سلام این خاطره کاملا واقعیه
من حدود ۵ سال پیش یه دوست پسر داشتم به اسم امین که واقعا عاشقش بودم از همون اول آشنایمون هر چی که میگفت فقط از من چشم میشنید عاشق سکس باهاش بودم اونم همیشه میگفت که بهش عالی کون میدم یه کیر ۱۹ سانتی داشت که توو هر فرصتی میکرد توو دهنمو بدشم یه جا توو کون تنگم جا میکرد هرچی بیشتر بهش میدادم بیشتر عاشقش میشدم چون فوقلعاده خشگلو خوش هیکل بود یه کون توپلو خشگلم داشت ولی از اول نذاشت من بکنمش همیشه فقط میداد دهنمو بدش میگفت قنبل کن بعد یه مدت فهمیدم که بهم خیانت میکنه و به دوستای استریتش کون میده خیلی عصبی شدم دعوامون شدو کات کردیم بعد چند روز بدون مقدمه خیلی تلبکارانه اس ام اس داد بیا اینجا بدون اینک شروع کنی جروبحث کنی بکنمتو زود برو منم انقدر لحنش حشریم کرد جواب دادم چشم و رفتم دوبار حسابی کرد منو خلاقه دوباره خرم کردو آشتی کردیم و اونم گذاشت به یکی از آرزوهام که نمیذاشت بهش برسم برسمو سوراخ کونشو حسابی بلیسم وای انقدر بهم حال داد اون لحظه که تپش قلب گرفته بودم نا خود آگاه رفتم سمت پاهاش شروع کردم به بوسیدنو لیسیدن کف پاهاش اونم از حالت دمر چرخیدو پاشو انداخت رو پاشو یه سیگار روشن کردو با یه غروری منو نگاه میکرد که پایین تخت داشتم کف پاهاشو میلیسیدم اون شب گذشتو بعد از اون همیشه زمان سکسمون من پاهاشو میلیسیدمو آبشو میخوردمو هر کار میگفت انجام میدادم یروز قرار شد از سر کارش بیاد خونه ما که مکان بود اومد گفت اول میرم حموم منم اسرار کردم که باهاش برم اونم قبول کرد توو حموم گفت شاش دارم زانو بزن می خوام بشاشم توو دهنت هر وقت باهام اینطوری با غرور حرف میزد راست میکردم گفتم چشم و زانو زدم اونم شروع کرد به شاشیدن رومو توو دهنم باورم نمیشد من مغرور به اینجا رسیدمو دارم از این کارا به شدت لذت میبرم بعد چند ماه بهم گفت میخواد با مهدی دوست استریتشو دوستای اون بره شمال باورم نمیشد می خواست بدون من بره چون رابطه ی ما این شکلی نبود اصلا از این اجازه ها نمیدادیم بهم چه برسه به این که بزارم با مهدی بره چون اون خیلی سکسی بود و اندام کاملا حرفه ای داشت حتی مسابقاتم میرفت میدونستم که امین میخواد توو شمال حسابی بعش کون بده چون امین واقعا همون قدر کیرش واسه ما گیا جذاب بود کونشم واسه استریتا جذاب بود مهدیم سنش کم بود متولد ۷۵ بود و میدونستم که توو این سنا راحت کون پسر میزاره خلاصه با چند روز دعوا و اسرار من امین راضی شد که منم باهاشون برم وقتی رفتیم ۳ تا از دوستای مهدیم اومدن که اونام بد نبودن از توو مسیر فهمیدم که امین بدجوری عاشق مهدی چون امین کلا آدم خود خواهی بود ولی این سری فرق کرد بود تا حالا ندیده بودم اینطوری در خدمت یکی باشه هرچی که مهدیو دوستاش میگفتنو انجام میداد کلی مشروبو علفم امین و من خرید بودیم حتی سیگارشونم ما می خریدیم شب رسیدیم ویلا و همه خسته بودیم ویلا ویلای امین اینا بود و همیشه که با دوستامون میرفایم اونجا ما میرفتیم توو بهترین اتاق ولی این سری رفتیم توو کوچکترینو سرد ترین اتاق اونا رفتن توو دو تا اتاق دیگه خوابیدن اما واسه من مهم نبود فقط میخواستم زود تر با امین بخوابمو بهش بدم اما اون میگفت چون توو راه مشروب خوردیم حالم خوب نیست خوابم میاد هر کار کردم نمیزاشت حتی واسش ساک بزنم منم خیلی مست بودموخیلی حشری ولی اون نمیخواست آبش بیاد فقط گذاشت ماساژش بدم یکم پاهاشو بلیسم یهو مهدی اومد در زد گفت امین من حالم بد شد حالت تهوع دارم بیا ببین قرص داری بهم بدی یا نه امینم سری پاشد رفت باهاش اتاق بالا که مستر بودو حمومو توالت داشت بعد ۱۰ دقیقه منم رفتم بالا دیدم در اتاقشون قفل صدای دوش حموم میاد هرچی در زدم کسی در و باز نکرد یکی از دوستای مهدی از اتاق روبرو اومد بیرون با خنده گفت اونا سرشون گرمه توام بیا اینجا پیشه ما منم داشتم دیوونه میشدم بدونه اینکه جوابه اونو بدم رفتم پایین توو اتاق خودمونو شروع کردم هی زنگزدم به گوشیه امین بعد یه ربع جواب داد با دااد بهش گفتم زود بیاااا پایین داری چه غلطی می کنی اونجا گفت نمیشه مهدی حالش بد تو بخواب گفتم پس من میام بالا گفت مهدی نمیخواد هیکسو بیاد بالا خودش درو قفل کرد نیا در بزن عصبی میشه بعد گوشیو قعط کردو دیگه جواب نداد منم کلی زنگزدمتا گوشیشو از دسترس خارج کرد ۱ ساعت بهش اس ام اس دادم پشت هم آخر عصبی شدم گفتم یعنی آب مهدی نیمده هنوز کونییی؟ بعدش امین جواب داد گفت آره دارم کون میدم بهش به تو چه من همینم دوست دارم همچین پسرای خفنی بکنن کونم دوست نداری هری ی ی منم گفتم امینبه خدا دارم دیوونه میشم تورو خدا اینکارو باهامنکن باشه اگه دوست داری اینطوری باشه منم میگم چشم فقط بزار بیام پیشتون خواهش میکنم قول میدم مزاحم نباشم اونم گفت من دوست ندارم توو با کسه دیگه سکس کنی گفتم باشه میام به تو میدم فقط بزار بیام پیشت حالم خیلی بده اونم قبول کرد رفتم دیدم با مهدی یه رول علف کشیده و مهدی رو تخت چت مست افتاده و لخته لخته یه کیر کج ۲۰ سانتیشم راسته راسته دیدم کلی دستمالو یه کاندومه پر آب کیرم پایین تخت یدور آبشو اورده بود داشت دوباره براش ساک میزد امین خوابید پایین پای مهدی شروع کرد به ساک زدن به منم گفت کیر منو بخور منم با چشای گریون شروع کردم به ساکزدن واسه امین همینطوری که داشتیم میخوردیم یهو مهدی زد توو سر امین گفت اه دندون نزن دیگه ان بسه خایهامو بخور امینم گفت ببخشید چشم شروع کرد به لیسیدن خوایهاش منم داشتم تخمو کیر امینو حسابی میلیسیدم بعد یهو رفتم سراغ سوراخشو لیسیدمش حسابی بوی توف میداد داشتم همینطوری ملیسیدمش که یهو مهدی به من گفت توام بیا کیرمو بخور تا امین داره تخمامو میخوره امین اجازه داد منم رفتم شروع کردم به ساکیدن کیر مهدی خیلی سکسی بود منم حشری واسش حلقی میزدم اونم آه و اوهش در اومد دستوشو گذاشت رو سرم کیرشو محکم فشار میداد تو حلقم داشتم بالا میوردم بعد همونجوری که رو تخت دراز کشیده بود کج شد به امین گفت سوراخمو بلیس واسم امین گفت اونو دیگهنمیتونم مهدیم با عصبانیت گفت بودو بینم امینم به من گفت بلیس واسش منم رفتم دمه کون مهدی امینم رفت شروع کرد به خوردن کیرش سوراخ مهدی کاملا پشمالوبود و بو میداد ولی مجبور بودم که بلیسم شروع کردم با زبونم به لیسیدن سوراخ پشمالوش خیلی تلخ بود تعمش معلوم لود درست نشسته بود خودشو ولی بعد دوبار لیسیدن من دیگه تمیز شد یه ۱۰ دیقیه همینطوری سوراخشو لیسیدم بعد به امین گفت برگرد بکنمت امینم گفت خیلی درد دارم دور قبل بعد گاییدی ولی باز برگشت مهدیم توف مالید به سوراخ امینو گذاشت منم یکم سوارخ امینو بلیسمو خیس ترش کنمو بعد کیرشو تا دسته کرد توو امینو امین دادش در اومد کامل خوابید روشو محکم از پشت گرفتشو تند تند میکرد امین داشت گاییده میشد که آبه مهدی زود اومد افتاد رو تخت گفت ماساژم بدین یهنیم ساعات ماساژشدادیمو بعد رفتیم پایین امین منو کرد و خوابید از فرداش هر شب مهدی و دوستاش ما رو گاییدن و مام همه کار واسشون کردیم امین بعد از اون شمال راحت میرفت سکس میکرد ولی منو بیشتر خودش میگایید.
نوشته: احسان
از کی ما پسرا به رفقامون میگیم دوس پسر؟شفای عاجل…
کونی ها مثل زانبی ها کل شهوانی (شهر)رو گرفتم !!
کیر دوستای استریتش تو کص اون عمت مرتیکه مجلوغ
واییییی یه جوری میگفت دوست پسرم خخخخخ کون تنگت اره
کاری به دروغ و صد درصد دروغ داستان ندارم ولی همچین بی افایی رو باید از کیر و کون دار زد
مرتیکه پفیوز میره به مردم میده به بی اف خودش نمیده
اینهمه کس نوشتی ما هم مثل کسخولا خوندیم.اسم داستانت نوشتی کون دادن من و دوست پسرم تو استخر.ولی داستانت یه چیز دیگه بود
پشمام ریخت اقا اینا زدن رو دست خارجیا ی جور تعریف کرده ک اگ بخوان فیلمشو بسازن راحت ۵ میلیون بازدید میخوره
کونی
اولش فکر کردم که داستان عشقی سکسیه، بعد که متوجه شدم قضیه کون کونکیه دیگه نخوندم. ای کاش ادمین یک تاپیک داستان جداگانه برای بچه کونیها میذاشت هم ما راحت میشدیم و هم اونها.
تمام کونیان آیند به این جا
به کون هم گذارند همچو نینجا
شده یک اشتباه در آفرینش
خدایا کی برانیشان از این جا
ها کوکا
شاشیدم تو دهن پدر بد ذاتت که تو چغندر دزد رو پس انداخت.
والا من که گی هستم حالم از این داستانت بهم خورد، نه اینکه حالا تو این جامعه خیلی جایگاه مناسبی داریم و همه گرایش جنسیمون رو قبول دارن، امثال توی روانی هم میان تو همچین جاهایی چنین مزخرفاتی سرهم میکنن که مردم بیشتر ازمون متنفر بشن
من که عصبی شدم هیچ داستان جالبی نبود بنظرت خیانت چیش جالبه که داستانشو میذاری اینجا؟ادمی نیستم که فحش بدم فقط گمشو دیگه داستان نذار
اسم سایت رو بزارید (گی وانی) حالمون بهم خورد بس گی گی گی گی.
کاری ندارم بقیه که هموفوبن و کلا به خاطر جنابعالی به ما هم چرت و پرت میگن ولی آخه مسخره یعنی چی که برای ما گیا کیرش جذاب بود و کونش برای استریتا جذاب هنوز فرق گی بودن با استریت بودن رو نمیدونی بی مغز؟ گی رو گرفتی بات و استریت رو گرفتی تاپ؟ اگه واقعا گی هستی لااقل برو بفهم یعنی چی گی بودن امثال شما باعث میشن که مردم ساده و بی فکر فکر کنن ماها یه مشت آدم حشری ایم که فقط سکس میخوایم (در صورتیکه خودتون بدتر از مایین یه دختر تنها پیشتون باشه معلومه که به اون بیچاره رحم نمیکنین)
مرزهای کسشعر بادیالوگ ماندگار(کیر کج 20 سانتیش راسته) پاره شد
معلومه وقتی داشتی مینوشتی حسابی گل یا علف زده بودی که بجای اینکه اسم داستان رو بذاری کون دادن منو دوست پسرم توی ویلا نوشتی کون دادن منو دوست پسرم توی استخر!!!داستانی که همون اول اسمش مورد داره ارزش نظر دادن نداره،دیس لایک
کونیا مث زامبی همه جا رو فرا گرفتن
این بود ارمانها
☹
ولی کیرم تو داستان کیریت ?
هروقت با غرور بات حرف میزد راست میکردی؟؟ ببخشید دقیقا چیو؟؟
گی ها دارن کشورو به تسخیر در میارن .نمیدونم ما اینجوری احساس میکنیم یا واقعا همینجوریه.شاید بخاطر اینه که تریپشون ضایع و تو دید هست.ولی واقعا تعدادشون به شدت و غیر قابل پیشگیری داره زیاد میشه .کم مونده مردای بالغ زن بچه دار هم بیوفتن به جون هم.من متصدی و مربی باشگاه بیلیارد هستم قبلنا یه تعداد انگشت شماری پسر که بصورت مخفی میدونستم گی هستن چند وقت یبار میومدن اونجا الان تو یه شیفت کاری میشمارم ببینم کسایی که گی نیستن و مراجعه میکنن به تعداد انگشتای دو دست میرسن!!
کار بجایی رسید که بعضی مواقع بصورت آشکار وسط باشگاه با هم ور میرن! اوضاعیه…
نفهمیدیم چیشد کی کی رو میکرد
نفهمیدیم کیرو کجاگذاشتن اشتب شد کیرو به کی دادن
اه ول کن بابا
کیر تو کیری شده بود توی داستان
وای چه سوز و گدازی داره وقتی دوست پسر ادم میره با یکی دیگه و محلت نمیذاره و ادم با گریه التماس میکنه فقط . بذار یه دقیقه ببینمت و اون تلفونشو خاموش میکنه و بعد دو ساعت زنگ میزنه میگه یبار دیگه تو کار من فضولی کنی هری ی ی همینه که هست و تو باید هم منت خودشو بکشی و هم منت پارتنر جدیدشو - از اون به بعد همه یا با ترحم نگاهت میکنن یا با شماتت - کم کم راضی میشی و میگی تو نرو ترو خدا تو نرو بجاش تو اونو بیار - وقتی شب تا صبح اونا سکس میکنن و تو کنارشون اروم اشک میریزی - و همش بی صدا هست تا یه وقت صدای گریه ات عصبیش نکنه بزنه زیر همه چیز -
کیری که خوم بدادم پیچ و تابش
بلندش کرده بودم وقت خوابش
چرا وقتی که شق مثل ستون شد
یکی دیگه میاد میخوره ابش
ای که گفتی نخورم کیر و نخوابم ندهم کون
بدهی اگر که یک بار فقط بیازمایی
ای انکه تو ضد کونیانی
هرسو پی کس به سر زنانی
گر مزه کیر را بدانی
کس را به تفنگ می پرانی
در جواب دوستی که گفت یا معنی گی را نفهمیدن –
تو بعضی اقلیتها یک عده تشکیل میشند که از ترس اکثریت و برای اتحاد با اکثریت رو به تندروی ضد اقلیت خودشون میکنند و دست به تکفیر و انتقاد هم اقلیتی خود میکنند و یک نسخه خایمالانه از اقلیت خودشون ارائه میدهند و .
باز گی؟باز کونی؟ و باز خیانت ؟ چرا اینجور شدن ملت ؟؟؟
ی مشت کونی ریخته تو جامعه …