گی من علی تو رختکن

1400/05/06

سلام من دانیالم ۱۷سالمه و خاطره ماندگار وعجیبی که همین چند ماه پیش داشتمو میخام براتون تعریف کنم (اینم بگم تا حالا داستان ننوشتم و اگه ایرادی تو نوشتم هست ببخشید)
از خودم بگم یه پسر ۱۷ ساله قد ۱۷۶ وزن ۷۴ کیلو قیافمم بدنیست بدنم سفیده و چشای مشکی که کلی دوستام از چشام تعریف میکنن و میگن خیلی خوشگله
خلاصه بریم سر اصل متلب اینم بگم که گی باز نیستم ولی گی رو هم خیلی دوست دارم
من توپ جمع کن تیم شهرمون که نمی خوام اسمشو ببرم نه تیم نه شهرمون رو بودم هروقت تیم بازی یا تمرین داشت منو یکی دوتا از دوستام و دوسه تا پسر دیگه واسه توپ جمع کنی میرفتیم و خلاصه کلی حال میکردیم و طرفدار تیم شهرمون هم بودیم اینم بگم که تیم ما تو لیگ های پایین بازی میکنه .
یکی از همین روزا به ما خبر دادن که تیم بازی داره و فردا بریم ورزشگاه فرداش که شد رفتیم و باز هم بازی زیاد مهمی نبود تماشاگر هم به خاطر کرونا نداشت وسطای نیمه اول بود که توپ جمع کنا زیاد بودن و منم پشت تابلو های تبلیغاتی نشسه بودم تا اگه توپی اومد بندازمش اونور
بازیکنای ذخیره تیم ما هم همونجا در حال تمرین کردن بودن یه گلر سوم تیم تازه خریده بود که یه پسر تقریبا ۱۹ ساله اما هیکلی بلند و سفید و خوشگل خیلی خوشگل بود قیافش مثل خارجی ها بود منم پا های بازیکنای سفیدو که ببینم حشری میشم مخصوصا اون که دیگه خیلی خوشگل بود خلاصه اونا داشتن تمرینشون رو میکردن البته اون دروازه بانه که اسمش علی بود تمرین نمیکرد و بیشتر بچه ها رو مسخره میکرد و کلی باهاشون شوخی میکرد
منم دیگه مشغول نگاه کردن به بازی بودم حواسم به بازیکنای ذخیره نبودکه یهویی صدایی شنیدم
یهو متوجه علی شدم دیدم رو پیست دوومیدانی پشت تابلو های تبلیغاتی افتاده و آه میکشه بچه های ذخیره هم چون فکر میکردن داره شوخی میکنه بهش محل نذاشتن بهش میخندیدن اونا اون طرف زمین بودن علی هم رو زمین افتاده بود دیدم داره به من دست تکون میده میگه بیا بلندم کن منم سریع رفتم پیشش دیدم راست میگه رو پیست آب افتاده بود سر بود اون پاش از زیر در رفته بود با کون خرده بود زمین
دستشو دراز کرد دستشو گرفتم و بلندش کردم دیدم نمیتونه خوب راه بره اونم ازین بچه سوسولا بود گفت کمکم کن تا بریم پیش نیمکت دستمو زدم زیر بغلش رفتیم پیش نیمکت نیمکت چی از بس که محو بازی و دعوا با نیمکت حریف بودن اصلا حواسشون به ما نبود یهو یکی از مربیا ما رو دید اومد گفت چی شده علی گفت هیچی خوردم زمین مربی گفت برم به پزشک بگم که علی گفت نه چیز مهمی نیست استراحت کنم خوب میشم که مربی هم گفت برو رخت کن و استراحت کن
خواست بره که به من گفت بی زحمت تا رخت کن کمکم کن منم از خدا خواسته سریع گفتم باشه و دست زدم زیر بغلش که بریم آخه تا حالا تو رختکن نرفته بودم دوست داشتم برم
رفتیم خاستیم وارد رختکن شیم که گفت نه اینجا نه بریم اونطرف گفت اونجا الآن بازیکنا میان قشقلق به پا میکنن رفتیم تو یه اتاق که اتاق استراحت بود و درو باز کردیم نشوندمش سر تخت که یهو پاهای سفید و بدن خوشگلشو دیدم وای معرکه بودشرت پاش بود اما جوراب ورزشی پاش نبود و یه جوراب ساق کوتاه پاش و کلی کیف میکردم که بهش گفتم گفتم اگه دکتر نیاز داری تا خبر کنم که گفت نه فقط یکم کمرم گرفته که خوب میشه خواستم برم که یهو گفت باید بری وایسی لب خط که گفتم نه بچه ها اونجان من بیرون میشینم گفت اگه کار نداری اگه میشه یکم کمر منو فشار بده منم از خدا خواسته گفتم باشه چجوری گفت رو به پشت دراز میکشم با دستت کمرمو فشار بده منم شروع کردم کم کم فشار دادن تو همین حالت به کون و پاهاش نگاه میکردم و دستمو تا روی کونش میبردم و کیرم یکم راست شده بود طوری که کیرمو میدید دیدم اونم داره به کیرم نگاه میکنه نمیدونم چطور شد یه نیش خنده ای زد
یکم بعد گفت اینجوری خوب نمیشه لطفا بیا بالای تخت که خوب به کمرم فشار بیاد رفتم گفت بشین رو کمرم وای کونمو گذاشتم رو کونشو کمرشو شروع کردم مالوندن دستمو بردم تا پیش گردنش و شروع کردم پایین آوردن دیگه کیرم سیخ شده بود که یهو گفت آها پایین تر منم یکم نشستم پایین تر طوری که کونم رو روناش بود دستام رو کون کمرش سفیدی کیرمو قطعا تا حالا احساس کرده بود وای باورم نمشد نشستم رو کون همون پسر خوشگل دروازه بان که خیلی ازش خوشم میومد دیگه نفس حبس شده بود نمیدونستم چیکار دارم میکنم حشرم تا آخر زده بود بالا یهو متوجه شدم دیدم از زیر داره نیش خند میزنه که یهو سرشو برگردوند طرف منو زبونشو در آورد دور لبش چرخوند مثل جنده ها و گفت حالا تو همون حالت گردنمو فشار بده میدونست که اگه تو اون حالت بخوام گردنشو فشار بدم باید تقریبا روش دراز شم منم این کارو کردم که باور نکردنی ترین لحضه عمرم بود دیگه داشتم منفجر میشدم همش طوری وایساده بودم که دقیق کیرم وسط کونش بود و دراز کشیده بودم که یهو شهوت جلو چشمو گرفت و شروع کردم آروم پایین و بال کردن و فشار میدادم وای چه لذتی داشت که یهو دیدم کون علی هم داره تکون میخوره وای باورم نمیشد نکنه اون میخواد من بکنمش کونشو داشت بالا و پایین میکرد
یهو سرشو برگردوند و گفت بکن بکن همینو که گفت شکم به یقین تبدیل شد سریع تو همون حالت یه بوس از صورت و گردنش کردم
شروع کردم ادامه تلمبه زدن دیگه داشتم دیونه میشدم که یهو دستشو به نشونه بلند شدن تکون داد بلند شدم با اینکه سخت بود از اون کون جا شی گفتم فدات بشم هرچی تو بگی
بعد یه نگاه سکسی بهم کرد و گفت خیلی دوست دارم میخوام منو بکنی معلوم بود خیلی حشری شده که منم گفتم منم خیلی دست دارم عشقم و یه لب از همدیگه گرفتیم و شروع کرد تیشرتشو درآوردن منم تیشرتمو درآوردم خواست شرتشو دراره گفتم وایسا جلو رفتم و آروم شرتشو کشیدم پایین چشم به این رونای سفید و کون خوشگلش که افتاد شهوتم چند برابر شد اونم شروع کرد شرت منو درآوردن وای چه حسی بود هردومون یه شرت هفتی زیر شرت ورزشی پامون بود که شرتا رو که درآوردیم چشش علی که به کیر من خورد عین جنده ها سریع کیرمو گرفت عاشقش شده بود اینم بگم که کیر من خیلی سفید و خوشگله کلا صاف قشنگه شروع کرد کیرمو خوردن از صورت خوشگل علی که براتون نگم که اون لحضه که داشت کیرمو میخورد هرکی اونجا بود آبش میومد انقدر خوشگل بود منم هی قربون صدقش میرفتمو جمله های سکسی میگفتم قشنگ معلوم بود اینکارست عین تو فیلما ساک میزدکه دیگه گفتم کافیه
نوبت شرت اون شد که شرتشو درآوردم دیدم کیرشو که دیدم باورم نمیشد خیلی کوچیک بود نصف کیر منم نبود گفتم دراز شه و شروع کردم خوردن کیرش خیلی سفید و خوشگل بود انگار یه دختر کیر داشته باشه بخوریش که یهو گفت خوبه کونمو بخور وای کون خوشگلشو که دیدم دیگه چشام چیزی رو نمیدید بدون حتی یه زره مو سفید و گنده خوش فرم آب دهنمو ریختم رو کونشو سر کردم توش وای چه حای زبون انداختم دور سوراخشو یواش یواش بازش کرم خیلی داشت حال میکرد انگار از پشت ارضا میشد منم هی بهش میگفتم کونی دیگه مال خودمی از جلو میکنمت و این
حرفا حشری ترش میکردم که یهو انگشتمو کردم تو خیلی جادار تر از اونی بود که فکر میکردم واسه همین دوتا انگشتمو با هم فرو کردم تو کم کم آه علی درومد کیف میکرد
آب دهنمو انداختم رو کیرم آروم گذاشتمش در کونش و دیدم علی زبون شو درآورده و میگه بکن تو فشار دادم و یهو رفت تو علی یه اومممم کشید و گفت آخیش معلوم بود کونش جا داره و اذیت نمیشه و منم شهوتم زده بود به سیم آخر و شروع کردم تلمبه زدن با دست چپم هی میزدم به کون سفید علی و جاش میموند وای چه حالی داشت فوق العاده بود علی هم که از من بیشتر حشری شده بود میگفت بکن جررم بده بیشتر بیشتر منم دیونه شده بودم و به علی میگفتم کونی کونیه خودمی و چند بارنمیدونم چی شد گفتم مامانتم میگام و خواهرتم میکنم که گفتم شاید علی ناراحت بشه دیدم نه گفت آره بکن ازت میخوام جررم بدی هردومون به نهایت شهوت رسیده بودیم
دستمو میکشیدم به سینه های علی و بدن سفید علی و همزمان تلمبه هامو تند تر میکردم که دیدم یواش یواش داره آبم میاد علی هم تقریبا بی حال شده بود
بهش گفتم که با صدایی لرزون گفت آبتو تا ته بریزش تو کونم یکی دوتا تلمبه آروم زدم و آبم اومد که تا ته ریختمش تو کون علی وای چقدر آبم زیاد بوداز کون علی داشت سر ریز میکرد دیگه نا نداشتم همونجوری افتادم رو علی اونم دراز کشید بعد ۱ دقیقه بلند شدم دیدم که علی رو به بر عکس شد دیدم کیرش هنوز سیخه واسه اینکه اونم ارضا بشه گفتم بخواب عشقم انگشتمو کردم تو کونش و کیرش و کردم تو دهن یکی دو بار خوردمش که یهو آبش اومدنگاهم تو صورت خوشگل علی بود باژم زبنشو درآورده بود انقدر محو صورت علی شدم که وقتی آبش هم اومد نتونستم خودمو ببرم اونطرف و آبش که ریخت رو صورتمو با نگاه به صورت علی میخوردم خیلی ِلذت بخش رمانتیک بودکه یهو تو همون حالت کنار علی دراز کشیدمو تا چند دقیقه لبمونو گذاشته بودیم تو لب همدیگه و تکون نمیخوردیم که یهو علی بیخ گوشم گفت مرسی منم گفتم مرسی از تو عزیزم.

بعد از اون دیگه بلند شدیم و لباسامون پوشیدیم رفتیم بعدش شماره همدیگه رو گرفتیم و بعدش چند تا ملاقات عجیب و غریب و غافلگیر کننده داشتیم که اگه خوشتون اومد حتما اونا رو هم مینوسیم.

مرسی از این که این داستان رو مطالعه کردید.

نوشته: دانیال


👍 25
👎 9
24001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

822863
2021-07-28 00:52:07 +0430 +0430

به تیم ۱۱ نفره با ۸ تا ذخیره و داور و مربی، مجموعا به ۲۱ نفر کون دادی
میای اینجا از کردن بچه خوگشل تیم مینویسی؟
دیوثی تا کجا؟

2 ❤️

822867
2021-07-28 01:09:06 +0430 +0430

یه زمانی دفاع چپ تیم شهرمون بودم، یه بچه محل داشتیم مربی بازیش نمی داد
هرکاری می کرد که تو تیم باشه ولی نمی شد
بالخره راه چاره رو پیدا کرد و شد مسئول کلمن آب!
فوتبالیست نشد ولی کلمن کش خوبی شد
اسمشم تا ابد شد بهمن کلمن کش!😀

5 ❤️

822873
2021-07-28 01:38:19 +0430 +0430

منم زمانی دارم جق میزنم فانتزی های عجبیی میاد تو ذهنم. حداقل از این اوسکلا بهتر مینویسم باید دست ب قلم بشم

2 ❤️

822955
2021-07-28 11:30:03 +0430 +0430

تا بریم سر اصل متلب خوندم

1 ❤️

822988
2021-07-28 15:04:31 +0430 +0430

ملاقات عجیب و غریب رو بنویس

0 ❤️

823019
2021-07-29 00:21:05 +0430 +0430

معلوم بود فانتزیتو نوشتی ولی بد نبود بیشتر شبیه فکرایی بود که ادم حین جق زدن میکنه🤣😂

0 ❤️

823102
2021-07-29 13:47:57 +0430 +0430

تو تعریف کن کارت نباشه😅😅

0 ❤️