کون دادن به شوهرخاله

1390/07/10

سلام
اسم من سونیا است و در یکی از شهر استان خوزستان زندگی می کنم من در حال حاضر 22 سال دارم و شوهر خاله ای دارم که 33 سال داره داستان من بر می گرده به 5 سال پیش که من 17 سال داشتم و برای اولین طعم سکس از پسر عموی خودم کشیدم …
تازه بود رگ کیر وسکس احساس کردم و داشتم به شوهر خاله خودم مجید علاقمند می شدم مجید تویی یه شرکت دولتی کار می کرد و برای خودش برو بیاری داشت و به کامپیوتر و اینترنت وارد بود و جوونی پر انرژی بود و صبح و عصر سرکار بود و کلی اطلاعت داشت خلاصه من کم کم به اون علاقه پیدا کردم اما اون شوهر خاله من بود ونمی شد کاری کردو خلاصه دوست داشتم با اون هم سکس داشته باشم ولی از اینکه چطور جلو برم می ترسیدم هر طور بود با یکی از دوستام به نام صفورا مشورت کردم و بعد از اون قرار شد بابام راضی کنم برای ما کامپیوتر بخره و خرید و مجید (اون برای ما تهیه کرد ) و قرار شد به من کامپیوتر یاد بده خلاصه از اون زمان من جلوی مجید راحت رفت وآمد می کردم من با قدی 167 و وزنی 64 و سینه های بزرگ 85 و کمر باریک چشم و ابری مشکی و موی مشکی کونی دورشت جلوی مجید آمد شد می کردم اون لحظه زیاد مجید من نگاه نمی کرد . ما با گشاد کردن سوتینم که باعث می شد سینه هام بالا و پایین بشن توجه مجید به من جلب شد و پوشیدن شلوار تنگ و تی شرتهای تنگ خلاصه هر جنده بازی که می شد انجام دادم خلاصه دیگه حرف زدن مجید موداب راحتتر د الان موقع اون بود وارد عمل بشم و هر موقع و هر وقت منتظر فرصتی مناسب بودم تا اینکه خالم برای مسافر به تهران خونه ای داییم می ره ، مامانم به من میگه که مجید زنگ بزن و برای شام به گم بیاد خونه ما اون هم میاد شب شام می خوره و دسته کلیدی خونه ما می زاره چون فردا باید می رفت ماموریت فردا اون روز من کلید بلند می کنم و به خونه اون سر می زنم و پشت کامپیوتر مجید که میرم و روشن که می کنم توی داریو که رفتم یه قسمتی بود پر از فیلم سکسی و عکسی ، تمام تنم خیس می شه و کلی حشری می شدم و تازه فکری به ذهنم رسید رفتم یه سری کلید از روی کلید زدم و با خودم نگاه داشتم ظهر بود به مامانم گفتم که خونه نمی یارم و می رم خونه دوستم صفورا درس بخونم خلاصه رفتم خونه خالم خونه مرتب کردم و دوشی گرفتم غذا درست کردم تا آقا مجید بیاد خلاصه آقا مجید اومد خونه وو از دیدن من تویی خونه جا خورد و گفت چی شده ، من هم دست پاچگی گفتم هیچی گفتم خالم نیست خونه مرتب کنم و غذا درست کنم تازه اروم شده بود و براش غذا کشیدم و شروع به خوردن کردیم خیلی تعریف دست پخت من داد بعد بهم گفت این لباس خیلی بهت میاد و لی خیلی تنگ برات گفتم اره چون خالم استوخون بود لاغر من هم گفتم اره این رو پوشیده دلتنگ خالم نشی اره بعد گفت نمی ترسی کاری که با خالت می کم با تو بکنم ، من هم با یه خنده گفتم نه نمی ترسم کی از چی می ترسونی احساس کردم جوابم به دلش نشست (یه تی شرت طوسی با شلوار نازک هم رنگ اون ) که سینه هام داشت بیرون می اومدن خلاصه اومد تویی اشپزخونه کمک کنه من تویی این کمک کردن یه چند باری خودم بهت زدم و با هرشوخی بهش دست می زدم که دیدم کم کم کیرش داره راست میشه و بهش پیشنهاد دادم بره حمام و دوشی بگیره خون شوت و سوتینم اونجا گذاشته بودم وقتی که بیرون امد گفتم حمام بودی گفتم اره _شوت ، سو تینم اونجا بود ببخشید گفت نه اشکال نداره رفت که خودش خشک کنه و لباس عوض کنه
تمام کسم خیس بود بعد به مجید کفتم که کامپیوتر یاد بده شروع به یاد دادن من شد اما تمام حواسم به کیرش بود که کی توی کون بره بعد از چند لحظه موهای سرم باز کردم و شروع به بازی با اون شدم جلوی ترشیتم تا خط سینه ام پایین اومده بود چشمام باز نمی شد رفتم تویی بغل مجید اینگار امده بود بغلم کرد گفت سونیا حال خوب نیست گفتم نه خواهش می کنم من بکن برق از چشماش پرید تی شرتم دراوردم و به شکم خوابیدم دیگه گرمای تنش احساس کردم از پشت گردنم شروع به خوردن کرد تا پایین کمر من چشمام بسته بود سوتینم باز تا خط باستنم می خورد شلوار از پام بیرون کشیو تا نوک پامهام خورد من رو به کمر چرخورن و تا بالا شروع به خوردن می کرد تمام تنم خیس بود می لرزیدم لای کسم از پشت شوت می لیسد بعد به سینه های بزرگ رسید و تا (هر دوی ) سینه ام می خورد و لیس می زد همش خیس بود تمام تنم خیس بود شورتماز پام دراورد و شروع به لیسدن کسم کردم . بعد کیرش لای سینه هام گذاشت حرارت کیرش احساس می کردم کیرش لای سینه هام بالا پایین می کرد بعد کیر بزرگش تویی دهنم گذاشت تا براش ساک بزنم (مجید زیر لب می گفت خیلی وقت منتظر این لحظه بودم ) خلاصه با ریختن روغنی روی کیرش کیرش تا دسته تا تخم تویی کون گذاشت درس پارم کرد و تا 45 دقیقه من از کون می کرد هر لحظه بالا پایینم می کرد و با سین هام بازی می کرد تا ابش لای سینه هام ریخت این بار اولی بود که به مجید کون سفتی دادم
من برای بار اول داستان می نویسیم تازه مشکل نوشتن دارم چون اطراف من شلوغه
امیدوارم لذت برده باشید


👍 1
👎 3
261350 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

301196
2011-10-02 19:12:16 +0330 +0330
NA

afghani hasty?!!

2 ❤️

301197
2011-10-02 19:43:38 +0330 +0330
NA

بی سواد ذیگه داستان ننویس اطرافتم شلوغه گه میخوری مینویسی به کسه ننت خندیدی از بس ایراد داشت نمیدونم از کجاش ایراد بگیرم. خاک تو سرت

3 ❤️

301198
2011-10-03 01:34:01 +0330 +0330

حالم بهم خورد.اسمشوتوکتاب گینس باید بنویسن.رکوردبیشترین غلط املایی.
ساراجون نظرات خیلی جالبه

2 ❤️

301199
2011-10-03 02:26:16 +0330 +0330
NA

کیرم تو کس خودت و مادرت و خالت . جنده خانم مگه مجبورت کردن بنویسی . کیر تمام بچه های شهوانی تو دهن خودت و سه نسل بعد از خودت

1 ❤️

301200
2011-10-03 02:26:45 +0330 +0330
NA

جنده سیار
چقدر غلط املایی داشت
آدم دیوونه میشه تا یه خط بخونه
:W :W :W :W

1 ❤️

301201
2011-10-03 02:48:25 +0330 +0330
NA

به من هم مید منهم خوب کون میکنم

0 ❤️

301202
2011-10-03 02:52:53 +0330 +0330
NA

حتمابه خانم معلمت بگويه جمله بندي يادت بده
خيلي جن…
:Loll:

1 ❤️

301203
2011-10-03 03:22:06 +0330 +0330
NA

کس شعر محض بود . عقده ای بدبخت

1 ❤️

301204
2011-10-03 04:49:23 +0330 +0330

بابا من چقدر بگم نهضت سواد آموزی داره ثبت نام میکنه خوب گمشو برو ثبت نام کن تا کلاس هاش با کس مغزهایی مثل تو پر نشده

0 ❤️

301205
2011-10-03 07:40:53 +0330 +0330
NA

لطفا دیگه ننویس.
خواهش می کنم.

0 ❤️

301206
2011-10-03 07:53:10 +0330 +0330
NA

این داسطان را که نوشطی خاتره بود یا طراوشاط ظحن معیوبت ؟ کاش به آغا مجیدطون میگفطی به جای کامپیوطر بحت سوات خوندن نوشطن یاد می داد طا هداغل کونی رو که میکرد هلالش باشه .
با عذر خواهی از دوستان به خاطر غلطهای املایی کامنت احساس کردم اگه درست بنویسم نویسنده نمی فهمه !

0 ❤️

301207
2011-10-03 08:01:41 +0330 +0330
NA

man bache tabriz hastam age talebe sex zarbdari hasti behem bego

0 ❤️

301208
2011-10-03 08:35:01 +0330 +0330
NA

شوتتو در بیار ببینم کست . زنیکه جنده تو پدرسگ همون مهناز نیستی که یه دور هم به شوهر خواهرت دادی ؟ چی فکر کردی که ماها اسکل تشریف داریم خر مغز کس پلاسیده ؟ کلا تو کار یاد گرفتن کامپیوتری دیگه ؟ برو حرف زدن یاد بگیر: شورتماز پام دراورد و شروع به لیسدن کسم کردم . خودت کستو چطوری می لیسی ؟. تو گه می خوری با این لهجه افتضاح و سن نوح و املای کیریت دوباره داستان بنویسی و بگی اولین بارمه . ان خانم
بچه ها برید داستان سکس با شوهر خواهرم رو بخونید می فهمید منظورم چیه

0 ❤️

301209
2011-10-03 12:14:29 +0330 +0330
NA

خاکت تو سرت با این داستان نوشتنت زمان حال و گذشته و آیند رو با هم قاطی کردی به جای جغ زدن برو انشا کار کن شاید درست بشه کیرم تو مغزت

0 ❤️

301210
2011-10-03 12:51:12 +0330 +0330
NA

من هم با دوستان موافقم تنها فاعلی که توداستانت معلوم بود شوهر خالت بود که درست از کون کردت بقیه معلوم نبود

0 ❤️

301212
2011-10-03 13:06:44 +0330 +0330
NA

خوب جنده ی کس کش چرا کس میبافی ریدم به اون مادرت که تورو زایید

0 ❤️

301213
2011-10-03 15:04:08 +0330 +0330
NA

…شعری عز یک جنده ی بی صواد. امو! برو املاع صبز بگیر بخون طا این غدر ثوطی ندی و قلت ننویصی!

0 ❤️

301214
2011-10-03 17:22:00 +0330 +0330

alan ki kio gaeid ??
ma ke nafahmidim yeki mishe ghazie ro vaase man baaz kone ??

0 ❤️

301215
2011-10-03 18:34:51 +0330 +0330
NA

چرا تو همه داستانای سکسی یکس از شهر برا چند روز میره بیرون که موقعیت تو زمان دقیقش جور بشه؟ پس چرا ما هر موقع کس داریم مکان نداریم هر موقع هم که مکان داریم تخم کسو ملخ می خوره؟

0 ❤️

301216
2011-10-03 21:43:53 +0330 +0330
NA

تو ذوق بچه نزنید لابد کونیه دیگه جنده که کون نمیده اگه بدهم اونقدر جیغ میزنه که مجبور میشی یکمرتبه هل بدی تا دسته تا بشه پا ودست بسته…واونقدر نگهداری که دردش بقول خودشون نشست کنه؟؟؟؟؟کوس وکون حالا دیگه اونقدر زیاده که بنیادهای عفت یا جنده خونه های رسمی پایشان دارد به شهرهای کوچیک هم کشیده میشه…تا یادم نرفته استفاده از کاندوم فوق الزامی است مواظب باشید بیمار نشوید.

0 ❤️

301217
2011-10-04 01:25:48 +0330 +0330
NA

دوستان با توجه به جمله بندي داستان. نامبرده عرب هستند البته خودشون هم نوشتن خوزستاني هستن

0 ❤️

301219
2011-10-04 10:58:46 +0330 +0330
NA

آخه چرا چرا وقت مارو با این کس و شرات میگیری با( سواط )

0 ❤️

301220
2011-10-04 12:04:57 +0330 +0330

من خوشحال هستم که اینترنت تا دور افتاده ترین نقاط و روستاهای کوچک هم رفته و دهاتی های عزیزمون هم میتونن بیان در سایت شهوانی خاطرات مثلا سکسیشون را بگذارن . فقط یه نکته من شاشیدم تو سوراخ دماغ سفورا که مشاور و راهنمای شماست .

0 ❤️

301221
2011-10-05 00:52:03 +0330 +0330
NA

وقت نوشتن داستان در چه وضعیتی بودی و چه کاری میکردی که اینجوری نوشتی بماند اصلا بیخیال ولی بدو بیا یه عکس از اون اندامی که توصیف کردی بذار بدو وووووووو ، فکــــــــــــــر کــــــــــن اون هیکل ، سایز 85 ؟ یاد مادر لوسین افتادم ولی اون اینقدر لاغر نبود ها =))
45 دقیقه ؟ چرا اینهمه کم آخه ؟ طرف داستان نوشته 2 ساعت ، بد نبود ها تو هم دفعه بعد زمانشو بیشتر کن :d
در ضمن بیجا کردین جفتتون به خالت خیانت کردین پسرا مگه مرده بودن البته شاید با اون سایزت فقط مجید تحویلت می گرفت
دیگه هم از این چرت و پرتا ننویس

0 ❤️

301222
2011-10-05 22:20:39 +0330 +0330
NA

خوب بود برا اولین بار بچه خوزستان منم بچه ابادانم سعی کن دقت کنی تو نوشتن

0 ❤️

301224
2011-11-08 06:04:34 +0330 +0330
NA

آخه کس کش ابن چه داستان نوشتنیه

0 ❤️

301225
2012-01-07 10:31:30 +0330 +0330
NA

حیف از وقتی که آدم صرف خوندش کنه

0 ❤️

301226
2012-02-05 07:41:31 +0330 +0330
NA

جنده خانم یه با داستان خودت بخون پره غلطه

0 ❤️

301228
2012-08-01 05:52:45 +0430 +0430
NA

مطمئنی این جریان واقعی بود ؟؟؟:D

0 ❤️

301229
2013-01-21 04:19:25 +0330 +0330
NA

ای کیرم تواستعداد ذاتی که داری با داستان نوشتنت

0 ❤️

301230
2014-10-21 11:22:59 +0330 +0330
NA

روده بر شدم از خنده… dash1

0 ❤️

524328
2015-12-02 07:43:59 +0330 +0330

عالی بود ولی چرا ما 5 دقیقه ای ابمون میاد بعدش خودت هم به ارگاسم رسیدی که فقط کون دادی

0 ❤️

593467
2017-05-03 19:12:47 +0430 +0430

بیچاره قبل از خودت مامانت گاییده بود .خاله هم رفت تهران کس بده

0 ❤️

686129
2018-05-07 10:29:54 +0430 +0430
NA

آخ چقدر حال میده یه دختر کم سن و سال ترگل و ورگل رو سیخ بزنی

0 ❤️

735520
2018-12-14 13:53:56 +0330 +0330

تماما کس و پرت …اسکول وزن ۶۴ و دختر خونه باشی …اونوقت سینه ۸۵ ؟؟؟ کسکش کیری با اون نوشتن شخمیت

0 ❤️