همسر مذهبی و بیغیرتی من (۳)

1401/03/24

...قسمت قبل

سلام خدمت دوستان عزیزم
یه ۱۰ روز از ساک زدن نگین گذشته بود که هر روز سعید میگفت زنت باهام خوب سکس چت میکنه گفتم مجازیه واقعی نیس که گفت واقعیشم میبینی که گفت امشب دعوتم کن تا بکنمش گفت مفتی تلاش نکن اون نمیده بهت که گفت میبینیم که خلاصه زنگ زدم به نگین گفتم مهمون داریم سعید هس که گوشی قطع کردم دیدم سعید گفت اوووف امشب چه بکنم که واسه سعید پیام اومد و داشت جواب میداد گفتم کیه گفت زنته دلش برام تنگ شده گفتم از بس شوخی گفت واسه شوخیام نیس واسه چیز دیگس گفتم تو کف میمونی بدبخت گفت امشب میکنمش چند ماهه او کفشم گفتم من هستم نمیتونی که گفت شب باید تعارف کنی بمونم ببرمش اتاق دیگتون خلاصه شب رفتیم خونه که نگین چند تا چای خوشرنگ اورد و نشستیم گفتیم خندیدیم بساط شامم چیدیم چه شامی قرمه سبزی واقعا عالی بود که بعدش نگین مشغول شستن ظرف ها بود منو سعیدم داشتیم حرف میزدیم که گفتم عزیزم قلیون کجاس گفت تو اتاقه مواظب باش کثیف نکنی اتاق که رفتم قلیون بیارم داشتم دنبال ذغال میگشتم که دیدم یه صدای سیلی مانند اومد و نگین گفت هییییییین که رفتم اروم از لا در اتاق نگا کردم سعید از پشت بغلش کرده و داره در گوشش هم یواش میحرفع که فهمیدم اون صدام مال چکی بوده که سعید زده در کونش چون حین خوردن گردنش کونشو کرفته بود دستش که من اومدم اردم قلیون ورداشتم بیارم پذیرای با سرو صدا اومدم که سعید داشت حرف میزد تو اشپزخونه که با فاصله ایستاده بود که سعید اومد پیشم نشست اروم گفتم صدا چی بود کف دستشو نشون داد اروم گفت اینو زدم رو کونش وای دیگه دارم میمیرم اوووف که نگینم تموم شد قلیون کشیدیم اهنگ باز کردیم که سعید گفت نگین باید برقصه و تشویق میکرد که نگین بهم نگا کرد و منم گفتم برقص که حین رقص نگین سعید چه با ولعم نگا میکرد که پاشد رو سر نگین حسابی پول ریخت که همین که نکین میرقصید پشتش به سعید بود سعید یه لحضه اروم خودشو چسبوند به نگین که بعد رقص نگین داشتیم حرف میزدیم چشم سعید همش تو سینه های نگین بود دیگه نزدیکای ۲ بود که همه چیو جمع کردین سعید گفت ممنون از پذیرایتون واقعا خوش گذشت منم گفت دیر وقته بمونه فردا میری گفت کار دارم فلان خلاصه نکینم اصرار کرد منم کردم گفت اخه مزاحم نباشم گفتم جه مزاحمتی اتاق دیگمون خالیه راحت میتونی بخوابی خلاصه قبول کرد که منو نگین رفتیم تو اتاق و سعیدم رفت اون یکی اتاق که من نگین سرمون تو گوشیامون بود قبل خواب یکم نگا میکنیم مثل همه که دیدم سعید از واتساپ سعید بهم پیام داد
سعید: پدرام بگیر بخواب تا اینو من بیارم پیش خودم نمیادش
گفتم چرا نمیاد گفت میترسه فلان
که اسکرین شات داد
سعید: اوووف عزیزم بیا پیش من امشب
نگین: اقااا سعید نمیشههه
سعید: میشه بیا اینو بزارم تو کوست اروم شی
نگین: اینجوررری نگین خجالت میکشممم پدرامم بیداره
سعید: خجالت نکش این کیرم هلاکته
نگین: نهههه بزرگه من نمیتونممم
سعید : نترس میخوری فقط
نگین: فقط میخورمااا
سعید : باشه
نگین : قوووول
سعید : قول عزیزم
نگین : بزاز بخوابه میاممم

سعید بخواب بزاز بیارش گفتم لا درو باز کنی ببینما گفتم باشه تو خودتو بزن بخواب حالا صدا ناله هاشم میشنوی گفتم اون گفت فقط میخورم که گفت بیاد اتاق زیرمم میاد که گفتم نمیده ها گفت میبینیم

که من گفتم عزیزم من خوابم میاد شب بخیر بوسش کردم و چشامو بستم نیم ساعت گذشته بود دیدم تخت تکون میخوره فکر کنم نگین نگام میکرد خوابم یا بیدار که یواش یواش از اتاق رفت بیرون ۵ دقیقه بعد رفتم پذیرای دیدم هیجکی نیس اروم رفتم کنار در اتاق دیدم یذره بازه گوش دادم دیدم دارن یواش میحرفن
سعید: اوووف اومدی چک محکم زد در کونش
نگین: ایییییی نزن زود باااش پدرام بیدار نشه
سعید: نترس خستس تو رو هم من حسته میکنم امشب
نگین: فقط میخورماااا قول دادیم
سعید: بااااشه که دستشو گذاشته رو سر نگین زانو زد جلوش و کیر سعید کشید بیرون

لامصب چه بلند و کلفتم بود

نگین: اوووف این خیلی بزرگه اوووم کرد تو دهنش
سعید: جوون مال تووو بخور
نگین: اووممم دیگه از این بیشتز نمیره تو دهنم بزرگهههه اوووم همم
سعید: که دستشو گذاشت رو سر نگین و فشار داد و بیشتر کرد تو دهنش
نگین : اوووم هممم اوعع اوووع که نگین بالا میاورد و سرفه میرد ولی سعید نمیزاشت کیرشو در بیار از دهنش سرشو فشار میاد و نگین کیر تو دهنش حرف میزد
نگین اووم هممم خفه شدم دستتو بکش
سعید: نگران نباش اولش سخته بخوررر
نگین: اووم همممم وای خیلی بزرگههه
که حسابی حدود یربع خورد براش که نگین گفت تو ابت نمیاد من برم میفهمه که سعید گفت تو واسه من خوردی منم برات بخورم بعد برو
نگین: نهههه گفتیم فقط خوردن
سعید: خب منم میخورم دیگه
که با کلی مالیدن و خوردن لبای نگین یعید نگین رو اروم بغل کرد گذاشت رو تخت
نگین: واییی سعید نه
که سعید شلوار نگین کشید و شورت صورتیش مشخص شر
سعید:اوووووف قربون کوصت برمم و از رو شورت ماچش کرد
که نگینم دستاشو از خجالت رو چشاش بود
سعید اول افتاد بجون سینه هاش جه با ولعم میخورد نگینم دستاش رو چشاش بود و اه میکشید فقط
که اروم سعید سرشو برد پایین لب کوص نگین و شرتشو کشید پایین که نگین سرشو یکم بالا اورد و با بی حالی گفت
نگین: نهههه سعید
سعید: نترس عزیزم و دهنشو گداشت رو کوس نگین و خورد اووووم
نگین : اهههههه اههههههه
سعید هوومممم هممممممم
نگین: اهههه اههه ولیییی و دستشو رو سر سعید گذاشته بود
حسابی سعید میخورد براش اه اوه نگینم در اورده بود
که نگاه کرد البته یکم سخت دیده میشه ولی کیر سعید دستش بود که برد نزدیک کوس نگین و سرشو کشید رو شیار کوس نگین البته تا این حد دقیقشو بعدا سعید برام تعریف میکرد که چیکارا کرده از رو حرفای اون میگم
که سعید کیرشو میکشه و نگین یه اهههههههههه بلند میکشه
سعید نگا میکنه تو چشای نگین و کیرشو میزاره رو لبه کوس نگین و خودش خیمه میزنه روش و میگه
سعید: بره تووووو
نگین: اهههه سعید اههههه نه
سعید: اروم فشااار
نگین: اهههه اههههه
سعید: بکنم تووش
نگین: میترسم اهههه اهههههه
سعید: اووف فشاررر فشااار
نگین: اااای اییییی کلفته قلط کردممم درش بیارررر ایییی
سعید: اروم باش صدامون میره فشاااار
نگبن: ای سعییید گوه خورددم جر خوروممم درش بیار
سعید: جوون این کوس زیر چادرت از روز اول چشمو گرفته بود
نگین: اخرش با این کیرت هلاکم کردی ایییی
سعید: روز اول خواستم جلو شوهرت بندازمت رو مبل بزارمش توووش
نگین: اییییی ارومتر مال خودته جرم دادیییی
سعید: نمیره توش نصفشو بزور جا کردمممم
نگین: ایییی خیلی کلفته کوسمو پر کرده اییییی

من حسابی میخکوب شده بودم چه بالا پایینی میکرد نگینو جیغ و دادشو حسابی در اورده یعنی این همون نگین چادریه تو فکر بودم که یدفعه نگین یه جیغ کشید

نگین: ایییییییییییییی سعید در بیاررر کشتیمممم
سعید: تازه جاش دادم اوووف
نگین: جووون مادرت اییییی اییییی درش بیار
سعید: اوووف درش اوررددم
نگین: اخهخخخ بازم کردی نفسم در نمیومد
سعید: خیلی تنگییی که سعید دو سه تا کوبید با کیرش رو کوس نگین
نگین: اوووف یواش بکنش دلم دوباره میخوادش
سعید: خب شوهرت فردا میکنه که دو سه تا دیگم زد رو کوسش با کیرش
نگین: شوهرمو طایفش فدای تووو بزن تووووش
سعید:اووف کردممم توش
نگین: اخخخخ اخخخخ خیلی کلفته سرش اییییی یواشتر
سعید: داغه تو کوستتتتت تنگی برامممم
نگین: اخخخخ سعید یواش یواش جاش بده بزرگی برام
سعید: پدرام مگه نمیکنه این کوسوووو
نگین: میکنه ولی نصف توم نیس کیرش تو ادمو باز میکنی کوسمو با کیرت پر کردی
سعید: هنو نصفشه فشااااار اووف
نگین: ااااییی اییییی سعیددددددد درش بیار هنو امادت نیسسس هنون نصفش خوب بود
سعید : بزار بمونه جا وا کنهههه
فشاااار
نگین: جرمممم دادی اخخخخ غلط کراممم
که صدای گریه نگین میومد ای اییی
سعید: اووف خیلی تنگه
نگین : خواهههش میکنم ارومتر ایییی
سعید: نمیدونستم کوست اینقد تنگه اووف فشاار
نگین : ااای جر خوردممم بسه بسههه
بدجور سعید نگین میکرد صدای نگین اتاق ورداشته بود نگینم فقط التماس میکرد چه تند تندم میکرد نگینووو
سعید: اوووف فشااار چه کوس تنگییی
نگین: اخخخ سعید بسه غلط کردممم
سعید: جوون کوس زیر چادرت این بوووود
نگین: اییییی اره درش بیاااار

من دیدم اینا تموم بشو نیستن رفتم بخوابم که نمیدونم چجور خوابم برده بود که یهو از خواب پریدم دیدم صدای جیغ نگین بدجور میاد
اروم از اتاق خارج شدم شنیدم که میگن

نگین: آخخخخخ مامان جووون پاره شدممم سعید درش بیار قرار نبود بکنی تو کوونم
سعید: اوووف مگه میشه از این کون تپل گذشت

چه صدای شلاپ شلوپیم میومد معلوم بود بدجور میکردش
دیگه رفتم بخوابم که چند بار دیگم از خواب پریدم ولی نرفتم گوش بدم همون جام خوابیدم نزدیکای صبح بودم حس کردم نکین برگشته پیشم که دیدم زیر لب با خودش میگفت اخخ خدا لعنتت کنه پارم کردی و میگفت سیرم نمیشددد که اخخخ

صبح پاشدم برم سر کار که صبونه حاضر میکردم نگین صدا زدم گفت حالم خوب نیس تو بخور من بعدا بیدار میشم
خلاصه سعیدم بیدار کردم بزور رفتیم که خواب الود بود بعد ظهرش اومد گفتم چیشد نگفتی دیشب
گفت چی میگی صداشو نمیشنیدی پارش کردم زیرم ناله میرد گریه میکرد صدا جیغاشو نمیشنیدی همون زنی بود که میگفتی نمیده دیدی چجور گذاشتم تو کوسش گفتم دیگه بهت ایمان اوردم سعید

دوستان امیدوارم بپسندین

نوشته: پدرام


👍 44
👎 13
102001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

879321
2022-06-14 01:13:56 +0430 +0430

قسمت اخر بود؟

0 ❤️

879325
2022-06-14 01:20:04 +0430 +0430

عالییییی

1 ❤️

879328
2022-06-14 01:37:52 +0430 +0430

ادامه بده تازه داستان داره جون میگیره

2 ❤️

879332
2022-06-14 01:48:13 +0430 +0430

زن ها در مقابل کیر خوب و بکن خوب نمیتونن مقاومت کنن

5 ❤️

879362
2022-06-14 03:07:09 +0430 +0430

عالی بود دمت گرم داداش

1 ❤️

879386
2022-06-14 06:10:36 +0430 +0430

عالی بود

1 ❤️

879395
2022-06-14 06:50:59 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️

879425
2022-06-14 11:23:20 +0430 +0430

تمام کصشعر . چرت و پرت
ریدی تو داستان و تخیل کاکولدی

0 ❤️

879443
2022-06-14 12:40:42 +0430 +0430

عالی بود دستت درد نکنه

1 ❤️

879515
2022-06-14 20:31:14 +0430 +0430

عاشق این بخش از داستان شدم ک زنتو دادی رفیقت بکنه که فقط ببینی میتونه مخ هرکیو بزنه یا نه؟
اخرشم ک ایمان اوردی بهش😂
زنتم اسباب بازیه

2 ❤️

879530
2022-06-15 00:07:36 +0430 +0430

اووووف فشار چی بود دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

879533
2022-06-15 00:18:56 +0430 +0430

سه قسمتشو خوندم عالی بود…دوبار ابم‌اومد با داستانت

1 ❤️

879590
2022-06-15 03:43:52 +0430 +0430

یکی ام نیست اینجوری منو جر بده

0 ❤️

879711
2022-06-15 17:40:14 +0430 +0430

اوووم خیلی کیری فشاااار بود
دیگه ننویس فشاااار کسمغز
کلا داستان شد اوممم و فشااار

0 ❤️

879749
2022-06-16 00:26:06 +0430 +0430

کیرم تودهنت باداستانت
اوف فشار،یعنی چی،اوف درش بیار،بیادرش اوردمخخخخخت

0 ❤️

879755
2022-06-16 01:01:35 +0430 +0430

کاملا فیک و دروغ

0 ❤️

880598
2022-06-20 15:24:46 +0430 +0430

خیلی دوست داشتم داستانتو بهترین داستانی بود که خوندم
زن خودمم همینه کون گنده و سفید که تو چشم رفیقامه براشون راحت میپوشه و منم حال میکنم از ابن
الان گذاشتم اونو جای زنت ک داره جر میخورن
آبم اومد
دمت گرم

0 ❤️

880817
2022-06-21 21:15:26 +0430 +0430

عالی بود خسته نباشی
زن منم اینطوری گاییده شده چند بار

0 ❤️

881761
2022-06-27 01:48:55 +0430 +0430

اینا بیشتر داستان هست تا واقعیت زنا درست از کیر کلفت و بزرگ خوششون میاد ولی بیشتر از کیر بزرگ کیفیت سکس مهم واسشون و چیزی که تو این داستان نبود کیفیت بود و مثلا کیر به اون بزرگی بره تو کون طرف و حال کنه و چیزی که اینجا بود فقط حال یکطرفه بود و درد و گریه خانم و کون کردن به این راحتی ها نیست که اینجا میگن در ضمن اگه خانم راضی باشه از زندگیش اونم مذهبی به هیچ عنوان پا بده نیست و خانما حس ششم قوی دارن نسبت به نگاه آقایون وقتی بفهمند که طرف راه اشتباه گرفته جلو سریع می‌کشن بیرون از جریان نه ادامه اونم خانم مذهبی
کلا این داستان تناقض زیاد داره ولی از نگاه اروتیک بد نیست

1 ❤️

882003
2022-06-28 09:56:29 +0430 +0430

کاش منم میتونستم زنت رو جر بدم کلفت خواستی واسه خانمت ۲۳ سانت دارم

0 ❤️

896014
2022-09-18 20:34:59 +0430 +0430

عجب دوست باحالی

0 ❤️

897606
2022-10-01 09:18:15 +0330 +0330

منم همین کارو گقتم دوستم بکنه تنه‌اش گذاشتم تو خونه بعدا یواشکی اومدم نکاه کنم دوستم به شوخی دامن زنمو داد بالا چسبوند بهش ولی هرکار کرد نذاشت بکنه تو کوس خانمم. ولی راضی شدلاپایی بکنه تا آبش بیاد. ابشم ریخت لای کون زنم

0 ❤️

899165
2022-10-17 00:09:21 +0330 +0330

بهم خصوصی بده

0 ❤️

932873
2023-06-13 10:39:54 +0330 +0330

یکسال گذشت

0 ❤️

935226
2023-06-28 20:44:50 +0330 +0330

خوب توصیف کرده بودی عالی بود ادامه بده

0 ❤️