سلام من ۱۸ سال دارم و ساکن تبریز هستم.
من یه جورایی گی هستم نه این که دختر نکن چرا خیلی هم دوست دارم و عاشق این کارم ولی نمیدونم چرا به بعضی از مردا یه حسی عجیبی دارم و دوست دارم کیراشون رو بکنم تو حلقم. 🤤
چند بار به عشق عکس اونا تو کنم خیار، موز دسته ی تی و از این حرفا میکنم که موقع سکس درد نکنه و خوب باز باشه.
خب بریم سراغ داستان سکس من با عموم البته شوهر عمه ام که عمو میگم بهش
عمو علیم از همه ی شوهر عمه هام سنش کمه و اینم بگم که من عموی واقعی ندارم.
عموم قد بلند، چهار شونه، خوشگل و از همه چیز بیشتر که من رو مجذوب من میکنه خوش خنده بودنشه.
من از وقتی که از سکس و از این حرفا سر در آوردم دوست داشتم با چند تا مرد سکس کنم اونم واسه اینکه اون چندتا مرد هم خوشگلن هم تخماشون یا کیرشون بزرگه. عموم هر وقت که میخواد بشینه جایی یکم شلوارش رو میکشه بالا و میشنه که راحت باشه ولی نمیدونه که من با دیدن تخماش غش میکنم.
چند دفعه برام فرصت پیش اومده بود که ما دو تا تنها باشیم یه جایی ولی روم نشده بگم، چند بار تو باغ دستم یا کونم به کیرش کشیدم ولی اون کاری نکرد چند بار هم تو استخر نشستم رو پاش یا موقع ماساژ دادن دستم رو از زیر مایو بردم داخل به کیرش دست زدم یا ما تو آب پا همون رو باز میکنیم و زیر آب رد میشم چند بار هم اونجا دست زدم به کیرش و یک بار هم داخل آب داغ دیدم که مایوش رو داد پایین نشست هیچ کس ندید چون داخل آب این کار رو کرد و داخل حوض هم آب پمپ میشد مشخص نشد ولی من فهمیدم یکم نشستیم همه از آب داغ رفتم فقط ما دو تا بودیم و یه پیر مرد، من دستم رو یواشکی گذاشتم رو کیر عموم فهمید ولی چیزی نگفت من شروع کردم بازی کردن با کیرش کم کم داشت شق میشد ولی عجب کیری داشت تو دستم کامل جا نمیشه دست زدم به تخماش اونم مثل دو تا توپ پینک پونک بود شاید بزرگ تر. من که این کیر و تخم رو دیدم بیشتر عاشقش شدم خلاصه یکم با کیرش بازی کردم و عمو برگشت بهم گفت بسه دیگه پاشو بریم خیلی وقته تو استخریم. یه چند ثانیه وایسادیم تا کیرش بخوابه بریم. رفتیم دوش ما همیشه باهم تو یه اتاق دوش میریم من پشت عمو رو لیف میکشم اونم پشت من رو من که داشتم لیف میکشیدم آخر سر لیف رو کردم تو مایو اول کونش رو لیف کشیدم بعد لیف رو بردم جلو کیرش رو لیف کشیدم ولی دستم اصلا نخورد. نوبت عمو شد که لیف بکشه من رو (من هم قبل رفتن به استخر همیشه موهای بدنم رو میزدم و خوردنی میشدم) عمو لیف رو کشید و بعد مثل من کرد زیر مایو کونم رو حسابی کفی کرد یهو انگشتش رو کرد تو کنم چون کونم قشنگ باز شده بود انگشتش فوری رفت داخل من فهمیدم ولی درد نداشت عموم متوجه شد که فورا رفت تو بعد زود انگشتش رو در آورد لیس زد نه من چیزی گفتم نه اون انگار اتفاقی نیفتاده دوش گرفتیم و رفتیم رختکن لباس بپوشیم رختکن طرف ما هیچکس نبود ولی جای تعویض مایو پر بود چند نفر نوبت داشت من یهو دیدم عمو مایو اش رو کشید پایین اصلا ترس یا عجله ای نداشت که زود شرتش رو بپوشه من نبینم. مایو رو در آورد حوله رو برداشت کیرش رو با حوله اینا خشک کرد شورتش رو پوشید به منم گفت هیچ کس نیست همینجا عوض کن اگه نوبت وایسی دیر میشه منم پشتم رو کردم رو به عمو مایوم رو کشیدم پایین با حوله کونم را خشک کردم و آخر سر هم با دستام کونم رو باز کردم تا عمو ببینه اومدیم از استخر بیرون نه عمو چیزی درمورد سکس اینا حرف زد نه من انگار اتفاقی نیفتاده اون روز تموم شد و من عاشق اون روز بودم و عاشقتر از همیشه عاشق عموم شدم
ولی بریم سراغ سکس اصلی
یه روز عمه ام مهمونه گرفته بود که ما هم از صبح رفته بودیم کمک وسط های ظهر مامانم بهم گفت برو از خونه چندتا وسایل بیار اون موقع هم من گواهینامه رانندگی نداشتم عمو گفت وایسا من ببرمت منم قبول کردم البته از خدام بود. عمو کفشاش رو پوشید و سوار آسانسور شد منم هم نصف نیمه پوشیدم سوار شدم درب آسانسور که بسته شد پشتم رو کردم به عمو خم شدم که بند هام رو ببندم کونم به کیرش خورد اونم چند ثانیه بعد کونم رو با دستش گرفت و چپ راست کرد.
بعد سوار ماشین شدیم کیر عمو هم نیم خیز بود قشنگ از رو شلوارش معلوم بود من خجالت میکشیدم مستقیم بگم بهش بیا با هم سکس کنیم. گوشیم رو برداشتم یه فیلم سوپر باز کردم و صداش رو زیاد کردم عمو که صدا رو شنید گفت به چی نگاه میکنی؟
منم دستم رو گذاشتم رو کیر عمو گفتم سوپر. اون چیزی نگفت به دستم هم گیر نداد من هم از وقت استفاده کردم زیپش رو باز کردم و دستم رو بردم تو عمو گفت چیکار میکنی منم گفتم می خوام کیرت رو بیارم بیرون باز چیزی نگفت کیرش رو کشیدم بیرون یکم بازی کردم بعد خم شدم یه لیس کوچولو زدم اولین کیری بود که لیس زدم واقعا مزه ی عالی داشت یهو عمو گفت نکن بیا بالا اینطوری نمیتونم ماشین برونم منم قبول کردم و فقط بازی کردم .
دم درمون که رسیدیم عموم گفت برو زود بیا منم میخواستم که عمو بیاد خونه گفتم نه عمو تو باید بیایی از کمد دیواری وسایل بدی اونم گفت باشه.
رفتیم خونه گفت از کدوم کمد دیواری منم بردم اتاق بابام اینا که تخت دو نفره باشه راحت باشیم بغل تخت که وایساده بود من هولش دادم رو تخت بعد سریع نشستم روش گفت چیکار میکنی منم گفتم میخوام کیرت رو بکنم تو کونم خواست بهونه بیاره زود لبم رو چسبوندم رو لبش و لب رفتیم حسابی هر دمون حشری شده بودیم و کیرامون راست شده بود عمو گفت بسه دیر میشه منم گفتم فقط ده دقیقه اولش قبول نکرد ولی خواهش کردم قبول کرد زود لباس هامون رو در آوردیم و عمو دراز کشید من کونم رو گذاشتم رو دهنش و سرم رو سمت کیرش جوری کیر بزرگ و تخمای تپلش و ساک میزدم و میمکیدم که انگار یک هفته چیزه نخورده بودم، اونم کونم رو لیس میکرد رو انگشت میکرد .
حالا وقتش رسیده بود که کیرش رو بکنم تو کونم بلند شدم نشستم رو کیرش فشار دادم ولی نرفت خیلی گنده بود عمو گفت پاشو منم بلند شدم تف کرد رو کونم دوتا انگشت رو کرد تو کنم بعد سه تا بعد هم دو تا از یه دست دو تا هم از یه دست کرد شروع به گشاد کردن کرد یکم طول کشید ولی واجب بود بعد که نشستم رو کیرش باز نرفت ولی زور دادم رفت تو، خیلی درد داشت اولش خونم اومد و عشقم از دردم بیشتر بود احساس خوشی میکرد یکم تو کونم کردم بعد میخواستم باز ساک بزنم باید میشست عمو رو بردم حموم که با دوش دستی بشورم وقتی شستم با صابون کفیش کرد گفت برگرد، برگشتم باز کیرش رو کرد تو کنم جوری سریع و پر قدرت تا تهش میکرد تو کنم که نزدیک بود آدم از حال بره.
من شیر عسل و باقلوا زیاد دوست دارم و اکثر اوقات تو یخچال داریم رفتم آوردم یدونه گذاشتم رو کیرش و هر طرفش کشیدم خوردم یدونه هم برداشت گذاشت تو دهنش گفت بیا لب بریم شاید چندش به نظر برسه ولی خوشمزه ترین باقلوای عمرم بود. شیر عسل رو از بالای سینه هاش ریختم و از پایین به لیس زدن کردم خیلی حال داد.
دیگه وقت داشت تموم میشد شروع به ساک زدن کردم طوری ساک زدم که کمتر از یک دقیقه آبش آومد وقتی که آبش اومد گفت داره میاد بکش بیرون ولی من میخواستم تا آخر آب کیرش رو بخورم.
دیگه عمو بدنش رو تمیز کرد و من رفتم وسایل ها رو آماده کردم رفتیم. چند تا هم عکس از لختی عموم گرفتم واسه یادگاری
شب که مهمونی تموم شد تصمیم گرفتیم صبح بیاییم باز واسه تمیز کردن کمک کنیم، من گفتم من اینجا میمونم حال ندارم باز دوباره بیام. بردارم هم گفت منم میمونم ولی خوشبختانه اون با پسر عمه ام رفت خوابید. ( پسر عمه ام از من کوچیکه ولی مشکلی با هم نداریم در این قضیه چند بار کیرم رو تو استخر شق کردم نشون دادم و اون فکر میکرد که فقط واسه من بزرگه چون اون هنوز به بلوغ نرسیده بود گفتم کیر بابات از من بزرگتره گفت نه بزرگ نیست روز مهمونی عکس های لختی رو نشون دادم هنگ کرد. چندبار هم بهم گفته کیرت رو دربیار بازی کنم منم در آوردم ولی فقط بازی میکرد نه ساک میزد نه تو کونش میکرد)

خونه ی عمه ام سه خوابه هست هر کدوم تو یک اتاق میخوابن منم رفتم اتاق عمو خوابیدم عمه گفت بزار تشک بیارم یکیتون رو زمین بخوابید منم گفتم نیاز نیست تخت ۱/۵ نفره هست بزرگه باهم همینجا میخوابیم اونم قبول کرد عمو تو حموم بود و ما تو رخت خوابمون رفتیم و چراغ ها رو خاموش کردیم، عمو هم زود از حموم در اومد، اومد درو بست (چون عمه خوابش سبکه با کوچیکترین صدا بلند میشه)دراز کشید من پشتم به عمو بود، خودش رو چسبوند به من گفت لحاف رو به منم بده دوتایی تو یه لحاف خوابیدیم یکم بعد دیدم دستش رو کرد زیر شلوارم کیرم رو گرفت تو دستش بعدش هم شروع کرد به خوردن گوش و گردنم منم خواستم دستم رو بکونم زیر شلوارش دیدم لخته لخته اونجوری از حموم بیرون اومده، اومده خوابیده به هر حال منم کیرش رو گرفتم تو دستم یکم بعد شلوارم رو کشید پایین گفت پاشو لباس هات رو در بیار درم قفل کن، بعد آباژور رو روشن کرد و کشو رو باز کرد رو کیرش تاخیری زد اولش بعد رو سوراخ کونم بی حس کننده زد یکم بعد گفت وازلین رو از کشو بردار بیار بمال رو کیرم منم نشستم یک ربع اینا با کیرش بازی کردم بعد من رو خوابوند و پام رو بلند کرد و کیرش رو کرد تو کونم این دفعه اصلا درد نداشت بعد داگ استایل رفتیم بعد دوتا پاهام رو بلند کرد یکم هم اونطوری کرد بعد نشست رو تخت منم نشستم رو کیرش و… هر پوزیشنی که فکر کنی کرد حدود ۴۵ دقیقه اینا داشت میکرد من رو منم حسابی حال کردم نشست لبه ی تخت گفت بیا ساک بزن اونقدر ساک زدم و تخماش رو مکیدم که نگو آخر سر آبش اومد باز کردم تو دهنم و خوردم. عمو زیر پوش و شلوارک رو پوشید رو تخت دراز کشید و من لباس هام رو پوشیدم کنارش خوابیدم و عمو هم آباژور رو خاموش کرد و شلوارم رو داد پایین یکم، کیرش رو باز کرد تو کونم من فکر کردم باز میخواهیم سکس کنیم دیدم نه کرد تو کونم و بغلم کردو خوابید. اون روز کلا یکی از بهترین روزام بود. از اون روز به بعد هر وقت فرصت میشد سکس میکردیم حتی پسر عمه ام به ما ملحق شده بود.

نوشته: سجاد