۹سالگی تا ۱۸ سالگیم با دختر همسایه

1399/11/22

سلام به همه دوستان
من یبار اینجا داستان نوشتم
اینبار اومدم که داستان واقعیم رو تعریف کنم.
خب قصه ی تخمی من از اونجا که با سکس اشنا شدم شروع میشه که اخرای بهمن ما سال ۹۰ بود که من ۹ سالم بود من متولد ۸۲ هستم.اون سال ما اسباب کشی کردیم و خونمون رو عوض کردیم که اومدیم به یه مجتمع مسکونی من تا قبل از اینکه به اینجا بیاییم کاملا تنها بودم تنها دوستم دختر همسایه بود که هم سن خودم بود که من از ۴ سالگیم باهاش بازی کردم ۲۴ ساعته ولی خب متاسفانه دیگه نشد و ما از اونجا در اومدیم.
وقتی اومدیم اینجا من چون مجتمع بود با خیلیا دوس شدم و یه دوست صمیمی پیدا کردم اسمش نیما بود یه سال از من بزرگ تر بود اقا من با این خیلی صمیمی شدم یه چند ماهی از اومدن ما به اینجا گذشته بود که این دوست ما تعریف میکردم با یه پسری رفیق شده بود که مامانش پرستار بوده و پدرشم ترکشون کرده بود چون همیشه خونشون خالیه بوده این دوست ما میرفته اونجا اون موقع اون پسره ۵ سال از نیما بزرگ تر بوده یعنی ۱۵ سالش بوده خلاصه اینا مرفتن این پسره دیوث به نیما فیلم سوپر نشون میداده و همه چیرو درباره سکس کامل گفته بوده.
نیما همینجوری که داشت درباره رفیق قدیمیش توضیح میداد شروع کرد به درباره بچه دار شدن و سکس و کیرو کس گفت اقا من خیلی شوکه شده بودم و تاثیر بدی روم گذاشته بود و ذهنم اون دوران خیلی درگیر شده بود یه سال گذشت من رفتم کلاس ۴ اون ۵ باباش براش لب تاپ خرید اینم تو لب تاپش داده بود یکی از دوستاش براش فیلم سوپر زده هر کردوم دو ساعت لامصب فیلم سوپر میگما یبار گه خونه نیما خالی بود چون منم با مامان باباش صمیمی بودم میدنستم بهم اعتماد دارن واسه همین رفتم خونشون این گذاشت فیلم سوپر دیدم من قبلا فقط عکس دیده بودم وقتی فیلم دیدم کم مونده بود سکته کنم داشتیم فیلم میدیم کیرمونو از رو شلوار بازی میدادیم که گفتم نگه دار اونم زد بعد بهش گفتم احساس میکنم یه خورده شلوارم خیس شده که برگشت گفت ماله منم خیس شده ما تحریک شدیم گفتیم بکشیم پایین ماله همو نگاه کنیم اون که کلا حیا نداشت کشید پایین کیرش خیلی کلف بود و دراز اون موقع فک کنم با بچه گیش کیرش ۱۵ سانت بود خلاصه منم کشیدم پایین کیر کوچیک ۱۰ سانتیم نمایان شد البته الان بزرگ تر شده.
قلبمون داشت میمومد تو دهنمون گفت بیا حال کنیم منم قبول کردم که گفت بیا بزاریم لای کون هم منم قبول کردم همین کارم کردیم هر پوزیشنی انجام دادیم نوبتی همو مثلا میکردیم دیگه عادت کرده بودیم هر موقع خونه خالی میشد تا دو سال که من شده بود ۱۲ سالم که دیگه از اونجایی که جفتمون گی نبودیم هیچ وقتم تو کون هم نکردیم و همو گشاد نکردیم بیخیال این کار شدیم یه شب که دراز کشیده بودم با خودم فک کردم اگه عقل الان چن سال پیش بود حتما دختر همسایه رو میکردم بعدشم کلی افسوس خودم ۱۳ سالم شد یه روز نشسته بودیم فیلم سوپر میدیم که من کیرم بدجوری شق شده بوده هیچ وقت ابم نمیومد همیشه وفقط حال میدادم البته نیما که ۱۴ سال داشت ابش میومد یبار پیشم جق زد خلاصه شق کرده بودم خدافظی کردم رفتم خونه رفتم دسشویی شروع کردم حال دادن همینطوری داشتم ادامه میدادم که یه حال عجیبی بهم دست داد احساس کردم میخواد یه اتفاقی بیفته که یهو از خود بیخود شدم دیدم که یه ابی ازم در اومد کلی ذوق کردم اون روز شیش بار زدم تا یه مدت هر روز با تعداد زیاد جق میزدم…خلاصه دوسال گذشت و من شد ۱۵ سالم تبدیل شده بودم به یه جقی یه جقی که خیلی دوس داشت بدونه کس کردن چه حالی داره ولی خب واسه این کار هنوز خیلی بچه بودم من دوستای بزرگ تر از خودمم داشتم که همیشه هوامو داشتن مثلا ۲۵ سال بهشون حسودیم میشد چون هرموقع میخواستن صیغه میکردن و میکردن.
منم هر از گاهی به سرم میزد برم خونه قبلی سحر دختر همسایه رو ببینم اونا منو خیلی دوس داشتن ولی همیشه از باباش میترسیدم تخم نمیکردم برم چون باباش زرنگ بود میفهمید ولی باباش ماهی یه بار ماموریت بود.
خلاصه من شد ۱۶ سالم خط ریشام در اومده بود ولی سیبیالام خیلی کمرنگ بود و رو چونمم که هیچی نبود هنوز نمیتونستم با زنای گنده کاری داشته باشم منم پسر خوشتیپ و خوش چهره ای هستم ولی اصلا احل داشتن دوس دختر یا رل زدن نبودن چون در کل حال حوصله این چیزا رو نداشتم چون زود پشیمون میشدم بیشتر به کردن فکر میکردم بیشتر به کردن سحر که الان دقیقا مثل من شده بود ۱۶ سالش واییی خدا خیلیم خوشگل بود چشاشم سبز بود
خیلی دوس داشتم یه روز ببینمش تو اینیستاگرام هم پیداش نمیکردم یه سالم گذشت من شد ۱۷ سالم یه سالو همین جوری تخمی تخمی گذروندم با نیما تو ۱۷ سالگی به لطف دوستای تخمیم سیگاری شدم همیشه با مامانم دعوا میکردم اعصابم همیشه خدا تخمی بود بزرگ شده بودم دیگه نمی تونست جلومو بگیره حتی دو سال پیش فهمیده بود نیما به من فیلم سوپر نشون میده حالا از کجاشو هیچ وقت نفهمیدم تو ۱۷ سالگی که دیگه بعد از مدرسه مستقیم مدرسه دخترونه بودم با رفیقام دوستام حسودی میکردن همه راحت بهم پا میدادن منم خوشم نمیومد از قیافشون واسه همین زود بیخالشون میشدم من خیلی زیاد رو چهره حساسم یعنی کون گنده باشه ممه ۸۵ قیافه نداشته باشه نمی کنم.
خیلی از تولد ۱۷ سالگیم نگذشته بود که نیما از مجتمع رفتن و من خیلی تنها شدم چون باید واسه اینکه همو میدیدیم راه زیادی رو طی میکردیم خیلی از هم دور شده بودیم از اونجایی که اون کصکش بود تنها نمیموند رفیق زیاد داشت ولی من تنهای تنها دیگه به ندرت از خونه بیرون میرفتم گاهی با هم کلاسی هام بیرون بودم سال اخرم بود تصمیمم این بود که بورد کار بشم چون کارم کردم بلد بودم تعمیرات لوازم خانگی درامد خوبیم داره.
اخرای بهمن بود که کرونای تخمی اومد و کلا مدارس تعطیل شد منم چسبیدم به کار و کردن یه نفر یه نقشه کشیدم تا مخ مامانم بخورم که بریم خونه قدیمی یه سری به همسایه خوبمون بزنیم یه چن باری تو این سالا باهمودم با رفیقام دوستام حسودی میکردن همه راحت بهم پا میدادن منم خوشم نمیومد از قیافشون واسه همین زود بیخالشون میشدم من خیلی زیاد رو چهره حساسم یعنی کون گنده باشه ممه ۸۵ قیافه نداشته باشه نمی کنم.
خیلی از تولد ۱۷ سالگیم نگذشته بود که نیما از مجتمع رفتن و من خیلی تنها شدم چون باید واسه اینکه همو میدیدیم راه زیادی رو طی میکردیم خیلی از هم دور شده بودیم از اونجایی که اون کصکش بود تنها نمیموند رفیق زیاد داشت ولی من تنهای تنها دیگه به ندرت از خونه بیرون میرفتم گاهی با هم کلاسی هام بیرون بودم سال اخرم بود تصمیمم این بود که بورد کار بشم چون کارم کردم بلد بودم تعمیرات لوازم خانگی درامد خوبیم داره.
اخرای بهمن بود که کرونای تخمی اومد و کلا مدارس تعطیل شد منم چسبیدم به کار و کردن یه نفر یه نقشه کشیدم تا مخ مامانم بخورم که بریم خونه قدیمی یه سری به همسایه خوبمون بزنیم یه چن باری تو این سالا باهمحرف زده بودن مامان سحر با مامان من جویای حال هم بودن.
خلاصه مخ مامانم خوردم که عید بود تازه وارد سال ۹۹ شدیم بریم یه سرم خونه اونا بزنیم میدونستم منو ببینن شوکه میشن چون دیگه ۱۸ سالم شده یکمم ریشو پشمم در اومده منم از وقتی ریش سیبیلم در اومد کلی جذاب تر شدم قدمم ۱۷۸ هستش فعلا خلاصه بلاخره اون روزی که میخواستم رسید دیدن سحر وایی دل تو دلم نبود اصلا تحمل نداشتم میخواستم زود بریم خلاصه رفتیم ایفون زدیم که با صدایی که من شنیدم داشت قلبم میمیومد دهنم اون سحر بود چقد صداش خوشگل بود خدا معلوم بود الان واسه خودش خانومی شده اونم ۱۸ سال داشت رفتیم تو که اونام اومده بودن جلو یه عالمه احوال پرسی کردیم که مامانش کلی به من ماشالله این چیزا گفت هی میگفت باورم نمیشه انقد بزرگ شده باشی منم چشم فقط رو سحر بود میدیدم که چه عروسکی شده بود لعنتی خیلی جیگر شده بود اونم بعضی وقتا من حرف زدنی نگام میکرد ولی تا نگاش میکردم سرشو برمیگردوند انگار نه انگار یه موقع هم بازی بودی کاملا غریبه این برای من خیلی بد بود یه ساعت و نیم اونجا بودیم حرف میزدیم میخندیدم که یالله گفتیم پاشدیم تو حیاط که پدر مادر داشتن خدافظی میکردن من رفتم سمت سحر گفتم:سحر خانوم شما اصلا با من حرف نزدی مثل اینکه کمی خجالتی شدی اونم نه بابا راستش پیش مامان بابا روم نمیشد بعد گفت خیلی باحال و خوشتیپ دختر کش شدی ایول داری با این حرفش خیلی حال کردم گفتم لطف داری بعد گفتم اگه میشه شماره ای یا ایدی تلگرامی اینیستا گرامی چیزی بده در ارتباط باشیم بلاخره یه ۱۰ سالی میشه هم ندیدم یکم باهم در ارتباط باشیم بیشتر اشنا شیم اونم قبول کرد هم شماره داد هم اینیستا داشتم بال در میاوردم.خب اصل قصه سکسی از اینجا به بعده…
اومدم خونه شب خوابم نمیبرد میخواستم زود زنگ بزنم یا پیام بدم ولی با خودم فک می کردم میگفتم یه روز بگذره بعد خلاصه همین که صبح شد تو واتساپ پیام دادم عصر شد تازه جواب داد گف ببخشید امروز یا مهمون بودیم یا مهمون اومده وقت نکردم ببینم گفتم اشکال نداره یه خورده حرف زدیم خاطره گفتیم موقع خدافظی گفتم میخوام ببینمت بیا قرار بزاریم یکم فک کرد گفت هفته بعد بابام نیست اون موقع میام منم مجبوری قبول کردم لامصب این هفته تخمی تموم نمیشد خلاصه وقتش شد رفتیم سر قرار تو پارک قدم میزدیم حرف میزدیم که گفتم تا حالا دوس پسر داشتی که گفت اره یهو شوکه شدم ایستادم گفت چیه گفتم هیچی تعجب کردم بعد پرسید تو چی دوس دختر داشتی گفتم نه والا کی با من دوس میشه اخه که خندید گفت از خداشونم باشه بعد منم خنیدیدم گفتم واقعیت من همه ی سال به تو فکر میکردم به بزرگ شدنت که الان واس خودت خانومی شدی بعد ازش یه عالمه تعریف کردم به قولی مخشو زدم سعی می کردم هرچه سریعتر باهاش صمیمی بشم خیلی تو کفش بودن میخواستم بکنمش حیف هنوز وقتش نشده بود
یه دوماهی گذشت قرار میذاشتیم همو میدیم که یروز من دیگه تحمل نداشتم بحثو سکسی کردم دیگه باهم نسبت به قبل راحتر شده بودیم خیلی رک برگشتم بحش گفتم عشقم خیلی سکسی هستی گفت میدونم توام همینطور گفتم تا حالا تجربه داشتی گفت نه ولی یبار تا مرزش رفتم که اینو گفت قلبم تیر کشید فهمیدم قیلا دسمالی شده جنده خانوم ولی نداده بود.
گفتم دوس داری تجربه کنی واقعیت من تاحالا حتی تا مرزشم نرفتم گفت چرا یه وقتایی بدجوری دلم میخواد گفتم حالا که دلت میخواد چطوره من یه روزو جور کنم دوتایی با هم بشیم گفت نمیدونم گفتم خواهش میکنم یکم فک کرد بعد قبول کرد منم بعدش سریع با رفیقم که خونه مجردی داره زنگ زدم جریانو گفتم کلی فحش داد بهم بعد اومد کلید خونه رو داد بهم دمش گرم.
اقا روزش رسید من گواهی نامم گرفته بودم با ماشین بابام که یه پژو سفید بود رفتم دنبالش رفتیم خونه منم دل تو دلم نبود کیرم راست شده بود نمیخوابید لامصب خیلی ضایع بود رفتیم تو خونه خونشو از قبل مرتب کرده بودم یه تخت یه نفره بزرگم بود که وقتی وارد شدیم نشستیم رو اون تخت شروع کردیم به عاشقانه حرف زدن دوست دارمو از این کص شعرا بعد یواش یواش لبا اومد جلو جوووون اروم اروم رفت تو هم شروع کردم به خوردن لباش بعد زبونش وای چا حالی میداد اونم رفته رفته رفته حشری تر میشد سرعت میداد به کار.
قشنگ زبون همو داشتیم میخوردیم روسریشو در اوردم اونم پیرهن منو در اورد شروع کردم گردنشو خوردن مکیدن دوس داشتم کلا خیسش کونم اونم کم کم ریز ناله میکرد مانتشو در اوردم همینطور بلوزشو یه سوتین صورتی پشوید بود سایز ممه هاش ۷۰ بود بعد من لباسمو در اوردم همینطور لب میرفتیم که شلوارشم در اوردم یدونه شلوار خودم مونده بود یه شورت صورتی داشت بدنش سیفید سفید بود خیلی خوشگل بود بود میخواستم همه جاشو بخورم داشتیم لب میرفتیم که زیپ شلوارمو کشید پایین کمر بندو باز کرد شلوارو داد پایین کیرم اومد بیرون یه جووووووون خوشگل گفت بعد گفت قربون کیر کلفتت بشم گفتم همش مال تو عزیزم بعد شروع کرد به خوردن اووووف چه ساک ابداری میزد پر تف لعنتی همه ی فانتزیام داشت واقعی میشد بلاخره رسید که بکنمش.
منم که کلا یادم رفته بود تاخیری بگیرم بزنم همینطور که داشت میخورد دیدم داره ابم میاد بهش گفتم که نریزه دهنش که خالی شد رو شکم خودم بعد بهم گفت عزیزم نگو که با همین ساک سیر شدی گفتم نه باو مگه میشه سیر بشم اونم از تو بعد سینه بندشو باز کردم شروع کردم ممه هاش خوردن با تمام وجود میخوردم اونم ناله می کرد شورتش خیس خیس بود بعد اومدم پایین شورتو در اوردم یه یذره کصو مالیدم بعد شروع کردم خوردم اوووووف چه کصی بود کص میگم هااااا سفید سفید تمیز یه ۱۰ دیقه فقط کس خوردم که ابش اومد بعد برش گردوندم حالت داگی به سوراخ کونش یه تف انداختم اروم اروم کیرمو بکنم تو همینطور که فشار میدادم اونم صداش بلند تر میشد کم مونده بود گریه کنه کیرمو تا ته کردم تو کونش وایی چه حالی میداد داغ داغ بود بعد شروع کردم تلمبه زدن محکم قربونشم که میفرفتم که یواش یواش میخواست ابم بیاد که تند کردم اونم میگفت خواهش میکنم لطفا اروم تر منم از خود بیخود بودم که تا تهشو خالی کردم تو کونش اونم گرماشو حس کرد.
کیرمو در اوردم بازم میخواستم بکنم کاش میشد از کص بکنمش ولی حیف پاره میشد برگشت اومد برام ساک زد تا دوباره کیرم بلند شه که خیلی سریع این اتفاق افتاد بهش گفتم دراز بکش اومدم کصشو مالیدم بعد دوتا انگشتم کردم تو کصش قشنگ میخواستم حال کنه بعد کصشو خوردم تا میتونستم ابشو در اوردم بعد پاهاشو اوردم بالو گذاشتم رو شونه هام کیرم اروم کردم تو کونش دوباره شروع کردم تلمبه زدن محکم میکردمش جیغ میکشید سوراخش قرمز قرمز شده بود پاهاشو انداختم پایین ممه هاشو گرفتم ازش یه لب ابدارم گرفتم سرعتم پیشتر کردم داشت بازم ابم میومد که در اوردم ریختم روش واییییییی چه حالی داد دیگه جون نداشتم واقعا لذت بخش بود اولین تجربه خیلی باحال بود. همیشه استرس اینو داشتم اولین بار گند بزنم ولی به بهترین شکل ممکن کردمش.
یکم گذشت تازه یه کچولو سر حال شدیم بهم گفت تا من خودمو تمیز میکنم لباساتو بپوش منم که اصلا حال نداشتم همینجوری شلوارمو پوشیدم حاظر شدنی هم یدونه زدم در کونش کم مونده بود دوباره بکنمش.
خلاصه بردم گذاشتم دم در خونشون خدافظی کردنی بهم گفت که دیگه نمیتونه منو ببینه گفت میترسه باباش بفهمه از این کصشعرا منم الکی مثلا ناراحت شدم گفتم باشه خدافظ خوشحال بودم که کرده بودمش اونم فقط میخواست بده جنده خانم.
بعد رفتم خونه همین که رسیدم افتادم رو تخت و بیهوش شدم خیلی وقت بود اینجوری راحت نخوابیده بودم.پایان
ببخشدید خیلی طولانی شد سکسشم کم بود ولی این داستان کاملا واقعی بود.

نوشته: علی


👍 5
👎 15
62201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

791092
2021-02-10 01:48:33 +0330 +0330

نوش جون

1 ❤️

791136
2021-02-10 03:27:30 +0330 +0330

😂😂😂😂😂

0 ❤️

791156
2021-02-10 04:54:31 +0330 +0330

فقط دو خط اولو خوندم
ده اخه کره خر من وقتی 9سالم بود فرق بین دختر و پسرو نمیدونستم بعد تازه میگی سکس؟!
دوست دخترت یه دختر 9ساله!!!توی 9 سالگی خیلی همت کنی اندازه یه هسته خرما بوده مال تو بعد به سکسم فکر میکردی!!
خدایا بسه دیگه 😳

1 ❤️

791178
2021-02-10 10:33:02 +0330 +0330

اولن نباس زیر۱۸ سال وارد سایت بشه اولین غلطط
دومنش تومتولد ۸۲ هسی بعدش درست تموم شده و گواهینامه داری؟
اینم دومین غلطط
عمویی برو کونتوبده😒

4 ❤️

791196
2021-02-10 13:02:20 +0330 +0330

از خدا نترسی و اول تا آخر اینو ، حتی اون مرغ و تخم مرغها تو یخچال همسایشون رو به فحش ببندي؟
اخه توله… اولين بار كه ابم اومد با اونهمه قدرت جنسي كه داشتم و دارم هنوز چنان بی حال شدم دقیقا یادم میاد ی قسمت کوچکی از کمرم هم احساس میکردم درد داره ، اون وقت تو بعد از اولین بار که ابت اومد،شش بار دیگه ابتو اوردی؟
اگر انسان که هیچ حیون هم اینجور قوی و پرقدرتی وجود داشت من اسم خودمو میزارم بکن تو!
امضا:اینجانب بکن تو

0 ❤️

791199
2021-02-10 13:13:00 +0330 +0330

اولین بار سکس کردین هر دو
اون یک سوپر ج نده حرفه ای وار عمل کرد و شما هم جناب پورن استار، واویلا زبون بازی هم کردین! من لب بلد نیستم درست بگیرم هنوز …‌
امضا:اینجانب بکن تو

0 ❤️

791200
2021-02-10 13:49:38 +0330 +0330

جالبه میگی اگه کصش میکردم پاره میشد چون دختره و پرده داره!!!؟. چند جمله بعد میگی افتادم به کصش و دو انگشتی کردم توش تا تونستم آبشو آوردم. یکم فکر کن بعد بنویس، اگر اطلاعات نداری خالی بندی نکن

جناب ملجوع کصشعر گو

1 ❤️

791205
2021-02-10 14:24:39 +0330 +0330

😐😐😐 یکی پستونک اینو بدع بهش

0 ❤️

791209
2021-02-10 14:48:36 +0330 +0330

باور کن لیاقت فحش شنیدنم نداری

1 ❤️

791220
2021-02-10 17:57:52 +0330 +0330

به جون ننت قسم من وقتی9سالم بود فکر میکردم زناشویی یعنی هرروز زنتو بشوری

0 ❤️

791242
2021-02-11 00:50:24 +0330 +0330

کصشععررر بود
رفتی به بابای دختره دادی و اومدی تلافی کنی

0 ❤️

791359
2021-02-11 10:10:53 +0330 +0330

ببین متولد ۸۲ هنوز ۱۷ سالشه پس گواهینامه نمیتونه بگیره این یکی…
دوما اینک دخترا وقتی از کون بکنیشون برات ساک نمیزنن بالاخره تو کون بوده و این صحبتا…
سوما دختری ک پرده داره با دوتا انگشت بکنی توش پاره میشه…
نتیجه میگیریم کلا کص گفتی برو جقتو بزن

0 ❤️

791417
2021-02-11 16:13:36 +0330 +0330

پسره کونی که جقیه توهم نمیزنه!!!

0 ❤️

791574
2021-02-12 13:37:27 +0330 +0330

متولد ۸۲ چطور الان ۱۸ سالشه؟؟؟

0 ❤️

806088
2021-04-25 22:27:06 +0430 +0430

همه دخترا بهت پا میدادن بعد تو خوشت نمیومد؟
سینه هفتاد چشم سبز سفید
100%داشتی سوپر میدیدی
دچار بیماری خود چس پنداری هم هستی

0 ❤️

806490
2021-04-28 00:32:45 +0430 +0430

ری اکشن عمو جانی بعد از خوندن داستان تو:🚶‍♂️🚬 😂

0 ❤️

814095
2021-06-07 14:57:22 +0430 +0430

این چ کصشعری بود
تو رو رفیقت نیما میکرد حالا الان بکن شدی واسه ما کیره
بعد دختره ب اون کیر ۱۰ سانتی گف جون چ کلفته کصکش کونده خان😂😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها