گی با مرد با تجربه

1399/09/11

این داستان گی هست. دوستانی که علاقه ندارن لطفا خودشون رو درگیر و ناراحت نکن .
از وقتی غریزه جنسیم فعال شده بود و بالغ شده بودم به همجنس خودم و بخصوص بدن مردها علاقه زیادی داشتم . همیشه با کنجکاوی و شهوت زیاد بدن مردها رو نگاه میکردم .برای دوستی هم اکثرا بچه های بزرگ تر و درشت تر رو انتخاب می کردم و این انتخاب هم معمولا پر هزینه میشد . من خودم بچه ریز و لاغر و کم رویی بودم . همیشه هم مفعول بودم مگر اینکه خود طرف میخواست بده . بزرگ تر هم که شدم سعی کردم با دختر یا زنی ارتباط برقرار کنم ولی موفق نبودم . حتی کوس پولی هم کردم ولی بهم حال نمی داد و همیشه پشیمون میشدم که پولم رو هدر دادم . حدود سی سالم داشت میشد . هنوز میخواستم خودم رو اصلاح کنم و با جنس مخالف باشم . با یکی از همکارام که تقریبا هم سن بودیم و باهاش راحت بودم اکثرا راجبه کوس حرف میزدیم . اونم خیلی حشری بود و دنبال سکس . یه روز گفت یکی از آشناهاش یه کوس پولی ردیف کرده خیلی خوبه بیا بریم . من نمیخواستم برم ولی نمیشد همش باهاش از سکس حرف زده بودم و حالا که جور شده بود خیلی ضایع میشد اگر میگفتم نه و راستش بهونه ای هم نداشتم . مجبور شدم قبول کنم . اونم یه روزی رو هماهنگ کرد و رفتیم . تو راه گفت که خونه ماله یکی از آشناهاش هست و خودشم هست ‌. من که خیلی استرس داشتم . میترسیدم اصلا کیرم بلند نشه و جلو همکارم ضایع بشم . ولی بهر حال باید میرفتم . رسیدیم به خونه . زنگ زدیم و رفتیم بالا . وارد آپارتمان شدیم . یه مرد حدود پنجاه ساله لخت با یه شورت اسلیپ سفید وایستاده بود وسط اتاق . تا رسیدیم گفت پس کجایین کلی منتظرتون شدیم زود باشین . همکارم همنوجاسریع لخت شد و بعد کمی حرف زدن با مرده رفت تو اتاق . یه آپارتمان کوچیکه یک خوابه نقلی و تمیز بود . من با استرس و کمی دل شوره وایستاده بودم که مرده مثل اینکه تازه متوجه من شده باشه رو کرد به من گفت ببخشید من مجتبی هستم . باهام دست داد و گفت بیا بشین راحت باش این پسره هیچ وقت سر وقت نمیاد . منم که خودم خیلی کیج و دستپاچه بودم رفتم که بشینم که گفت بیا لباست رو دربیار آماده باش اون اومد تو بری. منم رفتم کنار جا لباسی لباسام رو درآوردم . من طبق عادتم همیشه پشمای کیر و کونم رو شیو میکردم و بقیه بدنم هم خیلی مو نداشت یه شورت سفید تنگ اسلیپ هم پوشیده بودم . لخت شدم رفتم رو مبل نشستم . حالا داشتم تحریک میشدم . اومد کنارم نشست . بدنه خوبی داشت . رو سینه و شکمش کمی مو داشت . پشمای کیرش از کنار شورتش معلوم بود . سر کیرش رو میتونستم از رو شورتش ببینم . هرزگاهی شق میکرد . با دستش با کیرش بازی میکرد . سرم پایین بود و به شورتش نگاه میکردم . اونم همینطور که لبخند رو لبش بود باهام حرف میزد . وجودش بهم آرامش میداد دلم میخواست بغلش کنم بشینم رو پاش ، باهاش ور برم. بعد چند دقیقه که باهم راحت تر شدیم یه دست کشید رو سینه و شکمم بعد یهو یکم شورتم رو کشید پایین و با خنده گفت چقدر خودتو تمیز کردی پسر تو اومدی بدی یا بکنی بعد بلند خندید . از جسارتش خوشم اومده بود .منم خندیدم . بعد شورت خودشو کمی کشید پایین و گفت اینجا رو ببینم . پشمای کیرش بلند بود و کیرش تقریبا شق شده بود و بی قراری میکرد تو شورتش . منم بهش لبخند زدم و گفتم آره منم دوست دارم بلند کنم ولی عادت کردم . اونم با خنده گفت آره میدونم خوب کاری می کنی شوخی کردم پسر باید تر و تمیز باشه مثل خودت . دیگه باهاش راحت شده بودم که دوستم از اتاق اومد بیرون. کلا حدود بیست دقیقه شد . من اعتماد به نفس پیدا کرده بودم کیرم راست شده بود و کلی حشری بودم . بعد نوبت من شد رفتم تو اتاق . شورتم رو درآوردم . زنه خوابیده بود رو تخت . هیکلش بد نبود ولی من تو فکر مرده بودم . کاندوم رو زدم به کیرم و رفتم طرفه زنه . اونم خودش برگشت و حالت داگی گرفت . هر دومون خیلی سرد و خشک بودیم . انگار مجبورمون کرده بودن . میخواستم زودتر تمومش کنم برم بیش مجتبی و کمی بیشتر باهاش آشنا بشم . شروع کردم تلمبه زدن تو کوسش . تو ذهنم به مجتبی فکر میکردم که یهو در باز شد و اومد تو . گفت ببخشید یه چیزی باید بردارم . رفت سر کمد و یه چیزی برداشت برگشت که بره با خنده گفت همه چیز روبراهه ؟ شما حال می کنید ؟ با خنده گفتیم آره . بعد دستش رو گذاشت رو کونم و با خنده گفت پس بکن دیگه منتظر چی هستی . منم شروع کردم تلمبه زدن . دستشو رو کونم نگه داشت . یکم با کونم بازی کرد بعد دستشو برو لای کونم و با انگشتش کشید رو سوراخمو شروع کرد بازی کردن . گرما و سفتی دستش داشت دیونم میکرد . داشتم کلی حال میکردم . کلا یک دقیقه نشد . بعد یکی زد رو لپ کونم و از اتاق رفت بیرون و درو بست . من که حسابی داغ و حشری شده بودم دیگه نتونستم خودم رو زیاد کنترل کنم و بعد چندتا تلمبه آبم اومد. کاندوم رو درآوردم و شورتم رو پوشیدم و رفتم بیرون . مجتبی همیتجوری نشسته بود و با لبخند با کیرش بازی می کرد . زنه رفت . ما هم کمی نشستیم و حرف زدیم . دوستم اسرار داشت که بریم . مجتبی شماره منو گرفت و گفت دفعه بعد باهم هماهنگ میکنیم . اون روز خیلی انرژی گرفتم . مطمئن نبود از من خوشش اومده یا اصلا اهل سکس گی هست ولی از فرداش شروع کرد پیام دادن . میگفت هر وقت خواستی بیا برات کوس ردیف میکنم و از این حرفا . منم دوست داشتم باهاش باشم . ولی اول باید همکارم رو میپیچوندم . الکی بهش گفتم همکارم وقت نداره . اونم گفت اشکال نداره تنها بیا فقط به اون نگو . باهاش قرار گذاشتم برای یه شب جمعه . خودم رو حسابی تمیز کردم و یه تیپ سفید زدم و رفتم پیشش . مثل دفعه قبل لخت با یه شورت سلیپ سفید اومد استقبالم . بهم دست داد و خیلی گرم تحویلم گرفت انگار خیلی وقته باهم دوست هستیم . کلی رو میزش خوردنی چیده بود . کمی نشستیم . کیرش شق بود و تو شورتش دل دل می کرد . گفت پاشو لباستو در بیار الان میاد آماده شو . هنوز فکر میکردم میخواد کوس بیاره . پاشدم لخت شدم . با یه شورت سفید تنگ اسلیپ اومد نشستم کنارش . سرم پایین بود و خودم رو کمی جمع کرده بودم . اونم با همون لبخند منو نگاه میکردو حرف میزد . همش از سکس و کوس و کون حرف میزد . از توانایی هاش تو سکس و از خاطره هاش . من همینطور بیشتر حشری و داغ میشدم . چشمم رو شورتش بود . کم کم خاطراتش رسید به پسر بازی هاش . حالیم کرد که اهل همه جور سکسی هست . کلی از خودش تعریف کرد که چطور با کردنش آب پسرارو درمیاره . کم کم اومد نزدیک تر شد . گرمی بدنش رو احساس می کردم . کم کم خودش رو میمالوند بهم . پاهاشو . دستاشو . کیرش کامل شق شده بود و سرش از لای شورتش میفتاد بیرون . همینطور راجبه کون کردنش حرف میزد بعد ازم پرسید تو چی ؟ تا حالا همجنس بازی کردی ؟ کمی مکث کردم مونده بودم چی بگم . دستش رو گذاشت رو رونم و شروع کرد مالیدن . گفت راحت باش اشکالی نداره . هنوز ساکت بودم . سرم پایین بود و فقط لبخند میزدم . کم کم منو کشید تو بغلش و همنجور که داشت رون و پاهام رو میمالید با خنده گفت اون کونی که من اون روز دیدم خیلی آکبند نبود . بعد دستشو از لای پام برد رو کونم و شروع کرد لای کونم رو مالوندن . خودم رو ول کرده بود تو بغلش . چشمام خمار شده بود . همینطورکونم رو میمالید و انگشتاشو از رو شورتم فشار میداد رو سوراخم. دیگه آه و اوهم دراومده بود که یهو تو چشمام نگاه کرد و با خنده گفت چیه خوشت اومده هان ؟ گفتم آره . گفت آفرین پس بگو چی دوست داری من که همون دفعه اول فهمیدم چی دوست داری . بعد شروع کرد گردنم رو خوردن و لیس زدن . دستم رو گرفت گذاشت رو کیرش . شروع کردم کیرش رو مالیدن از رو شورتش . سفت سفت شده بود . سرم رو فشار داد سمت سینه هاش . شروع کردم سینه هاش رو لیس زدن . دستش تو موهام بود . سرم رو یواش هل میداد سمت پایین . کمی رو شکمش و نافش نگه داشت . همینطور براش لیس میزدم . کم کم فشار میداد پایین . رسیدم رو شورتش . کمی رو شورتش رو لیس زدم کیرش رو از رو شورتش کردن تو دهنم . گفت درش بیار . آروم شورتش رو درآوردم . کیرش پرید بیرون . سرم رو فشار داد رو کیرش . شروع کردم دوره کیرش و پشماشو لیس زدن . با یه دستش کیرش رو گرفت و میزد تو صورتم و میمالید به لبم . شروع کردم براش ساک زدن . آروم براش ساک میزدم. از سرش تا تهش سعی میکردم بکنم تو دهنم . بهم گفت کونت رو بده بالا . کونم رو دادم بالا خودشو کشید طرف کونم شورتم رو کمی کشید پایین و شروع کرد با سوراخم بازی کرد . انگشتش رو تف میزد و میکشید رو سوراخم بعد شروع کرد یواش یواش انگشت کردن . بعد از چند دقیقه گفت قنبل کن. همونجا وسط اتاق رو فرش قنبل کردم خودش کونم رو تنظیم کرد . شورتم رو کشید پایین رو زانوم فاصله دستام و شکم و سینم رو تنظیم کرد . کونم اومده بود بالا . دوباره شروع کرد تف زدن و انگشت کردن . حسابی حشری بودم و سوراخم راحت باز شده بود . بعد کیرش رو گذاشت رو سوراخم و فشار داد اولش در زیادی اومد یه آه بلند کشیدم ،کمی نگه داشت . یکم دوره کونم رو مالید و بعد چند تا محکم با کف دست زد رو لپ کونم . دوباره شروع کرد فشار دادن و آروم عقب جلو کردن . یواش تلمبه میزد . احساس می کردم کیرش داره تا ته میره تو کونم . داشتم حسابی حال میکردم . دیگه تا ته رفته بود تو . کم کم شروع کرد محکم تر تلمبه زدن . گفت آفرین آفرین پسر خوب تا ته رفته توت خیلی خوبه . معلوم بود آبش داره میاد . حسابی داغ شده بود و عرق کرده بود . با فشار تلمبه میزد و آه میکشید . چندتا محکم زد و با یه آه بلند چسبید بهم . کمی پشتم لرزید و تکون خورد . در حالی که نفس نفس میزد خوابید رو کمرم ‌ منم همراهش خوابیدم رو شکمم . افتاده بود روم و دم گوشم نفس نفس میزد . شیکم گرمش رو کمرم بالا پایین میشد . کم کم حالش جا اومد کیرش که خوابیده بود از کونم بیرون اومد . پاشد رو مبل نشست . دوباره خنده برگشت بود رو لباش منم همینطوربا خنده نگاهش می کردم .با خنده گفت خوشم اومد ازت تو امتحان قبول شدی یکی از کونی های من شدی ‌ . اون شب بازم باهم حال کردیم . از اون به بعد کونیش شده بودم و سکس های زیادی باهم کردیم . بعد از مدتی هم به پیشنهاد خودش منو به دوستای هم سن خودش معرفی کرد و سکس های گروهی رو شروع کردیم .

نوشته: رضا


👍 24
👎 10
27201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

779556
2020-12-01 00:42:42 +0330 +0330

ادمی که باتجربه باشه همین‌میشه تجربه کردن خوبه مخصوصا کسی که سنش بالا باشه اگه بالا۵۰کسی هس تهران و مردونه پسند پیام بده اشناشیم

3 ❤️

779572
2020-12-01 01:27:17 +0330 +0330

نوش جان 😍

2 ❤️

779577
2020-12-01 01:50:28 +0330 +0330

من عاشق همچین مرداایم که با یه نگاه میفهمن اوب مارو

5 ❤️

779595
2020-12-01 02:55:32 +0330 +0330

جالبه که لایک کنند‌گان داستانای کونی‌گری با تقریب 99.9٪ اوبی هستن!

1 ❤️

779631
2020-12-01 11:43:13 +0330 +0330

حال کنید فقط که دنیا همه هیچ و کار دنبا همه هیچ

0 ❤️

779633
2020-12-01 12:16:54 +0330 +0330

داستان جالبی بود، یاد یکی از دوستان مفعول خودم افتادم، داستانش رو مینویسم…

1 ❤️

779635
2020-12-01 12:35:28 +0330 +0330

پس کصه چی شد که قرار بود بیاد؟؟؟؟

0 ❤️

779646
2020-12-01 13:22:53 +0330 +0330

جووون، عاشق با تجربه هام، عالین

1 ❤️

779746
2020-12-02 03:21:48 +0330 +0330

مردای با تجربه خوبن هم خودشون حال میکنن هم پاتنر

0 ❤️

779942
2020-12-03 10:00:22 +0330 +0330

منم مفعول خوشکل دوست دارم از گیلان جیگر طلا بود پیام بده درخدمتش هستم

0 ❤️

780012
2020-12-03 21:36:24 +0330 +0330

میخواهم بهت تلمبه بزنم

0 ❤️

780722
2020-12-08 10:58:53 +0330 +0330

خوش به حالت که بالاخره موفق شدی یه بکن خوب پیدا کنی.خدا قسمت منم بکنه

0 ❤️

782481
2020-12-19 12:21:57 +0330 +0330

ادم وقتی با یه با تجربه سکس میکنه خیالش راحته
هم راحت تر اعتماد میکنه
هم میتونه خودشو بهش واگذار کنه

1 ❤️

793631
2021-02-25 03:24:17 +0330 +0330

باحال بود

0 ❤️

918431
2023-03-11 07:27:29 +0330 +0330

اووف کون دادن به مرد حرفه ای و پشمالو و با تجربه عالیه.بخصوص وقتی زیر کیرش ارصا بشی

0 ❤️