یک روز داغ

1390/05/24

تابستان بود هوا بسیار گرم . ساعت 10 صبح من توی خونه زیر سایه درخت نشسته بودم که تلفن زنگ زد . سریع دویدم تو خونه و گوشی رو برداشتم دختر عمم پری بود . پری حدود یکسال میشد که طلاق گرفته بود . گفت رادیوم خرابه بیا یه نگاه بهش کن ببینم میتونی درستش کنی ؟ منم از خدا م بود . چند سالی میشد که من بالغ شده بودم و خیلی نسبتش بهش علاقه داشتم . رفتم
رادیوی قدیمیش رو که به قول خودش مونسش بوذ بهم داد و گفت میخوام یه گوشی بهش وصل کنم که وقتی گوش میدم مزاحم کسی نشم . براش یه فیش خریده بود . نشستم روبروش و بازش کردم اونم مشغول خیاطی بود . بغل رادیو رو سوراخ کردم که فیش رو کار بذارم . حدود یک ربع گذشته بود گردنم خسته شد سرم رو بلند کردم تا خستگی بگیرم . که نگاهم به وسط پاهای پری افتاد که از زیر میز چزخ خیاطی بسمت من دراز شده بود . تا بالای زانوشو میشد دید . اب دهنم رو قورت دادم . نگاهی به پری کردم . اون خودشو به اون راه زده بود که یعنی متوجه نیست که من دارم پاهاشو نگاه میکنم . سرم رو پائین انداختم و دوباره مشغول شدم اما تما حواسم پیش پاهای پری بود . چند دقیقه نگذشت که پری تکونی خورد و پاهاشو بیشتر باز کرد . نیک نگاهی انداختم . شوراتشم پیدا شده بود . احساس شهوانی عجیبی بهم دست داده بود . دهنم خشک شده بود . کیرم راست شده بود . دیگه نمیتونستم چشم از پاهای سفیدش بردارم . روناش عین پنیر سفید بود و با چرخوندن دسگیره چرخ عین ژله تکون میخوردن . لبخنداروم شیطنت رو از رو لباش میخوندم . هر لحظه یه طور پاهاشو جابجا میکرد و منم هر لحظه حالم خرابتر میشد . یه دفه عمه جلو در ظاهر شد و گفت پری من دارم میرم بازار حواست به غذای سر اجاق باشه تا من بیام .
عمه رفت صدای بستن درب حیاط اومد . چند لحظه بعد پری گفت سعید ؟ منکه محو رونای خوشگلش بودم از جا پریدم . گفتم بله . پری گفت پاهام بی حس شده میری یه لیوان اب برام بیاری . بلند شدم رفتم از دریخچال یه بطری اب و یه لیوان برداشتم و اوردم . وقتی رسیدم بالای سرش از لای یقه تقریبا بازش سینه هاشو دیدم . دستام میلرزید . سعید میکردم طوری وایسم که کیرم که راست شده پیدا نباشه . لیوان رو بهش دادم . و اون متوجه شد که دستام میلرزه . و میدونست برا چی میلرزه . لیوان رو گرفت من براش اب ریختم . در حالیه اب میخورد . طوری خورد که از لای لباش اب توی یقش ریخت . اب لیز خورد و رفت لای سینه هاش . من اب رو تعقیب کردم صدای جیغ پری منو به خود اورد . ازسرما اب روی سینه هاش از جا پرید با دست یقش رو باز کرد و دست لای اونا کرد . نصف سین هاش بیورن افتاد . وای چقدر سفید بود . عین مرمر میدرخشید . پوستش بقدری صاف و تمیز بود که هوش از سرم برده بود . محو سینه هاش شده بودم . قلبم داشت بیرون میزد . احساس میکردم از صورتم اتیش میریزه . پری که کار خودشو کرده بود . گفت چقدر یخ بود . سینم یخ کرد . دست بزن ببین . دستم رو گرفت و اروم روی سینش گذاشت . تمام وجودم غرق لذت شد شهوت از سر روم میبارید . بی اختیار سینشو فشار دادم . صدای ناله پری بلند شد . گفت چیه لهش کردی . خواستم دستم رو بردارم که گفت دوستش داری ؟ با سر اشاره کردم اره . یقم رو گرفت و پائین کشید . لبمو بوسید . گفت سنه هامومیخوائی . گفتم اره . با دست یکی از سینه هاشو بیرون اورد . با فشار منو نشوند . سرمو کشوند و سینه شو تو دهنم گذاشت . شروع کردم به میک زدن . بوی بدنش دیونم کرده بود . صورتش پری گل انداخته بود . نفساش به شماره افتاده بود . گفت تا حالا با زنا سکس داشتی . گفتم نه . گفت میخوائی با من سکس کنی ؟ گفتم از خدامه . خودشو از زیر چرخ خیاطی بیرون اورد . اصلا باورم نمیشد من همیشه تو رویاهام با پری عشقبازی میکردم . اما حالا اون خودشه . از کنار چرخ رد شد خودشو وسط اتاق انداخت و بمن اشاره کرد . من رفتم و افتادم روش . لباش رو کردم تو دهنم و با دستام سینه هاشو گرفتم . دکمه های پیرهنشو باز کردم سینه هاش عین تو گوی ژله ای بیرون افتاد . اونا رو با دست گرفتم و مالش میدادم . پری هم ناله میکرد و هم میگفت یواش درد میکنه . اما من دیونه شده بودم . رفتم پائین دامن و شورتش رو با هم بیرون اوردم . بلند شدم و لباسهای خودمم در اوردم و دوباره افتادم روش . گرمای تنش عین کوره بود . با نفساش . سینه هاش عین فنر بالا و پائین میشدند . پاهاش باز کرد . و بالا اورد من وسط پاش رفتم کیرم درست مقابل کوسش بود . وقتی کیرم رو توی کوسش گذاشتم . داخل نمیرفت کمی فشار دادم که صدای ناله پری بلند شد یواش دردم میکنه . خیسش کن . منم با اب دهنم کمی به کیرم زدم و دوباره گذاشتمش تو کوسش . با یه فشار نوک کیرم رفت داخل کوسش . چقدر داغ بود . یه بار رفتم و اومدم با فشار دوم تا نصف کیرم رفت تو که صدای جیغ پری بلند شد . من فکر کردم دردش میکنه خودمو عقب کشیدم . کیرم بیرون اومد . که گفت بکن چرا درش اوردی ؟ تازه فهمیدم که خوشش میاد دوباره کیرم رو گذاشتم تو کوسش و به یه فشار تا ته کردمش تو . پری ناله ای کرد و منو صفت بغل کرد . منم دیگه نفهمیدم چی میکنم . میرفتم و میومدم . کوسش خیس شده بود . صدای کیرم و کوسش بلند شده بود . بدنش پری عین ماهیس پیچ و تاب میخورد . هر بار که فشار میدادم صدای نالش بیشتر میشد . دستم رو انداختم زیر پاهاش بالا اوردم و کیرم رو با فشار و ضربه کردم تو . شورع کردم به ضربه زدن . صدای پری بلند شد و جیغ میزد . چند بار که زدم . ناله کرد و گفت کمرم رو شکوندی یواش . پاهاشو پائین اوردم . خودش برگشت و چهاز دست و پا موند از پشت گذاشتم تو کوسش و شورع کردم به کردنش . چندبار گه تلمبه زدم داشت ابم میومد . موندم . ناراحت شد و گفت تمومش کن . کفتم الان ابم میاد . دوباره برگشت و روی زمین افتاد . افتادم رو سینش . کیرم رو کردم تو کوسش . سینه هاشو رو کردم تو دهنم و هم میکردم و سینه هاشد میخوردم . یه دفه صدای پری بلند شد . جیغ میزد محکم منو به خودش فشار میداد . با ناخنش چنان به کمرم فشار اورد که زخم شد . با فریاد میگفت . بکن بکن بکن . پارش کن . جرش بده . بکن . بدنش چنان پیچ تاب میخورد که نمیتونستم مهار ش کنم . بعدش اروم شد اما من دیونه شده بودم . پری فریاد میزد تموم کن زود باش مردم . ابتو نریزی تو زود باش . چند بار محکم رفتم و اومدم
تا اب م اومد وقتی که داشت ابم میومد پری گفت بکش کنار درارش ابت نریزه تو . وقتی که کیرم رو با تمام قدرت فشار دادم تو کوسش منو با شدت از خودش دور کرد و کیرم رو گرفت و با دست باهاش ور رفت تا ابم اومد . وقتی ابم اومد . چنان بیحال شده بودم که نای تکون خوردن رو نداشتم . پری گفت یالا زود باش الان مامان میاد .

نوشته: سعید


👍 0
👎 0
22735 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

293680
2011-08-15 23:05:03 +0430 +0430
NA

Inja be nafarate bartar jayeze midan?

0 ❤️

293681
2011-08-16 01:26:59 +0430 +0430
NA

غلط املايي داشت…قبل از اينكه بذاري رو سايت لا اقل يبار ميخونديش…!!!
سطح داستان متوسط بود… زياد خواننده رو درگير نميكنه…!!!

0 ❤️

293682
2011-08-16 01:31:38 +0430 +0430
NA

بدک نبود. البته تکرار مکررات بود. در داستان‌های قبلی کامپیوتر دختر دایی خراب می‌شد، اینجا رادیوی دختر عمه! احتمالاً داستان مال دهۀ سی و چهل شمسیه. زمان خدا بیامرز فردین! بقیۀ آلات و ادوات سکسی هم که از زمان آدم و حوا تا حالا فرقی نکردند. ولی چرا این همه غلط املایی و تایپی؟! مگه وقتی نوشتن داستان تموم می‌شه، یکبار نمی‌خونی‌اش؟

0 ❤️

293683
2011-08-16 02:35:19 +0430 +0430
NA

پس از ویرایش:
تابستان بود… و چون تابستان بود پس هوا خیلی گرم بود. من دشاشتم کس موش چال میکردم که تلگراف اومد(سال 1330) از طرف دختر عمم پری بود. رادیوش خراب شده بود. من از همون اول فهمیدم کسش می خاره چون وقتی رفتم رادیوشو درست کنم رادیوش خراب نبودو می خواست یه گوشی بهش وصل کنم. بگذریم… من تازه شاشم کف کرده بود(بالغ شده بودم). داشتم در درست کردن رادیو به گه خوردنم فکر می کردم که گردنم درد گرفت و و برای اینکه گردنم خوب بشه زل زدم لای پای پری که با این کار گردنم بیشتر درد گرفت چون مجبور بودم صورتمو بچسبونم کف اتاق. پری کسکش که دید من چه چشمای پاکی دارم یهو دامنشو زد بالاو شرتو کس و کونشو انداخت بیرون که من اونقدر گردنم درد نگیره و زجر نکشم. وای روناش مثل یه پنیر لیقوان تبریزی بود کسش مثل شیرنیه کپک زده شب عید بود که با چرخوندن دسته خر چرخ خیاطی همه هیکلش مثل پاستیلی که تو آفتاب مونده باشه میلرزید. بعد هم به من گفت من کونم گشاده بپر یه لیوان آب بیار. منم آب اوردم که ناگهان با صدای جیغ پری به خودم اومدم که داد میزد سوختم سوختم پدر سگ این آب جوش چیه که برای من اوردی!!! و آب جوش ریخت تو سینه و کس و کونش و هی به خودش می پیچید ولی من تخمم نبود چون داشتم مسیر آبو دید میزدمو سینه های پری رو دید می زدم. وای پوستش به قدری صاف بود که مثل سنگ قبر بود و من رو یسنه هاش یه فاته خوندم!!! بعد رو به من کردو گفت توله سگ ببین با این آبت چقدر سرو سینم سوخت دست بزن و من دست زدم . وای که سینه هاش مثل خایه پیرمردا شل شده بود. وای که غرق در لذت و شهوت شده بودمو منم سینه هاشو گرفتمو مثل گردو شکستن فشار دادم که پری جیغ زدو شرو کرد منو با مشت و لگد زد!!! هی فحش می داد ولی من غرق در شهوت و لذت بودم. من اون روز مثل سگ از پری کتک خوردم ولی بعدا تلافی کردمو کردمش!!! حالا بعدا داستانشو براتون میگم!!!
شادو سربلند باشید

0 ❤️

293685
2011-08-16 05:51:16 +0430 +0430
NA

man nemidoonam seda sima chera pool mide be in filmaye tanz
ensane bado bebaran vasashoon harf bezane

0 ❤️

293686
2011-08-16 06:45:19 +0430 +0430
NA

ندید بدید کجا می رفتی و می اومدی؟ اونم اونقدر محکم =)) دفعه بعد دقت کن اتفاقی واست نیافته .
میمون تخیلتم مزخرفه

0 ❤️

293687
2011-08-16 07:12:57 +0430 +0430
NA

چند سال بعد از اينكه بالغ شدي دختر عمه‌ت زنگ زد و گفت حالا كه بالغ شدي بيا راديومونو درست كن!

نتيجه معكوس: چند سال قبل از اينكه بالغ بشي شوهر عمه‌ت بهت زنگ ميزد و مي‌گفت هنوز كه بالغ نشدي بيا خونه‌مون راديو گوش كن!!!

وقتي چشمت از زير ميز خياطي به پاهاي سفيد دخترعمه‌ت افتاد ميخكوب شدي!

دليل روانكاوانه فرويدي: ياد پاهاي پشمالوي شوهر عمه‌ت افتادي وقتي لبه‌ي تخت مي‌نشست و به تو ذل ميزد!

لبخند آروم شيطنت آميز رو روي لباي دختر عمه‌ت ميخوندي!

نتيجه وراثتي: بي شرف چقدر شبيه لبخند موذيانه‌ي پدرش بود وقتي كيرش تو مشتش بود و با چشم بهت اشاره مي‌كرد كه بيا عزيزم بيا تا افق‌هاي تنگ زندگيتو برات باز كنم!

عمه‌ت اومد و گفت كه من دارم مي‌رم بازار؛ حواست به غذا باشه!

تداعي خاطره ها: ياد اون شب سرد زمستوني بخير! اون شب هم عمه‌ت همين حرفو به شوهرش گفت! همون شبي كه شوهر عمه‌ت تو رو برد به آشپزخونه و گفت خم شو ببين شعله زير قابلمه زياد نباشه!!!

دختر عمه‌ت گفت پاهام بي حس شده برو برام آب بيار!

تكرار تاريخ: به محض اينكه رفتي سر يخچال، در آشپزخونه پشت سرت بسته شد؛ برگشتي و ناگهان شوهر عمه‌تو ديدي با پاهاي پشمالو و لبخندي اهريمني بر لب؛ در حاليكه مي‌گفت: بيا كمي درباره افق‌هاي تنگ زندگيت اختلاط كنيم!

0 ❤️

293688
2011-08-16 07:26:40 +0430 +0430
NA

فریجاب
تو محشری بازم عالی بود =d>

=))

0 ❤️

293689
2011-08-16 11:06:03 +0430 +0430
NA

فریجاب مرسیییییییییی حق مطلب ادا شد

0 ❤️

293690
2011-08-16 12:58:14 +0430 +0430

من نمیدونم این sara کونی چه علاقه ای به میمون داره نکنه از فک و فامیلاشه :))

0 ❤️

293691
2011-08-16 13:37:14 +0430 +0430
NA

هي 007
مي خواي به هفت دليل علمي بهت ثابت كنم كه تا هفت پشتت كوني و كوني زاده بودن و تا هفت سال ديگه از نسلتون فقط هفت كون داغون باقي ميمونه كه تو هفتمينشوني!؟ و فرق تو با جد اعلات شامپانزه تنها در هفت چيزه!
اگه در سبك كون به تاراج گذاشتنت مؤثره بگو تا بگم اون هفت دليل علمي و اون هفت تفاوت رو!

0 ❤️

293692
2011-08-16 14:07:35 +0430 +0430
NA

khob bod omid varam ras bashe
nazare in refighemon ham jaleb bod

0 ❤️

293693
2011-08-16 17:48:15 +0430 +0430
NA

man nazarate ensane bad hamishe mikhonam vaghan khalaghi . dastan badak nabod

0 ❤️

293694
2011-08-17 01:20:32 +0430 +0430
NA

اينك جمال را بين با دستاني آزموده در مالش گُند گُندآوران و دهاني فراخ، سپوخته‌ي سپوزش‌گران، اشك شوق در چشم و لرزش التماس بر لب، دوان دوان عرق ريخته و دست در ركاب من آويخته تا به فريادش آيم و به قول آن سالار مازني در چهار بُعد بلندا و درازنا و پهنا و زمانش بگايم! حال آنكه بارها گفته‌ام:
دوستان كار كير بازي نيست
هيچ كاري به اين درازي نيست
كير ما چون عَلَم برافرازد
كم ز رايات شاه غازي نيست
جمالكا! اي كه بر كنج لبت خال مسيحا داري! عرصه‌ي مردان به مردان واگذار و دستان خويش استوار بر كون نه و كودكانه از اين ميدان درگريز و بترس از روزي كه مردان كارزار، پشت گردنت گيرند و بر علَمت نهند و درَمت ندهند!

0 ❤️

293697
2011-08-18 18:48:06 +0430 +0430
NA

Farijab dada 1done bashi. mersi ke bazam omadio paye dastan ba nazarat keyforemon kardi. albate bazia cheshm nadaran bebinan. fadaye saret.

0 ❤️

293698
2011-08-19 04:59:40 +0430 +0430
NA

:/
{منم از خدا م بود . چند سالی میشد که من بالغ شده بودم و خیلی نسبتش بهش علاقه داشتم . رفتم}
!!!گفتی چند سالته؟؟؟؟؟؟65 یا 66 یا 75 یابالاتر ؟!نه بابا!!!
{شوراتشم} کجاشه اول بگو بدونیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
{سعیدمیکردم طوری وایسم که کیرم که راست شده پیدا نباشه}!!!جاااااااااااان!!!
{یواش دردم میکنه}!!!{بدنش پری عین ماهیس} !!! دیگه هیچی نیتونم بگم
{تا اب م اومد وقتی که داشت ابم میومد پری گفت بکش کنار درارش ابت نریزه تو }!!!بابا تله پاتی دارینا!!
این چه صیغه ای این چه نوشتاری اخه هآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ!!! برو این کار را به دیگران واگذارابله!!!
farijabعزیز ممنون هم ازاصلاحیت و هم از پاره کردن کون اون 007 لاشی وjamal2006 کونی تاریخ مصرف گذشته (2006)8}

0 ❤️

293700
2011-08-25 02:37:24 +0430 +0430
NA

فریجاب دادا گردو خاکی کردی خسروانی

0 ❤️