با سلام و درود . این داستان گی هست . دوستانی که علاقه ندارن لطفا وقت خودشان رو هدر ندهند .
تو سن حدود ۲۷ سالگی بودم . قرار بود با دوتا از دوستام بریم شمال . روز رفتن یکی از دوستام گفت یکی از آشناهاش هم میخواد بیاد . رفتیم دنبالش . من عقب نشسته بودم . یه مرد حدود ۵۰ ساله . خودش اومد عقب نشست . آدم خیلی راحت و گرمی بود . من آدم ساکتی و آرومی بودم . دوستام همینجور حرف میزدن . ماهم هرزگاهی خودمون رو قاطی میکردیم . اونم هرزگاهی منو نگاه می کرد و منو وارد بحث می کرد . کم کم ازش خوشم اومده بود . چند جا نگه داشتیم و چیزی خوردیم . خودش میومد باهام حرف میزد و سر صحبت رو باز می کرد . رسیدیم تو ویلا . دوتا اتاق داشت . وسایل رو خالی کردیم . موقع تقسیم اتاقا خودش گفت من با رضا هم اتاق میشم حوصله شما رو ندارم خیلی حرف میزنید . وسایل رو گذاشتیم تو اتاق . شب شده بود و یکی یکی رفتیم دوش گرفتیم . همه با شلوارک نشسته بودیم تو تراس که اون با یه شورت سفید تنگ سفید اومد تو تراس . راستش خیلی جذاب شده بود . از جسارتش خوشم اومد بدن خوش فرمی داشت . کمی شکم و یکم مو رو سینه و شکمش بود . ورق دستش بود . گفت بیاید حکم بازی کنیم . من و اون با هم شدیم . نشسته بود روبروم . من یه چشمم به بازی بود و یه چشمم به بدن اون . خیلی برام جذاب شده بود . میتونستم سر کیرش و حتی پشمای دوره کیرشو ببینم. چند دست بازی کردیم و یه چیزی خوردیم و رفتیم بخوابیم . باهم رفتیم تو اتاق . من رو تخت نشستم . اون دراز کشید . کیرش نیمه شق بود . منم شلوارکم رو درآوردم با شورت سفید تنگ دراز کشیدم . یه نگاه بهم کرد و گفت چراغ رو خاموش کن . پا شدم چراغ رو خاموش کردم . کیرم شق شده بود . نور از پنجره افتاده بود تو . منو نگاه میکرد . کمی باهام حرف زد . خیلی دلم میخواست باهاش سکس کنم ولی نمیدونستم چه جوری شروع کنم . بعد یه مدت خوابمون برد . صبح با سر وصدای بچه ها پاشدم . شلوارکم رو پوشیدم رفتم پیش اونا . صبحونه رو حاضر کرده بود . دیگه همه با شورت بودن فقط من شلوارک داشتم . صبحونه رو خوردیم و جمع کردیم. هرچی بدنش رو میدیم بیشتر طالبش میشدم . یه کون پشمالو و سفت گنده داشت . گفت پاشید بریم تو آب . وسایل رو جمع کردیم رفتیم دم آب . رفتیم تو محوطه شنا . خلوت بود . یه جای دنج پیدا کردیم و زیر انداز رو پهن کردیم . من یه مایو آبی سلیپ تنگ پوشیده بودم . همه آماده شدیم . بهش گفتم آقا مجتبی شما مایو نمیپوشی . گفت مایو برای چی همه مرد هستن اینجا بیا بریم . با همون شورتش رفتیم تو آب . شروع کردیم شنا کردن و بازی کردن . خیلی بی پروا شوخی میکرد. بدنش میمالید به بدنم . منم خوشم اومده بود چند بار دستم خورد به کیرش. شق کرده بود . با یه خنده ملایم نگام میکرد چند بار از پشت گرفتم . کیرش میرفت لای کونم . حسابی راحت شده بودیم با هم . بعد یه مدت گفت بریم بیرون یکم استراحت کنیم . کنارش اومدم بیرون . از آب که اومدیم بیرون نگاهم رو شورتش بود . خیس شده بود و چسبیده بود به بدنش . کیرش تقریبا شق بود ودستش رو گذاشت رو شونم . همینطور رفتیم سمت وسایلمون . خودش رفت کرم ضد آفتاب آورد . گفت بیا اینو بزن نسوزی . یکم خودش ریخت رو تنم و کمی هم خودش زد . بدنش برق افتاده بود جلوم که وایمیستاد کیرش تقریبا جلو صورتم بود . کنارم دراز کشید . هرزگاهی به کیرش نگاه میکردم اونم راحت و آروم دراز کشیده بود . چند بار رفتیم تو آب و اومدیم . حسابی خسته شدیم . رفتیم رستوران یه چیزی خوردیم و رفتیم خونه . همه یکی یکی رفتیم دوش گرفتیم . اون که حموم بود یهو صدا زد منو . رفتم دم حموم . در رو باز کرد لخت لخت بود . کیرش کامل شق شده بود . پشمای کیرش بلند بود ولی رو بیضه ها و کناره هاشو تمیز کرده بود حسابی خوردنی شده بود . من همینجوری نگاهم رو کیرش مونده بود که گفت رضا جون این شورت منو ببر تو اتاق بنداز رو جا رختی خشک بشه . شورتشو گرفتم بردم تو اتاق و گذاشتم رو جارختی . بعدم همه جمع شدیم و ورق بازی کردیم و یه چیزی خوردیم و رفتیم بخوابیم . میخواستم امشب هر جوری شده بهش بدم . شلوارکم رو درآوردم و نشستم رو تخت . اونم نشسته بود رو تخت یه دستش رو کیرش بود و با هاش بازی میکرد . گفت پاشو چراغ رو خاموش کن . رفتم چراغ رو خاموش کردم . گفت بیا اینجا . اتاق کمی روشن بود . نشستم کنارش . آروم حرف میزد . دست انداخت رو شونم و خودش رو جسبوند بهم . کیرم شق شده بود سرم رو انداخته بودم پایین . گرمای بدنش داغم کرده بود . گفت تو چرا انقدر تو خودتی و کم حرفی راحت باش با من . همینجوری شروع کرد با اون دستش رونم رو یواش میمالوند . سرم پایین بود و چیزی نمیگفتم . کم کم فشار میارد از کنار که دراز کشیدم رو تخت یواش و آروم دراز کشید روم . کیرامون میمالید بهم. یکم کیرشو رو کیرم بالا پایین کرد . تو چشمام نگاه می کرد و همون لبخند همیشگی تو صورتش بود . حسابی زیرش بی تاب شده بودم خودم رو فشار میدادم بهش . همینطور که داشت میمالید و نگاهم میکرد گفت ببین اندازه موهای سرت کون کردم پیش من راحت باش . بعد شروع کرد گردنم رو خوردن . دستم رو انداختم دوره کمرش و حلقه کردم . فشارش دادم رو خودم . شکمش چسبید به شکمم . همینطور گردنم رو لیسید و اومد پایین رو سینم و شکمم . همینطور لیس میزد و میمالید . رسید رو نافم . دوره نافم رو میلیسید و با سینه هام بازی میکرد زیر نافم لیس زد . بعد کمی خودش رو بلند کرد منو چرخوند و رو شکم خوابوند . شورتم رو تا زانوم کشید پایین افتاد رو کونم و شروع کرد لیس زدن و گاز گرفتن و مالیدن . دیگه رو ابرا بودم . موهای صورتش میمالید به کونم . هرزگاهی آروم میزد زیر تخمم. شروع کرد انگشت کردن . تف میزد و انگشت میکرد . از یه انگشت شروع کرد و رسید به سه تا انگشتش . حسابی کونم رو باز کرده بود . آروم بهم گفت خوب کونت که مشخصه خوب بازه ببینم دهنت چطوره . پاشد و شورتش رو درآورد کیرش رو آورد جلو صورتم و مالید رو لبام . شروع کردم براش خوردن و ساک زدن . حسابی حشری بودم داشتم تمام شهوت روزهای گذشته رو خالی میکردم . پشمای کیرش میرفت تو دماغ و دهتم . سرم رو فشار میداد رو کیرش و تلمبه میزد تو دهنم . تف از دهنم آویزون شده بود . از بالا چنتا تف انداخت رو کونم و با انگشت دوباره سوراخم رو باز کرد . بعد از دهنم کشید بیرون و رفت پشتم . گفت قنبل کن . قنبل کردم . سینم رو فشار داد پایین و کونم اومد بالا . پاهاش رو گذاشت کناره پاهام و کیرش رو گذاشت رو سوراخم و آروم شروع کرد فشار دادن تو کونم . خیلی آروم فشار میداد و عقب جلو میکرد اولش کمی درد داشت ولی تحمل کردم . خیلی حشری بودم و کونم خیلی راحت باز شد . کیرش کم کم میرفت تو جا باز میکرد کیرش داغ بود و سفت . کم کم رسید به ته . پشمای کیرش رو روی کونم حس کردم . زیرش آروم و یواش ناله میکردم . آه میکشیدم . گفت آفرین پسر خوب تا دسته تو کونت هست . بعد شروع کرد تلمبه زدن تو کونم . محکم و شمرده میزد خیلی نتونست بکنه . کم کم نفساش تند شد و صدای آهش بلند شد . با چندتا ضربه محکم خودش رو چسبوند به کونم و آبش اومد . کیرش تو کونم دل دل میزد . یهو افتاد رو کمرم . منم خوابیدم رو شکمم . همینطور افتاده بود روم و داشت نفس نفس میزد . بدنش داغ داغ بود . کیرش یواش خوابید و از کونم اومد بیرون . خودش رو کشید کنارم و دراز کشید . کیرش خوابیده بود ولی تکون تکون میخورد و کمی آب کیر ازش آویزون بود . یکم که حالش جا اومد پاشد رفت دستشویی و اومد کنارم دراز کشید . گفت حال کردی ؟ گفتم آره . با خنده گفت از این تشکر کن . همزمان کیرش رو تکون داد . منم هنوز حشری بودم . کیرم راست بود و داشتم باهاش بازی میکردم. گفت پاشو یه جق بزن خودت رو راحت کن . بعد پاشد نشست لب تخت . گفت پاشو زانو بزن جلوم چندتا دستمالم بنداز زیرت همینجا بزن . زانو زدم جلوش دستمال پهن کردم زیرم بعد که جلوش شروع کردم جق زدن سرم رو گرفت فشار داد سمت کیرش . کیره نیمه شقش رو کردم دهنم . همنطور دستش تو موهام بود و بازی میکرد . پشمای کیرش تو دماغ و دهنم بود که آبم اومد . همینطور که کیرش تو دهنم بود آه میکشیدم و آبم میومد . نفس نفس میزدم سرم رو روی کیرش نگه داشته بود کمی که آروم شدم ولم کرد . گفت برو بخواب . رفتم دستشویی و خودم رو شستم و برگشتم و خوابیدم . صبح با صدای بچه ها پاشدم . حوصله نداشتم از رخته خواب بیام بیرون . . تا خودش اومد تو اتاق همنجوری سر حال و تمیز با شورت . اومد بالا سرم گفت نمیخوایی پاشی؟ پاشو بیا منتظریم . بعد اومد نزدیک تر و آروم گفت امروز مثل همه میایی شلوارکت رو نمیپوشی . گفتم ِآخه . گفت آخه نداره . بعد با خنده ادامه داد تو دیگه کونی منی نبینمت با شلوار میخوام همش کونت رو بببنم و حال کنم . پاشدم یه شورت سفید تنگ اسلیپ پوشیدم و رفتم بیرون . اول کمی معذب بودم . ولی کم کم راحت شدم . بچه هام خیلی عادی برخورد کردن . ولی خودم یه احساس شهوت و مفعول بودن عجیبی داشتم . خیلی با این مرد حال کرده بودم . بعد دوباره رفتیم دریا اومدیم . دیگه منم کم کم روم باز شده بود و راحت با شورت راه میرفتم اونم نگاهم میکرد و لبخند میزد . شب که رفتیم تو اتاق اومد بالا سرم گفت حالا مرد شدی . کیرشو درآورد و گذاشت تو دهنم مثل شب قبل دوباره منو کرد . صبح که پاشدیم بحث برگشتن شده بود و اون میگفت بدش نمیاد کمی بیشتر بمونه . خلاصه اون دوتا رو یه جور راضی کرد که برن و اونا قرار شد شب برن . شب که شد اونا رفتن من و خودش موندیم تنها . همینکه اونا از در رفتن بیرون مجتبی در رو براشون بست اومد تو اتاق و گفت رضا پارت میکنم بعد اومد طرفم بغلم کرد و شروع کرد مالیدن و لیسیدنم . همونجا وسط حال رو کناپه شورتم رو درآورد شروع کرد کونم رو لیس زدن و انگشت کردن کونم حسابی باز شده بود و داشت به دوتامون حال میداد . تو اون شب کلی حال کردیم اون دوبار آبش اومد و من سه بار . من از اون بیشتر حشری بودم و حال میکردم . ازش سیر نمیشدم . فرداش خودش خسته شد و گفت تا حاملت نکردم برگردیم و شب برگشتیم . ولی این سر آغاز سکس های منو مجتبی بود . هر چی بیشتربا هم راحت تر میشدیم بیشتر حال می کردیم . تا اینکه با پیشنهاد خود مجتبی سکس گروهی با یکی دوتا از دوستای هم سن خوده مجتبی رو هم شروع کردیم .
نوشته: رضا
چ جالب وسط دریا اون دوتا نمیدیدن شمارو؟ که داره کرم میزنه و شق کرده؟ خیلی راحت با کیر شق دراز کشیده بود ؟
خیلی دوست دارم بدونم کدوم کسخولی سایت رو با کصشعرای گیش گاییده!!؟
رفتیم شمال(نقطه)همه باشورت بودیم(نقطه)ورق دستش بود (نقطه)من و اون باهم شدیم(نقطه)کیرش معلوم بود (نقطه)
تلگراف نوشتی کسخل؟
جون کاش برده من بودی حسابی میزدم توی کون ات حال بیای…
عالیه حوشم آمد وکلی حال کردم خودم هم دلم خواست
اووف عالی بود.حالا اگه براش زنونه پوشی هممیکردی که دیگه معرکه میشد
قشنگ بود