اسمم تارا هست 26 سالمه. بدنم رو فرم همیشه باشگاهم سرجاشه و حتی سیکس پک دارم. یه روز توی باشگاه بودم یه دختره بود که خیلی بهم نگاه میکرد همیشه. اونم دختر خوشکل و رو فرمی بود با دماغ عملی و تراشیده و بدن عضلانی ولی لاغر. اومد جلو و توی اسکات زدن بهم کمک کرد. همینطور که کمک میکرد کم و بیش کصشو میمالید به کونم. من لزبین نیستم ولی خوشم میومد از این کارش. باهاش دوست شدم و اسمش فائزه بود و حدودا ۳۰ ساله. تا چند روز کم و بیش با هم لاس میزدیم تا این که یه پنجشنبه گفت بیا خونه من. منم گفتم باشه و رفتیم. یه آپارتمان کوچیک ولی شیک داشت. منم بعد از باشگاه بوی عرق میداد تنم بهم پیشنهاد کرد برم تو حمامش دوش بگیرم. منم گفتم اوکی. یه ذره که از دوش گرفتنم گذشت فائزه اومدش داخل زیر دوش. منم خودم رفتم نزدیکش و ازش لب گرفتم. خلاصه اونم انگشتشو کرد تو کصم. منم خیلی ازین حرکتش خوشم اومد لبشم همينطور تو دهنم بود. دوش که گرفتیم خودمونو خشک کردیم افتادیم رو تخت. همینطور که لب بازي میکرد از گردنم یواش یواش رفت پایین تا رسید به کصم. همینطور زبونشو میکرد توش و کصمو میمکید. منم کصمو تیغ برعکس کشیده بودم و نرم و سفید شده بود. اونم میخورد که منم آه آهم رفته بود هوا که اومد و گفت دوست داری یه ذره چاشنی به سکسمون اضافه کنیم؟ منم که نمیفهمیدم گفتم مثلا چی؟ اونم گفتش من با سکس خشن و ارباب و برده حال میکنم. گفتم دردش زیاده گفت نه. یواش میزنم بهت. گفتم اگه آرومه اوکیه. خلاصه رفت تو کمدش یه جعبه آورد و دست پاهامو بست به تخت. دیگه عملا هیچ مقاومتی نمیتونستم از خودم نشون بدم. بعدش شروع کرد به ور رفتن با کصم. منم که داشتم روانی میشدم از حال. رفت تو جعبه یه کمربنو آورد و با شتاب و قدرت و سرعت محکم زد دقیقا وسط کصم. منم شدید دردم گرفت و نزدیک بود از هوش برم که کصمو مالید و خورد. کمی آروم شدم بهش گفتم نمیخوام ولی اون توجهی نمی‌کرد و بازم شلاق میزد تو کصم. منم واقعا باورم نمیشد که داره شلاق میخوره تو سرواخ کصم. با چشمای شوکه شده و گرد شده و دهنی که از فریاد و نعره باز بود به کصم که الان کاملا سرخ و متورم شده بود خیره شده بودم. هم درد داشتم خم حال میکردم و نمیخواستم تموم شه. تا این که باز با یه چیز جدید اومد. اونم یه دیلدو ویبره ای سیاه و کلفت. یه شلاق دیگه زد تو کصم و بعد یه دفعه کیر مصنوعی رو تا ته چپوند تو کصم. من که نفسم بند اومد و دیگه نای داد زدن هم نداشتم فقط ناله میکردم. ولی از دیلدو هم خوشم اومده بود. چند دقیقه بعدش آبم اومد حدودا یه لیوان آب شفاف که همشو فائزه لیس زد. بعدش منو باز کرد و به کصم که الان کاملا نابود شده بود پماد زد و شب هم خونشون موندم ولی حدودا تا 3 هفته بعد حتی راه نمیتونستم برم و حتی به درستی شاش نمیتونستم کنم. کلا کصم منهدم شد ولی بعدش دوباره مثل قبل شد و منم دیگه به اون باشگاه نرفتم و هیچوقت دیگه هم فائزه رو ندیدم.

نوشته: تارا