گاییش زنم توسط پیرمرد مغازه دار

1400/01/10

سلام و عرض ادب خدمته دوستان .
من ارمین هستم 33ساله از بومهن.
بنده شغلم کارگری هست و از لحاظه مالی زیاد تعریفی ندارم.
من متاهل هستم و حدودا 8ساله که ازدواج کردم و از زندگیمم راضی بودم تا اینکه اون اتفاق یا کابوس برام اتفاق افتاد.
من همسرم اسمش پریسا هست و 28سالشه.پریسا قیافتن خوشگله و اندامه توپر و هیکلی هستش…اگه تعریف نباشه باسن و رونای گوشتی و فرم داری داره…ببینید من انقدر بیغیرت نیستم که از زنم برای شما تعریف کنم اما بعد اون اتفاق یه جورایی از پریسا سرد شدم و دارم مجبوری زندگی میکنم و فقط به خاطره بچمه دارم تحملش میکنم.
بزارید کمی از ظاهر پریسا هم براتون بگم…
پریسا موهای طلایی روشن و ابروهای تاتوو و صورتی معمولی داره…خداوکیلیش خوش چهرس…چشمای درشتی هم داره بخصوص که مداده چشم میکشه خیلی قیافش شهوتی میشه…بارها بارها بهش گفتم وقتی بیرون میریم زیاد ارایش نکن .
بخصوص مانتوهای جذب نپوش تا اون باسنه برجسته و توپولت بیوفته بیرون…پریسا خودشم از اینکه جلبه توجه کنه بدش میاد و در کل زنه نجیب و سرسنگینی هست.
مقدمه.
یه مدتی بود یخچاله خونه صدا میداد و دیگه اخرای عمرش بود…تعمیر کار یخچال اوردیم نگاهی کرد و گفت موتوره یخچال نیم سوز شده تا یه مدت دیگه کلا از کار میوفته…وقتی قیمت واسه تعمیرش گرفتم نزدیک به 2میلیون در میومد…منم به خاطره اوضای مالیم همچین پولی نداشتم…کسی هم سراغ نداشتم که قرض بگیرم چون تا خرخره تو بدهی بودم.
ساله1399و در بهمن ماه بود .
پریسا:ارمین بریم یخچال بخریم قصدی
ارمین :اخه میدونی الان یخچال چنده.؟زیره 20میلیون نیست…
پریسا:خوب قصدی میدیم.از دم قصد
ارمین:کسی قبول نمیکنه از دمه قصد
پریسا:حالا بریم یه سری بزنیم شاید گیر اوردیم
ارمین:باشه بریم
روزه پنجشنبه بود…بعدازظهر ساعت 5بود اماده شدیم و راه افتادیم…بچمم گذاشتم خونه مامانم تا اسیر نشه.
نشستیم تو ماشین راه افتادیم…در حین رانندگی بودم که یهو متوجه شدم پریسا داره تو ایینه واسه خودش ارایش میکنه
ارمین:عزیزم زیاد ارایش نکن …زشته…
پریسا:نه بابا یه کمی فقط رژه لب میزنم…
پریسا:ارمین یه سر تو همین محله خودمون بچرخیم ببینیم لوازم خانگی فروشی داره…
ارمین:باشه…
خلاصه یه کمی بالا و پایین کردیم محلو …یه چند تا لوازم خانگی دیدیم و رفتیم یه قیمتی گرفتیم .انقدر قیمت بالا بود ادم سرش سوت میکشید.
همچنان در تلاش بودیم واسه پیدا کردن مغازه لوازم خانگی فروشی که چشممون به یه لوازم خانگی افتاد طبق معمول پیاده شدیم رفتیم داخل…
هیچ کس نبود…با صدای بلند صدا زدم سلام کسی نیست؟دوباره صدا زدم…کسی نیست که یهو یه پیرمرده که حدودا 55تا 56 یا 7سالش میشد از یه اتاق اومد بیرون …
پیر مرد:سلام بفرماید
بخوام مشخصات بگم براتون …یه مرده قده حدودا معمولی مثلا170قدش میشد…با هیکل معمولی ولی شکم دار…موهاشم کم پشت بود و جلوی کلش خالی و کچل بود…
ارمین:سلام…خوبید؟
پریسا:سلام
پیره مرد:بفرمایید امرتون…در خدمتم.
ارمین:ببخشید یخچال میخواستیم …یه قیمته مناسب .
پیره مرد:چی میخواید خوب؟همه قیمتی داریم و همه مدل
ارمین:یه یخچال با قیمت پایین و ارزونتر از همه باشه
پیره مرده راهنماییمون کرد به سمته یخچالها …یه یخچال بهمون نشون داد که مارکه ایرانی بود که حدودا 12میلیونی در میومد.
ارمین:ببخشید شرایط پرداخت چجوریه؟
پیره مرد:فقط نقدی حساب میکنم…قصدی و چک هم شرمنده…
وقتی شرایط بهمون گفت دیگه ناامید با پریسا اومدیم بیایم بیرون که یهو
پیرمرد:چجوری میتونی پرداخت کنی جوان
ارمین:راستش پول نقدمون خیلی کمه…
پیرمرد:چقدر میتونی بدی؟
ارمین:من بیشتر از 1 میلیون ندارم
پیرمرد:1 تومن خیلی کمه.
ارمین:بیشتر ندارم
پیره مرد به لبخنده ملیح زد و
پیره مرد:عوضش یه زن خوب و به این خانمی داری
پریسا:شما لطف داری حاج اقا…خواهش میکنم
ارمین:خوب دیگه…ببخشید مزاحم شدیم…با اجازه…
پیره مرد:میتونی اقساط بدی؟
ارمین :بستگی داره خوب …چقدر ماهی بیوفته…
پیره مرد:تو دیگه کاریت نباشه…یه قیمتی میگم بتونی از پسش بر بیای…فقط اینو بدون استثنا بودید که من اقساط دادمااا…به دلم نشستید…
ارمین:خواهش میکنم…لطف دارید.
پیرمرد:تشریف بیارید بریم داخله دفتر صحبت کنیم
خلاصه
با پیرمرد رفتیم داخله دفترش که کلی میزو صندلی و دستک و دنبک گذاشته بود.
من و پریسا نشستیم رو صندلی و پیرمرد هم رفت پشته میزش نشست…
پیرمرد:خوب بدون تعارف بریم سره اصل مطلب.
ماهی چقدر میتونی بدی؟
ارمین:چی بگم والا…من کارگرم…شاید 500تومن
پیرمرد:500؟
ارمین:بیشتر نمیتونم بدم
پیرمرد:اخه قصدش طولانی میشه…ولی…ولی…
باشه…مشکلی نداره…همون 500 هزار تومن خوبه مبارکتون باشه…فقط یه لطفی کنید از این دکه روزنامه فروشی یه صفته به قیمت یخچال بگیرید و بیاید.
خلاصه
باپریسا رفتم و یه صفته به ارزش 12میلیون گرفتیم و برگشتیم…
رفتیم مغازه و رفتیم دفتر مغازه نشستیم و پیرمرد کارای مالی رو انجام داد و قرار شد که فرداش یخچالو برامون بفرسته.
واقعیتش من هم خوشحال بودم و هم استرس گرفتم واسه اقساطی که باید میدادم…
پیرمرد:خوب مبارکتون باشه
ارمین:دستتون درد نکنه…بزرگی کردید…انشالا شرمنده نشم
پیرمرد:غصه نخور بابا…تا این خانومه خوب رو داری تو زندگی غصه نخور…
ارمین:خوبی از خودتونه…ممنون…
پیرمرد:فقط قبل از اینکه تشریف ببرید یه چند لحظه میخوام وقتتونو بگیرم .
ارمین :خواهش میکنم…در خدمتیم.
پیرمرد:چند ساله شما ازدواج کردید؟
ارمین:نزدیکه 8سالی میشه.
پیرمرد:بچم دارید؟
ارمین :بله.
پیرمرد:خدا ببخشه براتون
ارمین:خواهش میکنم.
پیر مرد:راستش میخوام یه لطفه دیگه بهتون بکنم البته اگه اجازه بدید.
ارمین:خواهش میکنم.چه لطفی؟
پیرمرد:اگه اجازه بدید یه هدیه میخوام از طرفه خودم به شما و همسرتون بدم
ارمین:هدیه؟!!! ببخشید بابته چی؟
پیرمرد:شما فکر کن اشانتیونه یخچاله.
ارمین:چی بگم والا
پریسا:چی شده حاج اقا نه به اون سختگیری کع قصدی نمیدادین نع به الان که اشانتیون میدید
پیرمرد:میخوام یه چایی سازم بهتون بدم رو یخچال.البته پوله چایی سازو نمیگیرم.
ارمین:والا حاج اقا غافلگیرمون کردی.
پیرمرد:فقط قبلش یه عرضی دارم .میتونم بگم؟
ارمین:خواهش میکنم…بفرمایید؟
پیرمرد:قول میدید اعصبی نشید
ارمین:اعصبی چرا؟امرتونو بفرمایید.
پیرمرد یه کمی دل دل کرد و با خودش کلنجار رفت و اروم به من نگاه کرد و زیره لب خیلی با استرس و لرز بهم گفت
پیرمرد:اجازه میدی خانومت یه نیم ساعتی در اختیاره من باشه؟
ارمین:بله؟
پیرمرد:میزاری خانومت یه نیم ساعتی واسه من باشه
ارمین:چی داری میگی پیری؟حالت خوب نیستاااا.خجالت بکش
پیرمرد:خواهش میکنم فقط نیم ساعت
از صندلی پاشدم و رفتم جلو و یغه لباسشو گرفتم و از پشته میزش گرفتمش و اوردمش سمته خودم و دستامو حلقه کردم و داشتم خفش میکردم
ارمین:بیناموس …حرومزاده میکشمت…اشغال…کوسکش…
پیرمرد :ول ول ولم کن …واای…خفم کردی…ولم کن…
انقدر گلوشو فشار دادم تا قرمز شده بود اگه پریسا جلومو نگرفته بود کشته بودمش…
پریسا:ولش کن ارمین ولش کن …جونه من…کشتیش…ولش کن…
خلاصه ولش کردم و یه سیلی محکم هم زدم زیره گوشش…
پریسا:تو خجالت نمیکشی با این سنت…حیا نمیکنی مرد تیکه…
ارمین:پریسا کیفتو بردار بریم…
پیرمرد تا دید داریم حرکت میکنیم بیایم بیرون پرید جلوم و بغلم کرد و صورتمو ماچ کرد و التماس و عذر خواهی میکرد…
پیرمرد:بابا جون تورو خدا صبر کن حرفم تموم بشه بعدش برید…
ارمین:خفه شو…نکنه باز میخوای کوس و شعر بگی
پیرمرد:گوش کن ببین چی میگم…من حاضرم نصف پوله یخچالم بهتون ببخشم …خوبه؟تو 6 میلیون بده.
قول میدم صداشو در نیارم…
پریسا یه نگاهی به من کرد و سرشو انداخت پایین و چیزی نگفت.
پیرمرد:تورو خدا قبول کن…تورو جونه بچت…من زن ندارم…زنم مرده…دوست دارم زنه جوون داشته باشم اما کسی رغبت نمیکنه نگام کنه…قبول کن دیگه…
پاهام سست شد و زبونم قاصد…نمیدونستم چی بگم.
دستمو گرفت و برد سمته دفترش…
پیرمرد:بیا…خانوم شماهم بیا…
رفتیم نشستیم رو صندلی…سکوت همه جارو فرا گرفته بود…
پیرمرد کشوی میزش رو باز کرد و مبلغه 6 میلیون از صفته مارو بهم پس داد.
پیرمرد:بیا اینم نصفه صفتت…باهات 6 حساب کردم
بقیشم حلالت.
پیرمرد:اصلا میخوای یه مشورت هم شما دوتا زن وشوهر بکنید بعدش جواب بدید…
پیرمرد از پشته میزش بلند شد رفت بیرون
ارمین:پریسا این اشغال چی میگه
پریسا:ارمین عزیزم نمیخواد یخچال بگیریم پاشو بریم
ارمین:پس یخچال چیکار کنیم؟
پریسا:نمیدونم.
ارمین:لعنت به این ادما…حیوونا با شرف تر از ادمان
پریسا:عزیزم من یه چیزی بگم
ارمین:بگو؟
پریسا:قبول کنیم پیشنهادشو؟
ارمین:دیوونه شدی…مگه جنده ای تو…
پریسا:ارمین یه کمی فکر کن یخچال نصفه قیمت و چایی ساز مفتی.
ارمین:تو وجدانت قبول میکنه به من خیانت کنی
پریسا:ببین ارمین یه کمی فکر کن…ما چاره نداریم …یه مدت دیگه عید نزدیکه…پولم که نداریم…اگه پول داری بریم جای دیگه…این پیری باور کن ماله این حرفا نیست.
ارمین:یعنی قبول کنیم؟
پریسا:به نظره من قبول کنیم ولی شرط بزار براش
ارمین:چه شرطی؟
پریسا:بهش بگو من زنمو ول نمیکنم برم باید پیشش باشم…باور کن این با این سن و سالش چیزی واسه حال و حول نداره.
من که حسابی گنگ و گیج بودم زبونم قفل شده بود.
پریسا:ارمین عزیزم…قبول کنیم؟
ارمین:نمیدونم
پریسا:تو بگو اره بقیش با من نمیزارم زیاده روی کنه…
ارمین:باشه…قبول…فقط قول بده این داستان لطمه به زندگیمون نزنه هااا
پریسا:نه عزیزم قول میدم…کسی جای تورو نمیگیره
قول میدم.
ارمین:حاجی…بیا
پیرمرد اومد وارده دفتر شد
پیرمرد:خوب…چی شد؟
ارمین:باشه…قبول…فقط شرط داریم
پیرمرد:چی؟چه شرطی؟
ارمین:منم باید پیشه زنم باشم…تنها نمیزارمش…در ضمن کاری با لباساش نداشته باش…
پیرمرد:باش…قبوله…پس من برم کرکره مغازه رو بدم پایین که کسی نیاد…الان میام
رفت کرکره رو پایین کشید و برگشت…
وارده دفتر شد…
باور نمیکنید…دوستان دست وپاهام داشت میلرزید.
پریسا هم از من بدتر…
پیرمرد اروم اروم اومد سمته ما…رفت و اروم ایستاد جلوی پریسا…یه دستی رو شونه های پریسا کشید
پیرمرد:چه زنه خوشگلی داری…خوش به حالت…
پریسا با خجالت دستای پیرمردو از شونش برداشت
پیرمرد دوباره دستاشو برد سمته دستای پریسا و دستای پریسا رو گرفت…وااای…موهای تنم سیخ شد…دستای پریسارو برد سمته شلوارش…اروم دستای پریسارو میکشید رو کیرش…چند دقیقه ای این کارو کرد…پریسا سرش از خجالت پایین بود.
منم از فاصله 30سانتی شاهده ماجرا بودم .همش دوست داشتم پیری رو همونجا تیکه تیکش کنم اما نمیدونم چه حسی بود جلومو میگرفت.
پیرمرد همچنان دستای پریسارو تو دستاش داشت و هی دستای پریسارو میکشید رو کیرش…
پیرمرد نگاهی به من کرد
پیرمرد:خانومت چقدر خجالتیه
منم با نفرت و اعصبانیت نگاهی به پیرمرد کردم و چیزی نگفتم.
پیرمرد دستای پریسارو ول کرد و شروع کرد کمربند و دکمه و زیپه شلوارشو کشید پایین…دستاشو کرد تو شرتش و کیرشو از تو شرتش دراورد…وااااای واااای…با دیدنه کیرش دیووونه شدم…دو یا سه بار محکم زدم به پیشونیم…داشتم روانی میشدم …کوسکش کیر نبود بادمجون بود…به کلفتیه یه بادمجون و حدودا 20سانتی میشد…یه لحظه چشمم به پریسا افتاد دیدم پریسا چشماش گرد شده و زول زده به کیره پیرمرد…استرس پریسا بیشتر شده بود و هی زیره لب تچ تچ میکرد…تازه اون کیری که من دیدم ظاهرا نیمه راست بود و باید اعتراف کنم کیره من در برابر اون هسته خرما بود…درست سه برابره کیره من بود…
خلاصه
پیرمرد مجدد دستای پریسا رو گرفت و گذاشت رو کیرش…مردتیکه کیرش تو دستای پریسا جا نمیشد.
پیرمرد : برام بخورش خانوم خشگله.
پریسا یه نگاهی به کیره پیرمرد کرد و یه نگاهی به من کرد و سرشو اروم برد جلو جلو و دهنشو تا ته باز کرد که براش ساک بزنه…لامصب انقدر کلفت بود پریسا با هزار اینور و اونور تونست کله کیرشو جا بده تو دهنش…
پیرمرد:جاااان…تا تهش بخور خوشگله…
دستاشو از زیره چونه پریسا گرفته بود و اروم کیرشو عقب جلو میکرد…پریسا هم هی اوق میزد و اب دهنش میریخت رو کیره پیر مرد .یه کمی که ساک زد براش کیرش بزرگتر شده بود .
پیرمرد بعداز این که راست کرد.رفت سمته میزش و یه کمی رو میزشو خلوت کرد و با دست به پریسا اشاره کرد که بیا…
پریسا هم از صندلی بلند شد و رفت به سمته میز.
پیرمرد دستای پریسارو گرفت و برد پشته میزش و پریسارو رو میز دولاش کرد …زاویه طوری بود که پریسا رووش سمته من بود و قشنگ نمای صورتش سمته من بود و منم رو صندلی جلوش نشسته بودم
در همون حالت پیرمرد مانتوی پریسارو تا کمرش بالا داد…
پیرمرد: کفشاتو در بیار خشگله.
پریسا هم کفششو دراورد…
پیرمرد دستاشو برد جلو و دکمه شلواره پریسارو باز کرد و شلوار و شرته پریسا رو از پاش دراورد.
من زاویه دید نداشتم اما قشنگ معلوم بود داره اون پشت چیکار میکنه…پریسا هم نگاهش رو من بود و هی دست میکشید رو صورتش و هی تچ تچ میکرد.
پریسا اروم زیره لب
پریسا:عجب غلطی کردیمااا
پیرمرد:چیزی گفتی؟
پریسا:نخیر…
پیرمرد شلوارو شرته پریسارو کامل دراورد.
پیرمرد:ای جاااان…عجب کونی داری…چه کوسی داری …کوست کردنیییه…
پیرمرد دستاشو برد دمه دهنش …تف زد به انگشتش و مالید به کیرش.
نگاهه پریسا تو نگاهه من بود که ناگهان دیدم پریسا ناله ای از ته دلش کشید و چشماش داشت از حدقه میزد بیرون…
پریسا:ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییی
وااااااااااااااااااااااااآااییییییییییی…
نفسش حبس شده بود.
ارمین:هوی مرد تیکه چه خبرته
پیرمرد اهمیتی نداد
پریسا:اههههههههههههه…اااااارمین…پاره شدممم
ارمین…ااااااااااااوووووووه…وووووووییییییییی
اااااااااااای…یووااااااااااااااش…ااااخ…ارمین پارم کوسم پاره شد…بگو یواش بکنه…
پیرمرد:جااااان…عجب کوسه تنگی داریاااااا…اههه
ارمین:پیری گفتم اروم
پیر مرد:باشه…تقصیر من چیه…کیرم کلفته خووو
پریسا از شدته درد و فشار دستامو گرفت تو دستاش و از ته دل ناله میکرد.
پریسا:ااااااااااااااااااووووووووووخ…ارمین…ارمین…ارمینن…پارم کرد…اوووووووووییییییییییی
منم واسه اینکه پریسا فشاره درد بتونه تحمل کنه صورتشو ناز میکردم و دلداریش میدادم
ارمین:عزیزم تحمل کن…تحمل کن…اروووم باش
پریسا:نمیتوووونم…وااااای…کیرش خیلی کلفته…اووووووووه…کلفته…کلفته…کوسمو پاره کرد عشقم…ووووووویییی…
ارمین:پیری یواش بکن دیگه …حرف حالیت نمیشه.
پیرمرد:ااااااااه…الان جا باز میکنه…وااای
پریسا در همون حالت بدنش شروع کرد به تکون تکون خوردن و معلوم بود که پیرمرد داره تلمبه میزنه…
پریسا در حین تکون تکون بود و ناله میکرد…
پریسا:اه اه اه اه اه اه اهاههههههههه…وااای…اااه
اووووووووووخ…اه اه…اووه…کوسم…کوسم…داغهههه… داغ شده…اه …وووووووییییی.
در همون حالت که داشت تلمبه میزد کیرشو بیرون کشید و به من کیرشو نشون داد…وااای خدای من…
ترشحات سفید رنگ رو کیره پیرمرد کیرشو سفید رنگ کرده بود…
پیرمرد:ببین…زنت چه کوسه اب داری داره…ببین…
دوباره رفت پشته پریسا و باز کیرشو کرد تو کوسه پریسا…شروع کرد تلمبه زدن…پریسا از شدت شهوت چشماش خمار و قرمز شده بود و چشماش از رو اوج لذت به سفیدی میرفت
پیرمرد دستاشو اورد جلو و از شانه های پریسا گرفت و تلمبه هاشو محکم و تندتند کرد…صدای شلپ و شلوپ تلمبه هاش شروع به پیچیدن تو دفتر کرد …چه غوغایی بود از یه سمت صدای تلمبه از سمته دیگه صدای ناله های پیرمرد و پریسا
پریسا:اوووووه…ای ای ای ای ای ای…اه اه اه اه
وووووووووووییییی…ااااه اااه…
کوسم…جررش داد…جرررش داد… اوووووه…ارمین…ارمین…گاییید…گاییید…گاییید کوسمو…اووووووووف…ارمین …زنتو گاییید…
کوسه زنتو جررر داد اههههه.
تو همین حال پیرمرد کیرشو در اورد…و پریسا رو بلندش کرد
پیرمرد:خوشگله صاف بخواب رو میز
پریسا هم به روش صاف رو میز خوابید.
پریسا فقط شرت و شلوار نداشت و بالا تنش کاملا پوشش داشت …حتی روسری شالیش هم سرش بود…
پیرمرد:اقا ارمین دوست داری بیا اینجا وایسا پیشه خانومت…بیا…
منم چون دیگه زاویه دید نداشتم از صندلی بلند شدم و رفتم ایستادم کناره پریسا.
پیرمرد انقدر به کوسه پریسا محکم تلمبه زده بود کوسش قرمز شده بود از شدت تلمبه.
پریسارو صاف خوابوند رو میزش و منم کناره پریسا ایستادم…پاهای پریسارو گرفت و به سمته جلو کشید وتا لبه میز اوردش جلو…یه پای پریسارو انداخت رو شونش ویه پاشم جمع کرد بالا…پریسا هم به حالت نشسته دراومد و یه دستشم داد تو دسته من.
پیرمرد کیرشو مالید لای کوسه پریسا و یه تف انداخت رو کوسش و کیرشو اروم کرد تووش
پیرمرد پایی که رو شونش بود بغل کرد و ساقه پای پریسارو میبوسید و اروم اروم کیرشو داخلتر میکرد
پیرمرد:جاااان…چه رونای نرمی داری…چه رونای گوشتی و سفیدی داری…
پیرمرد تلمبه های اروم میزد و مدام قربون صدقه پریسا میرفت.
پیرمرد:فدای اون کوست بشم…فدای چشمات بشم…
پریسا هم ناله میکرد
پریسا: اههههههههه…کوسم پاره شد…اه اه اه
شاید باورتون نشه وقتی کیرش تا ته میرفت تو قشنگ معلوم میشد که تا کجارو فتح میکرد.
یه کمی بعد پایی که رو شونش بودرو اورد پایین و جفت پاهای پریسارو از هم باز کرد و شروع کرد تلمبه زدن…هی سرعتشم میبرد باالا…تلمبه هاش داشت وحشتناک میشد طوری بود میز تکون تکون میخورد واااای شاهده گاییش زنم بودم.انقدر اوج گرفت که برگه فاکتور و گوشی تلفن از رو میز افتاد پایین…
پیرمرد با جفت دستش از دوره گردنه پریسا گرفت و تلمبه های سریع و محکم و وحشتناک میزد…واای صدای تلمبه ها اکوووشده بود تو دفتر.صدای تکون خوردن میز و صدای ناله پریسا و صدای ضربه رو کوسه و کونه پریسا داشت دیوونم میکرد .جلوی چشمامو گرفته بودم و اصلا طاقته اون صحنه هارو نداشتم…گوشمو میگرفتم…
اوج سکس بود
پیرمرد:اه اه اه اه…کوستو جررر میدم جنده…کوستو پاره میکنم…وای وای
پریسا هم گردنش تو دستای پیرمرد و دستش تو دسته من
پریسا:اه اه اه اه اه اه اهاه…اههههههههههههههههههههههههههه
اووووف…اوووف…جوووووون…گاییدیییییییییش دیوووووث کوسمو…ااوووف…جرررررررررر خوردم ارمین…ااااااااااایییی…بگا بگا بگا بگا کوسمو …ارمین بگو بگاد کوسمو…بگاش داره ابم میاد داره میاد.
ناگهان پریسا لرزشه وحشتناکی کرد…بعداز چند ثانیه پیرمردم کیرشو درارود و ابشو خالی کرد رو کفه زمین…
این ماجرا تموم شد اما من هنوز برام کابوسه.
دوستان به نظرتون چه کنم؟

نوشته: ارمین


👍 30
👎 53
273801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

800401
2021-03-30 01:07:45 +0430 +0430

چای ساز زیر 500 تومن نداریم شیش میلیون هم سفته داد میشه شیشو پونصد برای یه سکس از رو لباس؟؟ آخه ابله مگه وسط بیابون گیر کرده بود؟ تو هر شهری یک یا چند خیابون هست که جنده هاش اونجا وای میسن به لطف جمهوری آخوندی سن فاحشگی به 12 سال رسیده یعنی از 12 ساله تا 40 ساله همه سنی وجود داره کسی که اینجوری پول میده میتونه با دخترای زیر 20 گروپ بزنه برای چی یه زنو اونجوری هول هولکی از رو لباس با اون قیمت!! آخه یه مزخرفی بگین بشه باور کرد!!


800402
2021-03-30 01:09:07 +0430 +0430

اون ک کون ب پایینو لخت کرد
میذاشتی بالاتنه رو هم لخت کنه دیگه یزید :/

0 ❤️

800412
2021-03-30 01:18:06 +0430 +0430

البت این که یه ترشح مغز تو جقی هست

0 ❤️

800414
2021-03-30 01:19:22 +0430 +0430

برا 6 ملیون کسی ناموسش میفروشه بی ناموس متنفرم از شما و امثال شما

1 ❤️

800415
2021-03-30 01:19:33 +0430 +0430

کسشعر

1 ❤️

800423
2021-03-30 01:30:44 +0430 +0430

من بتو دو برابرشو میدم برو ادم شو

1 ❤️

800430
2021-03-30 01:36:34 +0430 +0430

تخیل خوبی بود و با احساس نوشتی … سعی کردی به واقعیت نزدیک کنی ولی نشده .یخچال میخواستی میرفتی از سمساری دست دومشو میگرفتی برا مدتی استفاده میکردی .حالا زنت میخواسته جلوت کوس بده یخچال چه گناهی داشت اینوسط 😁

6 ❤️

800431
2021-03-30 01:41:18 +0430 +0430

کیر پیرمردو شیاف کن تو کونت … بی غیرت جقی

2 ❤️

800432
2021-03-30 01:43:36 +0430 +0430

کاری با داستان ندارم اما توف به شرفتون زیر پوست شهر اینا هست اینم با زبون تخمیش اینارو گفت که در نوع خودش بد نیست

1 ❤️

800450
2021-03-30 02:32:10 +0430 +0430

تا وسطاش خوندم

از واقعیت خیلی دور بود، کوص شعر بود

0 ❤️

800460
2021-03-30 03:09:05 +0430 +0430

ننتم ببر بکنه یه لباسشویی بگیر

6 ❤️

800464
2021-03-30 03:19:32 +0430 +0430

عالی بود ادامش بنویس

0 ❤️

800466
2021-03-30 03:25:57 +0430 +0430

😍

0 ❤️

800469
2021-03-30 03:46:42 +0430 +0430

غلط املاییات کیرمونو خوابوند:/

0 ❤️

800470
2021-03-30 04:04:28 +0430 +0430

تو رو جون هر کی دوست داری، رو املا و دستور زبانت کار کن، ِآخه هرچی از دهنت در میاد که نباید بنویسی، …اون که تو دنبال بودی یخچال قسطی بود نه قصدی، ولی باز زحمت کشیدی، دستت درد نکنه

1 ❤️

800474
2021-03-30 05:39:50 +0430 +0430

بمیر

0 ❤️

800482
2021-03-30 06:55:49 +0430 +0430

نوش جون پريسا جون مگه بده يه دست حسابي كس داده اونم زير يه كير حسابي

1 ❤️

800484
2021-03-30 07:03:31 +0430 +0430

به نظر من یه نرم افزار دیوار نصب کن یخچال دست دوم بخر حداقل خانومت و دیگه میبری تو خونه طرف بکندش.
کسخول…
شیپور هم تو کص ننت

1 ❤️

800491
2021-03-30 07:47:05 +0430 +0430

منم بومهن هستم اگه دلت خواست زنت دوباره ارضا بشه خبرم کن منم پول خوبی بهت میدم

0 ❤️

800492
2021-03-30 07:52:58 +0430 +0430

امشب دوتا کستان کیری نوشتی یکی اون زنداداش جندت یکی هم این زن جندت از نحوه نگارش و نوع کستان و ترشحات سفید که گفتی معلومه هردو از ترشحات مغز ملجوقت زده بیرون خیلی کسکشی که میخوای به افراد کم بضاعت اینجور توهین کنی دیوث

1 ❤️

800495
2021-03-30 08:20:20 +0430 +0430

خنده کنم زشته گریه کنم بهم میخندن حرف نزنم منفجر میشم اما اگر بخوام حرف بزنم از گهواره تا گور مونث های ناموست میبرم زیر سوال … استغفرالله
مردک خوبه بی غیرت نبودی اینجور وا دادی ، به قول شاه ایکس شش و پونصد چرا بیاد برا ی از پشت لباس بده و… اولا خر خودتی بی پدر هزار بار گفتیم هر غلطی میخواید کنید جز فکر نکنید، ما ندید بدیدیم، دوما مرد اگر واقعا مرد باشه اگر بچه او جلوش بمیره عمرا بتونه این بی ناموس بازی در بیاره تو کارگری؟ افتخار باید کنی که از زور بازو خودت نون در میاری ناموسن دست تک تک کارگران با شرف رو مرد نیستم نبوسم ولی یکی مثل تو کارگر و ک س کش چرا قبل از زن و بچه فکر اینجا رو نکرده؟ آخه بی نا… ولش کن حیف نیست با امثال تو بحث کرد و عصبی شد
ای تو ناموس هر کسیکه کاری میکنه بعد میاد با استفاده از ترحم ملت خودشو تبرئه کنه تا اون جا که از ک ی ر کلفت لذت میبری و به به و چه چه راه انداختی فقط خوندم
از معدود دفعاتی که دیس میکنم

2 ❤️

800503
2021-03-30 09:06:27 +0430 +0430

عالی ادامه بده با قدرت

1 ❤️

800504
2021-03-30 09:14:09 +0430 +0430

خاک تو سرت کنن
کسی ک ب قسط میگه قصد باید خاندانش گایید ن فقط زنشو

0 ❤️

800512
2021-03-30 10:02:35 +0430 +0430

به نظرم تو همون مغز کوچک زنگ زده ای

0 ❤️

800521
2021-03-30 10:32:46 +0430 +0430

خوب به پریسا بگو بره اون صفته های دیگه رو هم بگیره تسویه شین

3 ❤️

800557
2021-03-30 14:24:26 +0430 +0430

یعنی بابا ننه شما پول نداشتن قرض بدن بهتون برید یخچال بخرید😐 یخچال دست دومم وجود نداشت که دست دوم بخرید😐 من که باور نمی کنم این داستان واقعی باشه اگر هم باشع واقعا خاک برسرت اگر پول نداشتی واسه چی ازدواج کردی الان من پسر عمم ۳۸ سالشه ازدواج نکرده چون پول نداره ، 😐

0 ❤️

800563
2021-03-30 14:54:21 +0430 +0430

توام ریدی عزیز.👎🏻

خوب بگو دوست دارم زنم جلوم بده! چرا الکی داستان میبافی، پول موتور یخچالت رو قصدی میدادی .

1 ❤️

800565
2021-03-30 15:07:14 +0430 +0430

این چه جور کابوسیه که ایستادی اول تا آخرشو تماشا کردی؟

یاد فیلم "پیشنهاد ببشرمانه’افتادم.

0 ❤️

800566
2021-03-30 15:08:35 +0430 +0430

منم مغازه دارم.
هرچی لازم داری بیا پیشم. جوونمو خوش هیکل و خوشتیپ و…
ولی یه شرط داره، تموم پولشو با پریسا جون بزاری و بری بیرون. هرموقع کارم با پریسااا تموم شد صدات میکنم بیای وسیلتو برداری بری، زنتم فکر نمیکنم بدردت بخوره، احتمالا خودشم راضی باشه دیگه واسه خودم کار کنه، تو هم از کابوس مغز شیشه ایت میای بیرون و راحت میشی.
راهنمایی از این بهتر دیگه، فدات شم.

0 ❤️

800576
2021-03-30 15:32:54 +0430 +0430

چقدر کمک به هم نوع خوبه … ب این میگن بازی برد برد… همه مغازه دارها یاد بگیرن

0 ❤️

800619
2021-03-30 21:02:05 +0430 +0430

نمیدونم چه کنی، ولی…
یه چیزی دارم تو تنبونم
میخوایی برات بجنبونم؟
کسمغز تر از تو ندیدم، کسخول میخای دروغ بنویسی یه سوژه دیگه انتخاب کن که قابل درک باشه، آخه دادن زنت جلو چشمات به یه پیرمرد کچل چه لذتی برات داره کون بچه…

0 ❤️

800622
2021-03-30 21:38:16 +0430 +0430

تو ضرر نکردی…زنت لذت سکس واقعی رو برده، سکسی که تو نمیتونستی بهش بدی، شش میلیون هم سود کردی…خودت هم لذت بردی…به نظر من با پیرمرده دوست شو و زندگی خودت و خانومت رو لذت بخش تر کن

0 ❤️

800626
2021-03-30 22:04:40 +0430 +0430

تکراری بود قبلا خوندم این دروغو

0 ❤️

800636
2021-03-30 23:17:16 +0430 +0430

😐😐😐😐

0 ❤️

800640
2021-03-30 23:40:19 +0430 +0430

کارگر شریفه شما کیر کارگرم نیستی

1 ❤️

800644
2021-03-30 23:44:54 +0430 +0430

من کارگردانی چیزی بودم استخدامت میکردم والا 😂
فیلمنانه خوبی نوشتی و جای شکر داره کارگرا سطح سوادشون اینقدر بالا رفته

0 ❤️

800651
2021-03-31 00:09:59 +0430 +0430

نویسنده این داستان و «گایش زن داداش پررو و بداخلاق» قطعا یه نفر بوده!

0 ❤️

800673
2021-03-31 00:45:05 +0430 +0430

ببر بده بازم بکنتش کسخل کسمغز

0 ❤️

800740
2021-03-31 02:46:02 +0430 +0430

لعنت به فقر که آدمو به هر کاری وادار میکنه حالا با دروغ یا راستی داستان کاری ندارم ولی بیشرف تر از فقر هیچ جا وجود نداره

0 ❤️

800743
2021-03-31 02:58:48 +0430 +0430

نتیجه اخلاقی داستان:هر کی یخچال ایرانی بخره و قصدی(😂) باشه زنشو میکنن

0 ❤️

800772
2021-03-31 06:30:35 +0430 +0430

باز یه عده عقده ای شروع کردن کس شعر تفت دادن عمو، کسخُل، مشنگ، اُسگل، زپرتی، داستانه داستان میفهمی یعنی چی چه سوالیه معلومه که نمیفهمه اگه میفهمید که کس شعر سر هم نمیکرد

0 ❤️

800775
2021-03-31 07:13:38 +0430 +0430

متوحش جغی.کیرم دهنت.نه به خاطر حرکت تخمیت.فقط برای اینکه مزه دهنت عوض شه.

0 ❤️

800845
2021-03-31 12:51:31 +0430 +0430

اولین داستانی بود که آبمو آورد عالی بود عالی دمت گرررررم به این میگن تعریف درست داستان

0 ❤️

800850
2021-03-31 13:25:07 +0430 +0430

والا خاله السیس رو هم میکرد ۶۵۰۰ واسش در نمیومد

0 ❤️

800872
2021-03-31 16:38:11 +0430 +0430

پاهام سست شد و زبونم قاصد ؟؟؟؟؟ زبونت قاصده یعنی خایه مالی؟ 😁 خودت بهش اجازه دادی بعد میگی ازش سرد شدم و زوری باهاش موندم به خاطر بچه هام ؟ کونکَش 😏

0 ❤️

800905
2021-03-31 21:47:23 +0430 +0430

دروغ گوی خوبی نیستی
اقلا اول داستانت بنویس این فقط در حد کص شعره
البته حس بیغیرتی رو زنت قابل تقدیره😎 واقعی خواستی زنت گایییده شه پیام بده برات میگامش صفا کنی

0 ❤️

800944
2021-04-01 00:48:55 +0430 +0430

حاجی کیر تو مغزتون ناموسا کیر شد تو اعصابم چتونه بابا نکنید این کارارو چقدر مغز آدم میتونه خراب باشه که همچین چیزیو بنویسه اخه

0 ❤️

802352
2021-04-07 08:18:16 +0430 +0430

ادامش رو بنویس

0 ❤️

807318
2021-05-01 21:51:58 +0430 +0430

خیلی حال میده اینجوری

0 ❤️

814443
2021-06-09 11:40:40 +0430 +0430

زیبا بود

0 ❤️

817569
2021-06-28 13:30:57 +0430 +0430

پیرمرده خیلی سخاوتمند بوده لااقل توف و خودت میزدی حلال باشه اینجوری ت هم یه تخفیف داده بودی نمک گیرش میکردی. والا

0 ❤️

827676
2021-08-22 16:16:55 +0430 +0430

قصدی یعنی چی؟؟؟؟کیرم تو کس معلمت لاشی

0 ❤️

827680
2021-08-22 16:26:59 +0430 +0430

ساقی هستم ولی اینو من جنس ندادم

0 ❤️

827693
2021-08-22 18:13:52 +0430 +0430

یه داستانی هم بود، مدّت‌ها پیش که تقریباً همین موضوع رو داشت. طرف بیکار میشه و ورشکست، زنش رو پیش یه حاجی بازاری می‌بره ولی این‌بار از دور شاهد ماجراس. جالبه که زیرلبی حرف زدنشون رو هم می‌شنیده.
نویسنده یه‌نفره و ازین موضوع که هی توی توهّمات و تخیّلاتش پرورشش میده، لذّت می‌بره. نمی‌دونم چه هدفی داره ولی قطعاً هدفش خوب و خیر نیست.
ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم
با پادشه بگوی که روزی مقرّر است

بابت تمام غلط‌های سهوی و عمدی املائی‌ت که خیلی زیادن، تمام یخچالای تمام فروشگاه‌های امین‌حضور، حواله‌ت بادا ابله الدنگ بی‌غیرت بی‌سواد بی‌ناموس بی‌شرف بی‌بتّه!

1 ❤️

873258
2022-05-10 12:40:29 +0430 +0430

جوووووون داستانت ۵ ستاره بود دمت گررررم چه حالی کرده زنت و اون مرد کیر کلفت یکی از بهترین داستانهای بیغیرتی بور که منو به اوج رسوند دمت گررم بازم بنویس

0 ❤️

899162
2022-10-16 23:13:26 +0330 +0330

عزیزم تو کوسکش نبودی کوسکشت کردن رفت

0 ❤️

909283
2023-01-03 17:10:24 +0330 +0330

یحتمل بعدش یه اتو هم بهتون اشانتیون اضافی داده و کون خودت رو هم گایش کرده درحالی که دستت توی دست زن اشانتیون بگیرت بوده , بعدش هم یه اجاق گاز اشانتیون واستون کنار گذاشته بوده که بچتون هم ببرین کون بچه هم واسه سلامتیه اون پیری مفید بود , بعدشم یه قالی ۱۲متری اشانتیون واستون کنار گذاشته بوده که مادر زنتو ببری واسش چون پیری خیلی تنها بوده و بعدشم یه سرخ کن اشانتیون داده بوده بهتون که پدرت رو ببوی تا با با بات یه دست لواط سامورایی کنه , خلاصه کل مغازشو پیری گذاشته بوده واسه اشانتیون به تو فک و فامیل خودت و زنت , ,البته واسه ثواب و تنهایی پیری مغازه دار

1 ❤️

916155
2023-02-21 01:51:22 +0330 +0330

کاش یکی زنه منو‌ اونحوری حلوم‌بکنه تا کبرم راست بشه از بیغیرتی. بشم کوسکش. بهم بگه امیر همه ناموساتو میکنم . تک‌تک‌ ناموسامو بگاد

1 ❤️

923761
2023-04-17 01:57:53 +0330 +0330

کیرم توی سوادت مرتیکه جقی
فقط تا اونجا خوندم که صدبار نوشته بودی قصد ، قصدی ، از دم قصد
کوسکش اون قسط هست نه قصد
قصد رو من میگم که قصد دارم کوس ننه‌ت بزارم با بچه‌ای که معلوم نیست از کی پس انداخته

0 ❤️

934122
2023-06-21 05:07:10 +0330 +0330

نویسنده این مقاله عبدالعلی شل ناموس

0 ❤️

937042
2023-07-10 23:38:28 +0330 +0330

کاری به واقعی بودن یا نبودن ندارم ولی فقط قسمت آخرش جالب بود میتونستی قشنگتر بنویسی

0 ❤️

953595
2023-10-20 14:33:28 +0330 +0330

هم خانومت و هم خودت لذت بردید
به این فکر کن که هم نصف قیمت خرید کردی با اشانتیون و هم سکس همسرت رو با غریبه دیدی که لذت وصف ناپذیری داره و هم خانومت لذت برده و براتون یه تنوع شده
به جنبه های مثبتش فکر کن و خودتو اذیت نکن
از زندگی کنار همسرت لذت ببر

0 ❤️

955005
2023-10-29 00:05:19 +0330 +0330

میگن دود از کنده بلند میشه چقدر قشنگ زنتو گایید و زنتم
شاید اولش واقعا گاییده شد ولی چون کوس حالت ارتجاعی داره
هر کیریرو تو خودش جا میده و زن از کیر کلفت خوشش میاد
چون به دیوارهای کوسش ساییده میشه و باعث لذت و شهوت
زن میشه جوریکه دیگه دیونه اون کیر میشه اتفاقا باید آقا رامین
با گوشیت از گاییده شدن زنت ی کلیپ میگرفتی
و بعد میتونستی هر ماه ی حالی به پیری بدی هر چی لوازم میخواستی
مفتی بهت میداد کوس زنتم که کنتر نداره حالا سوای کیرت ی کیر دیگه
بعضی موقعها کوس زنتو فتح کنه اتفاقا به زنت لذت میده 👙💄👠

0 ❤️