گی زوری

1400/05/19

سلام اولین داستانمه داخل سایت شهوانی میخوام بگم
از خودم تعریف کنم لاغرم و تقریبا۱۷۵ قدمه
۱۸ سالمه و سبزه
فیسمم مثل همه همسنام پسرونه‌س و به قول معروف بیبی فیس

اسم طرفین گفته نمیشه!

و داستان مال ۱۶سالگیمه

داستان از این قراره که ما یه دوستی داشتیم بات بود و خبر نداشتم که کم کم همه بحثشو میکردن و منم فهمیدم (من پوزم آزاده) منم گفتم شانسمو امتحان کنم همینجوری باهاش سر بحث رو باز کردم و حرف میزدیم و منم با شوخی حرفامو میگفتم . اونم گفت بیا دوطرفه حال میده و این حرفا منم قبول کردم ، قرار فردا گذاشتیم فرداش که من پارک بودم گفت بیا دودل بودم بدجور نرفتم و گفت کجایی با اسنپ بیام دنبالت گفتم بیرونم و نمیام و اینا و خیلی اصرار کرد من دل شوره داشتم ، گفت هی کارت دارم ببینمت گفتم فلان پارکم دیدم با یه تیبا اومد یه مرد توش بود . حرف زدیم و گفتم نمیام منتظر فامیلمونم اونم بیخیال شد رفت .

یه ربع داشتم فکر میکردم دیدم دوباره پیام داد یه سر اصرار میکرد منم همینجوری پیاده میرفتم و دور میزدم نزدیک خونشون بودم بین خونه ما و خونه اونا یه پارک هست که فاصله تا خونشون تقریبا ۵۰۰ متره . منم رفتم چیزی اون دوروبر ندیدم زنگ زدم اومد دیدم از اونطرف کوچه اومد . حرف زدیم و نمیدونم چطور شد که رفتیم خونشون رفتیم داخل و شروع کردیم بغل کردن و شلوارشو کشید پایین منم یکم شکمشو مالوندم و دیدم بالشت آورد و گذاشت زمین و خوابید رو بالشت جوری که کیرش رو بالشت بود . منم شورتشو کشیدم پایین خیلی هات بود خیلی . لپای کونشو زدم کنار هرچی تف میزدم و هرچی انگشت میکردم تو نمیرفتنا امیدشدم گفتم لاپایی برم که دوباره فشار دادم یه کوچولو سرشرفت داخل و دیدم صدای در اومد هردوتامون پریدیم اون رفت طبقه پایین یکم صدای پچ پچ میومد و صدای قفل در اومد هرچی دنبال قایم شدن گشتم نشد و نشد دیدم اومد تو منم بدون هیچ عکس العملی رفتم بیرون پشت سرم اومد رو پله ها وایساد روبه روم هیچی نمیگفت نفس منم بالا نمیومد گفت برو تو اتاق منم میگفتم نمیرم و این حرفا و دیدم گردنمو گرفت و بزور بردم توی اتاق ترسیده بودم بدجور . دستمو گرفت گذاشت روی کمد و شلوارمو کشید پایین خیلی قسم میدادم و حرف میزدم که نکن و این حرفا گوشش بده کار نبود . هلش دادم در رفتم دوباره رو پله ها گرفتم و بردم توی اتاق با لگد خوابوندم با زانو نشست روی سرم و شلوارمو تا آخر کشید پایین وحشتناک ترسیده بودم . دیدم یه چیزی تو جیبش دراورد نمیدونم چی بود زد به کیرش که چرب شه یه انگشت کرد داخلم و سر کیرشو گذاشت دم سوراخم فک کنم میخواست بزاره تو سیمان اینقدر فشار میداد سرش رفت تو دنیا رو سرم خراب شد داشت پاره میشد اتیش میگرفت فقط سرشو فکر کنم چرب کرده بود بقیشو چرب نکرده بود شانه هامو گرفت جوری فشار میداد داشتم میمردم هیچی نفهمیدم فقط میدونستم درد کل بدنمو گرفته انگار دارن با چاقو پارم میکنن تقریبا ده دقیقه میشد تلمبه میزد کمکم جا باز کرده بودم ولی محکم تر میبرد بیشتر درد میکرد دیدم گفت آبم داره میاد خواست بریزه تو که شل شده بود خودمو کشیدم بغل ریختش رو فرش لباساشو پوشید و رفت منم شلوارمو پام کردم و پشت سرش رفتم گفت برو منم همینو گفت دویدم دیدم دوباره صدای قفل در اومد من رفتم بیرون فک کنم اون دوستمم قصد داشت بکنه تا خونه میدویدم . رفتم خونه کسی خونه نبود رفتم حموم آبو باز کردم و خودمشو شستم احساس پارگی بدی داشتم دیدم همش داره از سوراخم خون میاد دست زدم انگشت کردم تو دیدم انگشتم همش رفت تو بدجوری گشاد شده بودم خونش بند اومد اومدم بیرون خودمو خشک کردم و سریع رفتم رو تخت خوابیدم . روز بعدش بیدار شدم رفتم دستشویی . دستشویی کردم دیدم دوباره احساس پارگی بدی دارم دوباره خون اومد یه چند روزی اینجوری بود که خوب شدم اون مرد رو بعد این اتفاق ندیدم حرومزاده دوستمم خونشون رفت از اونجا وند ماه بعدش .

اگه بد نوشتم یا غلطی بود معذرت خواهی میکنم اولین داستانمه
خوشتون اومد تا دوباره بنویسم چنتای دیگه هم دارم که با کیس خودم سکس داشتم .

نوشته: Ary


👍 4
👎 16
35201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

825255
2021-08-10 01:10:26 +0430 +0430

وقتی داستان می نویسی ی دور قبلش بخون بعد بفرست که خواننده سر درد نگیره از نوشتن ات

4 ❤️

825256
2021-08-10 01:11:22 +0430 +0430

بابت تجربه ی بدت متاسفم
ولی من اصلا نفهمیدم کجای نوشتت یه مرد وارد داستان شد و تا آخرش فک میکردم خود دوستت بهت تجاوز کرده.
بد نوشتی خیلی بد
بابت تجربه ی خودمم که خوندن این داستان بود متاسفم
کلا متاسفم
امشب فحش نمیدم، خوشحال باش

1 ❤️

825305
2021-08-10 04:35:47 +0430 +0430

تو رو خدا ننویس دیگه

0 ❤️

825364
2021-08-10 13:38:25 +0430 +0430

چه جوریه که هر کی میکنه یا میده بلافاصله یکشون اسباب کشی میکنه ؟
خیلی بد تعریف کردی تکلیفت با خودت روشن نیست میخواهی بدی ؟؟ نمیخواهی بدی ؟؟ دیگه این همه ناز نداره

0 ❤️

825502
2021-08-11 03:58:59 +0430 +0430

لطفا لطفا خواهشا دیگه ننویس. مرسی اه شتتتتتتت 🤮

0 ❤️

825691
2021-08-12 02:49:06 +0430 +0430

میتونست قشنگ باشه، بد نوشتی. آخر داستان مشخص شد بطور واضح که کی تو رو کرده، ی بار میخوندی حداقل داستانت رو. ولی باز با این وجود بهت لایک دادم، موفق باشی

0 ❤️