گی منو دوستم تو اردوگاه

1398/03/04


امینم الان شونزده سالمه میخوام ماجرا شیطونی خودم با دوستم که چند سال پیش کردیم بگم
… اون موقع 14سالم بود یه پسر خوشگل و داغ چون تو دوران بلوغ بودم و جق هم نمیزدم خیلی داغ بودم اون موقع مسجد زیاد میرفتم یه دوستی هم داشتم اسمش علی بود یه سال از من کوچیک تر بود اما هیکلش از من یزرگ تر بود باهم خیلی صمیمی شده بودیم تو مسجد یه کوچه با هم فاصله داشتیم یه روز رفتیم مسجد قرار شد با پایگاه بسیج بریم اردو همه هم سن های من بودن همه هم دوست بودیم خلاصه رفتیم اردوگاه کمالوند همون اول رسیدیم رفتیم فوتبال این کس شعرا دیگه کم کم شب شد چون اردو دو روزه بود شب اونجا میموندیم داشتیم اب بازی میکردیم تا شام اماده شه چون خیلی بزرگ بود اردو گاه و کسی هم نبود جز پایگاه ما راحت میگشتیم اومدیم این ور یکم علی اومد گفت میخواد بره به شاش ولی میترسه
یکیمون بیاد باهاش منم گفتم بریم یه گشتی هم بزنیم بقیه رفتن ما رفتیم یه جای خلوت پشت یکی از خونه ها دقیق یادم نی ولی هیچکس نبود اونجا نمیدونم چی شد حرف سکسی زدیم دقیق یادم نیست گفت بیا اون کار بکنیم شلوارمو در اوردم گفتم بخور گفت تو میخوری بعدش گفتم اره خلاصه اون موقع کیرم کوچیک بود نسب به الان چند مک زد داغ شدم گفت بهم بخور تو مال منو گفتم نمیخورم گفتم حالا برگرد شلوارش کامل در اورد بلد نبودم بکنم تف بزنم اینا هرچی زور میزدم تاریکم بود میگفتم رفت تو میگفت نه منم هر کاری کردم نرفت اخرشم با انگشت کردم تو سوراخش داغ بود خلاصه اون بهم گفت تو برگرد منم برگشتم فکر نمیکردم بکنه خودمم اون موقع داغ کیرش گزاشت گفت بکنش تو منم گزاشتم رو سوراخ نمیدونم چی شد یه دفعه هولش داد رفت توش نصفش چون عرق کرده بودن درد داشت یه دفعه میخواست تلمه بزنه نزاشتم سریع اوردمش بیرون چون هیکلش بزرگ تر بود بلندم کرد بود که همینجوری بکنه گفتم نه گفت چرا گفتم نمیشه گفت باشه کلا بیخیال شد شلوار پوشیدیم بعد اومدیم وقتی اومدیم همه نگامون میکردن که کجا بودید اینا ما هم یه دستان کسشعر سر هم کردیم چون همه بچه بودیم باور کردن بخیال شدن اون شب تا صبح بیدار بودیم تو تخت بچه ها علی میمالید به شوخی ولی من تا صبح حتی نگاشم نمیکردم الان که به این خاطره فکر میکنم میگم یاد قدیما به خیر از اون موقع تا حالا اصلا از این کارا نکردم و دیگه هیچ حسی نسبت به پسر ندارم و خوشمم از این کار نمیاد

نوشته: امین


👍 3
👎 31
28213 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

769349
2019-05-25 21:03:44 +0430 +0430

خخخخخخ کصشره

4 ❤️

769352
2019-05-25 21:06:51 +0430 +0430

۱۴ سالت بود داغ بودی؟ مشتی زیرشو بکش پایین اینجوری پیش بری ۲۲ ،۲۳ ته میگیری جزغاله میشیا :-D


769391
2019-05-26 00:28:34 +0430 +0430

قصه بره ناقلا رو میخوندم از این قشنگ تر بود این چی بود آخه

0 ❤️

769446
2019-05-26 09:01:12 +0430 +0430

امین بیا صحبت کنیم لطفا

1 ❤️

769448
2019-05-26 09:18:26 +0430 +0430

نه به نویسندگان خردسال و فقط دیسکلایک

1 ❤️

769454
2019-05-26 10:08:18 +0430 +0430

منم الان داغم و بهت ميگم برو بمير جقي

0 ❤️

769463
2019-05-26 11:09:42 +0430 +0430

کل داستانش رو توی یه جمله لو میده “ما هم یه داستان کسشر سر هم کردیم” (dash)

0 ❤️

769465
2019-05-26 11:12:36 +0430 +0430

الان که نوبت به من رسیده. دیگه حسی نداری…خخ

0 ❤️

769503
2019-05-26 14:31:52 +0430 +0430

اسم بسیج رو میشنفم عنم میاد.
مرگ و لعنت بر هر چه بسیجی و بسیجه!~
مملکت ایرانو حتی عراقو به لجن و گند کشیدید.
در عراق اسمشو گذاشتن
حشد وحشی ،تف بر مرامتون تنها چیزی که ندارین شرافته بخدا ماتو عراق هم از دستشون زله شدیم.

0 ❤️

769505
2019-05-26 14:37:43 +0430 +0430

نظر شما چیه؟اهوازی نبود بیا دوطرفه

0 ❤️

769532
2019-05-26 18:50:57 +0430 +0430

من تا حالا داستان کسشعر زیاد خوندم توی شهوانی ولی تو دیگه روی هرچی داستان نویس جقی و کص کشه سفید کردی…آخه کونی پلشت انتطار داری این مزخرفاتو باور کنیم؟داستانت که واقعی نیست…پردازشم که نشده درست و حسابی‌.سکس بدون کاندومم که هست…زیر ۱۸ سالم که هست…غلط املاییم که داری …ینی به معنای واقعی کلمه کیرم دهنت…

1 ❤️

769650
2019-05-27 17:49:06 +0430 +0430

گفتی یاد قدیما بخیر؟
جلقوز به گفته خودت 16 سالته و این قضیه مال دوسال پیشه
یاد قدیما بخیر؟
نه جدی یاد قدیما بخیر؟
کونی
جنده
بیسواد
کس میخ
کس مشنگ
کسخل
یاد قدیما بخیر؟
بیشعور ساندیس فاسد خوردی حتما

0 ❤️

769695
2019-05-27 21:07:54 +0430 +0430

ميميري كس نكي تتلو رو گوش كن

1 ❤️

770044
2019-05-29 11:48:25 +0430 +0430
NA

مرسی از دوستانی که نظر دادن چه خوب چه بد ولی داستان واقعی بود و اونایی که شعر گفتن کو.ن لقشون

0 ❤️