یه روز کاری خوب

1400/11/10

سلام دوستان اسم من رضاست و میخام یه خاطره که مربوط به چند سال پیش میشه رو براتون بازگو کنم خودم از لحاظ ظاهری قدبلند و روفرم و کلا خوبم 4 سال پیش تو کارخونه کارمیکردم یه روز صبح خواب موندم و به سرویس نرسیدم برا همون با عجله ماشینو از پارکینگ دراوردم و راه افتادم ساعتای 7 صبح بود تقریبا به نصفه های راه که رسیدم دیدم یه خانم چادری تقریبا 26 ساله کنار جاده وایساده نگه داشتم و سوارش کردم وقتی نشست تو ماشین تازه متوجه آرایش و موهای پریشون شدش شدم با خودم گفتم یه سنگی میزنم یا میگیره یا نمیگیره سر صحبت و باز کردم دیدم طرف هم پایه هست اسمش مهناز بود و از شوهرش جدا شده بود اینم بگم که دختر شهرستانی بود و کلا 1سال زندگی کرده بود بعد جدا شده بود سرتون رو بدرد نیارم از صحبتها متوجه شدم اونم کارگر کارخونس و زندگیشو اینمور میگذرونه رسوندمشو وشماره بهش دادم و بعد هم دست دادیم یه بوسه پشت دست زدم و خداحفظی کردیم گفتم رفت دیگه زنگ نمیزنه فرداش زنگ زد و کلی باهم صحبت کردیم اخرهمون هفته هم باهم قرار گذاشتیم از اونجایی که جایی میترسیدم پیشنهاد خونه بهش بدم رم کنه و بهش بر بخوره گفتم بریم بیرون شهر حرف و شوخی های سکسی رو شروع کردم خوشش اومد گفتم اگه دستم به ممه هات برسه من میدونم و تو یهو گفت اگه دستت رسید هرکار خواستی بکن یه لحظه يکه خوردم فکر نمیکردم اینجوری بگه بمب شهوت شدم تو بر بیابان زدم کنار سینهاشو گرفتم دیدم هیچی نگفت ادامه دادم به لب و مالیدن سینه های کوچولوش ریزه میزه بود همون تور ادامه دادمو سینه هاشو با رضایتش دراوردم و تا تونستم خوردم و رفتم سراغ دکمه شلوار لی باز کنم اینقدر تنگ بود بزور بازش کردم تازانو دادمش پایین مهناز کسش خیس خیس بود تا کسشو دیدم همونجا کیرمو دراوردم رفتم رو صندلی سمت شاگردم همونطور که نشته بود کمی صندلی رو دادم عقب و بی معطلی سرش و کردن تو کسش مگه جا میشد تنگ بود لعنتی بالاخره تو اون وضعیت و جای تنگ و با استرس که کسی یهو نیاد رو سرمون یه ده دقیقه ای کردمش. و شلوارشو کشید بالا و لباساشو درست کرد همون مسیر رو ادامه دادم و رسیدم کنار کوه ها ماشین و خاموش کردم و دست به دست به سمت کوه یکم سنگی بود نمیتونست بیاد بالا ازاونجا که ریزه میزه بود راحت بغلش کردمو بردمش رو کوه بالای کوه بین دوتا کوه یه جای دنج پیدا کردم و دوباره چسبیدم بهش یه خورده برام خورد وکاملا لختش کردم تازه فهمیدم عجب بدن نازی داره عجب کون قشنگی داشت حالت داگی استایل وحالت خوابیده به پشت حسابی کردمش پوست سفید و چشای آبی رنگش زیر نور خورشید می‌درخشید خیلی به هردومون خوش گذشت و یه نیم ساعت بعدش رسوندمش درخونشو حسابی لب و لب بازی کردیم یه هفته بعدش هم رفتم خونه اجاره ایش با کلی استرس قبلش هم یه قرص خوردم افتادم به جونش 40 دقیقه دیوانه وار کردمش که دیگه خودش خسته شد و گفت بسه و ابمو ریختم رو کون خوشگل و گردش خیلی برام جالب بود با این اندام ریز همچین کون درشت و خوشگلی داره اصلا روز عجیبی بود خیلی سکس جالبی بود هر موقع یادش میافتم شق میکنم بعدا که باهاش تلفنی صحبت کردم گفت تو این 3 تا رابطه ای که داشتیم اون سکس که توی کوه بود خیلی بهم چسبیده و خاطره شده و ازم بخاَر اون روز تشکر کرد. بعدش دیگه همو ندیدم.

نوشته: غصنفر68


👍 2
👎 14
32301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

856343
2022-01-30 01:11:42 +0330 +0330

ریدی غضنفر

0 ❤️

856344
2022-01-30 01:13:31 +0330 +0330

عالی بود نوش جونت

0 ❤️

856345
2022-01-30 01:18:43 +0330 +0330

عمو معلمت گفته با کوه جمله بساز و هرچی بیشتر توش کلمه کوه باشه بهت نمره بیشتری میدم؟(روی کوه بالای کوه بین دو تا کوه) ریدم تو جمله بندیت.

1 ❤️

856352
2022-01-30 01:32:36 +0330 +0330

از شانست که همکار بودین😉😉
بین دوتا کوه که میشه دره سنگم بوده هم خوابیده هم ایستاده آخه لامصب مگه مهرناز هندی که رو سنگ و کلاخ دراز می‌کشی حالم میکنی🤣🤣🤣

0 ❤️

856391
2022-01-30 05:29:32 +0330 +0330

غضنفر اين چه كوسى بود نوشتى مشتى 🤮

0 ❤️

856392
2022-01-30 05:55:07 +0330 +0330

یاد آهنگ
بیا بریم کوه
کدوم کوه
همون کوهی که کوس کوهی داره های بله
افتادم

0 ❤️

856402
2022-01-30 06:32:12 +0330 +0330

چرا صحنه سازی های نادرست و شخصیت پردازی ناقص ؟ چرا نوشتی ؟
چرا نگاه میکنی ؟ خب تابلو بود که چرت و پرت نوشتی ، مگه عروسک دستت گرفتی رفتی کوه اونم با خودت بردی گذاشتی بین دو تا کوه در لانه سیمرغ تا تهمتن بیاد … عزیزم این خانم ده کیلو بوده که بغل کردی رفتی بالای کوه ؟ تو یا کوه نرفتی نمیدونی چطوری هست یا اینکه کوهی که رفتی روی جزیره داخل سالن بین آشپزخانه و سالن بوده

0 ❤️

856446
2022-01-30 16:17:39 +0330 +0330

واقعا یکی از بدترین داستانهایی بود ک خوندم

0 ❤️

856502
2022-01-31 01:46:25 +0330 +0330

ملت جنده شدن میان ۲دفعه میدن میرن چرا ب پست ما نمیخوره اینجوری

0 ❤️

856622
2022-01-31 17:44:05 +0330 +0330

بی شک یه چوپون بدبختی🤣🤣🤣

0 ❤️

856664
2022-01-31 23:16:26 +0330 +0330

تقریباً ؟؟؟ بیست و شیش ساله؟؟؟؟
تقریبا 26 سال و 7 ماه یازده روزه؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها