سلام خدمت تمامی عزیزان من محمد هستم 28ساله که فعلا در ماهشهر زندگی میکنم این خاطره رو که تعریف میکنم مال 8ماه پیش هست از اونجا شروع میشه که من واسه دانشگاه یک چند ماه از خونمون دور بودم و تابستون بود که اومدم خونه بدون این که به کسی خبر بدم اومدم چون میدونستم که اگه خبر بدم تا یک هفته هم فک و فامیل میان خونه برای لاشخوری شب بود ساعت 12اومدم به هواپیما فرودگاه اهواز خونه ای عمه ام اهواز بود رفتم خونه عمه اما هرچی در زدم هیچکی در رو باز نکرد واسه همین رفتم ماشین گرفتم برای ماهشهر حدودا یک ساعت و نیم تو راه بودیم که رسیدم خونه وقتی اومدم خونه اونجا هم هرچی زنگ زدم کسی در رو باز نکرد دیگه مجبور شدم به بابام زنگ بزنم زنگ زدم بهش و جریان رو براش تعریف کردم اونم گفت که ما خونه ای عمه ای کوچیکت هستیم عمه کوچیکم 39سال داره و بزرگیشون 65سال خلاصه من رفتم خونه ای عمه ام در رو که زدم دختر عمه ام راحله در رو باز کرد باورم نمیشد که راحله باشه اصلا نشناختمش از راحله بگم (راحله یک دختر کاملا جذاب که 25 سال داره وزنش حدودا 60قدش هم حدودا 170هست با چشم های ابی و سینه ای لیمویی خلاصه تو دل برو بود) بهش گفتم بابای من اینجاست گفت بله من نمیشناختمش بهش گفتم ببخشید میتونم اسمتون رو بپرسم کی با خنده گفت عجب چند ماه هست از ما دور شدی ما رو نمیشناسی من راحله هستم فورا جا خوردم سرم رو انداختم پاین و رفتم و وقتی بقیه من رو دیدمن شکه شدن خلاصه بعد از کلی احوال پرسی من به بابام گفتم میرم خونه که بخوابم بابام گفت که نمیشه بری خونه داریم ساخت وساز میکنیم منم که خسته بودم بهش گفتم باشه همینجا یک گوشه میگیرم میخوابم که عمه ام گفت کن نه برو تو اتاق راحله راحله میاد با من میخوابه منم قبول کردم و رفتم بخوابم من چون عادت دارم با شلوارک و بدون پیرهن میخوابم رفتم لباسهام رو در اوردم و رفتم بخوابم ساعت حدودا 6بود که بیدار شدم حوصله نداشتم برم بیرون رفتم سراغ کامپیوتر راحله تا یکم خودم رو سرگرم کنم خلاصه داشتم که تو فایلهاش میگشتم که به یک پوشه ای هیدن بر خوردم که همش عکس از خوش داشت که با شلوارک و لباس زیر بود منم که با این عکسها تحریک شدم
خلاصه رفتم صبحانه خوردم و رفتم پیش دوستام ساعت حدودا 6بود که بابام زنگ زد که میخوایم با مامانت و عمه ات بریم اهواز پیش عمه ات میای منم گفتم نه حوصله ندارم گفت باشه کلید خونه زیر گلدون هست منم ساعت 7بود که رفتم خونه هیچکس نبو منم فکر میکردم که راحله رفته خلاصه رفتم یک دوش گرفتم و به خودم که رسیدم یک نیم ساعتی شد لباسهام رو نیاوردم همینجوری با شرت رفتم که لباسم رو از اتاق راحله بردارم همینجور که رفتم تو اتاق راحله داشت لباسش رو عوض میکرد وای چی دیدم یک باسن قلمبه که هر امی رو حشری میکرد منم که حسابی سیخ کرده بودم داشتم نگاه میکردم که راحله من رو دید منم زود رفتم بیرون وقتی که لباسش رو پوشید اومد بیرون منم رفتم لباسم رو پوشیدم و اومدم که ازش عذرخواهی کنم که با یک لحن شهوتی گفت اشکال نداره منم که حشری بودم خودم رو بشتر بهش نزدیک میکردم با هم شوخی میکردیم ساعت حدودا 11بود که به بابام زنگ زدم گفتم کی میاین گفت که ما امشب رو همینجا میمونیم همین ر که گفت قند تو دلم اب شد رفتم به راحله هم گفتم اونم بیشتر از من خوشش اومد من رفتم که توی اتق راحله بخوابم بهش گفتم که تنهای نمیترسی با خنده گفت نه منم گفتم اگه بخوای میتونی تو اتاقت بخوای اونم با یک لحجه ای حشری گفت شب بخیر ساعت یک بود که من هرکاری میکردم خوابم نمیبرد مجبور شدم برم سر کامپیوتر داشتم با کامپیوتر ور میرفتم که روییک فیلم کلیک کردم صداش زیاد بود فک کنم دختر عمه ام متوجه شده بود خلاصه داشتم عکسها رو دید میزدم و حسابی هم شق کرده بودم که دیدم دختر عمه ام لامپ رو روشن کرد اومد تو اتاق وقتی من رو اینجوری دید یک نیشخندی زد و گفت که میترسم میخوام باهات بخوابم منم که از خدا خواسته بودم گفتم منم میخواستم بخوابم بخوابیم خلاصه با هم خوابدیم داشم راحله رو دید میزدم که یک دفه حشرم زد بالا و بهش گفتم راحله بیداری گفت بله گفتم تا حالا با کسی سکس داشتی که بلند شد و گهت نه فک کنم منتظر همین بود منم گفتم اگه یکی به درخواست سکس بده بهش چی میگی گفت بستگی داره کی باشه اگه تو باشی که نمیشه رو حرف شما حری زد منم که متوجه حشرییتش بودم دستم رو اروم بردم روی پاش کف فورا اونم پرید و لبش رو گذاشت روی لبم داشتیم با هم حال میکردیم که بلند شد و لباسش رو در اورد و منم لباسم رو در اوردم و داشتم که سینه های لیمویش رو میخوردم که گفت منم میخوای چیزت رو بخورم منم گفتم پس مدل 69بخوابیم که هر دو راحت باشیم خلاصه خوابیدیم و اونم داشت برام ساک میزد خیلی باحال ساک میزد منم که داشتم کوسش رو میخوردم خلاصه بعد از 20دیقه یک اه بلندی کشید و ارضا شد منم که ارضا نشده بودم گفتم میذاری از کون بکنمت که فورا پرید و گفت که نه درد داره ولی میتونی از کس بگنی منم گفتم اخه اپه پردت زده بشه چی گفت فدای سرت منم که از خدا خواسته به کیرم کرم مالیدم و گذاشتم در کوسش یکم مالیدم و کم کم کردو تو در حینی که داشتم میکردم از کسش خون فوران شد منم رفتم دسمال اوردم و پاکش کردم و دوباره کردم تو ایندفه که کردم تو جیق بلندی زد که برق از سرم پرید گفتم چی شد گفت که خیلی در داره منم گفتم گه این اولشه دردش کم کم تمام میشه خلاصه داشتم همین جور که تلمبه میزدم یک لرزشی کرد که فکر کنم ارضا شد منم کم کم ابم داشت میومد گفتم بهش کجا ابم رو بریزم که گفت بریز تو کوسم منم ریختم خلاصه یک ربع ساعتی روی تخت ولو بودیم منم که از کونش نگذشته بودم بهش گفتم بگذازر یک بار هم ار کون بکنمت اولش قبول نکرد اما بعدش قبول کرد وقتی که کیرم رو کردم تو کونش اولش تنگ بود و راحله هم زیاد جیغ میزد ولی بعدش هم گشاد شد و هم ساکت شد منم تا یک 10دیقه ای تلمبه زدم و ابم اومد کیرم رو کردم تو دهنش و کیرم رو حسابی خورد و منم کلا ارضا شدم دیگه حال نداشتم با هم رفتیم حموم تو حموم هم با چیزهای هم ور رفتیم و یک ساکی هم برام زد و خلاصه اون شب به حر خوشبختی بود تمام شد و قرار شد حداقل توی یک ماه چند بار با بم سکس داشته باشیم امیدوارم از خاطره ام خوشتون امده باشه نظر بدید تا خاطره ای سکسیم رو با دوست دخترم در دانشگاه رو بگم ممنون ببخشید اگه غلط املایی داشت
نوشته: محمد
انواع و اقسام سوتی…آخه لامصب ما میخاییم دختری که هر روز میبینیم را راضی کنیم 4 ساعت خایه مالی میکنیم و قربون صدقش میریم اونوقت تو کون نشور همینکه دستت از زیر پتو به کف پاش خورد دختره پرید و لبتو گرفت؟؟؟اونم دختری که فقط دم در باهاش سلام علیک کردی و اسمشو پرسیدی؟پس عشوه و نازه دخترها فقط واسه ما بدبخت بیچاره هاس؟
هر چند اصن حواسم نبود که داری داستان میگی و اونم همش کس شعر…خب دیگه چه خبر ممد جقی
با حرف عبدالفارق میتسوبیشی کاملا موافقم.
اصلا ارزش سوال پرسیدن نداری.
ببین برم یه نوار بهداشتی بگیرم بندازم توی ضبط ،کسشعر گوش بدم بهتر ازاین بود.
فقط یه چیز بگم تا فکر نکنی داستانت عالیه بعدش فردا بیای رمان بنویسی.
1-ساخت وساز؟…آخه کونده این چه ساخت و سازی هست که رفتی جلوی درتون بعدش نفهمیدی!!
بعدش فرداش بابات کلید رو گذاشته گفته برو خونه؟…شب تا صبح معجزه شده ،اگه صد تا کارگر افغانی ناس به دهن هم باشه ،بازم نمیشه…نکنه توی کانکس زندگی میکنی یا منظور از ساخت وساز تعمیر سنگ توالتتون بود،اگه اینجوره مگه شبا توی توالت میخوابی که نزاشتن بری خونه!!..
2-بله سال تولید ملی هست :این است جوانان ملجوقی ما،پس از جق های زیاد،به گویش محلی یا همان لهجه حشری پی بردند!
خون فوران زد؟…با تیوب لاستیک دوچرخه میبستی تا جلوی نشی رو میگرفتی.
بعدش شک نکن کیرت رو کردی توی پریز برق که برق ازکله ات پریده…
آقای تلمبه دستی!شب اول رابطه همه جوره سکس کردی.از پشت از جلو،پرده زدن ،ساک زدن،…
ریدم توی اون کلاهی که میخواهی سرمون بذاری!!هاهاها(به ضرر خودم گفتم که .عیب نداره خوش باش)
اوهووووووووووو بابا تو دیگه کی هستی دست آنولدو بستی =)) =)) =)) =))
خون فوراااااااااااااااان زد مرتیکه مگه سر گاو بریده بودی؟ :Oفکر کنم دختر عمه ات پریود بوده ولی بازم فواره نمیزنه, بعد کردی تازه درد گرفت به جون خودم یه چیزی شنیدی با عرض شرمندگی از همه خانوما و آقایون سایت ولی چون اینجا سایت سکسی هست پس رک میگم ببین عمو جون اگر یکبار تو زندگیت پرده زده باشی میفهمی که خون فوران نمیزنه اول درد میگیره بعدم یه ذره خون داره فووووووران نمیزنه گفتم بار دیگه شررررر نگو بازم شرمنده به شعورم توهین شد نتونستم سکوت کنم
بعد از اینکه پرده زدی از عقببم سکس کردی؟یا خیلی ناشی هستی یا خیلی حیوونی چون درد ناشی از سکس اول اجازه همچین کاری بهت نمیده .پس خفه شو ببند اون گاله گوه آلودت رو
یه چیز دیگه هم هست اونم اینه چرا همه فک فامیلای شما یک فایل عکس هیدن لخت از خودشون دارن و شما هم تیزین میرن پیداش میکنید؟یه خورده خلاقیت به خرج بده توی نوشتن داستانت نمیگم بیا واقعی بنویس حداقل اون مغزت رو یکم به کار بنداز شر و ور تحویل مردم نده.
تمامش زائیده توهمات یه جقی بود…دیگه ننویس…اشغال یه بار این اراجیفتو میخوندی بعدا اینجا قی میکردی…دیگه ننویس…همه تورو دیدن تعجب کردن…یعنی تو این مدت دانشگاه بودی یا جنگلهای امازون رو رصد میکردی…ببینم بومی های اونجا کونت گذاشته بودن که انقد قیافه انترت ،انتر شده بود…
اگه خبر بدم تا یک هفته هم فک و فامیل میان خونه برای لاشخوری:تواشغال کله کی هستی که همه بیان تو انه درسته رو ببینن،نکنه با جرج بوش دیشلمه خورده بودی…خوشم امد که پشت در موندی و ضایع شدی…دیگه ننویس…بعداز فوران خون از اونجای فامیلت،فواره درست شده بود…کارگرای ساختمونی همراه بابیل وکلنگ ساختمونی تو کونت…
به همین سادگی پارش کردی
اگه به این سادگی بود که خوب بود
همون شب اول برات ساک زد
چقدر حرفه ای
heyfe cheshai ke be khatere khondane in arajif khaste mishan.
خواهر عزیزم سارا راست میگه منم فکر میکنم که فقط یه چیزایی شنیدی.خونتون که جنوب ایران بوده احتمالا کردی تو لوله انتقال نفت که فوران کرده .
من مطمئنم که شما تا حالا کس ندیدی چه برسه که کرده باشی اینها که تعرف کردی تو خیالته
ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﻭﻗﺘﻲ ﺟﻠﻖ ﻣﻴﺰﺩﻱ ﻧﺰﺩﻳﻜﺖ ﻳﻪ ﺳﺲ ﮔﻮﺟﻪ ﻓﺮﻧﮕﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﻓﺸﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻱ ﺍﻭﻧﻢ ﻓﻮﺭﺍﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﻓﻜﺮﺩﻩ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ ﻛﺮﺩﻱ
ﻣﺮﺗﻴﻜﻪ ﺗﻮ ﭘﺸﻢ ﻛﻮﺱ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﺪﻳﺪﻱ ﻣﮕﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻲ ﺣﻴﺎ ﻭ ﺣﺸﺮﻱ ﺷﺪﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﻋﻔﺎﻓﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻥ
ﻣﺨﺖ ﻣﻌﻴﻮﺏ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻱ
ﻳﻜﻢ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﺳﻼﻣﺘﻴﺖ ﺑﺎﺷﻲ ﻣﺸﺖ ﺟﻘﻮﻝ ﭘﺲ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﻳﻨﻬﻮ ﺣﻼﻝ ﻣﺎﻩ ﻣﻴﺸﻲ ﺍﺯ ﺑﺲ ﻛﻪ ﺑـﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﻣﻴﺮﻳﺰﻱ ﺗﻮ ﭼﺎﻩ
بچه ها همه حرفارو بهت گفتن دیگه جا نداری چیزی بارت کنم ولی بااون قسمته لهجه حشری خیلی حال کردم وای مردم از خنده .کس مغز کچل اینو از کجات دراوردی.ساراجان دمت جیزززز حال کردم با کامنتت.سوگلی امروز روفرمی به کسی گیر نمیدی ها؟
به همین راحتی پردشو زدی ها؟
خوب کمتر بزن عزیزم.
جلقو گفتما!!!
تا حالا کسی از رگ سوم خایه سمت چپت در حالی که کیرت رو به جنوبه دارت زده؟
.
.
نزده؟
.
.
پس بدو
یه شیپور جدید خریدم. حسابی هم کلفته.
ای به درک تو همین گرونی ، شیپورم از سمت گشادش تو کونت.
1-آخه دیوس.اولا عمت 39 سالشه . بعد دخترعمت 25 سالشه.
آخه جلقی .آخه کونی. عمت دیگه چه کسی بوده.
2- اول گفتی درو باز کرد ، دیدم راحلست. باورم نمیشد. بعدش میگی ، نشناختمش ازش پرسیدی شما کی هستین.
سوما بچه ها راست میگن. خونوادت دیگه چقد کسکشن. که اینجوزی دخترشونو با یه پسر تنها میذارن.
کوه آتشفشان دماوند تو کونت.
اورست تو کونت.
اصلا تفتان تو کونت تا بخوری دم کنی.
کس شعری بیش نبود اگه میخواست بهت کون بده چرا گذاشت پرده برداری کنی برو به یاد همون دختر عمت جق بزن جقی
یا عمام راهل یا حضرت خایهنه ای این بچه کس مغز جقول رو در پناه خودتون نگه دارین. اینقدر بکنینش تا به راه راست هدایت بشه. اون دو تا کس کش زن جنده حرومزاده رو گفتم که تااخر عمر بی مقدارت بسوزی که هیچ نجاستی ازاون دو نجس تر نیست. یاد اون اخوندا افتادم امپر چسبوندم. کی بشه خلاص شیم
اینجوری که داستان سکسی مینویسن تمام دخترای ایران جنده هستن نمیدونم چرا یکیشون گیرما نمیاد
In roozha hameye 2khtara be rahati midan,shoma chetor?
خوب بچه کونی هنوز نمیدونی 39 و از 25 کم کنی میشه 14 سال! لاشی مگه عمت تو شکمه ننش بوده ازدواج کرده کمتر کس شعر تحویل این سایت بده 2- تو چطور دانشجویی هستی که اسم دختر عمت یادت رفته3-خوب مگه تو زندان ابوغریب کون میدادی که از دیدنت تعجب کردن4-کیرم تو اون داستانت که بابات و عمت تو رو با دختر عمت تنها گذاشتن جون ما فکر کن ببین دختر خالتم باهاتون نبوده که کرکرشو بزنی ای مایتابه داغ تو کونت
من با عبدالفارق موافقم . کسکش ، من کون خودم رو پاره میکنم تا 2 تا کس تمیز مرامی گیر بیارم بعد تو دیوث زارت میپری رو یک دختر و پردش رو میزنی ؟؟؟
سلام دوستان من تازه شروع کردم به نظر دادن. به بچه چیکار داری بیچاره خواست جق بزنه نمیتونست سیخ کنه گفت یه کس شعر بنویسم تا شاید یه اتفاقی بیفته. به رهبرهای بیچاره چکاردارید اونا که توی بیتشون مشغول جق زدن هستن.اون مجتلق دیوس احمدی نژاد رو بگید که هربلایی سرما میاد زیرسر اونه. ببخشید از داستان پرت شدم جقو برو جقتو بزن کیر احمدی نژاد با پشماش تو کونت بعد که گهی شد تو دهنت…خرداد ۹۲…
آخه بچه کونیه جرقیه کس ندیده حداقل میخوای دروغ بنویسی یه چیزی بنویس که دونفر باور کنن
آخه کس کش تو گفتی از کون بکنمت اونم گفت از کس بکن اونم دختری که پرده داره
خون هم که فواره میکنه احیانا شما تو میدان شهرتون خوابیده بودی زیر این فواره های رنگی قرمز رنگ همونجا داشتی جرق میزدی این توهم زده به سرت ابنه ای
به جان فلانی اگه من کونی بودم به این بچه های جلقی کون میدادم کف نباشن کسشعر بگن. من شرط میبندم تو عمرت پرده نزدی معلوم بود. شاید هم تو عمرت سکس نداشتی فقط تو جلق زدن استادی. پس به جلق زدنت ادامه بده آخه حیف شد من کونی نیستم والاواسه ثوابش بهت میدادم.
ههههه.
اون قسمت بامزه بود كه نوشتي رفتيم تو حموم و با چيزهاي هم ور رفتيم!
داستانت افتضاح و تخمي بود ننويس ديگه!