انگشت شدن مامان تو بازار

1394/08/27

سلام به همه دوستان شهوانی من اسمم رضا 18 سالمه این خاطره قسمت سکسی نداره پس اونایی ک نمیخوان نخونن ک اخرش بیان و فحش بدن ممنون قضیه از اونجا شروع شد ک قبل از مدرسه ها من و مامان و خواهرم رفتیم تهران خونه خالم اینا ما شیرازی هستیم مامانم سارا 37 ساله قد 175 وزن 72-3 با پوست گندمی اما خیلی خوشکله خب بریم سر اصل مطلب

بلیط قطار و گرفتیم و رفتیم از مالیدنا و تیکه ها تو قطار ک بگذریم صبح رسیدیم تهران رفتیم خونه خالم اینا و استراحت کردیم فرداش قرار شد بریم بازار بزرگ تهران واسه خرید مامان خانم ما هم مثل همیشه خوشکل کرد و ی ساپورت و سارافون پوشید و راه افتادیم اونجا ک رسیدیم واااااااای چه شلوغ بازاری بود ما هم راهی شدیم ب گشتن همینطور ک میرفتیم من پشت سر بقیه بودم چون حوصله نداشتم اروم میرفتم ک ی چیز نظرم رو جلب کرد بله ی پسر همس و سال های خودم تقریبا لاغر اندام داره پشت مامانم میره منم چون خودم اهل انگشت اینا بودم زود فهمیدم ک ی خبرایی هست رفتم رسیدم پشت سرش و دیدم باه داره اروم میماله ب کون مامانم و مامانم ک اصلا هیچ توجهی نمیکنه همینطور داشت ادامه میداد وقتی دید مامانم هیچی نمیگه جراتش بیشتر شد دست میگشید لای کون مامانم پهلو هاش یهو خوردیم ب ی جایی ک باید میچسبیدی به جلوییت و کامل هلت میدادند اولش خواستم برم و حالش رو بگیرم ولی کم کم تحریک شدم رفتم پشتشون هی هلشون میدادم یهو دیدم دست پسره جلو اما دستش تابلو بود دستشو کشید و با ی تنه خیلی محکم از مامانم رد شد رفت من نا امید شدم گفتم دیگه رفتش اما یهو دیدم تو همون ترافیک دور زد اومد درست کنار مامان وایساد دیدم جووون دستش رو کس مامانمه یکم مالیدشو ترافیک ازاد شد و رفتیم یکم جلو تر که دوباره خوردیم ب شلوغی ی مرد هیکلی اومد با ی تنه جلو من شروع کرد راحت دست کشیدن رو کون مامانم فشارش میداد دست میکرد لای پاش اخر سرم ی شماره انداخت تو کیف کوچیک یه طرفه مامانمو رفت تا ظهر ک ما بودیم همش مردا خالم یا مامانمو میمالیدن منم ک داشتم از لذت میمردم یهو ی چیزی به ذهنم رسید چرا من نمالمشون منم شروع کردم انگلشون دادن اما اونا اصلا توجه نمیکردن منم از عمد یجوری میمالیدمشون که بقیه مردا ببینن و بیان انگلشون بدن ک این کارم خیلی خوب جواب داد امیدوارم خوشتون اومده باشه خاطرات زیادی از مامانم دارم ک خیلی بهتر از ایناست ک حتما براتون مینویسم

نوشته: رضا


👍 2
👎 0
163943 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

474620
2015-11-18 15:42:51 +0330 +0330
NA

جالب بوث

1 ❤️

474623
2015-11-18 16:26:53 +0330 +0330
1sb42fsg0x89.jpg
3 ❤️

474625
2015-11-18 17:32:35 +0330 +0330

سر ظهر به مامان میگفتی بخواب خودم انگشت کنم

1 ❤️

474626
2015-11-18 21:09:28 +0330 +0330
NA

من مادرزن و خواهرهای زنم رو تو شلوغی مالوندم و کاری کردم که انگولکشون کنن…
جوووووووووووونننن ای حال میده

0 ❤️

474629
2015-11-19 01:20:24 +0330 +0330
49ed08u9.jpg
1 ❤️

474630
2015-11-19 04:06:20 +0330 +0330
NA

بعله شرف و غیرت و مامان و اینا رو بیخیال تو خودتم کون میدی هیچ تبلیغاتم میکنی تو بازار

0 ❤️

474631
2015-11-19 06:27:04 +0330 +0330
NA

جان واسه مادرت عجب پسر سر به راهی وخوبی داره

0 ❤️

474632
2015-11-19 06:31:59 +0330 +0330

اگه خواستی بیا تا خودم تورو انگولک کنم

0 ❤️

474634
2015-11-19 07:54:02 +0330 +0330
NA

منم عاشق اینم بیینم ناموسم مالیده میشه

0 ❤️

474636
2015-11-19 12:06:01 +0330 +0330

منظورت کیه؟؟

0 ❤️

474637
2015-11-19 13:00:55 +0330 +0330

اییییییییییییی

0 ❤️

474638
2015-11-19 13:29:21 +0330 +0330

good

0 ❤️

474640
2015-11-19 20:02:43 +0330 +0330

اخ اخ ننت گاییده است .چون پلیس فتا حواسش به همه جا هست.

1 ❤️

474641
2015-11-20 02:11:46 +0330 +0330
NA

Biya khososi sohbat konim rajebesh

0 ❤️

474642
2015-11-20 05:38:53 +0330 +0330
NA

khak baar saret maalan irani haaasti bi gheyrat khob mamaneto biiiiiiyar bokonim vaala diablo

0 ❤️

474643
2015-11-20 05:40:48 +0330 +0330
NA

khh khob biyar bookonim hal konim dance4 dance4

0 ❤️

474644
2015-11-20 09:16:39 +0330 +0330

جدا همه ی اینا که نوشتن , اینه نظراتشون راجع به مامان هاشون؟

0 ❤️

474645
2015-11-20 09:19:40 +0330 +0330

الان خیلی به خودت افتخار میکنی؟

0 ❤️

474647
2015-11-20 11:13:44 +0330 +0330

من تحریک شدم خیلی دوس دارم انلگولک بشم تو شلوغی ولی خجالت می کشم

1 ❤️

474648
2015-11-20 16:44:57 +0330 +0330

خیلی باحال بود چون خودم هم خیلی تجربه اش رو دارم که دستمالی شدم تو جاهای مختلف

0 ❤️

536294
2016-04-06 13:29:45 +0430 +0430

یه بار تو بازار یکی دست انداخت تو کس مامانمو رد شد.
مامانم دردش اومد آروم گفت ویشششش
مرده گفت جوووون
مامانم گفت زهر مار
البته آروم بودا چون من نزدیک بودم شنیدم

0 ❤️