سلام رضا هستم
۲۱ساله از خوزستان
۱۷۵قدمه وزنم ۸۰
زنعموم اسمش (اعظم)یه بدن سفید و بدون مو و خوش هیکل اون ۳۹سالشه باسنش خیلی خوبه سایزش هم متوسط
یه پسر داره که ۱۴سالشه و یه دختر هم که ۱۰سالشه عموم هم که شب کاره نگهبانی یه کارخونه است
من اصلا تو کفش نبودم تا یهو رفتم خونشون دیدم بچه هاش سر درس و مشق بودن ازشون پرسیدم مامانتون کجاست (رفته بودم دارو های کمر دردش رو بهش بدم)گفتن حمومه رفتم در حموم که بهش بگم زنعمو که دارو های کمر دردتو آوردم دیدم سوتین و شرت مشکی زنعمو دم در گذاشته خیلی حشری شدم با اون سایز پستوناش. دیگه من چیزی نگفتم رفتم تو حال سر مبل نشستم تا ۱۰دقیقه گذشت بعد دخترشو صدا زد گفت حوله رو برام بیار اونم رفت حوله رو بهش داد بعد از اینکه خودشو خشک کرد گفت لباس زیرامم بهم بده اونارو پوشید و با حوله رفت تو اتاق و بعد از ۵دقیقه اومد بیروم تا من دیدم یه دامنی پاشه و زیرش چیزی نیست و با یه پیرهن اومد بیرون تا منو دید سلام و علیک کرد
منم بهش گفتم دارو هارو برات آوردم
دوتا آمپول بود (من شغلم پرستاریه)بهم گفت میتونی الان برام بزنی منم گفتم آره مشکلی نیست رفت رو تخت دراز کشید یکم دامن رفت بالا و منم رفتم آمپول رو آماده کردم
چون شلوار پاش نبود قشنگ دامن به پاهاش میچسبید و اندازه روناش قشنگ معلوم میشد .چه رونای تپل و قنشگی داشت
واااااای منم رفتم جلو و یکم دامن و شرتو کشیدم پایین لذت بردم یکم محکم با پد الکلی کشیدم و آمپولو زدم خیلی درد داشت منم گفتم زنعمو یه پماد هم تو دارو ها هست دیگه بمالش اونم گفت من که کسیو ندارم عموت هم خو از سر کار میاد میخوابه و دیگه خستست من گفتم باش پیرهنشو زدم بالاتا بند سوتین وااای چقد سفید بود کیرم سفت سفت شده بود از رو شلوار هم معلوم بود ولی چون زنعمو روش به اونطرف بود نمیدید من کنار تخت نشستم و دیدم دارم اذیت میشم به زنعمو گفتم اگه میشبیام بالا رو پاهاتون گفت اشکال نداره من شروع کردم به مالیدن یه طوری میمالیدم که داشت حشری میشد منم دیدم خوشش میاد گفتم زنعمو پیرهنتو در بیار که به پماد نشه اونم درآورد من بدون ایکنه چیزی بگم بند سوتین رو باز کردم و گفت داری چیکار میکنی منم گفتم که مزاحمه و دوباره شروع کردم به ماساژ و گفتم زنعمو مگه پاهاتونم ماساژ بدم گفت درد میکنه ولی به عموت میگم ماساژ میده منم گفتم اشکال نداره خودم ماساژ میدم اونم یکم من و من کرد که دیگه رفتم پایین پاهاش و از ساقش شروع کردم و دامن رو کم کم بالا زدم رسیدم به رون هاش واای چه رون های سفیدی
اونقدر ماساژ دادم که کاملا خیس خیس شد من کم کم رفتم سراغ کوسش و خودشو جمع کرد منم دیگه دستمو از بغل شرت بردم داخل و اونقد با کسش بازی کردم که دیگه داشت ناله هاش بلند میشد و شرتشو کشیدم پایین وای چ کس سفیدی داشت گرم گرم و کونشو هم ماساژ دادم
و شرت خودمو هم دراوردم زنعمو اصلا حرفی نمیزد
منم کیرمو تف زدم و گذاشتم در کون زنعمو که تکون خورد گفت اونجا نه منم میدونستم درد میاد چون کیر من بزرگه و یه بالشت گذاشتم زیر شیکمش و از پیشت خوابیدم روش و کیرمو کم کم کردم تو کسش
واااای دیگه داشتم میرفتم تو بهشت دیه شروع کردم به محکم تلمبه زدن تو کس زنعمو اونم میخواست داد بزنه که گفتم یواش بچه ها میفهمند و چه کس نازی داشت اون دیواره های گرمش آنقدر حشریم کرد که تا آخر کیرمو تند میکردم تو کسش بعد از ۱۰دقیقه آبم اومد و گفت تا حالا اینطوری حال نکردم
دیگه من رفتم و فردا شب شد ومن خونه بودم دیدم زنعمو زنگ زد گفت بیا اون یکی آمپولو هم بزن رفتم اونجا و آمپولو زدم و دوباره گفت برام بمال منم مالیدم بعدش کردمش
و از اون موقع تا حالا ۱۰باز با زنعمو سکس داشتم واقعا حال داشت
پایان**
نوشته: رضا
اینطوری ک اینا داستان که نه،کسشر مینویسن همه باید پا بدن و جنده باشن که
گفت لباس زیرا کنه بده بعد رفت اطاق اومد دیدم هیچی زیر دامنش پاش نیست بعد چی شد موقع آمپول شرت و سوتین تنش بود
گوساله درست بنویس
مشخصه شبای تابستون عموت میبردتت کارخونه ماشین آلات سخنگو نشونت بده!! 😁
اون دوتا بچه هم نقش خایه های باقر رو داشتن توی اون خونه که زن عموت وقتی اونا بودن راحت گذاشت تو بکنیش
یه چیزی بگو بگنجه کسمیخ
یعنی چه فامیلای خوبی داریدا
زن عموی من جای عموم میمونه انقدر که سبیل داره
بعد اینا هرچی شاه کسه میشه فامیلاشون
خوش بحالتون
اگه ازتون زیاد اومد این فامیلاتونم بما معرفی کنید
پسر جان حداقل بگو فانتزی و زایده مغز بیمار خودته ،اینجا زیر ۱۸ هم داستان تو میخونن و میرن سراغ فامیل و بگا میدن خودشونو.
ميخوام حسابي بت حال بدم،
غلط اضافه کردی و گوه زیادی خوردی و برای وعده بعدی نزاشتی، جاک ش الدوله خان مشنگ شاشو زاده،آخه کدوم مادری با تقریبا همسن بچه ها خودش نزدیکی میکنه؟
این به کنار
شاشو لقب خان باز میگم هزار بار هم میگم
زن اگر جر بخره از حشر و شهوت هیچ وقت به بچه سال نمیده،هیچ وقت به فامیل اونم درجه یک شوهر نمیده، و مهم تر از اون دو مورد هیچ وقت زمانیکه تنها نباشه خصوصا دو بچه اون ک چهارده ساله پسرش و دخترش هم بزرگه بخصوص بخاطر دخترش دادن که هیچ حتی روی خوش هم به مذکر که فامیل شوهرش باشه نشون نمیده
هنوز هست اون غلط های که کردی اما تا اینجا رو داشته باش،
آقا ملت عزیز شهوانی خانم و آقا که اینجا هستید از شما سوالی میپرسم هر کی میگه درسته خدایی اعلام کنه که من اشتباه میگم،
این قسمت داستان را ببینید
)))اونم میخواست داد بزنه که گفتم یواش بچه ها میفهمند))) و در این متن منظور از اونم، یعنی همون مادری که بچه هاش در حال یا اتاقی دیگه بودنند و اون زیر این شاشو خوابیده بوده
ایا ما داریم چنین مادر لوندی كه در حال دادن از طرف بكن خودش بأيد متوجه بشه داد شهوتي نزنه!!!
اخه از صغير تأ كبير ترو به فحش بكشم بفهمي ملت عين بابات خر نیستن که تو کره خر اومدی کس شعر تحویل بدی. پفیوز خان جا کش زاده
خوزستانی بندرت اجازه میده حتی برادر خودش در غیابش كه شب هم باشه خونه او بره، و ك و ني مرتبه سگ کی بودی که تو باید دارو اون رو میبردی؟
ک ی ر تمام مذکر های شهوانی و تمام فامیل مذکر خانمهای شهوانی تو کو نت که دیگه نخوای بیای به امید اینکه به ما بخندی.
امضا:کسی که ع نی کرد ترو اینجانب
“گفت تا حالا اینطوری حال نکردم” کسخلهای خالی بند خودشونو با این تعریف گاییدن. 😕
تو شهوانی پسر 14ساله راست راست کون آدم میزارم تو میری یه ساعت ننش میکنی نمیفهمه
عقب افتاده ای فکر کنم
ای بابا بازمداستان یه جقی کسشعر محض من پرستارم ماساژ دادم شوهرش بهش نمیرسه از این حرفا تکراری خاک برسرت
رضا 21 ساله سربازی نرفته پرستار شده ، رضا زن عمو رو می کرد ، بچه ها مشق می نوشتن ، آخه کسکش ابن کسکش ابن کسکش یک چیز بنویس حداقل بابای دیوثت هم قبول کنه نمی دونم چرا خلق الله اینقدر زن عمو و زندایی جنده دارن تا دستت می ره سمتش فوری برایت میکشن پایین
بچه کونی چرا نمیگی عموم کونم گذاشته و هنوز جاش درد میکنه ؟؟؟
لاشی عوضی فکر کردی همه مثل خودت از پشت کوه اومدن ؟؟؟
۲۱ سالشه و شاغله!
اونم پرستاری!
پرستاری چهارساله ست!
کی شروع کردی کی تموم کردی؟
از صب تا شب هم بیکاری!
صب رفته دارو رو گرفته برده داده به زن عمو! ده دقیقه کررررده و آبش نیومده! شب هم رفته یه دست دیگه کرده!
این حجم از کسشعر در تاریخ شهوانی بی سابقه بود.خدایی حقشه بره برای جشنواره 😀 😁
میگم چند سالگی رفتی دانشگاه که تو ۲۱ سالگی شغلت پرستاره😅😅
میدونم آمپول بلدی بزنی همه از ده سالگی بلدن😁😁😁
هیچ کس تا بحال همچین سکسی نداشته و اینجوری ارضا نشده 😁😁😁😁😁
چرا فک و فامیلای شما لباساشونو بیرون حموممیزارن ؟ مگه داخل حموم آویز ندارن؟
این پماد چه خاصیتهایی داره ها
همه باهاش میکنن😂😂
بعداز ۲۱ سال بی مقدمه یهپماد= کردن
😂😂😂
1001ex
اي دمت گرم، حرف من هم اين هست
هيچ زن عاقلی نمیاد تو خونه خودش جایی که بچه های بزرگ داره و هر لحظه امکان ورود شوهرش هست و اونم تو استان خوزستان که خیلی حساسیت وجود داره برای اینجور وقتها که زنی شوهرش نباشه حتی برادر شوهرش نمیره اونجا اونم این مشنگ خان شب میره.
جقی مغز خراب… دو تا بچه داشته اونوقت کسی نداشته براش یه پماد بماله اونوقت تو جقی باید این کارو کنی شاش بچه دو ساله تو دهنت با این داستانت
با توجه به تعداد "واااای"های این کصتان، معلومه هرچند خط یکبار ، تحت فشار خیلی شدیدی قرار میگرفتی!
عموت هم خوزستانیه درسته!؟
این جفنگیات از کجای مغزتون در میاد این همه سوراخ داره
بچه هاش یه ساعت نیومدن کونت بزارن؟
بعد چرا کیر شما عین عصای جادوییه کس همه اقوامتون عین غار براش باز میشه
خودت میخونی قند خونت نمیفته
بهت نگفت بهترین سکس عمرش با تو بوده؟معمولا اینجور وقتا میگند.خیلی عجیبه که بهت نگفته؟شاید گفته تو یادت نیست…
کیر عموت با تیر برق کل جمعوری تو کونت چاخان
زن عموهای مردم همه اش جنده و تن فروشن
راحت کص و کون میدن
ماهم که از بی کصی مردیم
فک و فامیل مردم چه راحت پا میدن
مارو باش به این سن رسیدیم فکر میکردیم جنده ها ، جنده بودنشون رو مخفی میکنن و مخصوصاً به فامیل پا نمیدن
اما ظاهراً اشتباه میکردیم