کونی شدم رفت

1397/03/05

سلام من علی هستم 19سالمه اهل تهرانم قبل از هرچیزی بگم داستان سکس خوانوادگیه اگه دوست ندارید نخونی من بعد طلاق پدر مادرم(تو12سالگیم) خیلی افسرده شده بودم واصلا حالم خوب نبود به همین علت ترک تحصیل کردم زیاد به پیش روانپزشک میرفتم دوسال اینجوره گذشته تا اینکه با پورن اشنا شدم و خیلی علاقه به گی پیدا کردم گرایشم زیاد شده بود به دختر بودن به همین علت از یکی از رفیقام ادرس یه سایت گیر اوردم که وسایل جنسی میفروخت و دیلدو خریدم و باهاش حس خودمو ارضا میکردم تا چند ماه گذشت تا اینکه مامانم داشت اتاقمو تمیز میکرد دیلدو رو پیدا کرد و از موضوع باخبر شد کلی کتکم زدم و چند وقت پرخاش میکرد تا اینکه قول دادم که کاری نکنم ولی همین پورن و سکس بود که جلوگیری میکرد از افسردگی من بخاطر همین به هر زوری بود با وسایل مختلف به کارم ادامه میدادم یه روز دنباله یه وسیله ی مثل دیلدو بودم که ته کمد یه ساک پیدا کردم اوردمش ببینم چیه داخلش که دیدم چند بسته کاندوم چنتا جوراب و لباس خوابای جنسی و یه دونه دیلدو توشه اصلا متوجه نمیشدم اینا خونه ما چیکار میکنه یکم که با خودم بگو مگو کردم تنها نظریه درست این بود که مامانم فاحشه س البته قبلا هم کارای مشکوک دیده بودم ازش ولی فکر نمیکردم در این حد باشه برام قابل درک نبود و واقعا اذیتم میکرد ولی کم کم باهاش کنار اومدم و فکری به سرم زد چند روز بعد رفت پیش سر ظهر گفت مامان میخوام باهات صحبت خصوصی کنم اونم گفت نکنه دوباره برگشتی سر اون کارو اگه برگردی میبرمت پیش روانپزشک ببینم مشکلت چیه حرفشو قط کردم گفتم نه داستان اون نیست گفتم مامان یه چیزی ازت میپرسم ناراحت نشو فقط جوابمو بده گفت بپرس ببینم گفتم: میای باهم حال کنیم گفت خجالت بکش حرومزاده و چک زد بهم گفت من مادرتم تو بیماری بچه گفتم من از همچی خبر دارم مامان میدونم جنده ای وسایلاتو پیدا کردم دهنش قفل شد همونجوری که یقه تو یقه بودیم گفتم اگه من تو کارات دخالت بدی قول میدم به کسی نگم درو بست روم و رفت تا دوروز نه من حرفی بهش میزدم نه اون چیزی میگفت اصلا هم کلام نمیشدیم تا روز سوم اومد اتاقم گفت ببین لباساتو بپوش بریم گفتم کجا هیچی نگفت و درو بست رفت دم در منم پوشیدم رفتم توراه هیچی نمیگفت تا رسیدیم دم یه خونه درو زدیم گفت کیه گفت منم ابجی وا کن ابجی نمیفهمیدم داستان چیه رفتیم تو دیدم یه زن تقریبا جا افتاده خوش امد گویی کرد گفت شما باید علی باشی منم سلام احوال پرسی کردم رفتم تو یکم نشستیم مامانم تو اتاق با زنه صحبت میکرد بعد نیم ساعت اومد بهم گفت این خانم برات مشتری جور میکنه گفتم چه مشتری گفت خودتو نزن به اون راه و در گوشم توضیح داد گفت شبی130تومن میدن بهت منم قبول کردم رفتیم خونه رفتم دراز بکشم دیدم مامانم اومد گفت پاشو لخت شو گفتم چیشده؟ گفت باید امادت کنم شلوارشو کشید پایین منم لخت شدم اندام خیلی سکسی داشت ولی من رو دخترا اصن حشری نمیشدم بیشتر رو پسرا و کیرشون حشر میزدم هیچی یه دستگاه برداشت از تو کمدش اورد گفت این تنقیه س (تنقیه یه دستگاهه که روده و باسن رو شستشو میده و از کثیفی پاک میکنه)روش کارشو بهم گفت منم رفتم دستشویی انجام دادم بعدش یه کرم اورد گفت حالت سگی بشین منم نشستم مالید به در کونم و دستشم کرمی کرد خیلی اروم کرد تو کونم یکم چرخوند(چون قبلا با دیلدو کرده بودم خودمو گشاد بود تقریبا) مامانم گفت فکر کردم تنگی کونی(لحن حرف زدنش تعقیر کرده بود و با فوش با هام صحبت میکرد )نگو که خیلی گشاد تر از این حرفایی هیچی لباسامونو پوشیدیم تا اینکه شب شد یه بسته کرم بهم داد یه شلوار جین تنگ بهم داد که کاملا کونم میزد بیرون ازش(چون هم قد بودیم تقریبا لباساش بهم میخورد یکم فرق داشتیم) با یه پیرهن پوشیدم رفتم طرف یه پسر تقریبا هم قد خودم و عضلانی بود سلام کردم رفتم تو یه چایی خوردیم صحبت کردیم گفت بریم تو اتاق گفتم بریم رفتیم و اول دروبست بعد شلوارشو در اورد منم پیرهنم رو در اوردم و شرتشو کشیدم پایین یه کیر14سانتی داشت ولی کلفت شروع کردم به خوردن چه کیفی بهم میداد واقعا حال میکردم خیلیم داغ بود بعد کرم رو مالیدم به کیرش خیلی اروم گزاشت در کونم و کرد تو چند بار تکرار کرد که من داشتم از شهوت میمردم که تند کرد تلمبه رو و ادامه داد بعد 10دقیقه کیرش رو در اورد و گفت داره ابم میاد و ابش رو ریخت رو کمرم من یه دستی به کیرم کشیدم و با چند بار جلو عقب کردن ابم به شدت پاچید بیرون خیلی حشری بودم اون شب طرف دو بار ارضا شد منم دوبار ارضا شدم بعد اون با مادرم همیشه میریم سر قرار ومنم گرایشم به دختر بودن بیشتر از قبل شده و الان دنبال عمل تعقیر جنسیتم پایان

نوشته: علی


👍 4
👎 15
13745 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

690003
2018-05-26 21:27:50 +0430 +0430
NA

اول:/

0 ❤️

690010
2018-05-26 21:48:10 +0430 +0430

شما کونی بودی . نه اینکه کونی شدی رفت .

0 ❤️

690036
2018-05-27 00:51:41 +0430 +0430

مبارکت باشه

0 ❤️

690038
2018-05-27 00:53:50 +0430 +0430

تا حالا اسم نقطه و ویرگول به گوشت خورده؟ خخخخ

0 ❤️

690091
2018-05-27 09:35:51 +0430 +0430

جون خودت و مادرتو با هم بگام چه حالی میده‌

0 ❤️

690108
2018-05-27 10:46:35 +0430 +0430

کییرر رییس شهوانی به کووس مادر جنددت

0 ❤️

690164
2018-05-27 16:44:50 +0430 +0430

کووونی جااکش پدر تو از اولش کووونی بودی حرومزاده

0 ❤️

690190
2018-05-27 20:43:00 +0430 +0430

غیر قابل درک… فقط همین

0 ❤️

690268
2018-05-28 06:55:44 +0430 +0430
NA

این سیب رو میبینی???خاهشا دیگه ننویس داستانت بسی تخمی بود

0 ❤️