یک شب جمعه خاص

1391/05/17

از سر کار اومدم خونه، بهاره از توی هال صدام زد، رفتم جلوش ایستادم، یه لباس آستین بلند صورتی و بنفش با یه شلوار بلند از همون پارچه تنش بود، روی مبل نشسته بود و پاهاش رو روی هم انداخته بود، سلام کردم و
گفتم: ارباب امری داشتین؟
گفت: می‌خوام باهات سرگرم شم، حرفی داری؟

  • من غلط بکنم رو حرف شما حرفی بزنم ارباب
  • خوبه پس شروع میکنیم.
    تو همون حالت که پای راستش روی پای چپش بود با پای راستش می‌زد به کیرم، با این کارش خیلی تحریک شدم، پاش رو آورد بالا و منم کف پاش رو با تمام وجودم بوسیدم، جفت پاهاش رو گذاشت رو شکمم و پرتم کرد عقب، با باسن افتادم روی زمین، بلند شد و آروم اومد سمتم، روبروم ایستاد و یه پوزخند تحقیر آمیز زد و پای راستش رو بلند کرد و نوک انگشتاش رو گذاشت روی سینه‌م، یه کم به عقب هولم داد و کف پاش رو بین پاهام گذاشت، پاش روی بیضه‌هام و بیخ کیرم بود، شروع کرد به له کردن، دردش خیلی وحشتناک بود، با دستام زانوش رو گرفتم و گریه می‌کردم، دو سه تا مشت کوبید تو صورتم و گفت: دستت رو بکش سگ کثیف وگرنه تا 2 ساعت دیگه لهشون میکنم، پاش رو ول کردم ولی به له کردن ادامه داد، درد و تحقیر یه لذت وصف ناشدنی بهم داده بود ولی تحملش خیلی سخت بود، مثل یه ته سیگار داشت له میکرد و منم گریه میکردم، تحمل نشستن رو نداشتم و ولو شدم رو زمین و بهاره همچنان به کارش ادامه می‌داد، بعد 5 دقیقه عربده کشیدن و زجر بالاخره پاش رو برداشت، دستم رو گذاشتم بین پاهام و به پهلو افتادم، اومد جلو و پاش رو گذاشت جلوی صورتم، واقعا زیبا و پرستیدنی بودن، مخصوصا با اون شلوار بلندش که دهنه‌ش روی زمین پهن شده بود زیباییش صد چندان شده بود، بی اختیار سرم رو جلو آوردم و پای پرستیدنیش رو با تمام وجودم بوسیدم، پاش رو برد عقب و با روی پاش محکم کوبید تو صورتم، پرت شدم عقب و سر و صورتم غرق خون شد، اومد جلو و پاش رو گذاشت بیخ گلوم، گلوم رو فشار میداد و من داشتم زیر اون پاهای زیبا و خوشتراشش خفه میشدم، کیرم از شدت شهوت داشت می‌ترکید و هر لحظه بیشتر خفه می‌شدم و به مرگ نزدیکتر می‌شدم، از شدت کمبود هوا صورتم کبود شده بود و زبونم از دهنم بیرون افتاده بود، داشتم جون می‌کندم که خدا بهم رحم کرد و بهاره پاش رو برداشت، شانس آوردم گردنم نشکسته بود، تمام زورم رو جمع کردم و نشستم و شروع کردم به سرفه کردن، بعد چند دقیقه حالم بهتر شد، اومد جلو و هرچی تنم بود رو پاره کرد، لخت لخت جلوش زانو زدم، اومد و یه ظرف رو برعکس گذاشت بین پاهام و کیرم رو گذاشت روش، پاش رو گذاشت رو کیرم و شلوار و شرتش رو تا زانوهاش پایین کشید، یه کس تپل و صورتی خوشگل که حتی یه مو هم نداشت جلوی صورتم بود، دستاش رو تو موهام مشت کرد و سرم رو برد طرف کسش، شروع کردم به لیسیدن، از این کار خیلی خوشش میاد و وحشتناک تحریکش می‌کنه، کسش خیلی خوشبو و خوش طعم بود، مست مست بودم، هرچی بیشتر لیس میزدم صدای نفس زدنش تندتر میشد و با پاش بیشتر کیرم رو فشار میداد، پاشنه‌ی پاش رو بلند کرده بود و با سینه‌ی پاش کیرم رو له می‌کرد، زبونم رو داخل کسش کردم و میچرخوندم که شروع کرد به جیغای کوتاه زدن، بعد چند ثانیه پای چپشم گذاشت رو ظرف و من رو محکم به خودش فشار میداد و لرزید و ارضا شد، تمام آبش رو قورت دادم و بعد چند ثانیه کیرم دیگه دووم نیاورد و ترکید و شروع کرد به پمپاژ، به اندازه یه هفته ازم منی خارج شد، دوتامون بی حال کنار هم دراز کشیدیم، دستم رو انداختم گردنش و اونم همینطور و لبای داغ و آتیشیش رو با ولع بوسیدم.
    خیلی دوسش دارم و تو این 4 سال که با هم ازدواج کردیم از گل نازک تر بهش نگفتم، این کارا هم فقط واسه مواقعی هستش که می‌خوایم سکس کنیم، بالاخره هر آدمی یه جوریه و ما هم اینجوری سکس می‌کنیم، گناه که نکردیم، بهاره هم همیشه بهم احترام میذاره و هیچوقت جلوی جمع تحقیرم نمیکنه و بالعکس یه جوری رفتار میکنه که همه فکر میکنن کاملا مطیعمه ولی تو سکس حسابی از خجالتم در میاد که نمونه‌ش رو بالاتر خوندین.

نوشته: ؟


👍 3
👎 1
58473 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

329003
2012-08-07 19:07:00 +0430 +0430
NA

توهم زدی عمو!!

0 ❤️

329004
2012-08-07 19:36:21 +0430 +0430
NA

پسرتومیدونی شخصیت چیه؟
میشه بهم بگی فرق سگ باآدمی مثل توچیه؟
بروخودت روبه روانشناس معرفی کن

0 ❤️

329005
2012-08-07 20:26:23 +0430 +0430

شهوانى شده مثل كانالى تلويزیون يه داستان ميزاره 10بار تكرارشو ميذاره
شايدم آلزایمر از نوع تخميش گرفته باشه نگرانت شدم اگه سالمى يه خبر به ما بده
اجب دلشوره اى گرفتم نكنه نميره!

0 ❤️

329006
2012-08-08 00:50:59 +0430 +0430
NA

كسي كه به خودش رحم نكنه به ائمه و اوليا خدا هم رحم نميكنه اينو يادتون نره

0 ❤️

329007
2012-08-08 01:34:58 +0430 +0430
NA

tb281
دوست من میشه بگی اولیای خداچه ربطی به داستان سکسی داره؟

0 ❤️

329008
2012-08-08 02:43:12 +0430 +0430
NA

پسرم مواظب باش از حرفات معلومه که زنت دیوانست حتما شبا زنجیرش کن به تخت چون ممکنه یه روز صبح از خواب پاشی ببینی آلتت رو از بیخ بریده داره با روغن زیتون سرخش میکنه که بخوره . در هر صورت مواظب خودت باش

0 ❤️

329009
2012-08-08 03:58:54 +0430 +0430
NA

تا اونجاکه داشت بیضه هاتوله میکردخوندم…
بهت تبریک میگم توعقیم شدی

0 ❤️

329010
2012-08-08 05:40:18 +0430 +0430

دوستان عزیز تکراری بود اسم داستان هم یه روز معمولی…
الان شده شب جمعه ی خاص
کس خل برو گمشو

0 ❤️

329011
2012-08-08 07:18:49 +0430 +0430
NA

نمیدونی نویسنده دیوانه شده یا ادمین
قبلا این داستانو خوندم
مگه مریضی ملتو میزاری سر کار؟

0 ❤️

329012
2012-08-09 04:09:25 +0430 +0430

تکراریه نخونید . . . . . . . . . . . .
کله کیری عوضی با این داستان سادیسمیت. تکراری ننویس.

0 ❤️