ضربدری اولش برای سرگرمی بود (۱)

1400/05/09

سلام
اسم من محسن ۴۵ ساله قد ۱۷۲ وزن هشتاد و خانمم شیدا چهل ساله با قد ۱۵۸ وزن ۵۸ کیلو این خاطره که میخام بنویسم برا دوازده سال پیشه من اضافه وزن نداشتم و خوش هیکل ، شیدا هم که هنوز هم به همان فُرم مونده ما بچه نداشتیم شاید همین باعث شد که یه تغییری به زندگیمون بدیم که خسته کننده نشه
نمیدونم داستانهای سکسی که در شهوانی میخونم واقعی است یا نه
اما روایت من واقعی و شروع آن از سایت آویزان بود.

تازه با اینترنت و کامپیوتر اشنا شده بودم خودم زیاد مذهبی نبودم الان که اصلا نیستم اما خانمم چادری و نماز خون بود اول با چت در یاهو مسنجر شروع کردم با گپ با دیگران بعضی وقت ها هم با خانم ها چت میکردم البته یواشکی از خانمم اگرم مچم را میگرفت با خنده شوخی که چرا جدی میگیری طرف معلوم نیست اصلا خانم باشه یا مرد این فقط برا سرگرمیه از کنارش رد میشدیم من و خانمم عاشق همدیگه هستیم جوری که تو فامیل به شوخی میگن شما تا حالا دعواتون شده
تا اینکه شروع کردم به خواندن داستانهای سکسی با سکس ضربدری آشنا شدم
اولش هنگ کردم برام باور کردنی نبود مگه میشه کسی اجازه بده زنشو جلوش بکنن
بعد که دیدم بعضی ای دی میدن و دنبال زوج برا ضربدری میگردن دود ار کله م بلند شد .
این جریان اینقد برام عجیب بود حتی روم نمیشد به خانمم بگم پیش خودم میگفتم مگه میشه اینجور مردهای بی غیرتی وجود داشته باشه
مدتی گذشت
بعضی وقتا که داستانهای سکسی میخوندم دیگه مثل قبل بدم نمیامد حتی بعضی وقتها هنگام سکس با خانمم مرد دیگه ای جای خودم فرض میکردم که داره شیدا را میکنه
دقیقا یادم نیست که چطور این موضوع را به شیدا گفتم
فکر کنم هنگام سکس بهش گفتم دوست داری یه نفر دیگه اینجا بود بجای من ؟
عکس العمل شیدا جوری نبود که باعث بشه ادامه ندم
تا اینکه یواش یواش شروع کردیم به چت کردن با زوج ها البته ابتدا فقط برا سرگرمی بود
اما سکس ما بهتر شده بود شیدا بیشتر به خودش می رسید قبلا بعد از سکس حمام میکرد اما الان ابتدا حمام میکرد ساک میزد و پتوزیشن های مختلف انجام میدادیم
زندگی ما شادابتر شده بود بجای چادر مانتو می پوشید کون قلمبه ش مردا را دیوانه میکرد مانتو تنگ با سینه های بزرگ کفش پاشنه بلند چه تیکه ی شده بود دیگه تو خیابان کسی زنمو دید میزد ناراحت نمیشدم حتی خوشمم میامو چند بار هم ویدیو چت کردیم اما اونجوری که دوست داشتم بهم حال نمی داد تا این که بعد از مدتی ( حدودا دو سال ) با یه زوج به اسم امیر و سحر آشنا شدیم امیر ۳۳ سال خوش هیکل با قد حدودا ۱۷۳ سحر لاغر اندام سن ۲۷ بعد چندین مرتبه چت کردن چهار نفره ، شماره گرفتیم و قرار گذاشتیم تو خیابان همدیگرو ببینیم.
به شیدا گفتم موافق دیدن هستی ؟ اولش یه کم ناز اما درنهایت قبول کرد
با ماشین کنار خیابان بودن ما که رفتیم بدونه اینکه پیاده بشن گفتن خانه ما نزدیکه مایل هستید بریم خونه،؟ منم قبول کردم و با هم راهی خانه امیر و سحر شدیم یه آپارتمان کوچک با دوتا دختر کوچک داشتن ما خیلی معذب بودیم شیدا با مانتو شلوار نشست رو مبل کنار من سحر هم با مانتو مشغول پذیرای امیر خوش حرف بود و با ادب جوک میگفت شوخی میکرد کمک کرد یخ شیدا وا شه امیر و سحر چند بار تجربه ضربدری داشتن اما قرار ما بود که فقط یه دوستی ساده باشه بعد از شام آخر شب خداحافظی کردیم برگشتیم موقع خداحافظی شیدا با امیر دست داد اولین بار بود با نامحرم دست داد بعد از مدتی امیر و سحر بدونه بچه شب آمدن خانه ما شام خوردیم بعدش مشروب البته خانم ها نخوردن و باز هر دو با مانتو و شال بودن این منو اذیت میکرد منم دیگه با امیر راحت بودم هر دو کف پذیرای دراز کشیده جوک میگفتیم و شوخی میکردیم ،
چت کردن ادامه داشت چند هفته گذشت با زوج های دیگه م چت میکردیم اما با امیر و سحر راحتر بودیم دیگه ترس نداشتیم که بریم خونه شون
تا اینکه تو چت قرار گذاشتیم که موازی انجام بدیم رفتیم خونه امیر و سحر بچه ها را خواباندن من گفتم نمیخاید مانتو در بیارید امیر گفت سحر مانتو در بیار چیه این . سحر یه تیشرت آستین کوتا و شلوار جین تنش بود شیدا تیشرت که تنش بود بازتر بود جوری که خط سینه هاش مشخص بود
شیدا با اون باسن قلمبیده و سینه سایز هشتاد هر مردی را حشری میکرد
متاسفانه سحر هیکل خوبی نداشت نه باسن نه سینه درشتی
بعد از چند دقیقه پیشنهاد دیدن فیلم دادم امیر فیلم سکسی گذاشت تو دستگاه در حین پخش فیلم شیدا کنار من نشسته بود و لب میگرفتیم دست بردم سمت دکمه شلوار شیدا مقاومت کوچولو کرد اما بعدش رضایت داد شلوار و تیشرت از تنش بیرون اوردم. باورم نمیشد شیدا با شورت و سوتین نشسته بود کنار من جلو یه مرد دیگه !
امیر و سحر تجربه سکس ضربدری داشتن راحت کارشونو میکردن یه چشمشان به ما بود هر کاری میکردیم آنها هم میکردن شیدا زیپ منو کشید پایین شروع کرد به ساک زدن اصلا باورم نمیشد شیدا که چند وقت پیش بدونه چادر بیرون نمی رفت الان جلو یه مرد دیگه لخت نشسته و داره برام ساک میزنه بعد از چند دقیقه ساک زدن خانم ها کنار هم دراز کشیدن من و امیر سوتین و شورت زنامون در آوردیم هنگام در اوردن شیدا پاشو برد بالا کُس قشنگشو امیر دید یه حال بخصوصی داشتم از طرفی حشری از طرفی غیرت مردانه و از طرفی هیکل سکسی خانمم که باعث شده بود امیرو دیونه کنه شروع کردیم به لیس زدن کس زنهامون همین که پاهای شیدا را بلند کردم که کیرمو بزارم تو کسش امیر هم لیس زدن تمام کرد کیرشو کرد تو کس سحر و شروع کرد به تلمبه زدن
عجب کیر بزرگی داشت تا دسته کرده بود تو کس سحر یه نگاه به شیدا کردم در حین تلمبه زدن دست انداخت دور گردنم منو کشید سمت خودش که لب بگیرم چند بار نزدیک ارضاع شدن کیرمو کشیدم بیرون نمیخواستم تمام بشه
همینطور که پاهای سحر و شیدا بالا بود منو امیر در حال تلمبه زدن شیدا که چشماش کاملا خمار شده بود دست منو گرفت گذاشت رو سینه سحر باورم نشد شیدا این کارو کرد من حتی امادگی موازی هم نداشتم چه برسه به این کارها
بعد از چند لحظه شیدا با دستش گردن امیر و گرفت لباشو برد به سمت امیر وای داشتم دیونه میشدم این همان شیداست چقدر با حوس لباشو میخوره دست منم برا همین گذاشت رو ممه های سحر که راحت لب به امیر بده این کارو چند بار تکرار کرد دیگه داشت حسودیم میشد اخه سحر هیچ عکس العملی انجام نمی داد فقط پاهاش باز کرده بود امیر هم داشت تلمبه میزد و لب خانم منو میخورد .
من برا اینکه بیشتر آتشی بشم به شیدا گفتم میخای جابجا کنیم ؟ امیر هم که این حرفو شنید تلمبه زدن بیخیال شد یه نگاه به شیدا کرد که جوابشو بشنوه شیدا با کمی مکث گفت نه واقعیتش اگرم میگفت اره من یه بهانه میآوردم میگفتم دفعه بعد
جواب شیدا انگار آب سردی بود که ریخته شد رو امیر اخه شیدا جدا از هیکل خیلی سکسی که داره ،هنگام سکس سنگ تمام میزاره شیدا بلند شد به شکل داگ استایل عاشق این پوزیشن هستم غوس کمر باریکشو میده تو کس قشنگش باز میشه توصیف این حس برام سخته منم یه زبون اوردم لای کس نازش کیرمو کردم توش دستامو دور کمرش حلقه کردم شروع کردم به تلمبه زدن چند بار هم چک زدم رو باسن نازش بعد از چند لحظه مثل عادت همیشه صورتش و برگردان سمت کیر من که ساک بزنه و دوباره تلمبه زدن ادامه بدیم امیر دستشو گذاشت جلو صورت شیدا و مانع شد علتشو نمیدونم
من پیشنهاد دادم ارضاع نشیم راستش ترسیدم بعد از ارضاع شدن از کاری که کردیم پشیمان بشم امیر و سحر هم قبول کردن بلند شدیم لباس پوشیدم دیگه نزدیک صبح بود صبحانه خوردیم برگشتیم خونه .
امیر خوش چهره و خوش صحبت بود تاثیر زیادی رو شیدا گذاشته بود جوری که کاملا حس میکردم روز شمار میکنه که دوباره بریم خونه امیر شایدم میخاست کیری بزرکتر ار کیر من تو کسش باشه
منم که سردی سحر زده بود تو ذوقم، از طرفی هم مطمن بودم دوباره بریم شیدا یه حال خوب به امیر میده و منم فقط با سحر که مثل یه جنازه فقط دراز میکشید باید سکس کنم اجازه ندادم این رابطه ادامه پیدا کنه اما تو چت دنبال زوج مناسبی می گشتیم که هر چهار نفر رضایت داشته باشیم.
با زوجی در ساوه به اسم بابک و مریم آشنا شدیم خیلی زود قرار گذاشتم بعد از صحبت های اولیه تو ماشین آمدن خانه ما حدودا هم سن بودیم یه کم اضافه وزن داشتن اما تو ذوق نمیزدن همین که رسیدن تو خانه مریم روسری برداشت نشست رو مبل خوشگل بود اما بابک چنگی به دل نمی زد شیدا پذیرای کرد و قرار شد هفته دیگه ما بریم خانه آنها تو چت قرار گذاشتیم که سکس موازی داشته باشیم اما در این بین با شیدا صحبت میکردم اگه حین موازی جابجا کردیم ناراحت نمیشی؟ جواب درستی نگرفتم
انها هم بار اول بود میخواستن موازی انجام بدن مثل ما با خودشون درگیر بودن قرار گذاشتیم هفته بعد بریم ساوه شیدا که کاملا آماده شده بود برای موازی هر روز بیشتر به خودش می رسید واقعا دلربا شده بود
به شیدا گفتم این رفت و آمد ما بلاخره به ضربدری ختم میشه اما شیدا انکار میکرد میگفت من ضربدری نمیکنم تا اینکه یه روز جدی بهش گفتم احتمال داره حین موازی کنترل از دستمان خارج شه جابجا کنیم بعدا غرشو به من نزنی بگی تقصیر تو بود اگه امادگی اینکارو داری ادامه بدیم جواب شفافی نگرفتم گفتم باشه الان جواب نده عصر من برگشتم اگه راضی به ادامه این رفت و آمدها بودی آماده رفتن شو اگر نه که ادامه ندیم
عصر برگشتم خونه وای چه کُسی شده بود آماده برا رفتن زنگ زدم گفتم ما تو راهیم تو راه زیاد حرف نزدیم هر دو بیشتر تو فکر بودیم تا اینکه حرف بزنیم باورم نمیشد دارم تا ساوه میرم که احتمالش هست یه نفر دیگه زنمو جلوم بکنه!؟
رسیدیم ساوه هر دو دور میدان شهرداری منتظر بودن رفتیم خونه شون اپارتمان بزرگ مشخص بود وضع مالی خوبی دارن شیدا و مریم رفتن اتاق خواب که لباس عوض کنن زمان زیادی گذشت تا برگشتن به نظر مریم امادگی اینو نداشت که با لباس خیلی باز بیاد جلو یه مرد دیگه بلاخره اومدن مریم با یه تیشرت و دامنی که تا زیر زانو بود اما شیدا با تاپ و دامن کوتاه جوری که می نشست شورت قرمز رنگش مشخص بود بابک مدیر یه شرکت بود خوش برخورد با ادب اما چهره و هیکل چنگی به دل نمی زد خودش و خانمش هر دو یه کم اضافه وزن داشتن .
رفتن آشپزخانه با هم غذا آماده کنند خیلی با همدیگه یواشکی صحبت میکردن مشخص بود مریم اصلا امادگی موازی نداره اما بابک اصرار به انجام داره
بلاخره شام خوردیم و من که کنار شیدا نشسته بودم شردع کردم به لب گرفتن شیدا خیلی قشنگ همراهی میکرد
بابک و مریم مبل روبروی نشسته بودن آنها هم داشتن لب میگرفتن و حرف میزدن ما که بار دوم بود اینکارو میکردیم معذب نبودیم تیشرت شیدا را در اوردم خودشم در حالی که خم شده بود که ساک بزنه و پشتش به بابک و مریم بود با دست دیگه شورت و دامنشو در آورد جوری قمبل کرده بود که کُسش کاملا باز شده بود به سمت بابک و در حین ساک زدن بود منم که رو مبل ولو شده بودم لباسهامو در اوردم هر دو کاملا لخت در حال ساک زدن دستمو از پشت رسونده بودم در کُس شیدا داشتم مالش میدادم کوسش پر از آب شده بود …
نمیدونم این خاطره منتشر میشه یا خیر چنانچه که مورد استقبال قرار گرفت ادامه میدم
از سایت شما ممنون میشم اگه منتشر کنید

ادامه...

نوشته: محسن


👍 70
👎 13
133101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

823334
2021-07-31 01:04:56 +0430 +0430

اولین باری که همدیگه رو میبینید میرید خونه؟
خوته تیمی باشه بگیرن خودت و زنتو چند نفری لخت کنن فیلمتونم بگیرن چه گهی میخوای بخوری؟
اینکه طرف زن باهاش بوده دلیل نمیشه حتما زن و شوهر باشن یا ادمای سالم و خوبی باشن.
اینایی که گفتم به این معنا نیست که داستانت قابل باور بود. داستان کسشری بیش نبود ولی واقعا به این فک کردم کسی هست همچین خریتی بکنه؟

7 ❤️

823338
2021-07-31 01:05:58 +0430 +0430

اینکه خیلی طولانیش نکردی خوب بود، چون بقیه ش مشخصه و تکراری

2 ❤️

823359
2021-07-31 02:08:41 +0430 +0430

بنظر من نگارش و رسوندن منظورت در داستان خوب بود 😎

2 ❤️

823361
2021-07-31 02:09:40 +0430 +0430

خوب نوشتی ولی نویسنده نیستی
منتظر بقیه داستانت هستم
شاید راهی شد برای راضی کردن همسرم

2 ❤️

823362
2021-07-31 02:11:04 +0430 +0430

عالی بود . دمت گرم

1 ❤️

823372
2021-07-31 02:26:17 +0430 +0430

دوازده سال قبل تماس تصویری بود ؟ فکر کنم نبود .یا من اشتباه میکنم.

4 ❤️

823374
2021-07-31 02:39:11 +0430 +0430

سلام به همه دوستان
من نمی‌دونم چطور بهت حال میده وقتی زنت خم کرده و کصش هم باز به قول خودت و یه مرد دیگه داره تماشا می‌کنه چطور به خودت میگی مرد
ولی به این فکر کن که زنت مثلاً چادری و نماز خون هم بود و تو از راه بدر کردیش حالا هم ناراحتی که کیر کلفتتر میبینه دهنش آب میفته
در کل واسه یه لحظه خوشی نباید یه عمر مشکل به جون خرید
البته که کلا داستانت دروغ بود

3 ❤️

823375
2021-07-31 02:44:03 +0430 +0430

اخه دیوث چرا میای کسشعر مینویسی کیر گالیور تو کونت

2 ❤️

823400
2021-07-31 06:52:48 +0430 +0430

عالیه
بنویس

0 ❤️

823421
2021-07-31 10:06:32 +0430 +0430

خوبه

0 ❤️

823429
2021-07-31 11:09:52 +0430 +0430

قشنگ بود ادامه بده

2 ❤️

823431
2021-07-31 11:27:18 +0430 +0430

تو حتی تو فانتزی خودت به زنت اهمیت ندادی
چطور تو زوج اول زنه به دلت نشست به همین علت با زوج دیگه اشنا شدی حتی به نظر خانمت هم احترام نزاشتی
واینکه کلا چرته سکس ضربدری این کصشعرا رو قبول ندارم میدونم اخر سر زندگی به گوه کشیده میشه هیچ ادم عاقلی اینکارو نمیکنه مگر با زنان خیابانی تازه اگر اونها قبول کنن

3 ❤️

823436
2021-07-31 12:17:38 +0430 +0430

داستانت زیباو عالی بود البته مواردی که گفته بودی واقعا در روابط زوجها پیسش میاد مثل اینکه گاهی زن به طرف مقابل تمایل نداره و گاهی مرد از طرف مقابل خوشش نمیاد والبته فک کنم بیان همین مطالب بود که داستانت رو قابل باور کرده

2 ❤️

823438
2021-07-31 12:26:35 +0430 +0430

خاطره دلنشینی بود. منتقیدین گرامی ادبیاتی که بکار میبرید نشان دهنده شخصیت شماست. میشه برای انتقاد از ادبیاتی استفاده کرد که باعث دلسردی نویسنده و خواننده های دیگه نشه. و در مورد ضربدری. اونهایی که هنوز اسیر تابوهای مذهب و غیرت هستند واقعا تو این سایت چکار میکنید؟ برید به عبادت و خانواده خودتون برسید و ما بیدینها رو به حال خودمون بگذارید. این داستانها مناسب شما نیست لطفا نخونیدشون چون نمیتونید هضمش کنید و بالا میارید و حال دیگران رو هم میگیرید. مجموعه دانش و شناختی که از سکس کسب کردید زیر تابوهای مذهب و هنجار های جمهوری ملاها بوده و با واقعیات بسیار فاصله داره. دنیای اروتیک یه دنیای شیک و با مفاهیم خاص و ظریفه که با ذهن کهنه و با زنجیرهای مذهب و غیرت و قضاوت دیگران نمیتونید درکش کنید و درونش پیشرفت کنید و ازش لذت ببرید.

1 ❤️

823441
2021-07-31 13:45:04 +0430 +0430

خیلی عالی بود
من چون تجربه دارم تمام صحنه ها برام تداعی میشد

1 ❤️

823442
2021-07-31 13:48:19 +0430 +0430

خاطره خوبی بود، ادامه بده. من و همسرم هم این راه رو رفتیم.

2 ❤️

823450
2021-07-31 15:12:25 +0430 +0430

همه مدعی هستن داستانشون واقعی بوده.ولی کاملا مشخصه خیال پردازی شده

0 ❤️

823479
2021-07-31 18:33:05 +0430 +0430

خوب بود عزیز، به این بی ادبایی هم که میان چرت وپرت تفت میدن اصلا توجه نکن

0 ❤️

823490
2021-07-31 21:03:43 +0430 +0430

با نهایت احترام گرچه حق هر گونه اظهار نظر در این حوضه برای خودم محفوظ نگه میدارم اما بی دینی رو هم بی اخلاقی معرفی نکردم. آیا برداشت شما از اخلاق هنجارهای جامعه مذهب زده و بدوی امروزمونه؟ به باور من دنیای اروتیک خیلی ظریف و خاصه و اخلاقیات خاص خودش رو داره رعایت ادب و احترام ، کنار گذاشتن قضاوت و پیش داوری ، در نظر گرفتن سهم برابر از لذت ، آزاد گذاشتن مخاطب برای انتخاب و احترام گذاشتن به انتخابش نمونه ای از اونهاست . برای لذت بردن دنیای اروتیک باید ازین هنجارهای بدوی و مذهبی رها بود. حالا شما اسمش رو بزار اخلاق یا دین یا هر چیزه مقدس دیگه ای که احساس گناهکار بودن در شما ایجاد میکنه .کانون مقدس خانواده با آغاز عصر کشاورزی متولد شده و پیش از اون انسانها گروهی زندگی میکردند. پس زنجیرهایی که خودمون ساختیم رو نپرستیم. آدمها معمولا برای لذت بردن از دنیای اروتیک و آزاد بودن از اجتماع به این سایت مراجعه میکنند پس لطفا زنجیرهای خودتون رو بیرون سایت بزارید و با اونها دیگران رو نزنید. حتی اگه ملا و پیشوا هم هستید وقتی به اینجا میایید فقط لذت ببرید و با آرامش برگردید به دنیای خودتون

1 ❤️

823491
2021-07-31 21:09:35 +0430 +0430

در امتداد شب
یک بار دیگه پیامت رو بخون و ببین کدوم زشت تره؟ من موادبانه نظرم رو گفتم اما تو کثیف و بی کلاس فقط فحش دادی. پس چرا فکر میکنی انسانی و متمدنی؟ چرا باورهای بدوی و مذخرف خودت رو اینبار به اسم اخلاق به خورد دیگران میدی؟ اگه اخلاق باوری این ادبیات زشت چیه؟

2 ❤️

823498
2021-07-31 22:54:47 +0430 +0430

مجتبی کن
در جوامعی که قوانین انسانی دارند سکس آزاد ، ضربدری یا گروهی جرم نیست آیا از دید شما این جور روابط معادل قتله ؟ آیا رابطه ای که با رضایت کامل طرفین برقرار شده بی اخلاقیه ؟ من صحبتم اینه که چرا با وجود باور خودتون رو به دیگران تحمیل میکنید؟ این باور شماست که اسم اخلاق روش گذاشتین و تا زمانیکه به دیگران تحمیلش نکردین قابل احترامه

4 ❤️

823508
2021-08-01 00:19:32 +0430 +0430

باحال بود

2 ❤️

823632
2021-08-01 19:24:04 +0430 +0430

عالی بود ادامه بده 🌹🌹🌹

0 ❤️

823721
2021-08-02 06:58:41 +0430 +0430

عالی

0 ❤️

823760
2021-08-02 16:47:21 +0430 +0430

با کمال احترام
کیرم تو کس زنت ، عزیز دل

1 ❤️

824361
2021-08-05 15:36:24 +0430 +0430

از شیوا کمک بگیر

0 ❤️

825845
2021-08-13 00:20:13 +0430 +0430

نمی دونم چقدر این داستان های که کابران شهوانی می نویسن
واقعیت و حقیقت داره اخه طرف رفته با خواهرش یا مادرش یا با برادرش سکس کرده یا بهش تجاوز کرده معلوم نیست بعد اش اومده با پرروی و افتخار تعریف میکنه
کسی ندونه فکر میکنه شاخ اژده های اهریمنی هشت سر رو شکسته
بی غیریتی و بی ناموسی ات رو ثابت کردی چی شد کجایی دنیای رو گرفتی.
حداقل برید زن صفعیه ای بگیرد باهاش سکس کنید قانونی هم هستش صداش هم در نیارید بهترین راه همون ازدواج هستش. وسلام هم جنس بازی هم نکنید.

1 ❤️

826075
2021-08-14 08:38:25 +0430 +0430

اول سلام بعدا کلام
خاطره از شما بود
سعی میکنم باور کنم هر چند باورش سخته
الان چند تا بچه داری البته با نظر به اینکه خاطره مال دوازده سال پیش
و اینکه بچه ها از خودت هستند یا از ضربدری ها البته ببخشید
آیا سر کار میری
وقتی سر کاری از دوستان ضربدری خبر داری که سراغ اوه …تپل نمیرند
چی میشه آخرش
اصلا چی شده ک اینجوری شده
حتما باید ضربدری بنویسیم
و سوال آخر
آیا با خواهرت هم میتونی بری ضربدری
ای وای بر من این چه سوءالی بود
معلومه که نه آخه زن بر ای کردنه البته فرقی نداره هر موقع خودت نتونستی میسپاریش بقیه اما خواهر مقدسه ممنون که اینجا خودت و تربیتتو نشون میدی
و ضمنا برای تغییر هیچ وقت دیر نیست
البته که انشاله هیچکدام از فرزندان خانمت دختر نباشند
که نخواهند پیرو راه مادر باشند
ممنون از شمایی ک وقت میزارید و میخونید

0 ❤️