گاییدن زن دوست صمیمیم

1400/05/07

با سلام
دوستان عزیز این اتفاقی هست که برام پیش اومد کاملا واقعی هست از دوستان استدعا دارم خواهشا بی ادبی توهین نکنید عزیزیانی که این جور داستان ها رو نمیپسندند نخونید لطفا. که بخواهید توهین کنید
بزرگوارنی هم به هر دلیل توهین میکنید اون دیگه توجهی براش نیست جز …قضاوت با خودتون هست این داستان طولانی میشه کامل با جرئیات برات تون میخام بگم امیدوارم خسته کننده نباشه بازم میگم دوس ندارید اصراری به خوندنش نیست ولی واقعی ترین داستان زندگیتون که خوندید.
ارمان هستم 37سالمه الان که براتون داستان مینویسم یه فروشگاه داشتم که افراد زیادی میومدن میرفتن یه روز یه اقایی اومد به اسم احسان همین جور صحبت کردیم پسره گرمی بود صمیمی شد همین باعث شد روزا میومد پیشم باهم صحبت میکردیم یه ظهر اصرار کرد برم پیشش خونه مجردی داشت زن داشت جدا شده بودن تنها زندگی میکرد اون روز خیلی اصرار کرد ظهر رفتم خونه اش اونجا رفتم یه نفر دیگه بود به اسم امید نشستیم محفل کردن مشروب کلی پذیرایی خیلی تحویل گرفت با امید اشنا شدم امید دیگه بیشتر باهام بود طوری که صمیمی تر شد امید احسان باهم شریک کاری بودن یه سری مسایل مالی بینشون بهم خورد از هم جدا شدن دیگه رفت امد من امید بیشتر شد جوری که رفیق گرمابه گلستان هم شدیم شب روز باهم بودیم جایی رسید خانوم بازی هامون باهم شد یه شب سر کار بودم زنگ زد گفت بیا یه دختر اوردم اس ادرس خونه برادرش داد رفتم اونجا من رسیدم برادرش رو کار بود کرد من رفتم دختره کردم رفتم سر کار امیدم دختره برد رسوندش برگشتن اومد پیش من همونجا صحبت کردم میخای بیا با من شریک شو اونم از خداش بود چون موقعیت عالی بود براش یه روز دیدم امید یه دختری اورد گفتم این کیه گفت دوس دخترمه میخام منشی مون بشه حقیقت ناراحت شدم خوشم نمیومد تو محیط کارم کثیف کاری کنم بهش گفتم دختره رو ردش کردم رفت دیگه کلا هر روز شریک هم بودیم باهم بودیم شبا اکثر وقتا میرفتیم عشق حال امید خیلی زن باز دختر باز بود زن امید شیدا شک کنه گوشی رو چک کنه ببینه بله اقا خانوم باز هست یه روز دیدم یه شماره ناشناس پیام داد گفت زن امید هست گفت امید با زنای دیگه هست تو گوشیش چک کرده متوجه شده نصحیتش کن بگو این کارا رو نکنه یه بچه دارن الانم حامله هست امید این کارو نکنه به زندگیش بچسپه منم گفتم باشه کارت نباسه خبر نداشت باهم این کارا رو میکنیم امید هر وقت میرفت پیش دوس دختراش میگفت پیش ارمانم .شیدا هم امارشو از من میگرفت میگف پیش تواومده منم میگفتم اره الکی بهش پیام میدادم امید پیش من تا اینکه با یه زنه امید اشنا کردم جوری شد که واقعا عاشق زنه شد گفت میخاد باهاش ازدواج کنه بهش گفتم زندگیت خراب نکن تو میخای سکس کنی چرا داری خودت زنت بچه هات نابود میکنی گفت نه اینقد ادم خوبیه فلان اینجوری هوامو داره همه کار برام میکنه طلاهاش بخاطر من فروخته تو همین حین اشفته بارازی بازار خرابی کاسبی ها مجبور شدیم تعطیل کنیم هزینه ها به زور میدادیم این بین اقا امید نامردی کرد یه پولی از من بالا کشید بهش گفتم قبول کرد قرار شد پول پس بده که هنوزم نداد به رو خودشم نیاورد از هم جدا شدیم هر کی رفت سمت خودش شنیدم زنه رو عقد کرده بعد پنج شیش ماهی از امید خبری نداشتم احسان دیدم گفت از دوستت چه خبر گفتم خیلی وقت ندیدمش گفت اره زنش دومش حامله اس داره بچه دار میشه شب رفتم تو فکرش گفتم بزار با شیدا دوس بشم اون که الان ولش کرده تنهاس بهش پیام دادم گفتم از امید چه خبر کجاس شمارش ندارم گفت زن گرفته با اون زنشه شبا پیش اونه زنش حامله هست منم خودم زدم به بی اطلاعی خبر ندارم چطور تونست با تو این کار کنه حیف تو نبود این کور بود تورو نمیدید اقا کلی ازش تعریف کردم اونم از زشتی ها زن امید میگفت کلی بدبیراه خلاصه کلی باهاش درد دل کردن ارومش کردن این حرفا دیگه تقریبا هر شب کارمون چت کردن بود بعضی شبا تا دیروقت چت میکردیم جوری شد که بهم عادت کرده بود مخصوص شبا امید نبود شیدا تنها بود تا یه شب بهش گفتم شیدا یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفت نه گفتم من از روز اول تورو دیدم ازت خوشم اومد چند سال این عشق تو قلبم نگه داشتم بخاطر امید الان که رفته تنها شدی بهت میگم دوستت دارم همون موقع هام عاشقت بودم خیلی مخش زدم اول میترسید از طرف امید باشم دارم امتحانش میکنم کم کم به مرور زمان اعتماد کرد فهمید نه اصلا با امید در ارتباط نیستم دیگه میدونس واقعا میخام باهاش باشم دیگه اصرار میکردم بیاد بیرون همدیگه رو ببینیم میترسید همش میگفت نه تو دوست شوهرمی نمیشه یه وقت بفهمه شر میشه این حرفا اینقد اصرار کردم تا قبول کرد گفت بیرون نمیام شب بچه ها خواب بودن میگم بیا رو حیاط حرف بزن قرار گذاشتیم شب شد ساعت یک بعد نصف شب رفتم درزنگ زدم رو گوشیش در باز کرد واییییی عجب تیکه ای شده بود لاغر قد بلند سفید سینه ها 75کون متوسط ولی خیلی خشگل دیدمش از ترس هول کرده بود اومدم داخل حیاط شروع کردیم صحبت کردن کنار هم وایساده بودیم دستش گرفتم دیدم عکس العملی نشون نداد جراتم بیشتر شد کم کم دستش میفشردم دست انداختم دور گردنش بوسیدمش ساکت شد لبش گرفتم خودش میکشید کنار نمیزاشت درس لب بگیرم از رو لباس سینه هاش میمالیدم روسریشو زدم کنار دست تو موهاش میکشیدم اقا خیلی لب سینه هاش مالیدم شهوت چشاشش گرفته بود چسپیده بودم بهش میمالیدمش لب میگرفتم هر کار میکردم نمیزاشت شلوارشو بیارم پایین یهو بچه اش بیدار شد در زد که گفت سریع برو میشناست به امید میگه منم سریع رفتم رسیدم خونه ساعتایی سه نیم چهار بود پیامش دادم خیلی شهوتیم بزار سکس کنم قبول نکرد گفت خودشم شهوتی شده ولی نمیخاد سکس داشته باشیم در همین حد لب بغل فقط باشه

اون شب از شق درد حالم خراب بود تا یه هفته گذشت دوباره با اصرار گفتم بزار بیام داخل خونه کنار هم دراز بکشیم لب بغل خیلی رو مخش رفتم قبول کرد همش ترس داشت یه وقت امید یهو بیاد گفتم همون ساعت یک میام بچه هام خواب باشن اون وقت دیگه امیدم نیست ازم قول گرفت فقط لب بغل منم قول دادم گذاشت رفتم در باز کرد ناز تر از قبل خیلی خشگل بود رفتیم داخل تو اتاق خواب رو تخت دوستم تو بغل زنش تو خونه خودش داشتم از زنش لب میگرفتم سینه هاش در اوردم سینه هاش مک میزدم چنگ میزدم حسابی شهوتی شده بودیم گردن شیدا رو مک زدم دیدم از حال رفت فهمیدم نقطه ضعفش گردنش بخورم هست اروم دستم کردم تو شلوارش خواست در بیاره دستمو از داخل شلوارش.شلوار تا زانو دادم پایین گفتم فقط میخورمش سریع سرم رفت وسط پاهاش شروع کردم کسش خوردن چه کس نازو سفید خوش بوی خیس خیس پر اب شده بود از شهوت ده دقیقه ای کسشو خوردم لیس میزدم تو اوج حالش بود کیرم در اوردم اومد جلوم بگیره سرش رفت تو کسش ابم اومد کشیدم بیرون ریختم تو دستمال شیدا فکر کرد بخاطر اینکه قول دادم نزاشته بکنم نکردم نمیدونست ارضا شدم زدم بیرون دستمال اوردم همرام انداختم بیرون یه جورایی عذاب وجدان داشتم زن دوست چندین سالمو کردم صمیمی ترین دوستم ولی از اون طرف خوشحال بودم انتقامم گرفتم پولم بالا کشید منم زنش کردم تو همین عذاب وجدان بودم چهار روز جواب شیدا ندادم تا یه روز پیام داد توام مثل دوستت امیدی نامردی فقط میخاستی سکس کنی ولم کنی بری الان که حالت کردی دیگه جوابمم نمیدی حالم گرفته شد زنگ زدم بهش گفتم بین عذاب وجدان گرفتم زن بهترین دوستم هستی شیدا گفت عذاب وجدان نگیر اون من ول کرده اگه من میخاست شب تو بغلم بود که دوستش نیاد زنشو بکنه دوباره شروع کردیم شب همون ساعت رفتم خونه اش ایندفعه قرص خوردم کمر سفت رفتم اول در باز کرد همون جلو در لباش گرفتم بغلش کردم دستم دور کمرش کردم تو کونش یه گاز از لبش گرفتم رفتیم داخل دستش تو دستم بود قبلش گفتم امشب میام دوس دارم یه تاپ با دامن کوتا بدون شورت شلوار بپوشی وقتی در باز کرد همونی پوشیده بود من میخاستم در جا کیرم راست شد رو تخت دراز کشیدم اومد کنارم کلی حرف زدیم همو بوس میکردیم دست لا پاهاش میکشیدم کسش لمس میکردم رفتم لب گرفتن سینه هاش خوردن که گفت دوس داره کسش بمالم گفتم چطوری گفت دستت بزار پایین کسم بگیرش تو دستت بکش به سمت بالا لبه ها کسمو بکششون منم براش همون کار میکردم لب میگرفتم بهش گفتم برو گلاب عسل بیار گفت میخای چکارگفتم بیار میخام جشن گلاب برات بگیرم اورد تو ظرف گلاب عسل قاطی کردم زدم به کسش وای چه حالی میده کس با گلاب خوردنش تو اوج بودیم اومدم خوابیدم روش پاهاش دادم بالا کیرم کردم تو کسش اوف چه داغ تنگ بود چه حالی داد یه جیغ کشید گفتم اروم بچه ها بیدار میشن شروع کردم تلمبه زدن به کسش محکم میزدم پاهاش رو گردنم بود کیرم میخورد ته کسش دوستان تجربه دار میدونن چی میگم داگیش کردم وحشی سوار کسش بودم میزدم که جرش بدم تو همون حالت نیم ساعتی کردمش سینه هاش طوری چنگ میزدم که میخاستن کنده بشن محکم میکشیدمشون ابم کامل خالی کردم تو کسش گفتم قرص اورژانسی بخور حامله نشی گفت کلا قرص میخوره نگران نباش رفتم دستشویی اومدم یه شربت بهم داد دوباره همو بغل کردیم باهم صحبت میکردیم یه ساعتی گذشت باز راست شد اصرار کردم از کون بزار اروم اروم کردم تو کونش دیدم گشاده ولی خودش ادا تنگا در میاورد اقا کونش خیلی میچسپید بهم کیرم شده بود تیر اهن خودشم از کون خیلی حال میکرد مشخص بود جوری میزدم تو کونش که پاره شه بازم یه نیم ساعتی داگی دراز کشیده از کون میکردم تو کس از کس تو کون اخر کار فشار اوردم دیگه التماس میکرد تموم کن یهو متوجه شدم بچه اش داشته از گوشه در نگاهمون میکرده کل سکسمون دیده بود ابم اومد به رو شیدا نیاوردم بچه اش بیدار بوده داشت گریه میکرد که شیدا ارومش کرد کلاس اول دبستان بود شب رفتم گفت به بچه اش گفته که امید رفته منم تنهام میخام با ارمان ازدواج کنم بچه اشم از امید چون تنهاشون گذاشته بود دل خوشی نداشت منم یه دوچرخه براش خریدم بچه اش دیگه باهام اوکی بود دوسالی بود هر هفته دوسه شب زن دوستمو میگاییدم تا یه شب چت میکردیم امید بیاد گوشی رو بگیره چت سکسیمون ببینه بفهمه که من زنش میکنم سریع زنش زنگ زد گفت گوشی دست امید پیامارو دیده امید که حتی نمیدونس من شماره زنش دارم قاطی کنه دعوا با شیدا ولی بخاطر بچه ها نمیتونس طلاقش بده به من پیام داد خودش جا شیدا جا زد منم که میدونستم خودم زدم به اون راه گفتم نمیشناسم اشتباه شده بلاکش کردم دیگه هم حرفش نزدم تا اینکه شیدا زنگ زد بعد دو هفته گفت امید میخاد پرینت بگیره گفتم نترس نمیتونه واتساپ پرینت نمیدنش خیالش راحت شد سه ماهی گذشت دوباره سکس با شیدا رو شروع کردم شب رفتم قلیون بردم وقتی قلیون میکشیدم شیدا رو کیرم سوار بود گفتم داگی شو چهار دست پا شد یه روکش خاردار ژلاتینی خریده بودم کشیدم رو کیرم یهو کردم تو کس شیدا وای شیدا خر کیف شد گفت جون این چیه گفتم سوپرایز گفته بودم برات خیلی حال کردم هم کس هم کون دیگه حال توضیح دادن الان ندارم چند تایی سکس کردیم دوباره امید شک کرد دیدم داره دردسر میشه بیخیالش شدم دیگه اخرین سکسمون تو سال 99بود تمومش کردم اگه خوشتون اومد داستان ها دیگه دارم دوست داشتید مینویسم براتون
عشقید سکس دوستان من

نوشته: ارمان


👍 13
👎 51
136601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

823033
2021-07-29 00:50:55 +0430 +0430

الت تو نگارشت):

3 ❤️

823036
2021-07-29 00:54:56 +0430 +0430

آخه کون نوشتن نداری پس گوه میخوری که اصلا سمت داستان نویسی میای🖕🏻🖕🏻

3 ❤️

823040
2021-07-29 01:01:38 +0430 +0430

اولن چرا این همه اصرار داری واقعیه داستانت واقعی نباشه کونت میذارن ؟
دومن این کصشرا چی بود نوشته بودی مومن ؟!

4 ❤️

823041
2021-07-29 01:04:21 +0430 +0430

داشتم رد میشدم گفتم یه کسکش بهت بگم داستانتم نخوندم😎

8 ❤️

823042
2021-07-29 01:05:35 +0430 +0430

نه خوشمون نیومد، دیگه ننویس
کیرم تو شرف نداشته ات، کاری به این بی شرفیت ندارم! ولی سر جدت یه بار، فقط یه بار داستانت رو بخون ببین چقدر غلط داری دیوث!
حتی ارزش این کامنتم نداری
همون چیزایی که برای آرشام کونی نوشتم رو برو بخون

4 ❤️

823046
2021-07-29 01:13:58 +0430 +0430

دوست عزیز
داستانت خوب بود ولی یکی دو مشکل داشت. اولا یجا گفتی شلوارشو تا زانو دادی پایین بعد کصشو خوردی؟ اینجوری که سرت لای پاش نمیره
دوما دفعه اول تا کردی تو ارضا شدی دفعه دوم فقط نیم ساعت داگی تلمبه زدی(بجز بقیه پوزیشنا)؟
سوما چیزی که اون زن میخواسته تعهد ، توجه و عشق بوده نه سکس، پس اینکه اون زن فقط برا سکس مخفیانه باهات بوده دروغی بیش نیست. درسته سکس با شوهرش زیاد حال نمی‌ده ولی برا سکس بکن در رویی با تو نمیمونه جانم. اینطوری که تو دوراتو بزنی برا سکس بری پیشش و دوباره بری دور زدن
چهارما گفتی شک کرده به گوشی امید و از اونجا فهمیده امید خیانت میکنه. یعنی مست بودنش و بو مشروب دادنش و هر شب خونه نبودنش و کمتر حشری بودنش نسبت به اول ازدواج و … باعث شک زنش نشده؟ عجب
پنجما اونجایی که گفتی «تو اتاق خواب رو تخت دوستم تو بغل زنش تو خونه خودش داشتم از زنش لب میگرفتم» و همچنین تاکید خیلی زیادت رو اینکه زن دوستته و داری به ناموس دوستت تجاوز میکنی و همچنین همه جورکاری با اون زن کردن نشون دهنده عقده تو نسبت به زن دوستت تو دنیا واقعیه. یعنی یه زن دوستی داشتی سالیان سال عقده کردنشو داشتی بهت نداده و خیلیم زور زدی نشده.
حرف زیاده ولی همین قد بسته. عاقلانه و منطقی ریدم بهت. زحمت فحشو میزارم به عهده دوستان

5 ❤️

823048
2021-07-29 01:15:59 +0430 +0430

در ضمن تمامی حرفای من راجع به محتوای داستانت بود. اگر میخواستم به نگارش داستانت گیر بدم که …

2 ❤️

823051
2021-07-29 01:27:40 +0430 +0430

خودت بخون ببین میفهمی چی تلاوت کردی؟

2 ❤️

823068
2021-07-29 03:17:34 +0430 +0430

مگه شیداحامله نبودکه خالی کردی توکوسش گفتی اورژانسی بخور؟کسشعرتلاوت نمودی پس

2 ❤️

823069
2021-07-29 03:28:44 +0430 +0430

آرمان جون فقط نگفتی فروشگاه چی بود چاقال فقط تو که از خروس بدتری چطوری میرفتی خانم بازی خودت یکبار این چرندیات رو بخون بعد هرچی بقول خودت توهین بلدی زیرش بنویس ما قول میدیم لایکش کنیم جقی

1 ❤️

823084
2021-07-29 07:59:02 +0430 +0430

کیرم تو نوشتارت

2 ❤️

823086
2021-07-29 08:49:32 +0430 +0430

آره آرمان خان اینقدر خوشمون اومده که نگو . باور کن برات بیستا بیلاخ عه ببخشید لایک دادم، بنویس بنویس روزی صدتا ادامه داستان تو بنویس از زن اون یکی دوستت بنویس . همه را تند تند بنویس چون چشم انتظار کستانت هستیم. مودبانه بهت توهین کردم یه موقع ناراحت نشی 😂

1 ❤️

823090
2021-07-29 10:21:33 +0430 +0430

حامله بود،؟؟!!! بعد ریختی گفت قرص خورده؟! برو بدبخت حیف این وقت صرف خوندن توهمات یکی مث تو

1 ❤️

823099
2021-07-29 13:00:14 +0430 +0430

نسبت به کصشرای بقیه خیلی بتهر بود ادامه بده نگارشت هم درست کن

1 ❤️

823100
2021-07-29 13:30:49 +0430 +0430

خودت گفتی ک اگه میخوای توهین کنی پس نخون

1 ❤️

823110
2021-07-29 14:25:47 +0430 +0430

واقعیه؟
پس واقعا لایق توهینی،هرچه بیشتر

0 ❤️

823117
2021-07-29 15:15:03 +0430 +0430

حالا باز اگه واقعا دوستش داشتی یه چیزی ولی الان فقط یه لاشی آشغال هستی

0 ❤️

823129
2021-07-29 16:53:37 +0430 +0430

👎

0 ❤️

823135
2021-07-29 18:16:41 +0430 +0430

والا الان هر اوسگلی تجریه سکس داره از بچه 16 ساله تا پیرمرد
ولی من نمیدونم چرا شما به جای نوشتن داستان سکس های واقعیتون
از توهمات مغز مریضتون مینویسین

1 ❤️

823142
2021-07-29 20:56:46 +0430 +0430

کونی، نقطه و ویرگول میدونی چیه؟
اصلا زمان مدرسه غیر از وقتایی که معلمات میکردنت انشا و نگارش و دستور زبان باهات کار نکردن؟
بعد چرا ما که میایم سایت شهوانی به هوای دو تا داستان قابل تحمل، باید داستان شخمی شیری تو رو ببینیم و بخونیم؟
حالا امید و احسان کردنت پولتو ندادن باید بیای کس بگی اینجا؟

1 ❤️

823187
2021-07-30 02:00:00 +0430 +0430

گلاب مالیدم به کسش شروع کردم به خوردن 😅😳

0 ❤️

823189
2021-07-30 02:16:57 +0430 +0430

وسط پای ننت !

0 ❤️

823202
2021-07-30 03:32:39 +0430 +0430

ما اینجور داستانها رو دوست داریم گوه خوریهای تورو دوست نداریم دیـــــوث. 😂
راست روی حیاط دقیقا کجا مشه؟ 🤔

0 ❤️

823230
2021-07-30 08:17:54 +0430 +0430

کسکش مجبورت کردن بیای اینجا کس شعر بنویسی (سرش رفت توکسش ابت اومد ؟؟؟؟؟؟) معلوم شد جقی هستی یه دستت تو شلوارته با یه دستم داری کس شعر تایپ میکنی کونی

0 ❤️

823236
2021-07-30 09:46:48 +0430 +0430

خالی‌بندی

این که میکنند توی کون و در میارند و میکنند توی کـُس فقط توی فیلمهای پورن انجام میشه. در واقعیت اگر این کار را بکنی، کـُس عفونت خواهد کرد. یعنی چاخان کردی. شاشیدم توی هرچی خالیبند روی زمین.

هاکـُکا

1 ❤️

823237
2021-07-30 09:49:14 +0430 +0430

فقط سگ حشری در سه جهت شمالی شمال غربی شمال شرقی در سه حالت تو رو بکاد که آنقدر بی چیزی که حتی خودت میگید زن بهترین دوستت و‌میکنی‌…
چقدر پلشت هستی تو . مگه زنش تاوان اون کونی‌و‌باید بده که برایش درد سر درست کردی و رفتی کاری کردی بچه ببگناهش ببینه ای بر ذات تو‌لعنت .حالم و بهم زدی . مگه‌ زن بیچاره همیشه باید سختی و تحمل کنه اچش٪۹

0 ❤️

823245
2021-07-30 12:57:06 +0430 +0430

داستانت کسشر هست، نوشتنت کیری هست، نگارشت تخمی هست!
همش هست هست هست هست…
کیرم تو معزت هست!

0 ❤️

823260
2021-07-30 16:49:58 +0430 +0430

تو میدونی وجدان رو با کدوم چ مینویسند؟
اگه جوابشو پیدا کردی ادامه بده به چرت و پرت نوشتن

0 ❤️

823270
2021-07-30 22:16:45 +0430 +0430

کصشعر و فانتزی زن شوهردار!!!

بدبختی اینجان تا دوساعت خایه مالیتو میکنن که باور کنی واقعیه!کیرم تو کسی که چشمش دنبال زن شوهرداره

0 ❤️

823305
2021-07-31 00:39:22 +0430 +0430

امیدهم خواهرتو میگایید خبر نداشتی

0 ❤️

823396
2021-07-31 06:31:06 +0430 +0430

خوب نبود فکر کنم خالی بستی من خودم این تجربه را دارم شهوت بر عقل غلبه کرد خوارم گاییده شد

0 ❤️

823405
2021-07-31 07:44:00 +0430 +0430

لااقل اولش هی میایی میگی راست میگم فوش ندید و این حرفا
بیا راستشو بگو مسخره کردی خودتو قلیون میوردی تو خونش نیمهای شب
میکشیدی و اون دیونه شدن بعضیا 🤔

0 ❤️

823461
2021-07-31 15:39:24 +0430 +0430

گایدنت با این سواد نوشتنت

0 ❤️

823467
2021-07-31 16:21:38 +0430 +0430

ننویس دادا ننویس
این چه وضعیه خوب
اصلا چند کلاس سواد داری خداییش
چرا جمله بندیات این مدلیه؟

0 ❤️

823480
2021-07-31 18:50:12 +0430 +0430

کلا نگران شربت بودم که نهایتا اورد و خوردی
باور کردم

0 ❤️

896261
2022-09-20 04:13:20 +0430 +0430

ایول واقعا نمونه یک لاشی به تمام معنا هستی داستان قشنگی بود زنه عجب پایه ای بود به طور ما چرا نمیخوره از اینا

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها