کون دادن به همکار دوستم (۱)

1401/02/05

با سلام خدمت دوستان . این داستان گی هست و محتویات همجنسگرایانه دارد.
اولین بار تو خونه دوستم حامد دیدمش . اون موقع حدود ۲۸ سالم بود . لاغر بودم . حدود ۶۰ کیلو بودم . همیشه به بدن مردها علاقه داشتم و بیشتر هم مفعول بودم . تا اون موقع هم چندتا رابطه داشتم . تو مدرسه ، تو سربازی بعد هم مدتی تو دانشگاه با یکی بودم . همیشه خودم رو مرتب و شیو کرده نگه می‌داشتم. حامد از دوستای دوره دانشگاه بود که خونه مجردی داشت. ولی اهل همجنس بازی نبود و دنبال کوس بود . منم اصلا جلوش رو نکرده بودم ‌ یه دوستی معمولی داشتیم . هرزگاهی میرفتم خونش شب نشینی . اون شب آقا سامان هم بود . یه مرد حدود ۵۰ ساله . بدن معمولی . یکم سبیل و ته ریش داشت . یه شلوارک تا بالای زانوش پاش بود و یه تیشرت سفید تنش . نگاه‌اش سنگین بود . با دیدن پاهاش و رون پشمالوش حس شهوتم زد بالا . هرزگاهی نگاهش میکردم و چند بار با هم چشم تو چشم شدیم . من شلوار تنم بود . اون شب یکم حرف زدیم و یخ ها یکم آب شد . آدم باحال و سرحالی بود . بعد اون شب یکم رفت و آمدم به خونه حامد بیشتر شد . آقا سامان هم بود همیشه . تخته آورده بود و با هم بازی می کردیم . ازش خوشم اومده بود . آدمه جسور و راحتی بود . با هم که میشستیم تخته بازی کنیم چشمام همش به رون ها و پاهاش بود . هرزگاهی کیرش شق میشد و با دست جا به جاش می کرد .از سؤالاش و حرفاش میفهمیدم که اونم داره راجبه من فکرایی می کنه. می دونست دوست دختر ندارم و مجرد هستم . هرچی بیشتر می‌گذشت و صمیمی تر میشدیم دلم بیشتر میخواست بهش بدم . اونم ضعف منو فهمیده بود . جلوم می‌شست باچه های شلوارکش رو میزد بالا و با کیرش بازی می کرد . کم کم فهمیده بود کونی هستم ولی تابلو نمی کرد . از نگاهش و حرفاش فهمیده بودم .یه جوری تحقیرم می کرد .همش جلوم دستش به کیرش بود و یه جوری می‌شست که جلو چشم من باشه . منم ازش خوشم اومده بود و هر وقت میفهمیدم اونجاست میرفتم خونه حامد و همیشه هم سعی می کردم خودم رو تمیز و مرتب نگه دارم . خودم هم خوشم اومده بود که احساس می کردم دیدم میزنه و همش چشمش دنبال منه . یه شب تعطیل به بهونه تخته بازی کردن تا دیر وقت نگرم داشت و بعد گفت شب همین جا بمون فردام که تعطیل هست . منم هم خسته بودم قبول کردم . خونه حامد دو تا اتاق کوچیک داشت . یه اتاق خودش میخوابید . یه اتاقم تقریبا خالی بود و توش فقط چندتا پتو و این چیزا بود . هر کس که شب میموند اونجا میخوابید . حامد که رفت تو اتاقش خوابید . ما هم یکم بیدار نشستیم . من منتظر بودم ببینم اون چی کار می کنه . خودم میخواستم همونجا رو مبل بخوابم . بعد چند دقیقه پاشد یکم اطراف رو جمع و جور کرد و چراغ ها رو خاموش کرد . یه دستش به کیرش بود . معلوم بود راست کرده و بی قراره . بعد یهو تلویزیون رو خاموش کرد و اومد جلوم و گفت پاشو دیگه سر و صدا نکنیم حامد ناراحت میشه بهتره بخوابیم . گفتم چشم من همینجا میخوابم . دستش رو آورد جلو و گفت پاشو پاشو خودت رو لوس نکن اینجا که جای خواب نيست کمرت درد میگیره . دستم رو گرفت و بلندم کرد . منم باهاش بلند شدم و رفتیم تو اتاق . در اتاق رو بست خیلی آروم حرف میزد . گفت خوب اینجا چی داریم . یه نگاه به پتوها کرد و رفت اون ها . کنار پتوها شروع کرد لخت شدن. تیشرت و شلوارش رو درآورد . اوفففف چیزی که همیشه بهش فکر می کردم . یه شورت سفید تنگ اسلیپ پاش بود کیر شق شدش به زور توش جا شده بود و تخم و پشماش از کنارهای شورتش پیدا بود . شروع کرد پتوها رو انداختن رو زمین . من همینجوری نگاهش می کرد . کیرش تو شورتش تکون تکون میخورد و می‌رقصید. دوتا پتو انداخت کنار هم و دوتا روهم روشون . بعد دراز کشید رو یکیشون و گفت آخی خسته شدیم ها ، تو چرا همینجوری وایستادی اونجا چراغ رو خواموش کن بیا بخواب . سر کیرش از رو شورت سفیدش کامل مشخص بود . چراغ رو خاموش کردم و اومد کنارش دراز کشیدم . گفت چرا لباسات رو در نمیاری ؟ گفتم راحتم . گفتم من ناراحتم اینجوری که نمیشه خوابید اذیت میشی. به پهلو دراز کشید بود سمت من . روش هیچی نبود . منم هنوز پتو روم نبود . لحن حرف زدنش آروم و سکسی بود. با خنده و شوخی حرف میزد. اتاق کمی روشن بود. نور بیرون افتاده بود تو اتاق. میتونستم بدنش رو ببینم . سینه و شکمش کمی مو داشت . سیاه و سفید قاطی بود . خودش رو نزدیک من کرده بود . یه دستش زیر سرش بود و یه دستش به کیرش . داشت منو نگاه می کرد . گفت من خواب از سرم پریده تو چطور ؟ دهنم خشک شده بود استرس و شهوت داشتم . آب دهنم رو قورت دادم و گفتم آره منم . دست کشید رو شکمم و سینم و گفت اینارو در بیار راحت باش اینجوری اذیت میشی تا صبح . بعد با دستش تیشرتم رو کشید بالا و کشید رو سرم و با خنده گفت درش بیار دیگه چقدر ناز داری تو . تیشرتم رو از رو سرم کشیدم و درآوردم . دستش رو کشید رو سینه و شکمم و گفت ای شیطون بدن خوبی هم داری ها اون وقت میگی من اهل هیچی نیستم . دستش گرم بود . حسابی تحریک شده بودم . از رو نفس زدنم و چهرم فهمیده بود وا دادم . صدام در نمیومد . دستش رو میمالید رو شکمم و همینجوری میرفت پایین تر . نفسش میخورد به صورتم . حسابی حوس کیر کرده بودم . میخواستم کیرش رو بگیرم دستم . خودم رو گذاشته بودم در اختیارش . اونم داشت سر فرصت حشریم می کرد . دستش رسید به شلوارم . یه طرف شلوارم رو کشید پایین و گفت اینم درش بیار دیگه . مقاومتی نداشتم . کونم رو بلند کردم و شلوارم رو کشیدم پایین اونم با دست کمکم میکرد . شلوارم رو کامل از پام درآوردم . یه شورت سفید تنگ اشلیپ پام بود . همه پام رو شیو کرده بودم . دستش رو کشید روی رونم و لای پام . احساس کردم کنترلش رو از دست داد . رونم رو فشار داد و سرش رو آورد نزدیک گوش و گردنم و گفت جووون پسر ، چی ساختی لعنتی ، اینو برای کی انقدر تمیزش کردی . گرمی نفساش میخورد به گوش و گردنم . یهو شروع کرد گردنم رو خوردن و لیس زدن . کیرم رو از رو شورتم با دستش محکم فشار داد و گفت این برای چی انقدر سفت شده . تند تند نفس میزدم و آه میکشیدم . آروم گفت یواش فقط صدات در نیاد . همینطور که داشت گردن و شونم رو لیس میزد دستش رو برد زیر شرتم و کونم رو گرفت تو دستش. به پهلوم کرد . با دستش لای کونم و سوراخم رو میمالید و آروم قربون صدقم میرفت . رفت پایین و شورتم رو کشید پایین رو زانوم و شروع کرد کونم رو لیس زدن وخوردن . زبون داغ و نرمش رفته بود لای کونم. خوابیده بودم رو شکمم و اون با سر رفته بود تو کونم . زبری سیبیل و ته ريشش میمالید لای کونم. کم کم شروع کرد انگشت کردن و تف زدن . با انگشتش تو کونم تلمبه میزد . از یک انگشت به دوتا و سه تا که دیگه دردم اومد . خودم رو جمع کردم و دستش رو گرفتم . اونم همنجوری یکم ور رفت و سعی کرد سوراخم رو گشاد کنه . بعد پاشد دیدم دو زانو نشسته جلوم . شورتش رو درآورده بود انداخت رو متکام و حالیم کرد که براش ساک بزنم . همنجوری شروع کردم براش ساک زدن . سرم رو یه مقدار فشار داد سمت کیرش . به زور کیرش تو دهنم جا میشد ‌. آروم گفت یکم تف مالیش کن راحت بره توت . منم سعی کردم تفمالیش کنم . نمی‌خواست آبش بیاد . کیرش رو کشید بیرون و دوبار به پهلو کنارم دراز کشید و منم رو هم به پهلو کرد . چسبیده بودیم به هم . پاش رو انداخته بودم روی رونم و کیرش رو گذاشته بود روی سوراخم . شروع کرد فشار دادن . سر کیرش افتاد تو کونم . درد تمام کون و پام رو گرفت . آخ آروم کشیدم و سعی کردم خودم رو جمع کنم . روم مسلط بود . کیرش رو تو کونم نگه داشت و گفت هیسسسس . بعد شروع کرد ازم لب گرفتن. تمام سبیلش و زبونش تو دهنم بود . زبونش رو میچرخوند تو دهنم و لبم رو میمکید . اصلا دوست نداشتم ولی هیچ کاری نمیتونستم بکنم . کامل روم سوار شده بود . کیرش رو آروم فشار میداد تو کونم . تو دهنش ناله میزدم . مثل اینکه بیشتر تحریکش می کردم ، بی توجه آروم جلو عقب میکرد و هرزگاهی بیشتر فشار میداد تو . لبم رو ول کرد و در حالی که از شدت شهوت نفس نفس میزد و صداش میلرزید آروم گفت آروم باش صدا در نیار. دوباره شروع کرد لبام رو خوردن و لب گرفتن ازم. تا اینکه با برخورد شکمش به کمرم و پشماش به کونم فهمیدم تا ته جا داده توم . گرمی کیرش رو تو کونم احساس می کردم . اونم دیگه کیرش رو نگه داشته بود و آروم تلمبه میزد . معلوم بود داره آبش میاد و اون میخواست کمی بیشتر طولش بده . بدنش داغ کرده و حسابی عرق کرده بود . سینه و پاهاش که به بدنم چسبیده بود خیس عرق بود . لبم رو ول نمی کرد . دیگه نمیتونست مقاومت کنه . چندتا تلمبه محکم زد و در حالی که میلرزید و نفس نفس میزد آبش رو تو کونم خالی کرد . آروم تو صورتم آه میکشید . کیرش تو کونم دل دل میزد . جلو عقب شدن شکمش رو رو کمرم احساس می کردم . آب دهنش میریخت رو صورتم . آروم آروم کیرش خوابید و از کونم دراومد . خودش رو از روم بلند کرد . شورتم که رو زاونم بود رو کشید بالا و آروم گفت بپا نریزیش بیرون این جاها رو کثیف کنی . بعد کنارم دراز کشید . احساس می کردم خودم ارضا شدم . از جسارت و شهوتش خوشم اومده بود. باهاش حال کرده بودم . منم بر گشتم کنارش دراز کشیدم . نگاهم به بدنش بود . کیرش دل دل میزد و ازش آب کیر آویزون بود . شکم و سینه پشمالوش بالا و پایین میشد . چند دقیقه تو همین حالت موندیم . حالش یکم که جا اومد گفت دمت گرم پسر از روز اول حدس زدم این کاره باشی ولی فکر تمی کردم انقدر حرفه ای باشی ، بد جوری خالیم کردی . بعد پاشد و گفت پاشو خودت رو جمع و جور کن . بعد پتو و وسایل خودش رو کشید برد اونور اتاق . من هم داشتم نگاهش میکردم . کیر و تخمش تکون تکون میخورد ‌ اومد بالا سرم و شورتش رو که کنار متکا افتاده بود ورداشت و گفت اینو لازم نداری من ببرم. با خنده گفتم نه ممنون . اونم خندید و با شورتش زد تو صورتم . همونجا شورتش رو پوشید و و رفت سمت رخته خوابش . لباس هاش رو هم پوشید و خوابید . منم پاشدم لباسم رو پوشیدم و رفتم توالت . خودم روتخلیه کردم و شستم . صورتم رو شستم رو برگشتم تو رختخواب. از اینکه ارضا ش کرده بودم خوشحال بودم . احساس جالبی داشتم . بکن خوب و کار بلدی پیدا کرده بودم . سوراخم هنوز دل دل میزد .

ادامه...

نوشته: رضا


👍 24
👎 6
42001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

870603
2022-04-25 03:45:37 +0430 +0430

اين كير مام يه كووووووون خووووب مي خوادااااااا

1 ❤️

870656
2022-04-25 14:07:23 +0430 +0430

داستانت خوب بود ولی اون قسمت که گفت فک نمیکردم اینقد حرفه ای باشی ناموسا کجات حرفه ای اول تا آخر که تو کاری نکردی همه کارارو خودش انجام داد 😂

1 ❤️

870659
2022-04-25 15:14:56 +0430 +0430

رضا آببیار…!!!

0 ❤️

870678
2022-04-25 18:14:42 +0430 +0430

بهترین و واقعی ترین داستان گی بود که تو این مدت خونده بودم. رضا جان لطفاً در صورت امکان به خصوصی بنده یک پیام بگذارید ممنون و متشکرم.

0 ❤️

870689
2022-04-25 21:00:04 +0430 +0430

قشنگ بود مممنون

0 ❤️

870701
2022-04-25 23:29:07 +0430 +0430

حالم از داستانهای با تم سن بالا بهم میخوره، نخوانده دیس دادم بهت

0 ❤️

870703
2022-04-25 23:38:01 +0430 +0430

دمت گرم خوب سرویس دادی ولی حاجی بین خودمون باشه حامد هم میدونست تو کونی هستی سامی رو آورده بود صفا بدی شب بعد خودش هم قاطی میشه نگران نباش ولی کونی ها تمیز هستند تو قبل دادن چرا نرفتی مستراح نکنه از سوراخ گونت فقط برا دادن استفاده میکنی

0 ❤️

870853
2022-04-27 00:14:33 +0430 +0430

یکی بیاد مکان دارم بزنم بهش

0 ❤️

874477
2022-05-17 04:37:01 +0430 +0430

نوش جون🌈🌹🌈

0 ❤️

876963
2022-05-31 14:40:41 +0430 +0430

اگه سن بالا سایز بزرگ کسی هست … پیام بده

0 ❤️