اولین سکسم با دوست پسرم

1394/07/12

من هیچ گاه تجربه سکس نداشتم به طوری که اگه یک پسر همچین پیشنهادی بهم میداد خیلی شدید بهم بر میخورد و میگفتم اقا پسر ما از اوناش نیستیم و خوش اومدی… اما این برا زمانی بود که با ارمان اشنا نشده بودم ارمان دوست یکی از دوست پسرای قدیمم ب اسم امیر بود من با امیر یه مدت rell زدم از امیر بدم نمیومد پسر قد بلندی بود دقیقا مثل خودم قدش ۱۷۸ بود پوست برنزی داشت (من تا اون زمان جز لب دادن کاره دیگه ای بلد نبودم یعنی کلی بگم کاره بدم لب دادن بود اما سرنوشته دیگه چه میشه کرد ههههه) یه روز با امیر رفتیم باغ وقتی نشسته بودیم من درحال صحبت با امیر بودم فکر کنم یه نیم ساعت بود که حرف زدم یه دفعه امیر اومد جلو و حمله کرد ب سمته لبم منم از این کار بدم نیومد و همراهیش کردم اما زمانی که دستش میخواست بره سمت کسم مثل برق گرفته ها جیغ زدم و گفتم چکار میکنی عوضی اونم با پرویی گفت تو که بدت نمیاد از این حرفش هرسم گرفت و سیلی محکمی توی گوشش خوابوندم…(اون روز منظورش رو از اینکه بدت نمیاد رو نفهمیدم اما بعدا که دربارش فکر کردم فهمیدم چرا این حرف رو زده من دختر خیلی شیطونی بودم همیشه وقتی یکی رو میبوسیدم بعدش نگاش میکردم و میگفتم چیه؟؟بلند شده؟؟میخوای بخوابونمش؟؟؟این حرف رو از روی شوخی میگفتم و اصلا از روی جدی نمیگفتم برا همینه که میگم که همیشه حرف زیاد میزدم هر چی که نوکه زبونم بود رو میگفتم)وقتی سیلی رو زدم از رو نرفت و دوباره جلو اومد اما من عقب نشینی کردم بهم گفت اسمان اذیت نکن دیگه صورتم ب طرفه دیگه ای بردم و گفتم خفه شو حمال نکبت اما اون از رو نمیرفت و میخواست ب زور منو ببوسه دستام رو با دستاش گرفت و پاهام هم با پاهاش من دقیقا ب دیوار باغ تکیه داده بودم و راه فرار نداشتم اما زورم بهش میرسید با تمام زورم دستام رو ازاد کردم و میخواستم از روی تخت بلند شم و ب سمت کیفم برم اما انگار زودتر متوجه شد و ب سمت کیفم دوید ک اون وره باغ روی تاب بود منم کم نیاوردم و دویدم وقتی رسیدم بهش کیفم توی دستاش بود با صدای نسبتا بلندی گفتم کیفم میدی یا ب زور بگیرم همون طور که موهای بلندش روی صورتش ریخته بود گفت نه منم ب سمتش یورش بردم و سعی داشتم کیفم رو بگیرم اونقدر کشیدم تا بلاخره گرفتمش و ب سمت درب خروج رفتم اونم که انگار حسابی کلافه شده بود دستی توی موهاش کشید و فریاد کشید وایسا روانی بوس نخواستم وایسا برسونمت تو که نمیتونی تنها بری یه ذره به حرفش فکر کردم و دیدم راست میگه داد زدم بغل ماشین منتظرم…خلاصه سوار ماشین شدیم و منو رسوند و همون روز اعلام کردم کات… اون هر کاری میکرد که با من بمونه منم میدونستم اگه باهاش بمونم حتما دخل پرده رو میاره توی همون اوضاع کات بودیم که امیر دوستش ارمان فرستاد جلو ک پا در میونی کنه اما زهی خیال باطل که منو برا خودش زد توی تور منم برا اینکه هرس امیر رو در بیارم با ارمان دوست شدم… ماه اول اشنایی با ارمان بودیم که ارمان همش میگفت دوست دارم عاشقتم از این چرندیات منم که گوشم ب این حرفا بدهکار نبود میگفتم منم دوست دارم یه شب توی ماشین بودیم که ارمان اومد جلو و گفت اجازه هست ببوسمت؟؟منم دهنم باز موند و غرورم نذاشت و عقب رفتم کلافه شد با اخرین سرعت گاز ماشین رو گرفت و من رو رسوند در خونه…من تا اومدم حرف بزنم با چشایی که ازش خون میبارید داد زد برو پایین اسمان برو پایین…دیدم اوضاع خیلی خرابه از ماشین پایین پریدم تا درب ماشین بسته شد گازش رو گرفت و رفت…اونشب بهش ۱۰ بار زنگ زدم اما جواب نمیداد اخراش بود که جواب داد و گفت گوش کن اسمان نه من تو رو میخوام نه تو منو پس دیگه ب من زنگ نزن و بای اینو گفت گوشی قطع کرد منم مثل خل و چلای عاشق دوباره زنگ زدم اونقدر زدم تا جواب داد گفت چیه؟ گفتم میخوام ببینمت الان گفت من نمیخوام تو رو ببینم گفتم اخه تو چته گفت هیچی گفتم واسه یه بوس این کارو میکنی گفت تو منو سبک کردی توی عمرم کسی این کارو باهام نکرده بود مگه تو نگفتی از لب بدت نمیاد فقط میخواستی من بیام جلو و سبکم کنی.من نگار زبونم ب سقف دهنم چسبیده بود فقط تونستم بگم بیا ببینمت باهات کار دارم اونم هی ناز میکرد گوشی قطع میکرد یه مدتم گوشیش رو خاموش کرد اونقدر زنگ زدم و گفتم بیا ببینمت بعد برو واسه همیشه بلاخره یه مدت بعدش راضی شد بیاد وقتی دیدمش ب چشمم جذاب تر شده بود فرصت ندادم و توی ماشین ب سمت لبش حمله کردم اونم بدون اعتراض لبای منو میخورد…(من برعکس اون لبای گوشتالودی داشتم اون لب بالا یه ذره بیشتر نداشت ب لباشم خیلی مینازید و ادعاش میشد و منم از اون چیزی ب نظر خودم کمتر نداشتم قد بلندی داشتم پوست خیلی سفید بهم میگفتن سفید برفی موهای بور و چشمای عسلی هیکلم توپر بود و پهن قدم ۱۷۸ بود شانه های پهنی داشتم و لاغر بودم وزنم ۶۸ بود سینه هامم۷۵) وقتی سرم رو اوردم عقب گفتم بیا منم حالا سبک شدم خوبه؟؟اینا گذشت یه روز توی یه دیدار وقتی داشتیم لب میگرفتیم دستش رفت واسه اولین بار سمت سینه هام و شروع کرد ب مالیدنشون منم انگار بدم نیومده بود و دستم رفت سمت شلوارش و کیرش رو مالیدم دیگه داشت صدای اه و نالم بلند میشد که گفت کیرم رو میخوری؟؟نگاش کردم و گفتم مزه چی میده؟؟بدمزه نباشه گفت مزه نکردم تو بخور اگه بد بود دیگ نخور کیرش رو از شلوارش اورد بیرون تا ته کردم توی دهنم دیدم مزه خاصی نمیده و شروع کردم ب ساک زدن قلبم تند تند میزد و منم تند میلیسیدم و زبون میزدم و گه گاهی یه گاز کوچیک میگرفتم که دردش میگرفت اونم سینه هام با دستاش میمالید اونم میخواست دستش بره سمت کسم ک سرم اوردم بالا و گفتم متاسفانه پریودم فکرکنم بهش ضدحال زدم خلاصه اونقدر ساک زدم تا ابش اومد مگه میومدم بهش گفته بودم هروقت خواست بیاد بگو تا بیام بالا یه دفعه ابت نریزه توی دهنم که میکشمت اونم گفت باشه دوبار در حال اومدن ابش قطع شد اعصابم کیرش خرد کرده بود خفه شده بودم از بس ساک زدم دم اخری یه گاز حسابی گرفتمش همون موقع ابش اومد و حسابی دردش گرفت اما فقط ناله کرد و چیزه خاصی بهم نگفت خلاصه اب ارمان اومد و ما هم چنداش شهوتی نشدیم و ارضا هم نشدم درکل تغییره خاصی نکردم این رابطه ادامه داشت تا حدود ۶ ماه سر هفت ماه بود که دارمان پیشنهاد سکس داد منم جوگیر شدم گفتم مگه جنده گیر اوردی زدیم ب تیپ و تار هم اون میگفت سکس وابستگی میاره منم میگفتم میخوام که نیاره باهم سره این موضوع اینقدر دعوا کردیم بحث کردیم تا من بالاخره یه جورایی نرم شدم سر ۷ ماه بود ک یه روز فهمیدم با امیر دعواش شده مثل اینکه امیر بهش گفته بوده این اولش ماله من بوده و از این حرفا،،نمیدونم اما احساس میکردم ک دوستش دارم و یه جورایی واقعا معتادش شدم اونم میگفت دوستم داره بدونه من نمیتونه از این اراجیف ک پسرا ب دخترا میگن تو همون روزا بهم گفت که برم خونشون منم اولش مخالفت کردم اما بعدش رفتم کناره هم روی تخت نشسته بودیم منم مشغول دید زدن اطراف بودم ک سرم رو با دستاش گرفت و ب سمت خودش چرخوند سرش جلو اورد و لبم رو خورد منم مثل دیوونه ها همراهیش کردم لباش داغ داغ بود از داغی لباش ب وجد اومده بودم و وحشیانه لباش میخوردم اونم سینه هام از روی لباس میمالید سرم عقب بردم ک نفس بگیرم که دستش رفت سمته کسم میخواست شلوارم در بیاره ک گفتم اگه میخوای بخوری نمیذارم اجازه داری فقط دست بزنی اعصابش خرد شد و گفت بلند شو بریم اصلا منم مثل بچه ها بلند شدم که یه دفعه هلم داد روی تخت و افتاد روم و لبام رو گرفت سینه هام میمالید لباسم رو که درنمیاورد منم خودم انداختمش اون ور و لباسم در اوردم سینه هام رو با ولع میخورد نوک سینه هام که حسابی سیخ شده بود رو میلیسید بهش گفتم خوشبحالت یه دختر ناناز و سفید گیرت اومده با می می های ۷۵ سرش اورد بالا و گفت فدای اعتماد ب نفست…میخواست کسم رو بخوره ک دوباره مانع شدم و گفتم من میخورم دکمه شلوارش رو باز کرد گفت من مثل تو نیستم که نذارم براش ساک زدم سرم اوردم بالا گفتم میخوای ۶ و۸ بشیم ؟ گفت اره گفتم خفه شو بیشعور تعارف حالیت نمیشه خندید منم دوباره کیرش رو خوردم و گرفتم توی دستام و گفتم عجب ریختی داره عجب خلقتی…دوباره خندید از ساک زدن دست برداشتم گفتم مگه نمیخواستی منو بکنی خب گفت اره گفتم خب بیا بزار جلو دیگه از روی شوخی گفتم نگام کرد و گفت باشه اومد بزاره که گفت فقط عقب و لای پا گفتم خب بزار لای پا ب عقب خوابیدم گذاشت لای پام توی همون حین دستام رو گرفت و منم محکم دستش گرفتم عاشق این صحنه بودم خدایش اگه بخوام راستش بگم همش از روی عشق بود برا من بهش گفتم میخوای بزاری لای می می هام ۷۵ هست دیگ گفت باش اومد گذاشت دیدم لای می می هام زیاد بدرد نمیخوره از خنده روده بر شدیم اومد می می بخوره که از تخت پرت شد پایین از خنده غش کرده بودم اخه تختش هم یه نفره بود بهش گفتم بیا بزار عقب گفت باش اومد بزاره دید نمیره گفت اخه خشک خشک که نمیشه کرم چیزی نداری گفتم خودت برو بیار گفت من چه میدونم کرم کجاست یه دفعه یادم اومد کرم ضدافتاب دارم از داخل کیفم برداشتم زدم ب کیرش یه دفعه گفت کرم چی هست اسمان نگاش کردم و گفتم ضدافتاب گفت دیوونه ضدافتاب ک نمیزنن گفتم خب ب من چه دستمال برداشت و کرم پاک کرد بهم گفت بیا تف بزن گفتم خب من تف دیگه ندارم دهنم خشک شده برو با لوله اب خب ترش کن بهتره دوباره خندید منم دیدم هیچی نمیگه کیرش رو تا ته کردم توی حلقم چندتا تفم انداختم اومد بزار پشت دید نمیره گفت بیخیال دردت میگیره دستش رو برد سمته کسم و میمالید حسه خوبی داشت منم ساک براش میزدم بعد به عقب خوابیدم و گفتم بزار لای پام اونم گذاشت کیرش نزدیک کسم بود و وقتی بهش میخورد حال میکردم خلاصه اینکه یه چند دقیقه ای لای پام زد تا ابش اومد یه ذره از ابشم روی پام ریخت داغ بود حالم بهم خورد گفتم ارمان خدا خفت نکنه اخر ریختی روم حالا موی زائد پوست نازنینم در میاره خندید حسابی کلی دستمال دوره کیرش پیچید بهش گفتم چقدر زود ابت اومد گفت سه ساعته داریم چکار میکنیم بلند شد لباساش پوشید همون جور گنگ نگاش میکردم وقتی لباساش پوشید اومد لباسای منو هم برم کرد گفتم خوبه لباسام خودم در اوردم حالا خوبه تو برم میکنی یه کمکی کردی همون جور که نگام میکرد گفتم برو چهارتا کلیپ سکسی ببین اب من که نیومد ارضام نشدم گفت به من چه خب همون جور ک ایستاده بودیم لبم رو خورد و گفت عزیزمی تو تمام زندگیمی و بعد پیشونیم رو بوسید… الان حدود یک سال هست ک میگذره تا حالا ک سکس نداشتیم اما من یه جورایی ب حرفش ایمان اوردم ک سکس وابستگی میاره نمیدونم اما هنوز توی شک و دودلی گیر کردم ک ایا واقعا دوستم داره ؟؟نظر شما چیه؟؟

نوشته: آسمان


👍 0
👎 1
51914 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

470653
2015-10-04 15:49:14 +0330 +0330

خیلی زیاد بود، تا آخرش نخوندم. یه کم عز حاشیه کم کنید تا بهتر بشه.

0 ❤️

470654
2015-10-04 16:08:18 +0330 +0330

مطمئنی که تو ایران زندگی میکنی
یعنی پدر و مادر داری
به روح اعتقاد داری
.
.
.

1 ❤️

470655
2015-10-04 17:52:26 +0330 +0330
NA

مطمئنی جنده نیستی ؟کستو یه چکاب ببر وقتی جقت تموم شد. اوف چه جمله سنگینی گفتم ROFL

0 ❤️

470656
2015-10-04 17:53:33 +0330 +0330

لباساتو برت کرد !!!
خب این ینی چی؟
خدا لعنت کنه مخابراتو که اینترنت رو تا پشت کوه ها هم برده.

4 ❤️

470657
2015-10-04 18:52:41 +0330 +0330

نظر این بالایی خیلی باحاله … خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


نویسنده داستان ، اطمینان دارم مغزت از بین رفته و به جاش تخمای کرگدن گذاشتن. نمیدونی دوست داره یا نه؟ اومدی از ما مشاوره میگیری؟ جنده خانم اینجا شهوانیه نه مرکز مشاوره تخم مغزان

0 ❤️

470658
2015-10-04 23:52:54 +0330 +0330

دمتگرم پکیدم از خنده

0 ❤️

470659
2015-10-05 00:44:32 +0330 +0330

چرت بود ولی بامزه از خل بازیات تعریف کردی

0 ❤️

470660
2015-10-05 08:19:23 +0330 +0330

اخی متاسفانه پریودی ؟؟؟!!!
مغزتم پریوده خخخخخخخخخخخخخخ
نظر off_boy کمرشکن بود
لایک داشتی داداش کل خندیدیم.

0 ❤️

470662
2015-10-05 14:40:59 +0330 +0330

" سرم اوردم بالا گفتم میخوای ۶ و۸ بشیم "
6 و 8 يه جور ريتم موزيكه در موسيقي ايراني , احتمالا منظورت 69 بوده , در كل با نظر Ass Killer موافقم , منم فكر ميكنم بجاي مغز تو كله‌ت بيضه هاي كرگدن كار گذاشتن .
در ضمن چطور عقلتون به كرم ضد آفتاب رسيد ولي به روغن زيتون نرسيد ؟ اون كه ديگه تو هر خراب شده اي پيدا ميشه .

0 ❤️

470663
2015-10-05 16:42:25 +0330 +0330
NA

کلا با داستان کار ندارم که به شاهنامه فش کمشه ولی دخترایی که میخوان با دوتا رفیق دوست بشنو باید جوری کرد که بانو الکسیس حسرت بخوره

0 ❤️

470664
2015-10-05 20:51:55 +0330 +0330

خب اون دوست پسر بیچارتو که جون به لب کردی با این ادا اصولا … خوب نبود

0 ❤️

470665
2015-10-06 11:49:43 +0330 +0330

شاشیدم تو قبر بابات با اون داستان چرتت،اخه جنده یکم از اون مغز گندیدت استفاده کن ،به جرات میگم که تو یه جقی هستی

0 ❤️

470666
2015-10-07 02:12:37 +0330 +0330
NA

مشکلات داشت اما خوب بود

0 ❤️