سلام دوستان . خاطره ای که براتون تعریف کاملاً حقیقت داره و مربوط میشه به زمان دانشجویی من .
سال 81 تو شهر سنندج درس میخوندم .اون موقع به خاطر درآمد زایی کارهای گرافیکی انجام میدادم و برای چاپ سفارشاتی که برام میومد به یه دفتر چاپ تو خیابان پاسداران سنندج می رفتم که اون دفتر داخل یه پاساژی بود که اسم اون پاساژ تو ذهنم نیست . روبروی دفتر چاپ یه نمایشگاه و فروشگاه لباس عروس بود که یه منشی ردیفی داشت . قد متوسط - تپل و صورت با نمکی داشت که خیلی به من آمار میداد . منم از خودم تعریف نباشه قد بلند و اندام ورزیده دارم . تقریباً یک ترم از تحصیلم مونده بود که یک روز که واسه سفارش چاپ رفته بودم چاپخونه.گیسو (اسم مستعار منشی نمایشگاه لباس عروس ) طوری بهم آمار میداد که مسئول چاپخونه هم که یه جوونی بود هم سن و سال خودم گیر داد که یه شماره تماس به گیسو بدم . منم از چاپخونه رفتم بیرون و یه چرخی تو پاساژ زدم - یه کارت از جیبم درآوردم و رفتم داخل نمایشگاه . کارتمو دادم به گیسو و گفتم شمارتو بهم بده. گیسو هم کارت نمایشگاه و داد و گفت فردا 10 صبح زنگ بزن.فرداش من زنگ زدم و یه کم حرف زدیم و تا حدودی در دوستی باز شد . اون موقع موبایل نداشتم و شماره خونه مجردی که تو سنندج داشتمو به گیسو داده بودم.چند جلسه ای تلفنی با گیسو صحبت کردم . دختر با نمک و شیطونی بود . ازش خوشم اومده بود ولی بیشتر دنبال این بودم که بکشونمش خونه و یه حرکت جهشی بزنم.
گیسو چون اقوام زیاد داشتن تو سنندج اهل بیرون رفتن و پارک و کافی و شاپ و این صحبتا نبود .منم که دنبال تلفن بازی نبودم . ناگفته نباشه که گیسو ترم آخر من تو همون دانشگاه ما پذیرش شد و تو رشته حسابداری ( منم که ترم آخر عمران بودم ) . خلاصه یه روز که داشتیم با این خانم تلفنی کسشعر میگفتیم بهش گفت گیسو من از تلفن بازی و بچه بازی خسته شدم . این چه رفاقتیه ؟؟؟؟؟اونم همون بهانه های قبلی و نهایتاً گفت تو بگو من چه کار کنم . منم بهش پیشنهاد دادم که بیاد خونم . خونه من شهرک کشاورز بود و تا دانشکده علوم انسانی تقریباً 10 دقیقه پیاده راه بود . خلاصه گیسو پذیرفت و قرار شد تو همون هفته بعد از یه کلاس بعد از ظهر در خدمتش باشم . به خودم قول دادم که وقتی اومد جلو خودمو بگیرم و خیلی زود وارد اصل قضیه نشم . بالاخره باید ترم آخری هم فیض می بردم و بعد میومدم تهران . خلاصه روز موعود فرا رسید و گیسو خانم خرامان خرامان وارد خونه دانشجویی من شد که واقعاً خونه مرتب و ردیف و کس پسندی بود . ترتیب پذیرایی و دادم و نشستم کنار این خانم تپلی که از تصور غلتیدن تو اون گوشت و کون هم لذت میبردم . گرم صحبت شدیم و من دست گیسو و گرفتم و آروم آروم نوازش میکردم و گیسو خانم هم گیسو زبونی میکرد و میخندید . من دست گیسو و رها کردم و شروع کردم به میوه پوست کردن . چیدم تو بشقاب و گذاشتم جلوش . تا اومد یه برش سیب برداره بشقاب برداشتمو و گفتم خودم باید دهنت بذارم . اونم با یه شیطنت یه لبخندی زدو چشاشو بست و دهنشو باز کرد . یه برش سیب گذاشتم دهنشو خورد . یه پر پرتقال و به همین ترتیب گیسو هم دهن من میوه میذاشت . نوبت من که شد باز گیسو چشاشو بست و من اینبار جای میوه لبمو گذاشتم رو لبش . یه لحظه جا خورد . اصلاً انتظار نداشت . ولی عکس العمل بدی هم نشون نداد و لبمو بوسید و یه لبخند نازی زد . بشقاب میوه رو گذاشتم رو میز و بازم شروع به نوازش دستش کردم . اینبار بهش نزدیکتر شدم . تقریبا چسبیده بودم بهش . وای که چه رونای گرمی داشت . تصورشو بکنید که یه کس ردیف پیشت باشه و اون روز تصمیم به کردن نداشته باشی . آخ که چه شق درد بدی بود . تقریبا با هر نوازش یه بوسه رو گونه گیسو میزدم و حرفای عاشقانه ( کسشعر ) که دختر خانوما خیلی دوست داشتن براش میگفتم و اونم تو حال خودش داشت کیف میکرد . 2 ساعتی پیشم بود . من که از بیضه درد دیگه جون نداشتم . ولی راضی بودم چون گیسو اون روز خیلی با رفتار من حال کرده بود ( اینو تو دعوت های بعدی بهم گفت ) خلاصه موقع رفتن همو به آغوش گرفتیم و واسه چند دقیقه لب به لب بودیم . من که حسابی راست کرده بودم ، محکم گیسو و به خودم چسبوندم که راستی کیرم و حس کنه و احساس کنه من عاشق اونم و با وجود کیر راست و خونه خالی ازش سکس نخاستم . گیسو رفت و شب بهم زنگ زد و بابت همه چی تشکر کرد و آخر حرفهاش بهم گفت که سفتی کیرم و حس کرده و به وجودم افتخار کرده که اینقدر باکلاس باهاش رفتار کردم و خوره بازی در نیاوردم . البته گیسو خانم بجای واژه پر افتخار کیر بعلت خجالت الکی که از خودش نشون میداد از کلمه آلت تناسلی استفاده کرد .
گیسو بهم قول داد که تو چند روز آینده بازم پیشم بیاد . دو هفته ای گذشت و من منتظر روز قرار تا اینکه گیسو اومد و اینبار به محض ورود به خونه خودشو چسبوند بهم و یه لب سیر به هم دادیم . گیسو روسریشو باز کرد و بی مقدمه مانتوشو درآورد . نه اینکه لخت بشه . یه تاپ تنش بود با یه شلوار لی . وای خدا چی میدیدم . چه کونی . چقدر گرد و دوست داشتنی بود . باور کنید اون لحظه آرزویی جز کردن اون کون نداشتم . گیسو نشست و منم بساط پذیرایی رو مهیا کردم . اینبار یه مقدار هم آبجو آوردم . مشغول حرف و بوسه بودیم . چند پیک آبجو ریختم و با هم خوردیم . تصمیم داشتم به هر ترتیبی شده اون روز گیسو و لخت کنم و خودمو رو کونش خالی کنم . شروع به نوازش گردنو لاله گوشش کردم و با لبام رفتم سراغ گردن و گوش و زیر چونه .گیسو لذت میبرد و منم فقط به فکر کردن . همونطور که گردنشو میخوردم رفتم رو سر سینه و یه کم پایینتر که سوتیئن نامرد محدودم کرد . شروع به نوازش سینهاش کردم و تا جایی که راه میداد لبامو به سینه و چاک سینه گیسو می رسوندم و زبون میزدم . تا اینکه گیسو دستش رفت به سمت تاپش و کشید بالا و گفت راحت بخور . منم نامردی نکردمو سینه هاشو از زیر سوتیئن درآوردم و شروع به خوردن کردم . گیسو تو لذت کامل بود و من تو حال خوردن سینه هاش ((((( واقعاً من لذتی نمیبردم از خوردن سینه هاش .فقط میخوردم تا مستش کنم و به اون کون زیبا برسم - اینم بگم که من دیوانه و روانی کونهای گرد و تپلی ام )))) شکمشو میمالیدمو سینه هاشو میخوردم و سعی کردم دستمو برسونم به زیر شلوار . شلوارش تنگ بود و ورود دست من به محدود غیر مجاز خیلی سخت بود . صداش دراومد که آرش چیکار میکنی ؟؟؟؟اونجا نه . منم با یه لحن مظلوم نمایانه چند بار ازش خواستم که فقط نوازش . اونم قبول کرد که دکمه های شلوارشو باز کنه تا از رو شرت کسشو بمالم . ((( واسه رسیدن به اون کون کس لیسی هم عالمی داشت ))))کسش خیس خیس شده بودم . یه کم که مالیدم از لبه های شرتش انگشتم رو بردم تو کسشو لای کسشو مالیدم . حتی 5 دقیقه هم نشد .اینقدر تحریک شده بود که خودش شلوار و شرتشو با هم کشید پایین و سر منو به سمت کسش هل داد . من که کیرم داشت میترکید گفتم اجازه بده منم لباسم رو در بیارم که گیسو خواست خودش اینکارو واسم انجام بده . خلاصه هر دو لخت شدیم و گیسو خوابید رو زمین و من طوری خوابیدم که کیرم سمت صورت گیسو باشه و خودم کس لیسی کنم . خلاصه دوستان چند دقیقه ای به این منوال گذشت من خوردم و گیسو هم کیر خوری کرد . یه لحظه دیدم گیسو ناله ای کرد و چند تا نفس بلند کشید . فهمیدم ارضاء شده . زود بغلش کردمو نازشو کشیدم . چند دقیقه تو بغلم بود تا آروم شد و بهم گفت آرش جون ،ممنونم . واقعاً لذت بردم . حالا نوبت توئه . اما من دخترم .نمیتونم کس بهت بدم . منم از خدا خواسته پریدم تو حرفشو گفتم ، خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
گفت یعنی چی ؟؟؟؟گفتم از کون بهم بده . گفت شنیدم خیلی درد داره . گفتم اگه بهم اعتماد داری ،نمیذارم اذیت شی . گیسو قبول کردو من دست به کار شدم . خلاصه از هر ماده روان کننده ای فکرشو بکنید استفاده کردم تا 3 انگشتم تو کونش جا شد . آخ که چه تنگ و گرم بود . دیگه وقتش بود . ناگفته نمونه از ژل سیمپلکس استفاده کرده بودم و زمان واسه لذت کافی داشتم . گیسو قنبل کرد و من سیر کیرمو آروم دم سوراخش حرکت میدادم . هم کیر من و هم سوراخ گیسو هر دو چرب چرب آماده پذیرایی ازهم بودن . بعد از یه کم درمالی سرشو کردم تو . یه جیغ کوتاهی کشید. اما من بیشتر نکردم تا همچنان عضلات کونش به کیرم عادت کنه . آروم آروم میلی متری میکردم تو کونش تا اینکه کاملا با سایز کیر ما میزون شد . درد میکشید اما به گفته خودش لذت بخش ترین درد زندگیشو کشیده بود . حسابی گیسو و از کون کردمو همه آبمو تو کون گیسو خالی کردم .گیسو کونده اون روز با رضایت کامل از کون دادنش از خونه من رفت و منم که حسابی خسته شده بودم یه دوشی گرفتمو تخت خوابیدم . شانس بد من چند روز بعد گیسو منو با یکی از دوست دختر هام که فابریک بود دید و کلی داد و فریاد و فحش و بد و بیراه . حالا دیگه این یکی زید ما هم که قضیه رو دید شاکی و با من قهر کرد . از گیسو ناراحت شدم و به خودم قول دادم یه حال اساس ازش بگیرم . از در پشیمونی وارد شدم و خایمالی گیسو خانوم و میکرد . بلکم باز یه کون ردیف بهم بده . اما نداد که نداد . من به دروغ به گیسو گفته بودم که همه استاداشونو میشناسم و اگه از هر درسی نمره کم بیاره میتونم واسش نمره قبولی بگیرم .اینو فقط به دروغ گفته بودم تا بتونم یه طوری دل این خانومو بدست بیارم . ولی کله خرابتر از این حرفا بود . کم کم به امتحانهای پایان ترم نزدیک شده بودیم و من باید تمام واحد هامو پاس میکردم و از سسندج خداحافظی میکردم. یک ماهی دل به درسام دادم و گیسو هم مشغول درساش بود و اون یکی زید ما هم همچنان تو قهر .امتحانها تمام شد و من کمتر از 2 هفته دیگه مهمون سنندج بودم تا اینکه شرایط کردن کون گیسو خانوم مهیا شد . بچه ها میدونم داستانم طولانی شده اما سعی کردم چیزی از قلم نیافتاده باشه (((( عذر خواهی ))))
گیسو ریاضی افتاد و نمره 7 اون راهی به سوی کردن مجدد اون گوشت خوشمزه . بهم زنگ زد که آرش من ریاضی 7 شدم . تو بهم قول دادی که نمره برام بگیری. منم گفت باشه . خیالت راحت . فرصت زیادی نداشتم . اون موقع نمره ها رو برد دانشگاه اعلام میشد . مثل حالا اینترنتی نبود . بعد از اینکه نمره ها اعلام میشد تو یه فرصت 3 روزه واسه تجدید نظر نهایی زمان بود و بعدشم نمره های نهایی اعلام میشد . باید تو این 3 روز کارو تموم میکردم . آماری که گرفته بودم ،فهمیده بودم استاد ریاضی خانوم بچه شهر پاوه است . با یکی از دوستام که بچه سقز بود هماهنگ کردم و ازش خواستم که به لهجه پاوه ای با گیسو خانوم صحبت کنه و خودشو جای استاد ریاضی معرفی کنه . هرگز یادم نمیره. دوستم با چنان مهارتی اینکارو کرد که گیسو ایمان پیدا کرد ریاضی پاس شده. به گیسو کون خوشگل زنگ زدم . گفتم گیسو شماره استادتو بهت میدم . باهاش هماهنگ کردم . محض تشکر یه زنگ بهش بزن و خودتم ازش تشکر کن . خیلی خوشحال شد و کلی قربون صدقم رفت . اما من براش شرط گذاشتم . گفتم الان شماره استادتو میدم.اما باهاش که حرف زدی و مطمئن شدی فردا صبح پیشمی . اگه نیای باهاش هماهنگ میکنم همون 7 رو برات تایید نهایی کنه . خلاصه گیسو پذیرفت و من شماره دوستمو بهش دادم.گیسو زنگ زد و رفیق من هم با هنرنمایی فوق العاده خودشو جای استاد اون جا زد و کلی منت سرش گذاشت که من به خاطر آرش اینکارو میکنم و هیچکس نفهمه که با من در تماس بودی و صحبتهایی که گیسو خیالش راحت بشه .
همه چی مطابق میل من انجام شد و گیسو جونم فردای اون روز ،ساعت 8 صبح با اون کون نازنینش فقط به نیت دادن به من به خونه مجردیم که یه دنیا ازش خاطره دارم اومد. بدون هیچ مقدمه ای ازش خواستم لخت بشه .خودم هم لخت شدم . خوابیدیمو همو بغل کردیم و بوسه و لب و نوازش کس و کون و کیر و …
گیسو رو شکم خوابید و من اومدم پشتش و طوری نشستم که کاملاً به کونش مشرف باشم . لای کونش و باز کردم . وای خدا . انگار نه انگار که یه بار اینو سیر کردم . اما کونی که اون داشت فوق العاده بود.بدون لحظه ای صبر شروع به خوردن سوراخ کونش کردم . لیس میزدم و زبونمو رو سوراخش فشار میدادم و از بالا تا پایین کسشو میلیسیدم . اصلا نمی خواستم لحظاتم رو از دست بدم . فقط کون گیسو رو میخواستم . با تمام وجودم کونشو میخوردم و آماده کردن میکردم. گیسو کاملا خیس خیس شده بود و ترشحات کسش بیرون اومده بود . با زبونم سوراخ کونشو میخوردم و با انگشنتم لای کسشو و ناز کسشو میمالیدم . غرق لذت بود و مثل دفعه ای قبل با ناله نفس نفس زنان به ارگاسم رسید و بی حال افتاد . اما من به کارم ادامه دادم .دیگه حسابی کونش خیس خورده بود .یه مقدار کرم به سر کیرم مالیدم و گذاشتم دم سوراخ کونش و با یه فشار کردم تو که از درد پاهاش رو سفت کرد و دستاشو مشت کرد . به همون حالت ثابت موندم تا یکم حالش جا بیاد . یکم که گذشت کاملا شل شد و خیلی ناز گفت بکن . منم نامردی نکردمو با چه عشقی اون کون زیبارو کردم و کردم و تلمبه زدم . بعد ازش خواستم به حالت سگی بشینه . تو همون حالت کونشو کردم و حسابی آبش دادم .گیسو تا عصر پیشم بود و یه بار هم بعد از ناهار بهم کون داد .
تا اینکه 3 روز بعد نمره های نهایی ریاضی گیسو خانوم اعلام شده و گیسو کون خوشگل من دید که نمره نهایی اون 7 اعلام شده . همون روز استادشو میبینه و علت رو جویا میشه .و استادش کاملاً اظهار بی اطلاعی میکنه از هماهنگی بابت دادن نمره . چند روزی به تلفن گیسو جواب ندادم . تا روزی که میخواستم سنندج رو ترک کنم. زنگ بهش زدم و تمام ماجرا رو براش تعریف کرد . بابت اینکه به خاطر نمره اینکارو باهاش کرده بودم چند تایی فحشم داد ،اما به خاطر عشقی که به کونش داشتم بخشیدم . بعد از اون ماجرا تا 2 سال بعد هم با هم دوست بودیم و من فصلی یه بار به سنندج میرفتم و گیسو عزیزم اون کون زیباش رو در اختیار کیر من میذاشت .
اگه از نوشتارم راضی نبودید،بی حرمتی نکنید و مطمئن باشید خط به خطش حقیقت بود . اگر هم خوشتون اومد نظر بدید تا داستان مهسا - ندا - مونا و … براتون ارسال کنم
نوشته: ؟
از قسمت سكش سريع گذشتى
فكر نكنم سال 81 اينطورى باشه كه تو سنندج دختر آمار بده،الانشم با ترس و لرز اين كارو ميكنن
کیر تو کون ادم دروغگو - سال 81 اصلا ژل سیمپلکس وجود نداشت این ژل 2 ساله که وارد ایران شده کونی زورت میاد بگی تف زدی ؟
ببین یعنی گیسو خانم اینقدر احمق بود که با نامردی گولش زدی و کردیش بعدش تورو راحت بخشید و باز هم بهت کون داد؟ حالا من بهت پیشنهاد میکنم بیا بچه های شهوانی کونت بذارن و در عوض نمره املا و انشاتو بهت بیست بدن. بچه کونی این کاری که کردی بهش میگن نامردی. انتظار داری با این کاری که کردی و داستانشو نوشتی کیر ملت شق بشه؟
اقای مهندس توی روستای ما به نمایشگاه لباس میگن مزون بچه تهرون یک کم اطلاعاتت را به روز کن تا کس تف ندی
حاااااااااااااالمو بهم زدییی با این داستانتتتت x-( x-( x-( x-( x-(
داستان بدی نبود قابل تحمل بود ولی این یه تیکه رو نفهمیدم یعنی ی توضیح بده گیسو خانم هم گیسو زبونی میکرد و میخندید
اسم اون مجتمع هم که یادت نیست مجتمع صدف هستش حتما طبقه زیرزمین بود منم دانشگاهم سنندج بود مسخره ترین شهر کره زمینه
خیلی بی عرضه بودی که نتونستی بار اول کارتو تموم کنی دخترای سنندجی با اشاره ای لخت میشن
تازه بعدشم ول کنت نمیشن
afarin mese khodami ama chera neghad left midi baw rooze aval ke amar dad bayad shomarashoo bigerefti rooze 2 v0omam mikardi :D khasti bia amozeshaye lazemo behet bedam :D . . . dg kos kardan ke enghad tashrifat nadare azize man
من این بار با نظر تمام دوستانی که به این داستان فحش دادن کاملا موافقم اخه مرتیکه نامرد و خاعن که داستانت پرش توهم و خالی بندی بود در ضمن این ساینا جونم توهم میزنه ها اولا من خودم سنندجی نیستم ولی مردم سنندج معمولا از مردم جاهایه دیگه ایران که بودم بامعرفت ترن و دوما دختراشونم اونطور که گفتی جنده نیسن ولی اخرشو راست گفتی که وقتی عاشقت شن عین کنه دیگه ولت نمیکنن!!!
اقا سلام به همگی ما 5 ماهه تو این سایتیم 1 داستان هم ننوشتیم یعنی با قمه رو سرمون وا نیستادن بگن بنویس
اخه کیر تو هیکله ننگت کیر تو اون احساست لطیفت
ریدی با این داستانت
من تو این سایت عضو نبودم الانم فقط بخاطر این عضو شدم که بگم بهت خیلی توهم می زنی
دانشکده کشاورزی سال 83 افتتاح شد من خودم سال 80 تا 84 دانشجو حسابداری بودم
داستانتو تا همون جا که نوشتی سال 81 دانشکده کشاورزی خوندم فقط متاسفم واست
فقط اينو ميگم احتمالا دنبال يه دختر سنندجي فك و فاميلش فهميفند جملگي از ترم اول تا هشتم تو همون خونه
مجرديت كه ازش خاطره زياد داشتي
كونت گذاشتند.
حالا هم سپردنت به
فاميلاش تو تهران ميان هر ماه دوبار
ميكننت.
من دانشجوي سنندجم الانم از سنندج اين داستانو خوندم ؛ اين زبون بسته تقريبا راست ميگه ولي يکم تو داستانش اغراق كرده
X( به داستان نوشتن ادامه بده ؛ بلاخره یه گُهی میشی! کس کش خالی بند!
دمت گرم
من اصیلترین بچه پاوه دوست خانوادهگی ماست و تقریبا بالای 30 میشه رفت آمد داریم
برای برملاء حقیت اگر هم شده از امام جمعه پاوه بپرسم
این کارو میکنم تا بیت حالی کنم دروغ گفتن و بازی کردن با مردم کرد یعنی چه ؟
مطمین باشید همه چیو ثابت میکنم و اینجا به غلط کردنت میندازم
بچه کون . جلقی
اول سلام میکنم به همه.من تازه عضوشدم واین اولین داستانیه که میخونم وتنهانظری که دارم اینه که:اگه تمام داستانهای سایت دراین سطح باشه,بخش داستان تخته بشه ابرومندانه تره.اخه من نمیدونم مگه اجبارکردن که بیایداینطور…شعرایی بنویسید!!!
کسشعربدی نبود؛اینجوردخترهاهمه جوره حاضرن بدن هیچ بهونه ای هم لازم نیست؛فقط کافیه صبرکنی
دوستان عزیز که تمایل دارند برای شرکت درکلاسهای اشپزی شاخه تفت دادنی هادارند. این دوست کسشعرتفت میده.یادبگیرید.بابا کس خل خودتی!داستانتو به کسخلا هم بدی میفهمن کسه.
بچه ها همه چي كه لازم بود گفتند من هم نظر بقيه رو تأييد ميكنم در ضمن كيرم تو دهنت با اين داستانت.
cheshm kiri,aval on kiro az dahanet dar biar baad koos shear bego,koni zori kerdant hala dastanesh nveshti.kirom to cheshat koni obi
کبر بچه های شهوانی تو مخ اونایی که نرخ بهره بانکی رو آزاد کردن و منو ورشکست کردن و کیر نرخ آزاد کن ها تو داستانت.
مجبوری آخه؟
اسلحه گذاشتن رو سرت گفتن بنویس؟
جان ننه ات جان گیسو جان ندا و مهسا و مونا و همه دخترایی که تو خواب باهات بودن ننویس ادامه نده.
ننویس قربون شکل ماهت ننویس حیفه وقتت نیست؟برو دنبال کاری که بتونی انجامش بدی
خب دوستان بنده همه نظرات رو خوندم و یه نتیجه اخلاقی گرفتم که قبل از خوندن داستان نظرات رو بخونید تا وقت کیریمون رو الکی هدر ندیم
jalal khalegh akhe chera inghad dorogh migi?! albate daste khodetam nis az onjaee ke dorogh kontor nadare ta akhare omretam bgi moshkeli pish nemyad vali age inja dorogh bgi ghabze fohsh barat myad .darling
manam 4 sale lisans o to sanandaj khundam.
saina khanoom shoma az koja fahmidid esme pasazh sadaf bude???khiaban pasdaran sanandsj 20-30ta pasazh dare.
oon 4 sale ma ke nadidim o na shenidim dokhtaray sanandaji hata ye labam bedan oonaiam ke khaili rahat lokht mishodan o midadn danshjoo haue mesle shoma budan.
man az sanandaj khatereye khubi nadarm vali khili mardome ba marefati daran o khailiam be ghaole doostemun بشد ت هم مراقب فرهنگ قومی خودشون هستند.
آقای مهندس عمران خودت چند واحد ریاضی پاس کردی!
چند واحد؟
(ریاضی عمومی، معادلات دیفرانسیل ، محاسبات عددی و آمار و احتمال مهندسی )
12 واحد
آخ برات بمیرم !چون در این صو رت چیزی از کونت باقی نمونده!
از نظرات بچه ها معلومه کسشعر تحویل بچه ها دادی…متاسفم برات
بی خیال بابا سنندجیا خودشون به حرفای من معتقدن اونوقت شماها اومدین دفاع میکنین ؟؟؟
جناب uther حرف شما هم درسته ولی اون دانشجوهایی که میگین کرمونشاهیا و سنندجیا و سقزیا هستن ما دخترا بهتر از شما اینا رو میفهمیم
مطمئنی مراقب فرهنگ قومی خودشون هستن ؟؟؟ واقعا خندم گرفت :)) :)) :)) :)) تو کلا تو باغ نیستی جوجو سال 86 حدود 10 تا کلیپ سکسی از دانشجوهای دانشگاه کردستان پخش شد که تو رف زدناشون مشخص بود دخترا سنندجی بودن و پسرا کرمونشاهی و تهرانی الکی هم واسه این ملت جانماز آب نکش
من از سنندجیا دفاع میکنم چون محبتایی که اونا در حق من کردن خود تهرانیام که همشهریمن تو حقم نکردن.
ساینا خاوم مطمئنی تا حالا سنندج رفتی؟؟؟منم اون کلیپا رو دیدم که هیچکدوم از دخترا هم سنندجی نبودن تو که حتی لهجه ی سنندجیا رو با کرمونشاهیا و توابع سنندج جدا نمیکنی چرا بیخودی نظر میدی.
محض اطلاع شما عوامل اون کلیپا همشون اخراج شدن که کاملا معلوم شد هیچکدوم سنندجی نبودن.اگه حتی یک نفر از دخترا سنندجی بود مطمون باش که پسرای سنندجی او پسرای توی کلیپ رو میکشن.
سال87 تو دانشگاه آزاد سنندج یه پسر کرمونشاهی یه فحش ناموسی به یه دختر سنندجی داد،پسرای سنندجی چنان اون یارو رو زدن که که واسه جدا کردنشون گاد ویژه وارد عمل شد و پسره 2 ماه تو بیمارستان بستری بود.
ساینا خانوم مثل اینکه تو سنندج بدجوری ترتیبتو دادن که اینقد دلت خونه =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
راستی تونستی تشخیص بدی اوایی که ترتیبتو دادن سنندجی بودن یا کرمانشاهی و سقزی؟!؟!؟ =)) =)) =))
هههههههههه خیلی حرص خوردم ترکیدم :)) :)) :)) :)) :))
منم دقیقا سال 87 اونجا دانشجو بودم ولی این قضیه دعوا رو نشنیدم
ببین منو دارم رو دیوار کی یادگاری مینویسم تو از تهرانیا انتظار محبت داری ؟؟؟؟ حالت خوبه عزیزم قرصاتو خوردی ؟؟؟ بابا تو تهران که هر دقیقه هر کی از یه دهات پا میشه میاد اونجا و معلوم نیست کی تهرانیه کی نیست کی ذاتش چیه تو شهر به اون بزرگی انتظار محبت داری ؟؟؟؟ کافر همه را به کیش خود پندارد ظاهرا تو خیلی بهشون سرویس دادی که اینجوری ازشون دفاع میکنی اونام بهت محبت کردن که دیگه سرویس دهیتو قطع نکنی البته به پسراش ;) ;)
من سنندجیا رو کلا به آدم حساب نمیکنم که بخوام یه نیم نگاه بهشون بندازم
تا حالا اصلا با اون مغز فندقیت فکر کردی ببینی چرا سنندج پر از کرمونشاهیه ؟؟؟ نه اصلا مغز داری فکر کنی ؟؟ حتما میخوای بگی به خاطر دانشجوهای غیربومی که تو سنندج هستن میان اونجا خب همه شهرا دانشجو داره پس این موضوع رده حالا بزار من علتشو بهت بگم روشن شی چون زناشون خوب سرویس میدن
منم با قضیه دعوا و این مسائل کاملا موافقم تو عمرت تو عروسی سنندجیا رفتی؟؟؟ نرفتی ولی حتما برو چون حتما یه دعوا میشه و به چاقو و چاقو کشی میرسه حتما چون خیلی با غیرتن اینجوریه
ایندفعه رفتی سنندج با یه دید دیگه برو بزار مردمشو بهتر بشناسی
اصلا بی خیال تو کلا خنگی این مسائل رو نمیتونی قبول کنی
در آخرم میگم تو اگه یه جو عقل تو کلت بود این چهار تا پستتو ویرایش میکردی که الکی صفحه رو پر نکنی منو باش دارم با تو بحث میکنم شخصیتمو کلا بردم زیر سوال
شما که از همون اول شخصیتت زیر سوال بود =))
واسه این قضیه ی اون دعوا رو نشنیدی که اون موقع داشتن بهت سرویس ویژه میدادن :)) =)) :)) =)) واسه اون دعوا گار ویژه تا چند ساعت سه راه ادب رو بسته بودن(متاسفانه شما اون موقع زیر کرمانشاهیایه سنندجی نما تشریف داشتین) =)) :))
من تو سنندج 3-4 تا عروسیم رفتم هیچکدومشم حتی یه دعوای کوچیکم نشد.
متاسفانه سنندجیایه اصیل تو سنندج خیلی کم موندن و بیشتر افرادشون سقزی و سریش آبادی و … هستن که فکر کنم شما هم با اونا شباتو گذروندی و فکر کردی سنندجین.
خیلی شانسم آوردی که سنندجیا تو این سایت های مبتذل نمیان اگه نه که تا حالا تیکه بزرگت گوشت بود.زناشونم مثل شما جنده نیستن بیان تو این سایتا که یکی رو پیدا کنن بکندشون.
آخی نازی میدونی چرا سنندجیا اینجا نمیان ؟؟؟ چون اینقدر زناشون سالمن یه دور تو خیابون بگردن اندازه یه سال اینجا گشتن براشون می ارزه تو هنوز کوچولویی اینا رو نمیفهمی
در آخر بر میگردم سر مثل معروفم که چوب دهن سگ نمیدم و دیگه جوابتو نمیدم
اگه اینقدر ناسالمن تا حالا چندتا داستان تو این سایت خوندی که دختره سنندجی باشه(بجز این داستان که کلا دروغ محضه و خودتم اینو میدونی چون همه ی آمارهاش اشتباهه)؟؟؟
چیه مثل بچه ها کم آوردی رو آوردی به کلمه ی کوچولو و دیگه جواب نمیدم و از این کسشعرا =)) :)) =)) =)) :))
من فقط اینم میگم محض اطلاع بچه های سایت که کشور های اسلامی بین اون همه شهر به سنندج لقب دارالاسلام دادن که اونم بدلیل پاک بودن مردم اون شهره.
هرکسی هم دوس داره میتونه بره سنندج ببینه حرفای من درسته یا این خانوم.البته اگه مثل این خانوم با کرمانشاهیایه سنندجی نما رو به رو نشید(البته من قصدم توهین به همه ی کرمانشاهیا نبود ولی شامل اکثرشون میشد).
بی خیال بذار این چوب آخر رو بدم دهنت بعدش دیگه نگم تو که کرد نیستی این چیزا رو نمیفهمی ولی بین لهجه سنندجی و کرمونشاهی خیلییییییی فاصلس تو نمیتونی اینارو تشخیص بدی ولی هر کی هم که خیلی احمق هم باشه نمیتونه تصور کنه که جفتش یکیه
بابا چرا داری خودتو اذیت میکنی اگی سنندجیا خوب و پاکن چرا آمار طلاقشون جزو 5 شهر اول ایرانه ؟؟؟
تو کلا شوتی ایندفعه با چشم باز برو سنندج یه خرده هم به خودت برس ببین در عرض نیم ساعت یکی برات لخت میشه یا نه خارج از هر گونه کینه به این حرف من فکر کن و عمل کن عین منگلا نری بعدش بیای بگی پاک بودنا این قوم به تیپ و قیافه خیلی اهمیت میدن
بله لهجه سنندجیا خیلی خیلی با کرمانشاهیا فرق داره ولی سنندجیا خیلی از کلماتشون فارسیه خیلی راحت هرکسی میتونه دقیقا عین خودشون حرف بزنه بجز چندتا کلمه بخصوص که اونم باید خیلی دقت کنی تا بتونی تشخیص بدی.(البته وقتی میخوان سنندجی حرف بزنن).
من که فارسم الان خیلی راحت میتونم سنندجی حرف بزنم حالا کرمانشاهیا که کردن نمیتونن عین سنندجیا حرف بزنن؟؟؟
تو که آمار میدی حداقل درست آمار بده،اولا وقتی میگن فلا شهر رتبه ی اول طلاق رو خود شهر و همه ی توابعش رو حساب میکنن که واقعا توابع سنندج برعکس خود سنندجیا از هر لحاظ ادامایه بیشعورین در ضمن توی همون آما بر خلاف همه ی شهر ها طلاع سنندجیا بخاطر وضعیت مالی بوده نه خیانت میتونی اینو از هر کجا دوس داری بخونی.
محض اطلاع جناب عالی من وقتی میرم بیرون ارزون ترین تکه ی لباسم حداقل200 تومن قیمتشه و ماشینمم هیوندای کوپه ست اما اون چهار سال فقط یه دوس دختر سنندجی داشتم(چون اهل خیانت نیستن که بخوان همزمان با 20نفر باشن،وقتیم با کسی دوست میشن تا آخرش باهاش میموننمگه این که…) که اونم حتی باهام خیابونم نمیومد چه برسه به اینکه برام لخت شه.
تو میخوای چوب دهن من بدی؟!؟!؟! =)) :)) =)) :)) خیلی شانس آوردی که تاحالا نکردمت چون من هرکسی رو که بخوام خیلی راحت میتونم بکنم.
داستانت کیری پیری بود …یک سکس ساده که گفتن نداره…در ضمن بچه ها همه جای دنیا خوب و بد هست نزاد پرستی نکنید…همه جا بکن و بده هست…راستی نمره ریاضی چند شدی مهندس…لا مصب ما مهندس شدیم ولی بخدا برای نمره ریاضی ندادیم…
dastane ye var! in uther kos maghz ye var! shadidan tabloe ke zanet sanandajie va hala nemikhay ghabool koni jendast! 0
:o آخه ک.رم تا ته تو کس ننه همه اون جاکش هایی که تو اون سنندج جنده خونه نبودن و نظرات کسشعر میدن . اون جنده خونه پر جنده های متفاوته . کیرم دهن همتون .
بابا کردا هنوز یانجوری بی حیا نشدن
ریدم تو داستانت با این مزخرفات
سایناز خانوم الکی قضاوت نکن اجی
من سنندجی نیستم ولی سنندجی ها اونجوری نیستن که تو فکر میکنی
ببخشید یه سوال داشتم . شما سناریو برای فیلمای هندی می نویسید ؟
من اصولا چن خز این مدل داستانارو میخونم ولی شک ندارم کسایی که اینمدل تایپیک میزنن جقییی شدید هاتن اصلا ?
الان میخوای بگی خیلی شاخی
واقعا کیری بود در ضمن کوصخول شهرک کشاورز خوابگاه نداره اون شهرک سعدی بوده???
من عذر میخوام…من شزمنده هستم…ببخشید…ولیی داد یکم اگه ممکنه کمتر کس شعرررررررررررررررررررررررررررررررر ب
ووووووووووووووو!