سلام دوستان برای اولین بارمیخوام یکی ازهیجان انگیزترین داستانانوبراتون بگم
من ۱۹سالمه و پوسته سبزه و کونی که خیلی هاروتوکف گذاشته فیسمم خوبه
تویکی ازشهرهای مذهبی لباس فروشی کارمیکردم تابستون بودنزدیک های بستن مغازه بودکه ۱مشتری عرب اومد یه مقدارخریدکردو تماس تصویری گرفت باعراق که ب خانوادش مدل های لباسی ک خریدرونشون بده من چون اکثره مشتری هامون مسافروعرب بودن تاحدودی عربی بلدبودم و شروع کردم به حرف زدن باهاش یکم که گرم گرفتیم ایدی های اینستگرام همدیگروگرفتیم ازمن خدافظی کردورفت منم مغازروبستم داشتم میرفتم سمت موتورم که برم خونه دیدم ۱کم اونطرف ترازمغازه وایساده وداره منونگاه میکنه رفتم سمتس و ازش پرسیدم اگرمیخوادتاهتل یاجایی ک هست برسونمش اونم باخنده قبول کردومتوجه شدم چندتاخیابون دورترازمغازه ۱هتل هست که اونجااسکان داره
توی راه متوجه میشدم ک سعی میکردخودشوبه من بماله ودستس همش روی رونم بودوحرف میزد وراستش منم خوشم اومده بودازم پرسیدورزشکارم که منم گفتم آره و شروع کرد که از ماساژ کنار ورزش استفاده کن و این حرفامنم واسه اینکه بفهمم مزه ی دهنش چیه گفتم خودم ماساژ بلدم و این حرفا گذشت تا رسیدیم جلوی همون مسافرخونه یا هتلی ک بود بهم تعارف کرد که برم بالا وشام باهم بخوریم منم چون حدس میزدم چه اتفاقی قراره بیوفته بعد چندتاتعارف قبول کردم و رفیم داخل اتاقی ک بود شام و اینابهونه بودبه محض اینکه رسیدیم اومد نشست کنار من وازم خواست یکم شونه هاشو بمالم منم ازخدا خواسته قبول کردم
۱کم که شونه هاشومالیدم بهش گفتم ک درازبکشه ک بتونم راحت ماساژش بدم اونم قبل ازدرازکشیدن لباس عربیشودرآوورد و وقتی روشوکردطرف من قشنگ معلوم بودکه کیرش نمیه راسته و باهمون شورت درازکشید کمرشوپاهاشومالیدم وقتی ب رونش رسیدم دستموازکناره پاچه ی شورتش میکشیدم توودستم به تخماش میخورد ازش خواستم برگرده ک سینه و بقیه جاهاشوماساژبدم وقتی برگشت دستشوگذاشت روکیرش و چشماشوبسته بودمنم شروع کردم ازپایین ماساژش دادم واومدم بالابه بالای رونش که رسیدم بازم دستموازکناره پایین شورتش میبردم توودستم به کناره کیرش میخورد دستشو گرفتم ک گذاشتم کنارش وشروع کردم ازکناره شورت بغل کیرشوماساژدادن شورتشوجمع کردم وکیرشو ازبغل شورتش آووردم بیرون وخیلی آروم دستموروش میکشیدم دستموگرفتم به لبه ی شورتش وبهش فهموندم که میخوام درش بیارم اونم کمرشوبلندکردوشورتشودرآووردم کیرش بزرگ بودو۱۸سانتی میشدصورتموبوردم سمت شکم وبالای کیرشوزبون کشیدم واونم کلارفته بودتوفضا ازپایین تابالای کیرشوزبون کشیدم و شروع کردم ساک زدن طعمش عالی بودوبدنش بوی خوبی میداد اونم دستشوانداخته بودلای موهام ومیکشیدازجاش بلندشد ووایسادسره منوگرفته بود و سعی میکردهمه ی کیرشوتودهنم جاکنه حالم داشت بدمیشدوراهه نفس کشیدن نداشتم،منوبلندکردودونه دونه لباساموباهمه زورش درآوورد شهوت جلوی چشماشوگرفته بود ووحشی شده بود منم ازاین کارش لذت میبردم منوبردنشوندروی مبل و نشست جلوم و پاهاموانداخت روی شونه هاش کیرموگرفت تودستش و شروع کردبه خوردن اززیره کیرم تاسوراخمو با ولع میخورد چون بدنم مو نداشت و تازه شیوکرده بودم و همین کارشو راحت میکرد
منو برگردوند و داگی نشستم و باز شروع کرد به خوردن سوراخم کیرشوآووردجلوم وبراش خوردم وکامل خیسش کردم خواست بکنه توسوراخم که دستموجلوش گرفتم و ازش خواستم هرکاری بکنه جزاین چون واقعامیترسیدم ازدردش اونم قبول کردمنوخوابوندبه بغل کیرموگرفت تودستش و ازبغل لاپایی میزدبعده ۲دقیقه دیدم لای پام داغ شده و ارضاشد اومدروبروم خوابیدوشروع کردساک زدن منم چون خیلی هیجان وشهوت داشتم زودارضاشدم وهمه ی آبموخورد
خیلی بهم حال داد رفتم همونجاغیره سرم همه جاموتوحموش شستم وازش خدافظی کردم ورفتم
هنوزم تواینستاباهم ارتباط داریم و کلی قربون صدقم میره و قراره عیدبازبیادشهرمون
امیدوارم لذت برده باشین
بعدا براتون داستان گی توحموم عمومی روهم میگم

نوشته: Mh