گی با یکی از دوستان

1398/03/21

سلام من نیما هستم،۱۷سالمه خودم توپولم قدم۱۷۰ووزنم ۸۰کیلو هست،اهل تبریزم،
این داستان برمیگرده به بهمن سال ۹۷،یکی از دوستام بود به نام امین،که از سال نهم به نوعی اجباری به هم دوست شده بودیم،به هم اس‌ می‌دادیم و از این کارا،تو سال نهم کلاس که خالی میشد،میرفتم از پشت میگرفتمش و روی شلوار تلمبه میزدم اونم چیزی نمی‌گفت،خلاصه این این روزا همین جوری گذشت،تا شدم پایه دهم،پایه دهم هم از این کارا میکردیم تا اینکه یه روز تو کلاس که زنگ بیکاریمون بود،نشسته بودیم،بقیه همه تو گیم نت بودن نشسته بودم داشتم تست میزدم که دیدم اومد نشست روم منم باکیرش بازی کردم،یه کیر نه سانتی کلفت داشت ولی بدن بدون مو و کون خیلی بزرگی داشت،نشسته بود روم که بهم گفت،تاحالا کسی بهت ساک زده؟گفتم نه ،اونم گفت بایکی از دوستام،دوطرفه رفتیم و اون برای من ومنم برای اون ساک زدم،از اون روز حس کنجکاویم بیشتر شد،تو سرویس باهم بودیم،بعضی وقتا که اون یکی دوستمون نمییومد بله سوپر میدیدیم،باورکنید راننده سرویس مون یه مرد پیر بود،خلاصه حسابی با کونش از رو و زیر شلوار بازی میکردم،ولی نمی‌داشتم به کیرم دست بزنه ،تا اینکه یه روزی است دادم که بیا بریم توالت مدرسه برام ساک بزن،گفت یه شرطی داره،باید امتحان عربی رو تمام و کمال بهم برسونی(به خدا راست میگم)،گفتم باشه فرداش زنگ زبان من رفتم کتابخونه اونم از کلاس اومد تو توالت خلاصه با کلی احتیاط رفتیم تو کیر۱۵ساتیمو در آوردم بدون مقدمه شروع به ساک زدن کرد،حدود ۵دقیقه ای زد ولی چون دهنش خشک بود آبم نیومد،بعد سر شو گفتم و تلمبه زدم ولی بازم نیومد خلاصه اون روز گذشت،از اون به بعد هروقت تو سرویس دوتایی بودیم کیرمو میدادم دستش و اونم برام جلق میزد تا آبم بیاد،خلاصه اینان گذشت که یه روز اردیبهشت ۹۸ بود که بابام بهم زنگ زد گفت من و مامانت باید بریم شهرداری،توهم برو خونه امین اینا،گفتم باشه،از قضا به امین گفتم گفت خونه ما کسی نیست،فکر بدی نداشتم،رفتیم خونه بعد از این که یه شربتی خوردیم،گفت فیلم دوست داری؟گفتم آره،گفت چه فیلمی؟گفتم سوپر گفت باشه، یل از باز کرد بعد دو دقیقه گفتم امین ساک میزنی؟گفت باشه ولی باید تو هم بزنی ،گفتم کون چی؟هستی؟گفت نه عوارض داره،گفتم هرچی باشه دو طرفه ست با کلی اکراه قبول کرد،اومد نشست جلوی پاهام،شلوارمو کامل درآوردم و نشستم،برام ساک زد،آبم که اومد ریختم تو دهنش،سریع رفت تا کرد،گفت کثافت از این کارا بکنی،دیگه دفعه آخرته،گفت حالا نوبت تو هست گفت بزار کونتو هم بکنم بعد گفت نه،گفتم توروخدا!گفت دبه نکنی،گفتم نه گفت باش ساک زد تا دوباره کیرم باد کرد،گفتم روغن بیار تا دردت نگیره،رفت روغن روآورد،انگشتمو روغنی کردم و کردم تو کونش تنگ تنگ بود دردش میومد گفتم تحمل کن زیاد نخواستم گشاد بشه خلاصه کلی کیرمو روغنی کردم،سرشو به زور کردم تو،خیلی تنگ بود،داد زد،گفتم آروم،یواش یواش کردم تو فقط داشت داد میرد و آه وناله میکرد میخواست فرار کنه که محکم نگهش داشته بودم،یه ذره تو کونش نگه داشتم،کونش تنگ گرم و نرم ونسبتا لیز بود،یه ذره بعد شروع به تلمبه زدن کردم حدود۷ دقیقه بعد آبم اومد که بیرون آوردم و ریختم تو دستم،گفت حالا نوبت تو هست بیا ساک بزن،گفتم میتونم یه ذره هم انگشت کنم،گفت فقط دو تا انگشت که منم کل دستمو چرب کردم و به زور تا مچ کردم تو کونش(باور کنید دروغ نمیگم،درسته دیگه زیادتنگ نبود ولی واقعا به زور رفت تو)جیغ میکشید،اه وناله میکرد و التماس میکرد،زورم خیلی بیشتر از اون بود،خلاصه حسابی کونشو گشاد کردم،میشد توشو دید(به نوعی انتقام گرفتم)پاشدم یه سیلی حسابی بهش زدم و شلوارمو پوشیدمو رفتم،اونم فقط داشت گریه میکرد،از فرداش دیگه تو مدرسه به روم نگاه نمیکرد،کونشم بزرگتر و برجسته تر شده بود،به همه هم هم گفتم که کونشو کردم،شاید بگین چرا؟خوب چون قبل از همه اینا یه چند بار کارایی کرده بود که دیگه ازش متنفر شده بودم رابطه ام رو هم برای کونش حفظ کرده بودم،از اون به بعد هر روز خبر میومد که یکی دیگه اونو کرده و همین جوری
بهت توصیه می کنم این نوع سکس رو(آنال سکس) با هیچ یک از فامیلاتون بخصوص همسرتون تجربه نکنید
ممنون که داستانمو(بهتره بگم خاطرمو) خوندیم لطفاً فحش ندین واگه دوست ندارین،باورنکنین

نوشته: نیما


👍 1
👎 19
17738 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

772913
2019-06-11 20:45:52 +0430 +0430

اولش خوندم دیگه نخوندم فهمیدم چرت و پرت نوشتی با غلط املایی آخه کونی اگه املات خوب نیست چرا می‌نویسی مردم رو می‌زاری سر کار کیرم تو کون گشادت

2 ❤️

772930
2019-06-11 21:07:48 +0430 +0430

بچه کونی وقت مردم را با این کستانت تلف میکنی بعد هم میگی فحش میدن،این دفعه را فحش بهت نمیدم بشرط اینکه دیگه ننویسی!!

1 ❤️

772932
2019-06-11 21:09:17 +0430 +0430

چه جوری اجباری با هم رفیق شدین؟؟!!

1 ❤️

772946
2019-06-11 21:30:48 +0430 +0430

به جای اینکارا بشین مشقات رو بنویس بچه
سواد که نداری وگرنه اینقدر کس تف نمیدادی با غلط املایی
اینجا مال +۱۸ هست
داستان واقعی به نظر میرسه چون چندین بار اقدام کردی اما موفق نشدی تا بالاخره اوردی خونه بهش شربت دادی و همون شربت باعث شد دستت رو تا ارنج بکنی تو کونش
سیکتیر کن برو جیش گوز لالا

4 ❤️

772964
2019-06-11 22:11:35 +0430 +0430

بچه الاغ جقی لازم نیست هر دو خط یه باز قسم بخوری که واقعیه داستانت ، مشخصه که بردن خفتت کرون و تجربه بدی برات شده
فقط خاک بر سرتون کنن که مث حیوان میرین تو مستراح کون هم رو میخورین جایی که مردم میرینن تو برو عنشون رو بو بکش . انتر

5 ❤️

772999
2019-06-12 03:47:36 +0430 +0430

نه به نویسندگان خردسال
دیسکلایک

2 ❤️

773012
2019-06-12 05:15:30 +0430 +0430

مشخصه به معلم املا زیاد کون دادی تا الکی نمره بگیری!

0 ❤️

773025
2019-06-12 07:00:11 +0430 +0430

لعنت و تنفر بر هر چی کونی یا گیه
تولد شماها یک اشتباه بزرگ بود.

2 ❤️

773037
2019-06-12 07:45:26 +0430 +0430

مسیحی جان:
دوباره موافقت خودمو اعلام میکنم.
اونها چندش آورند،انگل سگند.

1 ❤️

773045
2019-06-12 09:06:19 +0430 +0430

چرا دروغ میگی
ماحرای خودت بوده…
خودت اینجوری دادی

0 ❤️

773059
2019-06-12 10:58:46 +0430 +0430

کیرمو بخوری

0 ❤️

773067
2019-06-12 12:02:19 +0430 +0430

سلام مسیحی و آپو
منم در این مورد همنظرم باهاتون
اینها(کونها،گیها،بیغیرتها)را باید در طویله خوکها قرنطینه کرد تا مثل الاغ مریض جان دهند.

1 ❤️

773070
2019-06-12 12:20:20 +0430 +0430

اخه کونی خونه شما بوده بعد به اون گفتی بره روغن بیاره؟

ولی مرسی که روح شربت رو زنده کردی
چندوقتی بود شربت کمرنگ شده بود تو داستانا

1 ❤️

773102
2019-06-12 18:44:50 +0430 +0430

شربت
Lol
تنگ بود یه ذره توش نگه داشتم… خخخخ
همشون مثه همه، تا همونجاش بیشتر نشد بخونم

0 ❤️

773232
2019-06-13 02:59:52 +0430 +0430

:|

0 ❤️

773270
2019-06-13 07:00:45 +0430 +0430

تا شربت خوندم و دیگه دیدم ریدی

0 ❤️

773271
2019-06-13 07:11:16 +0430 +0430

میدونی چیه [سام]،
تو خیلی خوبی ،
با آنکه کیلومترها ازت دورم ولی احساس محبت و نزدیکی را بهت یجورایی احساس میکنم،
ولی ای کاش گرایشت متعارف بود.
بخدا سام ،
اینها همش حرفه آزارم به مورچه هم نمیرسه و حتی نمیتونم مرغی را ذبح کنم میدم به همسایه ها انجام بدند.
ولی از همجنس بازی حالم به هم میخوره ،چندشم میشه دست خودم نیست.

0 ❤️

773518
2019-06-14 04:57:56 +0430 +0430

تا شربت خوندم

0 ❤️

773522
2019-06-14 05:09:45 +0430 +0430
NA

کیرم تو داستانت کونی حیفه که بره تو دهنت

0 ❤️