با درود فراوان به دوستان شهوانی
من ارسلان از شهرهای شمال کشور هستم قدم 172 وزن 80 سن 30 شغل آزاد زمانی که دانشجو بودم تو علم صنعت تهران خانواده از ترس دود و دم برای من تو محله یکی از فامیلهای مادری که تهران ساکن بودند آپارتمانی برام گرفتند که آنها مراقب من باشند .
من هم تنها زندگی میکردم گاهی اقوام دور و نزدیک میآمدند تهران مهمان من میشدند روزی یکی از دوستان که در شرکت نفت کار میکرد زنگ زد و گفت تو یکی از کلینیکهای تخصصی زنان زایمان برای خانمم وقت بگیر من هم فرداش بعد کلاس رفتم نوبت گرفتم و بهش گفتم دو هفته دیگه وقت دادن اون هم گفت من اون وقت باید شیفت باشم ولی یکاریش میکنم
فرداش زنگ زد آدرس کلینیک برام بفرست تا خانمم با خواهرش بیان راحت پیدا کنند آدرس براش ایمیل کردم
خلاصه زمان موعود گذشت و خانمش زنگ زد گفت آدرس میترسم پیدا نکنم اگر میشه و برات زحمت نداره فردا ما را ببر کلینیک من هم با رودرباسی قبول کردم و به دوستم بد میگفتم فرداش دانشگاه را پیچوندم و رفتم استقبال اونها
وقتی اومدند تعجب کردم آخه خانم دوستم محجبه بود دیدم مانتو جلو باز با یک شلوار جین چسبون پوشیده خلاصه سوارشون کردم بردم کلینیک خواستم خداحافظی کنم که خواهرش که خودش رویا معرفی کرده بود گفت آقا ارسلان میشه شما بیایید داخل گفتم برای چی گفت که خواهرم به خودش مشکوکه که نکنه نازا باشه گفتم من چکار کنم اینو آزمایش نشون میده گفت اگر آزمایش از شوهر بخوان شما لطفاً آزمایش بدید تا دوستت نفهمه که خانمش نازاست اینطوری امکان جدا شدنشون هست
چون الان از زن و شوهر آزمایش میگیرند الان شیدا میخواد بفهمه که خودش مشکل داره یا نه میخاد مطمعن بشه گفتم چشم خلاصه فکر کردم یک آزمایش ساده خون هست نگو که از اسپرم میگیرند خلاصه تو عمل انجام شده قرار گرفتم و با اکراه رفتم داخل پرستاری که آزمایش میگرفت گفت هر دو برید داخل و رو به شیدا گفت نمیخای کمک شوهرت کنی تا اسپرمش بگیری من گفتم نیاز نیست ولی گفت هر چه طبیعی باشه بهتر جواب میده
رفتیم داخل تختی هم داخل بود لوله آزمایش هم داد دستم
من که از خجالت آب شدم دنبال راه فرار میگشتم که رویا اومد گفت خواهش میکنم شیدا هیچ نمیگفت اون هم مثل من گیج شده بود خلاصه با غر زدن رفتم داخل که شیدا هم اومد تو گفتم شما روتون اونور کنید شلوارمو کمی کشیدم پایین و شروع کردم به بازی کردن کیرم کیرم متوسط هست نه کلفته نه باریک اندازه 18سانت منکه از خجالت آب دهنم خشک شده بود هرکاری کردم ابم نمیومد بعد چند دقیقه دیگه کمی روم باز شد و گفتم شیدا خانم من از دهنم خشک شده اگر میشه کمی آب دهن بدید که نمی نگاهی به من و کیر شق شده من کرد گفت خودم کمکت میکنم که اومد جلو و کیرمو گرفت دستش کمی بازی کرد و بعدش زانو زد شروع به ساک زدن کرد
انصافاً خوب ساک میزد بهتر از دوست دخترم میزد
من هم سرش گرفتم و کیرمو عقب جلو میکردم وبا دست دیگرم سینه هاشو بازی میکردم که بهش گفتم داره میاد
شیدا سریع لوله را آورد وبا دستش ابمو خالی کرد تو لوله اومدیم بیرون و بین ما دوتا هیچ حرفی دیگه رد بدل نشد رویا از ساکت بودنمون دوزاریش افتاده بود که ما کاری کردیم ولی اون هم به روی ما نیاورد اونا گفتند ما میریم هتل من حتی تعارف هم نکردم که بریم خونه من
قرار شد دو روز دیگه جواب آزمایش بدن بعدش من زنگ زدم به دوست دخترم و یک سکس حسابی کردیم حالم جا اومد
دو روز بعد رویا زنگ زد گفت تبریک میگم اسپرم بسیار خوبی داری گفتم شیدا چی گفت این هم مشکلی نداره
چند ماهی گذشت رویا زنگ زد گفت اگر میشه دوباره از اون کلینیک نوبت بگیر خواستم بپیچونم که گفت به جز تو به کسی اعتماد نداریم این حرفا منم قبول کردم نوبت گرفتم اونها اومدند
که رویا گفت میخواهیم اسپرم بکاریم تو رحم شیدا ولی میخواهیم اسپرم تو باشه گفتم میدونی چی میگی گفت میترسیم اسپرمی که میکاریم مال یک سیاه پوست یا نژاد دیگری باشد که کار ما را تابلو کنه گفتم چشم رفتیم کلینیک پروفسوری بود که پیر زن بود گفت شما که نیاز به اسپرم کاشتن ندارید برید راحت سکس کنید چند تا هم دارو نوشت و رژیم غذایی نوشت برای هردوی ما که رویا اسرار کرد که بکاره شیدا ساکت نشسته بود خواستم حرف بزنم که شیدا رو به رویا برگشت گفت مشکلی نیست آبجی اگر خوشتون اومد بگید باقی داستان بنویسم امیدوارم خوشتون اومده باشه با تشکر از دوستان
نوشته: ارسلان
دیوث ما رو احمق فرض کردی.دوستت زنگ میزنه بهت ادرسو بفرستی بعد بجای اس دادن ایمیل میزنی .نهایت کاری که بلد باشی انجام بدی همین کسشعر نوشتنه .
1- اون وقت رو خودش میتونست تلفنی بگیره عصر حجر نیست که باید همه کارو حضوری بکنن!! 2- آدرس رو هم میتونستن با نرم افزارهای راهیابی به آسونها پیدا کنن . یا اسنپ بگیرن ببرتشون یا آژانس نیازی به توی مسخره نبود! 3- اخه اسکل خان ! شاسمیخ ! مگه فیلمای عموو جانیه که مرده زرتی بکشه پایین زن هم نه سلام علیک سریع بدوه جلو شروع کنه به ساک زدن!! 4- اسپرم سیاه پوست؟؟ با سنگ پا جق میزنی؟؟
خواستم بشینم نقد کنم و سوتیاتو بشمارم دیدم حجمش از حجم کصتانت بیشتر میشه پشیمون شدم.
نه ارسلان دلبندم ، ننویس
این داستان باید تگ طنز میخورده
اونجاش که گفتی آب دهنم خشک شده اونم زرتی اومد ساک زد
مردم از خنده
خیلی طنز بود دیگه ادامه نده از خنده میکشیمون 😂
آفرین،صد آفرین،هزار و سیصد آفرین،فرشته روی زمین…
باریکلا عمو جون…قصه قشنگی بود،بزرگ بشی نویسنده میشی…
خخخخخخ
خائن پست داستانت جالبه ادامه بده پلشت.درسته که تا اینجا بیستا دیس بهت رفته ولی من لایک کردم که انگیزه لازم برای ادامه رو داشته باشی.
کلینیک ها هم جاکشی می کنند و هم کسکشی ، لابد به کون ارسلان هم می گذارند
shahx_x
توجه نکردی دیگه…بخاطر همینه همیشه با نظرات منفیت نویسنده ها رو دلسرد میکنی.
گفت این اتفاقها مال دوره دانشجوئی طرفه…مسلّماً چندین سال پیش نه اپلیکیشنی بود نه اندروید و نه اسنپ.
البته منظورم این نیست که این نوشته حقیقیه.خوب داستان همینه دیگه.ولی لطفا بیشتر توجه کن و مثبت تر باش.
آقا حرفی نیست فقط خندیدم تو این شرای کرونایی حسابی خندیدم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
اخه عنتر به آدم نرفته میفرمایید ازمایشگاه شده مکان جنابعالی…
بعدش من نفهمیدم اخرش ی به چی شد شوهره این وسط فقط متصل بود😂😂😂😂
ننتم کاشته؟چون توی کسمغز بعید میدونم تخمت ای انی باشه
کاری به دروغ و راست بودنش ندارم. جالب بود موضوعش
ارسلان جان برو مشقاتو بنویس پسرم