کون تپل و سفید من (۱)

1396/11/26

دوستان بابت اینکه یکم طولانیه ببخشید
اسمم کیوانِ و الان ۳۰ سالمه
میخوام گذشته ام رو براتون تعریف کنم شاید با خیلی ها درد و یا لذت مشترکی داشته باشیم. دردهایی از جنس بی توجهی والدین به بچه‌ها که تبدیل به یه لذت کاذب میشدن! لذاتی که زودگذر بودن و الانم زندگی من رو تحت‌الاشعاع خودش قرار داده!
از وقتی یادم میاد یه پسر تپل و سفید و مظلوم بودم یعنی هر بلایی سرم میومد میرفتم توی اتاق و پشت در بی سر و صدا گریه میکردم! تنها واکنشم نسبت به حق خوری‌ها همون گریه بود! گریه ای که بعدها شده بود نقطه ضعفم!
خاطرات مبهمی از دوران ابتدایی دارم، دوم ابتدایی بودم و داداشم پنجم بود، استرس اینکه سال بعد داداشم اینجا نیست منو اذیت میکرد، بین این شغالهایی که تازه لذت جنسی رو داشتن درک میکردن! و منی که قدرت دفاع از خود رو نداشتم! بچه های دهه شصتی میدونن من چی میگم! اونموقع دانش اموزای کلاس پنجم و چهارم از نظر هیکل سه چهار برابر الانی‌ها بودن! انگار بلوغ رو در ۷ سالگی پست سر گذاشته بودن و واقعا ترسناک بودن برای منی که کلاس دوم بودم فقط زنگ تفریح بود که از دست اذیتهای اون نره‌غولها در امان بودم چون داداشم پیشم بود
کلاس تنگ و تاریک و با نیمکتهای چوبی پوسیده و با معلمی که انگار بویی از انسانیت نبرده بود و تعلیم و تربیت رو توو چک و لگد خلاصه میکرد!
داستان از همون کلاس دوم ابتدایی شروع شد، وقتی که بخاطر سوالهای مکرر معلم مجبور شدم جام رو عوض کنم و برم ته کلاس
از همون دقیقه اول انگشت شدم! اخه چه لذتی توی انگشت کردن بود! چرا من درک نمیکردم این لذت رو
یه همکلاسی داشتم با چهره ای سیاه! همیشه دستش زیر کون من بود و من مجبور بودم رو دستش بشینم!
دوم رو به همین منوال پشت سر گذاشتم و رفتم سوم
خبری از داداشم نبود و باید خودم تنهایی مبارزه میکردم!! خنده دار بود منی که تنها سلاحم گریه بود چه گوهی میخواستم بخورم
یادمه اونجا یه پسر قد بلند هم نیمکتی من بود و با هم صمیمی بودیم، وسطای کلاس بود نیمکتمون، کمتر اذیت میشدم، بهنام پسر خوبی بود درشت اندام و سفید
باهاش خیلی رفیق بودم
اصلا هم تو فاز انگشت کردن و اذیت نبود
بواسطه وجود اون بود که کسی اذیتم نمیکرد! یبار بدون مقدمه بهم گفت بیا با هم بریم دسشویی!
منم قبول کردم
دسشویی مدرسه ما فوق العاده کثیف و دارای یک سالن با ۱۵ یا بیشتر توالت بود
خلوت بود، با هم پیچیدیم تو یکی از توالتها
خنده و شرم و خجالت احساساتی بودن که باهم داشتیم
شلوارمون رو در اوردیم اونموقع شلوارها همه گشاد بود و اندازه کیرها و کونها مشخص نبود ولی به جرات میگم بهنام کیری چهار برابر مال من داشت، کیرمون رو گرفتیم تو دستامون یکم مالیدیم و تموم! نه حسی نه لذتی!
گذشت، بزرگتر شدم، دوم راهنمایی بودم حیاط مدرسه میله بارفیکس بود دو سه تا
من همیشه از یکیش اویزون بودم
نسبت به وزنم خوب خودمو بالا میکشیدم
یبار که بین شلوغی زنگ تفریح داشتم با بارفیکس ور میرفتم و خودمو بالا کشیده بودم، میله بالایی بارفیکس دقیقا روبروی کیرم بود، خودم روبهش مالیدم، انقدر مالیدم تا اون حس و لذتی که باید میومد سراغم اومد!
نزدیک بود از اون بالا بیوفتم پایین
بدو بدو رفتم دسشویی و کیرمو دراوردم دیدم کله‌اش قرمز قرمز شده!! یکم ترسیدم ولی بعد کلاس دیدم به حالت اولش برگشته، از فردا خودمو به میله میمالوندم و یه حس فوق العاده و غیر قابل وصفی بهم دست میداد
سرمای زمستون دست از سر میله برنمیداشتم و فکر میکردم فقط با میله بارفیکس میشه این لذت رو تجربه کرد!!
تا اینکه دستمالی‌های پسرای همسایه شروع شد!
کونمو انگشت میکردن، بغلم میکردن، ‌خونمون جایی بود که پر از باغ و دار و درخت بود، هر بار توی باغ تنها بودم یکی از بچه ها میومد و منو میبرد بین بوته ها و میخوابید روم، انقدر خودش رو روم تکون میداد تا ارضا میشد!
یه همسایه داشتیم به اسم محمد، فکر کنم ۳ سالی ازم بزرگتر بود، من دوم راهنمایی بودم اون اول یا دوم دبیرستان، یبار منو برد خونشون بدون مقدمه بغلم کرد، کیر کوچیکم گزگز میکرد و سیخ شده بود، شلوارمو بدون هیچ مقاومتی از جانب من دراورد و شلوار خودشم دراورد وااای خدا چی میدیدم چه کیر گنده و کلفتی داشت، خیلی کلفت و بزرگ ک بی‌ریخت بود!
داد دستم ولی جا نمیشد توی دستم یکم باهاش بازی کردم؛ منو خوابوند و گید کوچیکمو با دوتا انگشتش گرفت و برام جق زد، انقدر این کار رو با سرعت انجام داد تا ارضا شدم، واااااای یه میله‌بارفیکس دیگه پیدا کردم!! محمد میله منی تو!! بعد اینکه ارضا شدم منو برگردوند و اون کیر بزرگش رو گذاشت رو قاچ کوت سفید و تپل من
حس خوبی بود! وقتی روم خودشو بالا و پایین میکرد، با دستاش کونمو باز میکرد و سوراخمو بو میکرد، تف انداخت رو سوراخم سر کیرش رو گذاشت رو سوراخم ولی محال بود بره توش! انقدر با کپلام ور رفت تا اینکه آبش ریخت رو کمرم! اولین بار بود اب کیر میدیدم ولی خیلی کم بود، خودمو تمیز کردم و ترسون ترسون زدیم به کوچه
بعد اون کارمون شده بود همین که اون منو ارضا میکرد و بعد با کونم ارضا میشد، از طریق محمد با اونیکی پسر همسایمون به اسم جواد اشنا شدم، اونم هم سن محمد بود ولی بر خلاف محمد خانواده مذهبی داشت، اولین درد کون رو با جواد تحربه کردم
فکر کنم اول دبیرستان بودم بهم گفت بریم دارالقران! که کلیدش دست اینا بود، باهم رفتیم اونجا ، چندتا اتاق داشت، رفتیم تو یکی از اون اتاقا که پر از کتاب و قران و نهج‌البلاغه اینا بود، الانم که بهش فکر میکنم میبینم من فقط یه قربانی بودم، قربانی هوسبازی نسل ۶۰ که دوست دارم انتقام اون روزهارو ازشون بگیرم، وقتی رسیدیم در رو از داخل قفل کرد و لخت کامل شد منم لخت شدم! کیرم رشد کرده بود در حد قابل قبولی بود ولی بازم خیلی کوچیکتر از کیر جواد بود
یکم از جلو بغلم کرد و کیرشو گذاشت لای پام و خوابید روم، اولین باری بود که تن لخت یکی رو بغل میکردم، به سختی نفس میکشیدم ولی مجبور بودم
منو برگردوند و تف زد به کیر و سوراخ من، یکم با سوراخم بازی کرد و انگشتش کرد ولی چون درد داشتم نذاشتم ادامه بده بعد با کپلام بازی کرد و کاری که نباید میکرد رو کرد، پاهام رو داد بالا و کیرش رو دم سوراخم گذاشت منم میدونستم بقدری تنگم که داخل نمیتونه بکنه وا دادم، با تمام قدردش کیرشو کرد تو کونم، واااای چشمام سیاهی رفت، سوختم، هر واژه ای برا تعریف اون لحظه بگم کم گفتم، داد زدم و دستش رو گذاشت رو دهنم تا صدا اتاقای دیگه نره و کیرش رو کشید بیرون
من پاشدم دستمو رو سوراخم گذاشتم
وای خدا چه درد بدی
چه گوهی خوردم من، خیلی بد بود ، به زور سرپا واستاده بودم و داشتم گریه میکردم، جواد هم‌ کیر به دست گوشش رو به در چسبونده بود که مبدا کسی صدامو شنیده باشه، اومد سمتم ازم معذرت خواهی کرد و گفت بیا تو منو بکن، ولی حالی برام نمونده بود، فقط درد بود و درد بود و درد
با پرده بلندی که اونجا بود کونمو تمیز کردم پرده رو نگاه کردم قطرات خیلی کم خون، بله من جر خورده بودم! بازم گریه ام گرفت
جواد اومد زانو زد و برا اینکه از دلم در بیاره کیرمو گذاشت دهنش و برام ساک زد! کیرم بیدار شد و درد کونم تا حدی از فراموشم شد، داشت خوشم میومد چشمامو بستم و داشتم لذت میبردم که کیرمو دراورد خیلی بهم برخورد این حرکتش ولی دیدم رفت خوابید کف اتاق و پاهاشو داد بالا گفت بیا بکن رفتم و بین پاهاش قرار گرفتم سر کیرمو رو سوراخش گذاشتم و با یه فشار کوچولو رفت توش، اولین حس کون کردنم بود “داغ” اولین کلمه ای بود که تندتند به ذهنم خطور میکرد
لذت بخش بود، جواد هم گویا درد کمی داشت و فقط بین تلمبه هام میگفت وایسا بعد از ۳۰ ثانیه دوباره میگفت بکن و خودشم کیر خودشو میمالید بهم اشاره کرد که تو برام بمال کیرشو مالیدم و آبم اومد همه اش رو ریختم توش ولی گفت درنیار انقدر با کیرش ور رفتم تا آب جوادم اومد.
دوستان اگه خوشتون اومد بقیه خاطراتم رو هم بنویسم که چطور با دخترای ۹ ساله …

نوشته: کیوان


👍 5
👎 3
10363 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

673828
2018-02-15 22:29:55 +0330 +0330
NA

یعنی چی هر چی میزارم میگه به کجا چنین شتابان

0 ❤️

673896
2018-02-16 12:39:07 +0330 +0330

سلام دوستان من یه پسر ۱۴ ساله دارم واسه خودم که عشقما میخوام تو سکس اونم حال کنه ولی نمیزاره کیرشو بخورم یا لب بگیرم فقط لاپا میگه چیکار کنم کسی میتونا کمک کنه

0 ❤️

673937
2018-02-16 19:19:51 +0330 +0330

خیلی جقی هستی دادا

0 ❤️

674498
2018-02-21 01:01:35 +0330 +0330
NA

علی حاتمی خوشبحالت داداش که یه عشق داری
من هرچی می گردم پیدا نمی کنم بودن با یک پسربچه خوشگل بهترین لذت دنیا برایه من هست اگه من یکی داشته باشم اگه نخواد اصلا باهاش سکس نمی کنم فقط میخورمش!!
تقریبا دو سال پیش با پسر یکی از اقوام کنار هم خوابیدیم و من راحت می تونستم باهاش سکس کنم ولی از بس خوشگل بود دلم نیامد و فقط نوازش و بوسش کردم و وقتی خوابید تا صبح بیدار بودم و نگاش میکردم فقط خیلی ناز خوابیده بود!!
حاظرم نصف عمرمو بدم اون شب دوباره تکرار بشه
اگه یه عشق داشته باشم براش همه کار می کنم و هرگز ادیتش نمی کنم :(

0 ❤️

722128
2018-10-05 18:25:09 +0330 +0330
NA

سلام
من امیر هستم ۲۰سالمه
سایز کیرم۲۱ کلاهکش کلفت
دو سه نفر رو میتونم تو یک ساعت ارضا کنم
کسی هست پیام بده

0 ❤️

743622
2019-01-25 18:48:37 +0330 +0330

بنویس کونی جان

0 ❤️