سلام دوستان . این داستان گی هست ، پس اگر علاقه ندارید نخونید لطفا
حدود ۲۸ سالم بود . کمی لاغر و ضعیف اندام . نزدیک ۶۰ کیلو . تو رابطه هام نقش مفعول رو داشتم و بیشتر دوست داشتم به مردای بزرگ تر از خودم بدم . یه بار یکی از دوستای دانشگاهم که باهاش رابطه جنسی نداشتم و از هیچی خبر نداشت و میخواست برای گرفتن مدرکش بره دانشگاه که توی یه شهر دیگه بود . منم گفتم برای اینکه حال و هوام عوض بشه و یاد گذشته ها کنم گفتم باهات میام . اون موقع رابطه ثابتی نداشتم و هرزگاهی با یکی که پیدا میشد یه حالی می کردم . طبق عادت خودم رو تمیز کردم و بدنم رو شیو کردم . روز حرکت رفتم سر قرار . دیدم با یه ماشین دیگه هست . رفتم جلو و سوار شدم . با یه مرد حدود ۴۵ ساله بودکه پشت فرمون نشسته بود. سلام و احوال پرسی کردیم . اسمش مجتبی بود. بعدا بهم گفتم که از همکاراش هست و یه مدتی هست با خانومش دعوا کرده و اونم آوردم یکم حالش عوض شه . آدم با حالی بود . میگفت و میخندید . شوخ و سر حال بود . من اصلا حس سکسی نداشتم . گفتم یه سفر دو روزه معمولی هست . راه دور بود تقریبا . ما هم تفریح کنان میرفتیم. چند بار نگه داشتیم . کم کم رابطمون گرم شده بود مخصوصا که اون خیلی راحت بود . چند بار چشم تو چشم شدیدم احساس کردم یه جوری نگاه میکنه . یه مقدار سبیل داشت و صورتش رو تازه اصلاح کرده بود . یه پیرهن سفید تنش بود و که دکمه هاش رو تقریبا باز کرده بود یه زیر پوش رکابی سفید تنگ تنش بود که سینه هاش و پشمای سیاه و سفیدش از روش میزد بیرون . وسط راه من جلو نشستم و دوستم رفت عقب تقریبا خوابید . یه شلوار پارچه ای تنگ تقریبا تنگ تنش بود . هرزگاهی دستی به کیرش میکشید و جا به جاش میکرد . معلوم بود بعضی وقتا شق میکنه . حرف میزد و سوال های مختلف می کرد . هرزگاهی با شوخی سوال جنسی می کرد و میپرسید دوست دختر داری یا نه ، سکس میکنی یا نه . منم سر بالا جوابش رو میدادم . داشتم تحریک میشدم . احتمال نمیدادم اهل کون کردن باشه . چون فهمیده بودم زن داره و اهل کوس کردنه . ولی نگاهاش و حرف زدنش به شک انداخته بود منو . یه جا وسط جاده کنار چندتا درخت زد کنار و گفت بیا بریم پایین یه هوایی بخوریم . دوستم پشت ماشین خوابه خواب بود . رفتیم پایین همینجوری کنارش یکم راه رفتم رسید نزدیک درختا . هوا خوب بود و یکم باد داشت .رفتیم کمی پشت درختا . یکم با کیرش بازی کرد و با گفت با اجازه من باید کمی خودم رو تخلیه کنم . بعد همنجوری که نصف بیشتر بدنش رو به من بود شروع کرد شلوارش رو پایین کشیدن . شلوارش رو تا زانو کشید پایین . یه شورت سفید تنگ اسلیپ پاش بود . انقدر قدیمی بود که نازک شده بود و همه بدنش از رو شورتش پیدا بود . بعد شورتش رو کشید پایین روی رونش و کیرش که شق شده بود پرید بیرون . به عمد و رو به من این کارو می کرد کیر خوش فورم و حدود ۱۶ سانتی میشد . پشمای کیرش هم تقریبا بلند بود و با موهای روی شکمش یکی شده بود. با یه دستش ته کیرش رو گرفت . بعد چند ثانیه شاشش اومد . من همینجوری داشتم نگاه میکردم . کیرش واقعا خوش فرم بود . بعد که تموم کرد شروع کرد کیرش رو تکون دادن و با تخماش بازی کردن . بعد شورتش رو کشید بالا . کیرش رو که کامل شق بود رو تو شورتشش جا به جا کرد و بعدشلوارش رو کشید بالا . با خنده یه نگاه به من کرد و گفت راحت شدم حالا بریم. و برگشتیم طرف ماشین . همش دو سه دقیقه بیشتر نشد . من کامل هنگ بودم و هیچی نمیگفتم . از خنده و نگاهش معلوم میشد که فهمیده ازش خوشم اومده . بقیه راه تقریبا به سکوت گذشت . هرزگاهی به هر بهانه ای دست میکشید روی رونم میگفت آب بده یا چطوری یا یه چیز بی ربطی میپرسید. منم حسابی حشری شده بود . تصویر کیرش از ذهنم نمیرفت. همش شق می کردم . مخصوصا که اونم به عمد هی با کیرش بازی میکرد و اینور و اونور می کرد . خلاصه رسیدیم شهر . رفتیم هتل و دوتا اتاق گرفتیم . اون گفت که شب عادت داره تنها باشه و از این حرفا . بعد شروع کردیم چرخ زدن و بالا پایین کردن شهر و غذا خوردن . حسابی خسته شده بودیم ولی آقا مجتبی اصرار داشت بیرون باشیم و مبگفت الان زوده . کم کم رفیقم خسته شد و گفت صبح باید زود پاشه و به کاراش برسه . آقا مجتبی هم بهش گفت تو برو ما هم میاییم. من هم خسته بودم ولی اون شروع کرد از طرف من حرف زدن و بالاخره قرار شد اون بره و ماهم موندیم . دوباره با هم تنها شدیم . هر وقت باهاش تنها میشدم جو عوض میشد . من حسابی ساکت میشدم و استرس و شهوت قفلم می کرد در عوض اون شوخ تر میشد و حرفا و شوخی های جنسی بیشتری می کرد . بعد ده پانزده دقیقه به ساعتش نگاه کرد و گفت بریم هتل . گفتم پس مگه نمی خواستین که بیرون باشین؟گفت چرا تو اتاق یه کاری دارم . بعد پاشدیم و راه افتادیم سمت هتل . هنوز مطمئن نبودم چی کار میخواد بکنه . آروم آروم رفتیتم و رسیدم هتل . اتاقامون تو یه طبقه بود و با کمی فاصله از هم . تو آسانسور گفت میتونی چند دقیقه بیایی تو اتاقم کمک کنی یه برنامه رو گوشیم نصب کنم . گفتم آره چی هست ؟ گفت بیا بهت میگم اسمش رو یادم نیست . رسیدیم تو طبقه خیلی آروم گفت فقط یولش الان همه خوابن . سریع رفت در اتاق رو باز کرد و رفتیم تو . اتاق کوچیکی بود با یه تخت و دستشویی یه میز و آینه . من کنار تخت وایستاده بودم . اونم یکی از لامپ ها رو روشن کرد . نور اتاق ملایم بود . رفت کنار جالباسی و شروع کرد لخت شدن شلوار و پیرهنش رو درآورد . بدنش خیلی برام جذاب بود . یکم مو پشم داشت . شورتش تنگ رفته بود لای کون و تخماش . کیرش کاملا شق شده بود و سرش کامل از رو شورتش معلوم بود کامل محو تماشای بدنش بودم . خودم رو باخته بودم و فقط منتظر بودم بهم دستور بده تا بهش بدم . اومد و خودش رو انداخت رو تخت و دراز کشید . گفت آخيش چه روز طولانی و باحالی بود بعد یه مدت هوایی عوض کردیم . در همین حال با یه دستش با کیرش بازی می کرد و به من نگاه می کرد . گفت چرا وایستادی بشین . نشستم کنار تختش . یکم نگاهم کرد گفت تو چرا اینجوری هستی ؟ راحت باش . بعد پاشد نشست و دست انداخت که تیشرتم رو در بیاره و گفت اینو دربیار بزار بدنت یه هوایی بخوره از صبح اینا تنت هست . تیشرتم رو کامل در آورد و انداخت پایین تخت. بعد همینجوری دستش رو کشید رو سینه و شکمم و رفت رو شلوارم و شروع کرد شلوارم رو باز کردن و گفت پاشو اینم در بیار پاشدم شلوارم رو کشید پایین رو زانوم . بعد من خودم شلوارم رو کامل درآوردم و . همینجوری نگاهم می کرد و گفت آفرین حالا شد . بعد دستم رو کشید و گفت حالا بیا بشین مثل دوتا مرد با هم صحبت کنیم . منو کشید کنار خودش رو تخت . منم یه شورت سفید تنگ سفید پام بود . تمام پا و شکمم رو شیو کرده بودم . کیرم کامل شق شده بود و سرش زده بود بیرون . همینجوری که داشت با شهوت نگاهم می کرد دست کشید روی زانوم تا لای پام و گفت ای شیطون چقدر صاف و صوف کردید خودت رو . داشت رونم رو میمالید و فشار میداد. حسابی شل شده بودم و وا داده بودم . دستش رو برد لای شورتم و کناره تخمم و پشمام رو مالید و گفت اوه اوه ببین اینجا رو چی کار کرده . بعد با دستش کیرم رو گرفت فشار داد یه آه آروم کشیدم. با خنده گفت اوه اوه چه حشریم هستی . دستش گرم بود و سفت . یا خنده بهم نگاه میکرد و کیرم رو میمالید . چشمام نیمه بسته بود زیر دستش از شهوت میلرزیدم . کامل ول شده بودم و یواش آه میکشیدم . اون یکی دستشو آروم کرد زیر تخمم رفت سمت کونم و سوراخه کونم . همینطور با دو دست داشت میمالید . خودم کونم رو داده بودم بالا که دستش راحت تر برسه به سوراخم . انگشتش رسید به سوراخم . کشید رو سوراخم و گفت جووون چی ساختی چه دل دلی میکنه سوراخت معلومه خیلی بی تابه . بعد دو تا دستش رو کشید بیرون و شورتم رو از پام کشید بیرون و پرت کرد اونور اتاق . دیگه حشری و خشن داشت میشد . دوتا پاهام رو کشید بالا و فشار داد سمت سرم . زانوهام رسید به سرم . من تو حال خودم بودم که با حالت کمی تند و تشر گونه گفت پاهات رو همینجوری نگه دار . با دستم پاهام رو نگه داشتم . با سر رفت تو کونم همنجوری زبونش رو میکشید لای کونم . نگه میداشت روی سوراخم روی اون رو لیس میزد و با لب و زبونش میخورد و توفیش می کرد . منم فقط داشتم حال می کرد . بعد شروع کرد با یه انگشت تو کونم کردن . بعد کم کم دوتا و رسید به سه تا که دیگه دردم اومد . همنطور که انگشتش تو کونم بود بهم نگاه کرد و با خنده گفت فهمیده بودم کونی هستی ولی فکر نمی کردم تا این حد این چه سوراخیه درست کردی برای خودت . انگشتش رو کشید بیرون اومد کنارم رو تخت دراز کشید و گفت زود باش برو پایین بخورش. پاشدم رفتم لای پاش و شروع کردم کیرش رو ساک زدن . از سرش تا ته کیرش رو لیس میزدم . همینطور زبونم رو میکشیدم رو کیرش و سر کیرش . حسابی حشری شده بودم . بعد شروع کردم با لب و زبونم ساک زدن براش . تقریبا همه کیرش رو دادم تو حلقم . سرم رو فشار میداد رو کیرش. هر کاری که بلد بودم رو انجام میدادم تا بهش حال بدم . اونم آه و اوهش حسابی بلند شده بود و داشت حال می کرد. یهو دست انداخت و با دوستش سرم رو گرفت کشید بالا نزدیک صورتش بعد شروع کرد لبم رو خوردن . من دوست نداشتم لب دادن رو ولی نمیشد کاریش کرد . خودم رو گذاشته بودم در اختیارش . میدونستم کوچک ترین مقاومتی عصبانیش میکنه . کیرش رو گذاشته بود لای پام و داشت با انگشتش با کونم و سوراخم بازی می کرد و همزمان زبونش رو تو دهنم میچرخوند . بالاخره بعد چند دقیقه دهنم رو ول کرد و پاشد رفت پشتم . دوباره یکم کونم رو خورد و تف مالیش کرد . بعد گفت قنبل کن . کونم رو دادم بالا . خودش یکم زاویه دست و پاهام رو درست کرد . بعد کیرش رو گذاشت رو سوراخم و آروم فشار داد تو . یه درد زیادی کونم گرفت خودم رو کشیدم جلو . کیرش رو درآورد و شروع کرد با انگشت رو سوراخم رو مالیدن و لیس زدن . یکم گذشت گفت دردش افتاد گفتم بله . دوباره کیرش رو گذاشت رو سوراخم و فشار داد تو .خیلی حرفه ای و کار بلد بود . اینبار دردش خیلی کمتر بود . خیلی آروم عقب جلو می کرد و هر بار کمی بیشتر فشار میداد تو . هرزگاهی نگه میداشت و تف از بالا مینداخت رو کیرش و سوراخه من . کم کم زبری پشمای کیرش رو روی کونم حس کردم . گفت جووون تا ته جاش دادی آفرین. مسلط و آروم تلمبه میزد . داغ کرده بود و عرق میریخت . من گرمی کیرش رو توی دل و رودم احساس میکردم . دستای گرم و محکمش رو گذاشته بود روی شونه هام و فشار میداد. حالت داگی رو تخت بودم اونم نیم خیز پشتم داشت تلمبه میزد . تمام لباسام پخش شده بود کف اتاق . شورتم افتاده بود دم در رو کفش ها . یه نور ملایم و کمی تو اتاق بود دیگه داشت محکم و وحشیانه میزد . بدنه درشت و مردونش تو آینه مشخص بود. حالا صدای آه و اوه اون بلند شده بود .دیگه از شوخی و خنده خبری نبود . خودم رو محکم گرفته بودم که نیوفتم خودش رو چسبوند بهم و شروع کرد محکم تلمبه زدن آه بلند کشیدن و لرزیدن پشتم . فهمیدم آبش اومده . همینطور که نفس نفس میزد آروم خوابید پشتم . منم آروم باهاش خوابیدم رو تخت . حالا من خوابیده بودم رو شکمم و اونم خوابیده بود رو کمرم . دهنش کنار گوشم بود و داشت نفس نفس میزد. کیرش هنوز تو کونم بود ولی داشت میخوابید . کمی گذشت آروم شد . نفسش جا اومد . دوباره شد همون مرد سابق . خودش رو از پشتم بلند کرد. کیرش از کونم اومد بیرون کنارم رو تخت دراز کشید . یکم همنجوری دراز کشیدیم . بعد گفت برو بگیر بخواب تا اون نفهمیده . معلوم بود دیگه حوصله نداره . پاشدم رفتم لباسام رو پوشیدم و رفتم تو اتاقم خودم رو خالی کردم تو دستشویی و شستم و خوابیدم . صبح رفیقم گفت من میرم شماها اتاق ها رو تحویل بدین و بیایین سر قرار . بعد رفت من دوباره دراز کشیدم چون دو سه ساعت وقت داشتیم . کونم هنوز باز بود جای کیر مجتبی دل دل می کرد . تو خواب و بیداری بودم که دیدم در میزنن . رفتم پشت در گفتم کیه . گفت منم مجتبی . در باز کردم اومد تو . من یه لباس خواب تنم بود . میدونستم میخواد دوباره بکنه . منم بدم نمیومد .دیشب آبم نیومده بود و هنوز حشری بودم . من هنوز خواب آلود بودم ولی اون سرحال بود . رفتم رو تخت نشستم. اون سریع لخت شد. نگاهش می کردم . بدن تو پر و کمی پشمالویی داشت کیرش شق شق بود . اومد تو بغلم . هموجوری که جلوم وایستاده بود براش یکم ساک زدم . دهنم خشک بود. بعد دوباره سرم رو گرفت و شروع کرد ازم لب گرفتن . بعد حولم داد عقب روی تخت افتادم رو کمرم . شلوارم رو کشید پایین پرت کرد کنار بعد شورتم رو کشید پایین رو پرت کرد . دوباره پاهام رو داد هوا رفت سراغ کونم . یکم لیس زد و گفت ببین چه بازش کردم لبه هاش چه بادی کرده کلفت شده . بعد پاشد و تو همون حالت کیرش رو گذاشت رو سوراخم و فشار داد تو . کونم باز بود و مقاومتی نمی کرد . با درد کمی همه کیرش رفت توم . پاهام رو رسونده بود به سرم و کیرش رو ته کرده بود تو . صورتش جلوم بود و داشت تلمبه میزد منم آروم آه میکشیدم که دوباره شروع کرد لب گرفتن . من شروع کردم برای خودم جق زدن . داشتم حسابی حال می کرد . یه دستم رو سینه و شکمش بود و یه دستم رو کیر خووم . نمیخواستم زودتر از اون آبم بیاد . صبر کردم آبش بیاد . بعد چند دقیقه تلمبه ها و نفسش تند تر شد هرزگاهی لبم رو ول می کرد سرش رو میکشید عقب و دوباره میومد لب گرفتن .با شهوت گفت جووون کونیه خودم شدی دیگه آره ؟ . گفتم آره يه جووون بلند کشید و لبش رو گذاشت رو لبم . فهمیدم داره آبش میاد منم شروع کردم همزمان برای خودم جق زدن . یه آه بلند و طولانی کشید و آبش اومد و پاشید تو کونم . منم داشتم تند تند برای خودم میزدم .همینطور آه کشید و یواش یواش آروم شد . فهمید آبم داره میاد کیرش رو تو کونم نگه داشت و کمی عقب جلو کرد. با خنده نگاهم میکرد. آبم پاشید رو شکم و سینه خودم . کیرش رو کشید بیرون . پاهام ولو شد رو تخت . لای پام نشسته بود و کیرش که داشت میخوابید رو تکون میداد و آب کیرش رو خالی می کرد. یکم نفس هر دو مون جا اومد . پاشد رفت لباساش رو پوشید و گفت اینجا رو تمیز کن تحویل بده بیا پایین من پایینم . منم خودم و اتاق رو تمیز کردم و رفتم پایین و اتاق رو تحویل دادم . تو راه برگشت هر دومون خواب بودیم و دوستم رانندگی می کرد . میپرسید مگه شما تا کی بیرون بودید که انقدر خسته اید . آقا مجتبی هم با شوخی طنز جمعش می کرد. تو راه برگشتم کیرم هنوز شق بود. از اون روز یه بکن ثابت و خوب پیدا کردم .
نوشته: رضا
خوب نوشتی یه سری غلطای املاییتو ول کنیم بعلاوه که گفتی کامل تراشیدمو اون داشت با پشمام بازی میکرد داستان خوبیه واقعی و الکی هم گردن هرکی میخونه نظر من که داستانه
به نظرم داستانک خوبیه کمی مشکل داره اما میشه باهاش هم زاد پنداری کرد خوشم اومد لایک داره فقط یک نکته کسی که جنبه ی اینو داره که مفعول باشه نباید خجالتی و کم حرف و کم رو باشه
نمیدونم خاطره بود یا تخیلی و فانتزی ولی از توصیفت از سکسات مشخصه که تجربه و سابقه کون دادن رو داری و مث بعضیا سکس تخیلی تعریف نکردی
خیلی خوب بود. به نظر واقعی میومد