زنگ در را دوبار پشت سرهم زدم.
محمد:کیه؟
من:سلام پسرعمو خوبی؟
محمد:اع تویی فرناز؟سلام.بیا تو
تا میخواستم بپرسم مریم)خواهرش(خونست در را
باز کردوگوشی آیفون را سرجایش گذاشت.رفتم
داخل.ب احترامی از روی مبل بلند شد دوباره
سلام کردم جوابم را با خوشرویی داد اولین و
آخرین عشقم محمد بود ولی هیچوقت بهش نگفتم.
من:مریم خواست؟
محمد:نه با مامان اینا رفتن شمال خونه خالم
من:تو چرا نرفتی؟
محمد:دوست نداشتم
من:خب پس کاری نداری؟
محمد:چرا میخوای برای؟
من:بمونم واسه چی؟
محمدباقر دلخوری گفت :من آدم نیستم؟بمون پیش من
بهت زده نشستم برام قهوه آورد و کنارم نشست
خیلی نزدیک.
داشتم قهوه ام را میخوردم بی مقدمه گفت:فرناز خیلی دوست دارم
قهوه در گلویم پرید چندتا سرفه کردم قهوه را روی میز گذاشتم و به محمد نگاه کردم چشماش خمار شده بود دلم براش ضعف میرفت دلو زدم ب دریا وگفتم منم دوست دارم لب هایش را نزدیک لب هایم آورد چند بوسه بر لبانم زد ایندفعه من هم همکاری کردم و لب دادیم مرا ب خودش نزدیک کرد و در بغلش جا گرفتم حرف های عاشقانه میزد و تنم را میمالید.یک دفعه از جا
بلندم کرد و مرا ب اتاق خوابش برد.مرا روی تخت گذاشت و پیراهنش را در آورد
محمد:مانتوت رودر بیار
درش آوردم.تنم داغ شده بود و شرتم خیسه خیسه.
من:محمد خیلی گرمه
و با پررویی تمام لباس و شلوارم را در آوردم.محمد بهت زده ب اندامم ک حالا فقط با شرت و سوتین بودم خیره شده بود.پتو را دور خودم پیچیدم از نگاه محمد خجالت کشیدم.
نشست کنارم پتو را کنار زد و گفت:اگر سردت شده بیا تو بغلم تا گرمت کنم سریع پریدم تو بغلش و لبامو رو لباش گذاشتم لباسهایم را میخورد واز روی سوتین سینه هایم را میمالید دستش را ببرد زیر سوتینم و محکم سینه هایم را فشار میداد صدایم بلند شده بود لباسهایم را ول کرد و گردنم را خورد بعد شروع ب خوردن سینه هایم کرد یکی را میخورد و اون یکی را فشار میداد شرتم را پایین کشید و کس پرآبم نمایان شد لبخندی زد وگفتگو:خیلی حالت
خرابه؟گفتم آره گفت چی میخوای گفتم تورو گفت کست چی میخواد؟
سرم را پایین انداختم و گفتم کیر
گفت میخوای پردتو بزنم مال خودم شی گفتم آره
شروع کرد ب خوردن کسم وااایییییی خیلی حال میداد سرش را بلند کرد وگفت میخوام بکنمت
استرس داشتم شلوار و شوروشوق درآورد تازه کیر خوشکل دیدم یکم نازش کردم گفت یکم خیسش کن تا راحت بره داخل کیرش را کلا لیسیدم اول
سرش را ب کسم مالید با این کارش حشری تر شدم
یواش یواش سروکارش را کرد تو سوراخ کسم ای جانان یکمی دلم ریخت و دردم اومد ولی حس خیلی خوبی بود کم کم کیرش را کرد توش داد میزدم
خیلی درد داشت محمد همینطور ک کیرش داخلی بود با حرف های قشنگش قصد آرام کردن مرا داشت
یکمی ک آرام شدم کیرش را یواش درآورد.ی ذره خون روی کسم بود.با دستمال پاکش کرد و دوباره کیرش را داخل فرستاد اینبار حال کردم و دردش نسبت ب دفعه قبل کمتر بود محمد آرام آرام تلمبه میزد ناله هام بلند شده بود گفتم محمد محکم تر بزن سرعتشان را زیاد کرد درهمان حالت ارگاسم شدم و بیحال افتادم ولی محمد هنوز تلمبه میزد یک دفعه متوقف شد کیرش را در
آورد و آبش را روی شکمم ریخت محمد بیحال کنارم افتاد با دستمال آب روی شکمم را پاک کردم
محمد گفت فرناز پشتو کن ب من بخواب
همان کار را کردم سرش را نزدیک باسنم برد و باسنم را گاز گرفت سپس زبانش را روی سوراخ کونم کشید با یکی و دو انگشت کونم را گشاد کرد کیرش را تو تکونم فرو کرد تا خواست دادم
بلند شود سرم را برگرداند لبانت را با لبانش گرفت با یک دستش سینه ام را می مالید و انگشت دست دیگرش را در سوراخ کسم گذاشت یعنی در یک لحظه تمام وجودم مال محمد بود.
دوستان این داستان واقعیه و هنوز با محمد سکس داشتم اگه دوس داشتنی بگین تا بازم بنویسم.مرسی
نوشته: فرناز
یه داستان کلیشه یی؟ بازم خدا پدرتو بیامرزه نگفتی محمد تو همون دقایق اول کونتو باز کرد و از کون گاییدت! ولی دخترجون احتمالا پردت خیلی نازک بوده که زیاد درد نداشته و از محمد جونت خواستی بعد چن دقیقه تلمبه بزنه! کم خونی هم که داری! از شرم های دخترانه در داستانت خبری نبود؟ راستی اشکال نداره من داستانتو باور نکنم؟ ولی بنویس سعی کن بهتر بنویسی.
ریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییدی
توهم توهم توهم کیرم تو فکت که فکر می کنی همه مثل خودت …هستن
نوشتت که داغونه به قول بچه ها نه عامیانه س نه کتابی و سوتی که دادی تهش این بود
خوب کس مغز جان مگه میشه کیرش تو کونت باشه لبش رو لبات و یه دستش تو کست و یه دستش رو سینه ت وقتی پشتت بهشه
کیرش را تو تکونم فرو کرد تا خواست دادم
بلند شود سرم را برگرداند لبانت را با لبانش گرفت با یک دستش سینه ام را می مالید و انگشت دست دیگرش را در سوراخ کسم گذاشت
جدیدا اینجوری شده ؟ : |
چقدر زود روابط صورت میگیره - اون گفت دوستت دارم این یکی هم گفت بعد لب گرفتن بدون مقدمه چینی خیلی هم شیک : |
خخخخخخخخخ فقط میام سراغ داستانا که نظراتونو بخوونم ی دل سیییییر بخندم biggrin biggrin عااااااااااااشقتونم ینی
دهانت را سرویس نموده است که اینگونه تایپ مینمایی
اسسسسکل
یواش یواش [سروکارش] را کرد تو سوراخ کسم [ای جانان] یکمی دلم ریخت و دردم اومد ولی . . . O_o !
.
.
.
من دیگه عرضی ندارم … -_-
مجبورت نکرده بودن بنویسی این چه طرز نگارشه فکر کنم خودتم نفهمیدی چی نوشتی
کیرم دهنت لاشی،با این داستانِ من درآوردیِ کس شعرت
" لبخندی زد وگفتگو:خیلی حالت
خرابه؟گفتم آره گفت چی میخوای گفتم تورو گفت کست چی میخواد؟"
طرز نوشتنت افتضاحه نه معلومه کتابیه، نه معلومه عامیانست، غلط تایپی ام که زیاد داره؛ بعد مگه فیلمنامست هی محمد من محمد من؟!! یه جور بنویس که خواننده بکشه بقیش و بخونه و فحشت نده با این نوشتنت.
_ اگه دوست داری بقیه خوششون بیاد از داستانت پس درست بنویس، حتی اگه محتواش مثل داستان الانت چرت باشه اما اگه درست و روان بنویسیش قضیه فرق می کنه و مخاطب برات احترام میذاره.