گی با مرد با تجربه (۲)

1399/09/18

...قسمت قبل

بعد از اون روز دیگه در هفته حداقل یک روز رو میرفتم پیشش . اوایل خیلی تحویلم میگرفت و بهم حال میداد منم چون فقط با اون بودم خیلی باهاش حال می کردم و کم کم از لحاظ جنسی بهش وابسته شده بودم . هر چند روز بهش پیغام میدادم و ازش میخواستم یه وقت هماهنگ کنه باهم باشیم . کم کم این فقط من بودم که بهش پیغام میدادم و ملاقات هامون هم فاصله هاش بیشتر میشد و اون گرمی سابق رو نداشت. من بیشتر حشری میشدم و اون سرد تر . میدونستم که دوست پسر دخترهای جون تر و بهتر از من داره . خودش هم همش میگفت که دیروز اون و کردم و فردا اون یکی رو می کنم و بعضی وقتا عکساشون هم نشوم میدادکه واقعا بهتر از من بودن . همش بهم میگفت چرا با آدم های دیگه ای سکس نمی کنی و پارتنرهاتو بیشتر کن . میگفت گزینه هات بیشتر باشه خودت بیشتر لذت میبری . منم میگفتم راست میگی ولی خوب نمیتونم پیدا کنم و راحت نمیشه اعتماد کرد . اونم میگفت میخوایی کون بدی نمیخوایی که ازدواج کنی . یه روز بعد نزدیک سه هفته بالاخره باهاش قرار گذاشته بودم . من کلی حشری بودم و اون با بی حوصلگی داشت می کرد . کمرش حسابی سفت بود . گفت دیروز یه پسر رو دوبار کرده و خیلی خوب بوده . همش از اون تعریف می کرد . من که حسابی حشری بودم دوبار آبم اومد زیرش . دفعه دوم که فهمید آبم اومده با خنده گفت دوباره اومد ؟ گفتم آره . کیرش رو کشید بیرن و رفت دستشویی خودش رو شست و امد رو مبل نشست . منم رفتم خودم رو شستم و اومدم . تلویزیون رو روشن کرده بود و داشت فیلم سوپر میدید . بهم گفت بیا اینجا بشین با دست لای پاشو نشون داد . رفتم جلوی مبل ،لای پاش نشستم . دستشو کرد تو موهام و سرم رو هل داد سمت کیرش . منم شروع کردم کیرش رو خوردن . کیرش کم کم سفت شد . با دستش که تو موهام بود سرعت رو تنظیم می کرد . حدود بیست دقیقه ای براش ساک زدم تا آبش اومد و همرو ریخت تو دهن و صورتم . همونجور که داشت نفس نفس میزد گفت برو خودت رو بشور . رفتم خودم رو شستم و اومد . تلویزیون رو خاموش کرده بود و رو مبل دراز کشیده بود . فهمیدم باید برم . گفتم من دیگه برم اونم گفت منم خسته ام و خوابم میاد . لباسم رو پوشیدم و اومد بیرون . چند روز ناراحت بودم فکر می کردم دوره اینم تموم شده مثل قبلی ها . بهش هم حق میدادم . موردهای خیلی بهتری داشت . تا اینکه بعد چند روز شروع کرد پیغام دادن . منم که خیلی خوشحال شده بودم و اومیدوار با کلی علاقه و سریع جوابش رو میدادم . بعد چندتا پیغام گفت کی وقت دارم باهم قرار بذاریم منم خیلی سریع گفتم هر وقت بگی من هستم . بعدم دو روز بعد با هم قرار گذاشتیم . من خیلی تعجب کرده بودم و خیلی هم خوشحال بودم . نمی فهمیدم چی شده که دوباره اینقدر داغ شده . اون دو روز همش به خودم و کونم میرسیدم . کرم میزدم و تمیزش می کردم . میخواستم حسابی بهش حال بدم . تمام سینه و شکمم و کیر و کونم رو با کرم موبر زده بودم . حسابی نرم و لطیف شده بود بدنم . یه تیشرت سفید و شلوار سفید تنگ پوشیدم و با کلی شهوت و اشتیاق رفتم پیشش . مثل همیشه با اون شورتش اومد به استقبالم . خیلی سر حال بودم و یه خنده خاصی داشت . باهام دست داد و دستم رو ول نکرد همینطور اومدیم تو حال . یهو دیدم یه مرد حدود شصت ساله که معلوم بود از خودش چند سالی بزرگ تره . موهای سر و صورت و بدنش سفید بود و با یه شورت سفید تنگ نشسته رو مبل . اونم یه خنده ای رو صورتش بود . یه دستش رو شورتش بود و با کیرش بازی می کرد . مجتبی که هیجان زده بود و همش میخندید رو به مرده گفت اینم آقا رضا که برات تعریفشو می کردم بعد رو به من گفت آقا سعید از مردای گل روزگار . من که گیج شده بودم همینطور وایستاده بودم وسط حال و نمیدونستم چی کار باید بکنم . مجتبی همینطور دستم رو کشید و گفت بیا اینجا لباستو در بیار . رفتیم کنار جا لباسی. کمک کرد تیشرت و شلوارم رو درآوردم . صدای سعید رو از پشت شنیدم که یه جووووون بلند کشید . یه شورت سفید تنگ پوشیده بودم که رفته بود لای کونم . مجتبی نمی تونست جلو خندش رو بگیره گفت من که گفته بودم بهت . دستم رو کشید و منو برت طرف آقا سعید . سعید همینطور که رومبل نشسته بود دستشو دراز کرد طرفم . منم باهاش دست دادم . دستم رو نگه داشت و کشید طرف خودش و گفت به به آقا رضا بیا بشین اینجاببینم . نشستم کنارش . منم شوکه شده بودم و هیجان زده . به سکس گروهی خیلی فکر کرده بودم و جق زده بودم . مجتبی یه لیوان آب بهم داد خوردم . یکم حالم داشت جا میومد . مجتبی نشسته بود رو مبل جلویی . سعید یه دستش رو پای من بود و یه دستشم رو کیرش . احساس جالبی بود بین دوتا مرد لخت حشری نشسته بودم . سعید سبیل سفیدی داشت . صورتش رو تیغ زده بود. موهای سینه وشکمش سفید بود .کمی شکم داشت . بهم گفت خوب آقا سعید خیلی ازت تعرف کرده بگو ببینم چی دوست داری ؟ منم گفتم ممنون لطف دارن آقا مجتبی . مجتبی گفت همه چیز دوست داره پسرمون خیلی حرفه ای هست . بعد رو به من گفت نشون بده به آقا سعید چه کارایی بلدی . من که سرم پایین بود و نمیدونستم چی کار باید بکنم . سعید دستم رو گرفت و گذاشت رو کیرش و گفت بیا بگیرش ببین چطوره . آروم کیرشو از رو شورتش میمالیدم . سفت سفت شده بود. به نظر بزرگ تر از ماله مجتبی بود . کمی با خنده نگاه کردن . بعد سعید گفت شورتم رو دربیار . آروم با دو دستم از دوطرف پاش کشیدم پایین . کیرش پرید بیرون .سفت بود و سرحال . جلوم تکون میخورد . پشمای دور کیرش بلند بود ولی روی تخماش و لای پاهاش رو شیو کرده بود و تمیز بود . آروم شورتش رو از پاش درآوردم و گذاشتم روی دسته مبل . نگاه سنگین دوتاشون رو روی خودم احساس می کردم . حسابی تحریک شده بودم . دوباره کیرشو گرفتم تو دستم . نرم و گرم بود . تو دستم دل دل می کرد . معلوم بود حشری هست. کمی با کیرش بازی کردم . یهو گفت پس منتظر چی هستی ،بخورش . نشستم لای پاش . شروع کردم براش آروم ساک زدن . کیرشو لیس میزدم . زبونم رو میکشیدم از زیر تخماش تا روی کیرش . پشمای کیرش میرفت تو دماغ و دهنم .میخواستم بهش حال بدم . سر کیرشو میخوروم و میک میزدم . شروع کردم آروم براش ساک زدن . سعی میکردم همه کیرشو بکنم تو دهنم . اولش میخندید با خنده میگفت آفرین ،آفرین نه خیلی خوبه و با مجتبی شوخی میکرد ولی وقتی شروع کردم براش ساک زدن دیگه ساکت شد . جدی شد . صدای آه و اوهش بلند شد . زیرم تکون میخورد و کیرشو فشار میداد تو دهنم . در همون حالت دراز شد رو مبل و گفت پاشو کونت رو بده سمت من . نفهمیدم منظورش چیه . پاشدم و کونم رو کردم طرفش . مجتبی گفت 69 شو بخواب رو شکمش . تازه فهمیدم منظورش رو . داشتم دراز میکشیدم رو شکمش که دست انداخت شورتم رو کشید پایین . کمی خشن شده بود . شورتمو از پام‌کشید پایین و پرت کرد اونطرف اتاق . خوابیده بودم رو شکمش . کیرش تو صورتم بود و کونم جلوی صورتش . یکی محکم با دست زد رو کونم و یه جووووون بلند کشید . برق از سرم پرید . شروع کردم براش ساک زدن . یکم لپای کونم رو لیس زد و گاز گرفت . بعد رفت وسط کونم و شروع کرد لیس زدن . گرمای زبونش میرفت لای کونم و روی سوراخم میچرخید و همونجا میموند . گرمای زبونش . زبری سیبلش رو روی کونم احساس می کروم . خیلی با ول و احساس و شهوت کونم رو لیس میزد . کیرش از دهنم افتاده بود بیرون و داشتم برای خودم آه و ناله میکرد و حال می کردم که یکی دیگه محکم زد رو کونم و گفت بخورش . دوباره کیرشو کردم تو دهنم شروع کردم ساک زدن . چشمم افتاد به مجتبی که همنجور مثل پادشاه رو مبل نشسته بود و داشت با لبخند و لذت نگاه می کرد . حسابی تحریک شده بودم . یخم آب شده بود و دیگه داشتم واقعا حال می کردم. سعید شروع کرده بود انگشت کردن و داشت سوراخم رو آماده میکرد . با یک انگشت شروع کرد و رسوند به سه تا انگشت . میکشید بیرون تف مینداخت دوباره میکرد تو تلمبه میزد و میچرخوند . حسابی باز شده بودم . گفت پاشو قنمبل کن . پاشدم . دستمو گرفت . حالیم کرد وسط اتاق قنبل کنم . روبروی مجتبی . قنبل شدم . خودش کونم رو تنظیم کرد . فاصله دست و پاهام رو . کونم حسابی اومده بود بالا . دستام رو زمین بود و سینم نزدیک زمین . پاهاش رو گذاشت دوطرفم رو کیرش گذاشت رو سوراخم . چندتا تف انداخت رو کیر و سوراخم و آروم شروع کرد تو و بیرون رو سوراخم . کمی میدادتو و کمی میکشید بیرون . چند بار تکرار کرد تا سرش رفت تو . یه آه بلندکشیدم . کمی درد گرفت . چند لحظه مکث کرد . دوباره شروع کرد آروم تلمبه زدن و کم کم میداد تو . کمی در داشت و من آخ و اوخ میکردم . دو سه تا محکم دوباره با کف دست زد رو لپای کونم . کمی کونم بی حس شد . همینطور تلمبه میزد و تو میکرد . پشمای کیرش و داغی شکمش رو روی کون و کمرم احساس کرد . فهمیدم تا ته رفته تو . خودشم یه آه بلند کشید و کمی مکث کرد . مجتبی با خنده گفت چی شد تا ته رفت توش ؟ اونم با خنده گفت آره تا ته توشه میخوایی تخمامم بدم تو . همینطور داشت نفس نفس میزد و کمی استراحت می کرد . کیرش تو کونم دل دل می کرد . گرمی و سفتی رو توی کونم و رودهام احساس می کردم . با شوخی گفت نمیتونم زیاد بکنم . مجتبی هم با خنده گفت تو میتونی وقت می گیرم . سعید که حالش جا اومده بود شروع کرد تلمبه زدن . با دستش کمی کمرم رو مالید و بعد با دو دستش دوتا شونه هام رو گرفت . اولش منظم تلمبه میزد . همینطور تند تر و محکم تر شد . با هر ضربه پرت میشد . یه دستشو انداخت رو صورتم . انگشتش رو کرد تو دهنم . همینطور آه وناله میکروم زیرش . خیلی جدی بلند آه اوه میکرد . بدنش عرق کرده بود . چند قطره از عرقاش ریخت رو کمرم . صدای آه و نالش بلند تر میشد و ضربه هاش محکم تر . چسبید بهم کامل خوابید رو کمرم . دهنش کنار گوشم بود .فهمیدم آبش داره میاد . بلند آه میکشید و نفس نفس میزد . بدنش خیس عرق بود . کمی تکون میخورد و میلرزید . شکمش تند تند بالا و پایین میشد . آروم منم دراز شدم رو زمین . چسبیده بود بهم . کمی تو همون حالت موند .هنوز داشت ارضا میشد . کم کم آروم شد . نفسش جا اومد . تو همون حالت پاشد نشست رو رونم. کیرش خوابید بود از تو کونم اومد بیرون . تازه انگار به هوش اومده باشه شروع کرد خندیدن ، مجتبی هم خندش گرفت . همینطور شروع کرد با سوراخم بازی کردن و انگشت کردن . گفت این چیه ،ببین چی کارش کردیم . سوراخم حسابی باز شده بود و آب کیر سعید با انگشتش میزد بیرون .مجتبی هم گفت من کاری نکردم همش خودت کردی . اون دوتام همینطور با هم شوخی و نخده میکردن . مجتبی گفت چطور بود حال کردی . سعید هم گفت آره خوبه ولی یکم گشاده ولاغر ولی خوبه . بعد همینطور که دستشو با به کمرم مالید و تمیز میکرد پاشد و رفت دستشویی . دلم میخواست برم حموم بدنم پر از عرق و تف و ِآب کیر بود . گفتم آقا مجتبی میشه من یه دوش بگیرم گفت آخه حوله نداریم و منم الان مهمون دارم . فهمیدم که نمی خواد برم حموم . سعید که از دستشویی اومد من رفتم دستشویی تا جایی که میشد کونم رو تمیز کردم . اومد بیرون اونا نشسته بودن حرف میزدن و تنقلات میخوردن . شورتم افتاده بود کنار اتاق رو زمین . برداشتم پوشیدم . منم نشستم . بعد چند دقیقه سعید پاشد و گفت پاشو لباس بپوشیم بریم آقا مجتبی مهمون داره . لباس پوشیدیم . خداحافظی کردیم و اومدیم بیرون . نشستیم تو ماشین سعید و راه افتادیم . گفت خوب چطور بود‌ کیرم دوسش داشتی ، من بهتر بودم و یا مجتبی و کلی از این حرفا و سوالا . من هم که آبم نمیومده بود و هنوز حشری بودم حسابی داغ شده بودم ازش تعریف می کردم . واقعا هم از مجتبی داغ تر و حشری تر بود . خلاصه شمارم رو گرفت و منو همنجوری یه جا نزدیک خونم پیاده کرد و رفت . تو اون هفته همش تو کف کیرش بودم و منتظرش که یه قرار بزاره . همینکه زیرش ارضا نشده بودم بیشتر حشریم می کرد و خودم بهش میگفتم کی میتونیم همو ببینیم . اونم فهمیده بود و کلی لاس زد تا دوباره همو دیدیم و اون شد بکن جدید من .

نوشته: رضا


👍 10
👎 4
16701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

780688
2020-12-08 03:02:53 +0330 +0330

باریکلا. والا یارو نفر اول المپیک میشه اینجوری تعریف نمیکنه ولی بازم موفق باشی

0 ❤️

780697
2020-12-08 04:23:26 +0330 +0330

مزسی.
عالی پود عزیزم.👍

1 ❤️

780708
2020-12-08 07:57:22 +0330 +0330

خوب نوشته بودی، خوبه که یه کونی با جنبه باشه

1 ❤️

780910
2020-12-09 16:33:40 +0330 +0330

خوشبحالت چه لذتی داره بین دو نفر مرد سن بالا باشی…خوشبحالت خوشبحالت…

1 ❤️

780998
2020-12-10 07:12:28 +0330 +0330

فقط سن بالای پنجاه این موبایل که اومدهمشون باگوشی ورمیرن شقبلاکف میکردن بیرون میزدنویکیوتورمیکردن الان هم

1 ❤️

781194
2020-12-11 07:01:29 +0330 +0330

خوش به حالت سن بالامحشره من که ده سال پیش حالشوبردمودیگه گیرم نیومدواصلاحتی به جوون ترنگاهم نمیکنم فقط سن بالاخیلی خوبه یه بزرگتروقتی میچسبه بهت

1 ❤️

980204
2024-04-18 13:36:01 +0330 +0330

اووف چقدر عالی که یه همچین مردی نصیبت شده.
امیدوارم که با کلی لیسیدن و خوردن سوراخت و دور تخمهات و بخصوص اونجاهای کون که حساسه حسابی حشریت کنه و بدون اینکه دست به خودت بزنی همونجوری لب تو لب هم زیر کیر ارضا بشی

0 ❤️