سلامممم رضا هستم ۲۷از ته
من از خیلی وقت پیش تمایلم به همجنس خودمه و برام‌پوز خیلی مهم نیست ‌برام طرف مقابلم مهمه که چقد بتونم بهش حس داشته باشم
من بخاطر بیماری پدرم چندسالی بود که ار عطاری نزدیک خونمون دارو گیاهی میگرفتم،یبار که مراجعه کردم برای گرفتن داروها ،صاحب مغازه بهم گفت که اون دارو رو تموم کرده و چندروز دیگه برم،چون میدونستم که پدرم ازون دارو نداره و نخوردن باعث تشدید مرضیش میشه اصرار کردم که هرجور هست امروز بهم بده
دوستم با یکی از دوستاش تماس گرفت و بعد آدرس اون رو برام توی کاغذ نوشت و گفت پیش مصطفی برو و از اون بگیر منم باهاش هماهنگ کردم
بعد از کلی چرخیدن بالاخره آدرس رو پیدا کردم و رفتم پیشش،نمیدونم چه اتفاقی افتاد که از لحظه ای که این مصطفی رو دیدم ازش خیلی خوشم اومدم خصوصا اینکه شلوار اسلش پاش بود و کمی از کیرش رو می‌شد تشخیص داد
بالاخره بعد از کلی صحبت دارو رو گرفتم و بهش گفتم اگه میشه شمارتو بهم بده که هروقت خواستم بیام دارو بگیرم قبلش هماهنگ‌کنم که داشته باشی،اونم سریع شمارشو داد
چند‌رو گذشت و‌من همش تو فکر اون بودم حتی شمارشو شیو کردم و توی واتس اپ عکساشو میدیدم ،بنظرم همه چیزش دوست داشتنی بود مخصوصا اون کیرش که فکر کنم کلفت هم باشه
بالاخره بعد از مدتها شب ساعت ۱۲/۱ بود که بهش تو واتس اپ پیام دادم،اولش نشناخت و لی خودمو معرفی کردم م باهزارتا سوال جواب بهش گفتم که ازش خوشم میاد اون فک کرد من قصدم اینه که اونو بکنم ‌خیلی شاکی شد که بهش گفتم نه من میخوام که تو منو بکنی،وقتی بهش گفتم اولش شروع کرد به طاقچه بالا گذاشتن که من خیلی ساله دیگه این کار نمیکنم ولی من همش اصرار میکردم و یجورایی حتی داشتم بهش التماس میکردم
اولین باری بود که اینجوری از کسی میخواستم که بیاد و منو بکنه و اون هم کلاس میذاشت
آخرش گفت عکسای بدنت بفرست وقتی عکسای کون و سوراخو سینمو دید حس میکنم خیلی نرم شد و انگار بدش نمیومد که ابشو با این کون بیمووو و خوشگل بیاره،آخرش گفت که مکان ندارم و نمیشه سکس کنیم من پیشنهاد دادم داخل همون مغاشون شب که کسی نبود سکس کنیم که باز شروع کرد به بهانه آورد آخرش گفت پس فقط ساک بزن که کسی از بیرون شک نکنه ،منم قبول کردم
دوشنبه شب باهم ساعت نه قرار گذاشتیم من قبلش تو خونه خودمو حسابی آماده کردم،تونم موهای بدنمو زدم و با یه شرت خوشگل پشت باز و شلوار اسلش پوشیدم که اگه هوس کرد کونمو بکنه راحت باشه
ساعت نه خودمو به جلوی مغازه رسوندم ،چنتا مشتری داشت که داشت براشون خریداشون رو حساب می‌کرد بعد رفتن اونها بهم اشاره کرد که برم تو ،خیلی عادی باهام سلام علیک کرد و گفت بشین رو صندلی تا من کارام تموم بشه،هرچی میگفت گوش میذارم چون دوست نداشتم ازم دلخور بسه که دیگه باهام نمونه،اونم انگار کسی پیشش نیست خیلی آروم کارهاشو کرد و جنسای بیرون مغازه رو آورد تو ،وقتی کارش تموم شد اومد پیشم گفت من حتی یک درصد فکر نمیکردم تو ابتکاره باشی گفتم چه کاره؟؟گفت همینکه پسر دوست داری گفتم من هرکسی رو دوست ندارم از تو خوشم اومد گفت من که خیلی معمولیم ،گفتم اره ولی من دوست دارم باهات باشم گفت یعنی چکار کنی گفتم دوست دارم بهت کون بدم زیرت بخوابم تو بکنم باشی،خندید گفت چقد دیونه ای،و آروم اومد جلو دست به سینه هام زد گفتم نمیدی بخورمش ،؟؟؟؟گفت یکم بخور تا مغازه رو از داخل قفل کنم راحت بشیم اروووم شلوار ورزشی سفیدش که کیرش توش زندونی بود پایین کشیدم کیرش که هنوز کامل راست نشده بود رو تو دهنم بردم واییی چه کیر خوشمزه ای
انگار خواب بودم آنقدر حس داشتم که مصطفی گفت جوووون بابا چقدر دوست داری!!!
گفتم مغازه رو ببند اونم گفت اره ،سریع شلوارشو بالا کشید و درست کرد و رفت درب مغازه رو بست و از داخل ریموت کرکره برقی رو زد
درب که داشت پایین میومد سریع لباسام رو دراوردم وقتی برگشت منو دید که لخت جلوی پیششون وایسادم‌گفت قرارمان ساک بود نه کردن گفتم حالا بیا شاید دلت سوخت و منو کردی،بازم خنذید و اومدجلپم وایساد ،گفتم شلوارشو درنمیاری گفت خودت درارش،منم شلوارشو تا مچ پاش پایین کشیدم و مث آدم گرسنه به کیرش حمله کردم اینقدر کیرشو خوردم و لیسیدمدکه آب دهنم ازش چیده می‌کرد
تو‌چشاش نگاه کردم گفتم مصطفی جووونم خندید گفت زهر مار،از اولشم برای دادن اومده بودی بیا رو‌میز قمبل کن سوراختو ببینم منم گفتم چشم فقط تو خدا قبلش بازم کن گفت نگران نباش خودم دکترم
از کشو‌ میزش یه قوطی وازلین دراورد و‌کامل سوراخمو با انگشتای کلفتش باز می‌کرد انگشتاشو یکی یکی توم می‌کرد و درمیاورد انگار صدساله که بکنه،منم که حسابی داشتم از لذت به خودم میپیچیدم،بعدش یه که خوب باز شدم و نالم درومد،گفت آماده ای حسابی جرت بدم گفتم اره عزیزم چند وقته ارزومه ،بعدش از همون کشو بگیر دونه کاندوم دراوردو به کیرش کشید لامصب کیرش مث سنگ بود کاندم‌و که کشید گفت کیرمو میذارم دم سوراخت خودت آروم آروم بیا عقب ،گفتم باشه گفت بیا که کونت تشنست،آروم آروم البته با کمک خودش کیرشو تو سوراخم حس میکردم انگار لذتش تموم نمیشد یکم درد داشتم ولی اینقدر حشری بودم که نمیفهمیدم
تمام کیرش توم بود و اون داشت آروم عقب جلوم می‌کرد ،بعد از پنج‌مین گفت از بس داغ و‌تنگی داره آبم میاد گفتم بریز تو کاندوم وقتی توم کردی
یدفعه محکم دوطرف رونمو‌فشار داد و کیرش شروع کرد به نصب زدن
گفتم چند لحظه صبر کن تا کیرت آروم آروم کوچیک بسه
وقتی داشت کیرشو بیرون میکشید کاملا حسش میکردم
بعدش کاندوم گره زد و گفت ببین چقدر آب داشتم
یه عالمه آب تپ کاندوم بود
گفت نمیخوای ارضا بشی گفتم نه
و خودمو جمع و جور کردم ازش خداحافظی کردم
خیلی این سکس که دوست داشتم با اینکه هیچ وقت دیگه تکرار نشد
ولی چون به اون چیزی که میخواستم رسیدم برام لذت بخش بود

نوشته: رضا جووون