتشو همزمان دراوردم
کیر کلفت و درازش از زیر شورت و شلوارش پرید بیرون سیخ وایستاد
موهام و دادم پشت گوشمو آروم دستمو کشیدم روی کیرشو بالا پایین میکردم و محمد دستاشو رسوند به سینه هام و با سر سینم بازی‌ کرد و ور رفت و آه های اروم میکشید
منم مستقیم تو چشماش نگاه میکردم زبونم و دور لبم میکشیدم و کیرشو براش می‌مالیدم و میدیدم منتظره من‌ بخورم براش
آروم و نرم خم شدم و کونمو قمبل کردم دادم عقب که یه ویوی خوب براش بسازم و آروم زبونمو دور تا دور سر کیرش کشیدم
محمد دستشو گذاشت رو سرم و سریع دستشو پس زدم و رفتم زیر کیرش و تخماشو کردم تو دهنمو با دستم کیرشو مالیدم میدیدم این آرامشم داشت دیوونش میکرد
از اون طرف صدای جیغ یلدا با صدای تلمبه زدناشون و صدای مهدی که میگفت این کس و کون مال کیه جنده؟! شهوتمونو چند برابر کرده بود
سرعت دستمو تند کردم و تخماشو تند تند زبون زدم و یهو کل کیرشو کردم تو دهنمو تند تند عقب و جلو کردم
محمد دستشو گذاشت رو سرم و چندتا تلمبه تو دهنم زد و تا ته حلقم کیرشو فرو کرد
من سریع خودمو کشیدم عقب تا اوق نزنم و دوباره کیرشو کرد تو دهنم
بعد چند تا تلمبه چرخیدم طاق باز خوابیدم رو تخت سر و گردنمو آویزون کردم و گفتم بزار تو دهنم
اونم سریع کیرشو فرو کرد تو دهنمو خوابید روم و چوچولمو خورد
اووووف بهترین نوع 69 همین پوزیشنه
پاهامو بهم جفت کرده بودمو لبه های کسمو داده بود کنار و چوچولمو میخورد و همزمان تو دهنم تلمبه میزد
من که نزدیک ارضا شدن بودم کونمو منقبض کرده بودم و تند تند سرم و عقب جلو میکردم و یهو کیرشو از دهنم دراوردم و با یه آه ارضا شدم
آب کسم تمام کس و رونمو خیس کرده بود
محمد دید ارضا شدم محکم تر چوچولمو میخورد تا تموم آب کسمو بکشه بیرون
بعد چند ثانیه سریع بلند شد منو چرخوند و قمبل گذاشت منو لب تخت و کیرشو کشید به خیسی کسم و سر کیرشو فشار داد دم‌ سوراخ کسم
منم که بعد از دوماه کس ندادن تنگ شده بودم و تشنه ی کیر بودم فقط کامل سرمو گذاشتم رو تخت و بهش گفتم آرووووم بکن
سر کیرشو اروم میکرد توی کسم و در میاورد و میمالید پایین تا بالای کسم و دوباره میکرد توش و من فقط اه میکشیدم زیرش
تو یه حرکت نصف کیرش و فرو کرد تو کسم و سریع با انگشت کلفت شصتش کرد تو سوراخ کونم
من نمی‌دونستم از درد و لذت کسم آه بکشم یا از سوزش سوراخ کونم جیغ بکشم
دستامو بردم بالای سرم و ملافرو چنگ زدم و محمد دوباره کیرشو یکم دراورد و دوباره تا ته به ضرب فرو کرد تو کسم و من از ته دل صداش کردم
محمددددددد کسم جر خورد
محمد همینجوری که کیرش تا ته تو کسم بود خم شد روم سینه هام و گرفت تو دستش و فشار داد و گفت امشب تازه شروع شده‌ جنده کوچولو
وااااای که دلم میخواست مثل یه جنده تا صبح فقط کس و کون بدم بهش
محمد شروع کرد به تلمبه زدن تو کسم و با یه دست سوراخ کونمو گشاد میکرد با یه دست دیگه موهام و‌ میکشید
+بکن بکن جوووووون کسمو جر بده آرههههه بکن منو
-دوس داری؟! کیرمو دوست داری جنده کوچولوی من؟!
منکه دوباره داشتم ارضا میشدم کس و کونمو منقبض کردمو فشار‌ قمبلم و بیشتر کردم تا سوراخ کسم بیشتر بره بالا و تو دید کیر خوشگلش باشه گفتم من عاشق کیرم، تا ته بکن تو کسم تخماتم بکن توش آه بکن محکم تر
همینجوری که کسم و جر میداد و تلمبه های سفت میزد خم شد روم و گفت امشب یجوری میکنمت که نتونی راه بری، چند روزه تو‌ کف کس و کونتم، جوووون جیغ ‌بزن واسم
+قربون ‌کیرت برم، هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر خوب بخوری و بکنی وگرنه مطمئن باش کل این روزا زیر کیرت بود، جوووون بکن منووووووو

محمد موهامو میکشید و میکرد و یهو سرعتشو برد بالا و چندتا ضربه ی سفت تو کسم زدم و صدای اخش و اه من ترکیب شد
اخ جنده چه کس تنگی داری وای آبم داره میاد اووووف چقدر تنگ و خیسی قربون کست برم اخ
سریع کیرشو از تو کسم دراورد و من سریع برگشتم پاهامو دادم بالا گفتم بخورش دارم میام
محمد که یه دستش و محکم به سر کیرش گرفته بود تا آبش نریزه بهم نگاه کرد و سریع خم شد رو‌ کسم و چوچولمو کرد تو دهنشو دست تمیزشو کرد تو سوراخ کسم و من کمرم و از تخت بلند کردم و با فشار تو دهنش ارضا شدم
آه اومد اومد بخورش جوووووون کسم ارضا شد آه بخووووور
بدنم به آرامش رسید و محمد از روی کسم بلند شد و سریع در و باز کرد رفت بیرون
صدای تلمبه های مهدی تو کس یلدا هنوز به گوشم میرسید و باعث شده بود بازم دلم کیر بخواد
نمیدونم این پسر چه کمری داشت که هنوز داشت میکرد
یکم که نفس کشیدم بلند شدم لباسامو بپوشم دیدم یکمی از آب محمد ریخته رو زمین و لب تخت
من واقعا خوشحال بودم از این کس دادن بهوییم لباسامو پوشیدم و رفتم تو حال نشستم و صدای یلدا که التماس میکرد به مهدی وای بسته نمیتونم کسم پاره شد مهدی توروخدا بسته باعث شده بود برنامه ی کس دادن دوبارم به محمد و بریزم
رفتم برای خودم یه لیوان آب ریختم و خوردم
محمد از دستشویی اومد بیرون باهم چشم تو چشم شدیم و لبخند زدیم
-خوبی؟!
+آره عالی، آبت ریخته بود رو تخت و زمین
-عهههه، برم تمیز کنم بیام
+اینا تا کی میکنن؟!؟
-مهدی کلا همینه، خودش دیر ارضاست مشروبم میخوره بدتر میشه، کس و کون طرف و یکی میکنه
یه نگاه معنی دار بهش کردم و اومد سمتم دستشو گذاشت رو کونم و فشار دادو گفت چیهههههه دلت خواست کس و کونتو یکی کنم؟!؟

نوشته: Fateme__


👍 60
👎 7
186101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

842004
2021-11-11 02:54:53 +0330 +0330

یه کص تر تمیز پیام بده پارش کنم

0 ❤️

842009
2021-11-11 03:08:33 +0330 +0330

خوشحال میشم بیشتر آشنا شیم

0 ❤️

842016
2021-11-11 03:26:37 +0330 +0330

چی شد دلت خااااااست
منم دلم خاااآآاآاآاااااست

2 ❤️

842019
2021-11-11 03:54:30 +0330 +0330

تا اونجا که پاستور رو آوردن بازی کنن خوندم

د د د آخه مشنگ!!! پاستور دانشمند فرانسویه، نه وسیله ورق بازی، اون پاسوره کسخل خان


842028
2021-11-11 05:13:09 +0330 +0330

گزارش کص دادن یلدا به مهدی بیشتر بدلمون چسبید تا شرح حال کص دادن خودت که برعکس چنگی به دل نزد …این یعنی گزارشگر خوبی میشی جنده خانم…نویسنده گی رو بیخیال شو

3 ❤️

842035
2021-11-11 06:15:04 +0330 +0330

👌 🌹

0 ❤️

842046
2021-11-11 07:46:30 +0330 +0330

والا منکه دیر ارضا هستم خوبم میگام ولی حوصله مخ زدن ندارم

2 ❤️

842050
2021-11-11 08:29:34 +0330 +0330

اشتباهی نرفتی پاستور

0 ❤️

842051
2021-11-11 08:39:29 +0330 +0330

یه سر بریم میدون پاستور!

0 ❤️

842054
2021-11-11 09:29:33 +0330 +0330

تمایل به اشنایی ورابطه سکس از کوس وکون داشته باشی باهام خوشحال میشم

1 ❤️

842056
2021-11-11 09:40:49 +0330 +0330

محمد کاملا از من خوشش اومده بود و معلوم بود بدش نمیاد منو بمالونه.
چشم بسته غیب گفتی.کی بدش میاد؟

0 ❤️

842072
2021-11-11 13:08:09 +0330 +0330

نوش جونتون حال کنید

0 ❤️

842075
2021-11-11 13:58:50 +0330 +0330

عالیبود لذت بردم

0 ❤️

842078
2021-11-11 14:11:32 +0330 +0330

آخه جنده سگ ماده،آب کون چاغال اینایی که گفتی همش زائیده ذهن بیمارت هستش،وگرنه کسی که ادعا میکنی باباش بساز بندازه،و بعد میگی رفتیم تو یکی از ویلاها که یه موکت وسط پهن بود و وسایل قلیون و پاســـــتور،احمق اون که پاسور هستش،بعدشم چی شد تو یه خونه تازه ساخت که فقط یه موکت بود،اون تختی که جنده یلدا توش خوابید از کجا اومد؟؟؟بعدشم میگی یلدا گفت من به اینا اطمینان دارم،خب خوارکوسه شما که کوس دادن شغل اجدادیتون هست،از چی میترسیدی که یلدا بهت اطمینان میخواست بده؟؟؟

0 ❤️

842079
2021-11-11 14:12:20 +0330 +0330

داستان جدید گذاشتی خبرم کن بخونم

0 ❤️

842095
2021-11-11 17:13:00 +0330 +0330

واقان دثستا حشری کننده ای بود ولی من داستانو واسه جق نمیخونم زیاد حال نداد ولی متمعنم خیلیارو ارضا کردی با این داستان :)

0 ❤️

842096
2021-11-11 17:54:16 +0330 +0330

بچه بیا پایین کس شر نگو سرمون درد گرفت، یه کس دادن که این همه طول و تفسیر نداره
درضمن اون ورق ها که باهاش بازی می‌کردید اسمش پاسوور است نه پاستور

0 ❤️

842101
2021-11-11 18:48:33 +0330 +0330

در مورد نفر سوم که نوشته خوشحال میشم بیشتر آشنا شیم میخوام بگم به کیرم که خوشحال میشی کص لیس کچل

1 ❤️

842112
2021-11-11 21:57:14 +0330 +0330

یه مقدار خوندم کسشعر بود کشیدم بیرون

تو این شرایط اگر پسره نکرده تنها حدسم اینه که کیر نداشته

0 ❤️

842121
2021-11-11 23:53:49 +0330 +0330

از فاحشه ها بدم میاد .

0 ❤️

842125
2021-11-12 00:24:08 +0330 +0330

پاستور ؟ 🤔

0 ❤️

842156
2021-11-12 02:22:28 +0330 +0330

کیر میرزاکوچک خان جنگلی تو کونت چون تو شمال کس دادی
کیر لویی پاستور تو دهنت چون هنوز نمی‌دونی اون پاسوره نه پاستور
کیر همه کیر به دست‌های جقی شهوانی تو کست چون کیری نوشتی کیری نوشتی.
یلدا بهت گفت من خیالم از اینا راحته بیا بریم؟؟؟؟ کیرم فرق سر یلدا از کس و‌ کون گاییدنت دیگه ، پیرزن و تاکسی خالی؟

0 ❤️

842161
2021-11-12 02:53:34 +0330 +0330

پاستور رو که دوستان اشاره کردن و کاری ندارم به اون
فقط موندم تو از تیره کدوم حشرات یا مهره دارانی و چندتا چشم داری؟
چه جوری وقتی قنبل کردی و پشتت به یارو بود ، دیدی چند لحظه به سوراخ مبارکت داره نگاه میکنه؟؟؟؟
تا جایی که میدونم انسان همچین ویژگی ای نداره و یادمه که انگار ملخ پاهاش چشم داشت 😁 😁 😁

0 ❤️

842223
2021-11-12 12:51:13 +0330 +0330

مردن ی دختر حشری مثل ایشون نصیب ما بشه

0 ❤️

842264
2021-11-12 18:30:34 +0330 +0330

جالب بود

0 ❤️

842468
2021-11-14 00:02:25 +0330 +0330

واقعا زیبا بود ،بیشتر بنویس.

0 ❤️

842576
2021-11-14 15:43:38 +0330 +0330

فقط اونجا که قلیون کشیدیم من موندم تواون بکن بکن کی ذغال گذاشت اصلا ویلا خالی بود فقط یع تیکه موکت توش بود کی وقت کرد ذغال بزاره وبه اصطلاح قلیونو چاق کنه بعدش مگه بابای مهدی خودش بساز بفروش نداشت چرا زنگ زدی برا تولد ویلا بگیره ودرآخر شما تصورکنید یه پسرویه دختر جایی نشستن ودونفر دیگه درحال سکس صداشون واضح میاد حالا میگیم شاید دختره خجالت بکشه ولی هیچ پسری دراون وضعیت تعارف حالیش نمیشه اگه زورکی هم شده دختره رو جر میده اون وقت شما تعارف میکردین

0 ❤️

842863
2021-11-16 12:21:55 +0330 +0330

فوق العاده بود
بدون دخالت دست این اومد

0 ❤️

843307
2021-11-18 18:30:15 +0330 +0330

ادا تنگا رو در نمیووردی تو ۵ خط تموم میشد پاستوره بزرگ

0 ❤️