سلام من یک پسر خاله دارم با نام خلیل که خیلی هیکل توپی داره قد:191 وزن :79 مو : خرمایی و کلا آخرشه . یک روز با برادرم شهباز رفتیم خونه خالم (اینو بگم که خالم مادر خلیله) و بعد…
دررررینگ درررررررررررینگ دررررررررررررینگ
کسی خونه نبود برایه همین ما فهمیدیم که این صدای تلفنه و ما باید زنگ خونه رو بزنیم
ززززززززززززززززززززززررررررررررررر
کیه
ماییم
شما
من و شهباز
اینرو هم بگم که صدایی که میگفت کیه صدایه خیلی مخملی بود چون اون هر روز آبجوش تخم مرغ رو با هم میخورد با خاکشیر بگذریم
وقتی خلیل در رو باز کرد از ترس وحشت کردیم چون یک کیر 20 سانت و 3 میلیمتری با پهنای تقریبی خیلی زیاد رو دیدیم
بدون مقدمه کیرش رو کرد تو کون یک دختره که اونجا بود
خیلی تعجب کردیم چون اون معمولا با مقدمه و پیشگفتار جا میکرد
ماگفتیم خلیل این کیه گفت باید حدس بزنید گفت اگر درست بگید جایزش نوه دختر عمه منه و اگر اشتباه بگید باید برای من یک پفک چاکلز از اون بزرگا بخرین . ماهم فکرهامون رو روهم ریختیم و فکرهامون همدیگر رو گاهیدن ولی نتونستیم بگیم
و مجبور شدیم بریم پفک بخریم وقتی رفتیم مغازه چاکلز نداشت و ما مجبور شدیم لینا لوله ای بخریم در ضمن اینو بگم که ما خیلی پولداریم و با پورشه رفتیم خریدیم.
وقتی رسیدم تا چشم خلیل به پفک افتاد چنان گریه ای کرد که گوش فلک که هیچ کون فلک پاره شد.
او با صدای بریده میگفت مگر نگفتم چاکلز بخرین و ماهم اندوهگین گشتیم .
اینو بگم که کون اون دختره هم خیلی بزرگ بود. 124 طول وعرض 95 در این حین شهباز برای دلداری خلیل گفت بیا توی پفک هارو نگاه کن اجسام حرکت میکنند خلیل که در تبلیغات این حرکت رو دیده بود خوشحال شد و رفت توی پفک هارو دید که ناگهان برآشفت.
و به شهباز گفت حالا تو نگاه کن وقتی نگاه کرد کیرش رو بدون مقدمه کرد توی کون شهباز . شهباز بادرد گفت چرا اینکارو کردی
خلیل:چون اجسام حرکت میکنند کیرمن هم حرکت کرد ههههههههه
شهباز گفت خیلی نامردی … ولی آخر من این حرکت بدون مقدمه رو از تو یاد میگیرم
دختره هم با یه حالت کونشو آورد پیش من ، من هم دو دست را برروی دو طرف کونش نهادم و آندو از هم باز کردم یک سوراخ گرم و نرم دیدم که یکم گهی بود . تا میتونستم خوردم کونش مزه کشک بادمجان میداد
من:لیس لیف موچ لووووووووچ موچ
دختر: مممممممم اووووووی نه نه زررر تر ممم ممم ظظن نث نث جرررر وژؤؤؤؤ
دختره با یه حالت جالب نشست رو دهنم به طوری که دندون عقلم به رودش خورد
بعد من کیر 20 و نیم سانتیم رو در آوردم که اگه ذروغ نگم به گفته کارشناسن در نوع خودش منحصر به فرده
کیرم رو گزاشتم تو سوراخ نافش و با اون دختره رو تو هوا می چرخوندم اونم ارضا شد و 1 لیتر و 30 سیسی آب ریخت بیرون
شهباز هم رفته بود تو کامپیوتر خلیل قایم شده بود
که ناگهان مادر خلیل آمد اوضاع خراب بود ولی خلیل با یک حرکت نینجا وار همه چیز را درست کرد.
آنشب خالم برای ما سنگ تمام گذاشت و مهمان نوازی های خاصی به عمل آورد
از آن به بعد هر وقت خلیل را میبینم به هم نیشخند میزنم و پشت سر خاله بیلاخ و فحش دستی اجرا میکنیم .
خلیل حالا یکی از مهندسان ناسا است و من نایب رئیس بخش فروش شرکت هیوندای هستم و شهباز هم مدیر اجرای بخش لجستیک مایکروسافته.
نوشته: خلگوش
یه آدم چقدر میتونه چرت بگه آخه
اسم تو رو باید تو کتاب گینس ثبت کنند به دلیل اینکه بیشترین کسشعر رو تو یک داستان کیری جا دادی بهت تبریک میگم کونی
بميری با این داستانت
مزه کشک بادمجون میداد؟
فک کنم عن و گه غذایه شب و روزته
طنز نوشتن با چرت و پرت گفتن فرق داره
اینو بفهم
همه جا رو گشتم اما یه صدایی نیست که نیست فک کنم داستانت همه چی هست ولی طنز نیست
خوندم اما کاش نمیخوندم . طنز نبود مسخره بود ، تو هم طناز نیستی
بچه ها یه سوال لطف میکنین جواب بدین . آرشیو داستانا کجاست ؟
بروس لی ایندفعه خوب ببین من موقع ورود به سایت و خوندن مطالب و کامنت گذاری اینقدر دردسر نکشم . جون به لب شدم
جناب آقای طنازیان زاده اصل تمسخرکانی زاده شوخ آبادیانکی شومبول نویس
مگر کسی به زور ازتون خواسته که طنز بنویسی و بذاری تو سایت شهوانیون که مردم بیان بخوانن و معاملاتشون را با مناسبات والده و صبیه گرامیتان آشنا نمایند.
مگر آخه اونجای …درتان درد میکنه یا اونجای …تان می خاره. خوب ننویس بالام جان ننویس سنگین تری ،رنگین تری ،آدم تری و…
به هر حال خود دانی.
خدا سايه اين طنز نويسارو از سر ما كم نكنه :-D
من كجا و طنز نويسي كجا :-)
نظر لطفته رفيق :)
منم همچنین ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﮐﺴﺸﻌﺮ ﺭﻭ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﯿﺮﯼ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻬﺖ
ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻣﯿﮕﻢ ﮐﻮﻧﯽ!
حالم بد شد ! یابو جان طنز نوشتن از سخت ترین شاخه های ادبیاته اینو بفهم!
دیگه طنز یاد دادن نمیخواد،تو از کجا اومدی ک طنز نمیدونی چیه؟
ههههههههه ههههههه… نخند خجالت بکش
دوستان انقدر بیچاره رو اذیت نکنین … بازم جرعتش و داشته که اسم طنز و بیاره و یه مشت مزخرفات تحویلتون بده برید خدا رو شکر کنید !!
نویسنده ی قلابی عزیز اگه میخوای داستان طنز بنویسی یکم به اون مغز پفکیت فشار بیار شاید به جای فحاشی یه چیز درست از دهنت در اومد!
سلام خدمت تمام بروبچه های باحال وباکسب اجازه ازمحضرجناب مهندس گل پسر
خدمت جناب نویسنده داستان به قول خودش طنز:
ای تخم ناسا ، تخم ماکروسافت ، تخم غاز ، تخم باز ، تخم پرواز
تخم پنگوئن کون گلابی ، تخم خربالدار ،تخم جن ، تخم جین سینگ ، تخم نوه پسرخاله
تخم ممه دخترخاله ،تخم انتری روی شیروانی داغ ، تخم گوریل تصادفی باپای چلاق
تخم یه آدم چاق ، تخم سگی باکون داغ و…
برگرفته ازجلد دوم کتاب اصول وقوائدتخمی درنگارش طنزی تخمیتر
ای كاش بیشتر روش كار میكردي حتما باحال تر میشد