بچه باز های باحال

1397/08/28

سلام دوستان اسمم سعید،۲۳ سالمه از بچگی به مفعول بودن علاقه داشتم،و تو همه کون کونک بازی با دوستام من تایم مفعول بودنم بیشتر بود،یعنی فقط واسه اینکه دوطرفه شه.ولی تو بیشتر وقتا من هم بیشتر ساک میزدم هم بیشتر لاپایی میدادم. این کون کونک بازی ها از هم سن و سالای خودم به بزرگتر از خودم تبدیل شد،یعنی با سه نفر خیلی بزرگتر از خودم دیگه کون کونک بازی نبود،کون دادن بود. تو همین ماجرا ها یه روز که داشتم واسه یکی از همون بچه ها ساک میزدم یکی مارو دید،البته اون بیشتر ضایع شد،چون من سنم کم بود.
این قضیه باعث شد که دیگه از اون کارا نکنم. چند سالی گذشت.
یه روز کنار خیابون وایساده بودم که یه مرده حدودا 40 _45ساله اومد کنارم یکم سوال پرسید، منم جواب دادم،یکم دیگه حرف زد و قضیه رو سکسی کرد،میگفت کون کردن خیلی حال میده، منم با لبخند تایید میکردم،گفت تو هم دوست داری؟من بازم خندیدم سرمو انداختم پایین،
گفت بیا بریم تا یه جایی،گفتم کجا؟گفت قدم بزنیم.که همون قدم زدن رفتیم تو یه کوچه خلوت. یکم کیرمو مالید گفت بده کیرتو بخورم، گفتم یکی میاد عیبه عمو،گفت نه نه کسی نمیاد، گفتم بیخیال شو،گفت پس تو بیا بخور،گفتم چیرو؟دستمو برد سمت کیرش گفت اینو. یه چند ثانیه گیج شدم که این کیه،اینجا کجاست، چی میگه،ولی تو همون چند ثانیه کیرشو میمالیدم، از روی شلوار.یهو رم کردم،گفتم برو خجالت بکش عمو مرد به این گندگی.اومدم از کوچه بیرون،اومد دستمو گرفت کفت خواهش میکنم بین خودمون باشه،دستشو انداختمو اومدم. بعد یکی دو روز کلی فکر کردم که چه حالی میداد به اون مرده کون دادن.کلی خودمو سرزنش کردم.با خودم گفتم اگه یه بار دیگه کسی اومد سمتم جبران میکنم،خیلی تو کف بودم ولی کسی پیدا نشد،دیگه از سرم پریده بود،که یه روز دیگه یه بچه باز دیگه پیداش شد،ولی بازم باهاش سنگین رفتار کردم و اومدم، دیگه داشتم دیوونه میشدم،چند وقت بعدش یه بچه باز دیگه ولی جوون بود خوشم نیومد، من همش تو فکر اون اولی بودم،یه مرد چاق و شکم گنده.واسه من همیشه جای تعجب بود که اینا از کجا میدونن که من مفعولم. سال دوم دبیرستان بودم،تصمیم گرفتم تابستون برم سر کار.
یکی از اشناها یه کولر کار و معرفی کرد. یه روز رفتیم سر یه ساختمون که لوله کولر بزاریم.
وارد پارگینگ که شدیم یه مرده چاق و گنده که قیافش خیلی عصبانی بود،باهامون روبرو شد یه لهجه جنوبی هم داشت،کارگر بنا بود. ولی بخاطر وزنش نمیتونست بالای داربست کار کنه،از پایین با بالابر سیمام میداد بالا. ما رفتیم طبقه اول،شروع بکار کردیم.یه کم کار کردیم،اومدم که برم دستشویی که این مرده صدام کرد،یکم سوال پرسید احساس کردم اینم بچه بازه،گفتم بزا برم تا دستشویی بیام .کلی تو دستشویی فک کردم که چکار کنم. از دستشویی که اومدم بیرون دیدم دستش بنده،منم رفتم بالا.
موقع رفتن کلی تحویل گرفت،بچه ها گفتن میشناسیش گفتم نه.
اومدم خونه رفتم تو حمومم،من بدنم خیلی کم مو داشت،یعنی یکم مو رو ارنجم،یکم رو ساق پا یکم دور سوراخم.همشم کم کمه. تو حموم تمام موهای بدنمو زدم،صاف صاف. دیگه تسمیم خودمو گرفته بودم.
فرداش رفتیم ساختمون،بچه ها میخواستن لباس کار بپوشن،من گفتم من میرم پایین لباس میپوش.رفتم دیدم بعععله همونجا وایساده. لباسمو کلا کندم فقط با یه شورت تنگ وایسادم، دیدم هواسش نیست شرتمو کردم لای کونم، پشت کردم بهش،ولی چون لاغر بودم شرت از لای کونم در میومد،الکی هی خم شدم تا لباسامو جمع کنم،یهو گفت عزیزم برو تو انباری لباساتو عوض کن گفتم کجاست؟گفت الام میام نشونت میدم.
من دیگه لباس کارمو پوشیده بودم،رفتیم که لباس تازه خودمو بزارم تو انباری. در انباری قفل بود،بیا عمو جان برو تو لباساتو بزار اینجا،ایطوری لخت میشی مردم سیخ میکنن که،با خنده گفتم چرا گفت ماشالا بدن به این سفیدی،یه دونه مو هم که نداره،خودم سیخ کردم.اینو که گفت من وایسادم کیرشو نگاه کردم،گفتم واقعا،گفت میخوای نشونت بدم. گفتم عیبه عمو گفت نخیر،درم میبندم کسی هم نمیاد،دیگه هیچ مقاومتی نکردم،چند وقت بود منتظر یه همچین فرصتی بودم، کیرشو در اورد دیدم عجب کیر سیاه و کلفتی، گفت دیدی سیخ کردم،گفتم واااای عجب کیر بزرگیه،یه کیر سیاه با رگهای کلفت برجسته،با یه سر نوک تیز،کوتاه ولی کلفت ،دقیقا اندازه یه قوطی رانی و پر از مو. انباری کوچیک بود یعنی ده نفر
سرپا پرش میکردن.گفت دوسش داری؟گفتم کسی نیاد؟گفت یه چند دقیقه ای فرصت هست، یکم کیرشو گرفتم بازی کردم،اروم با حالت جق زدن نوازشش میکردم،اونم فقط با شهوت زیاد میگفت اخخخخخخ ااااخخخخ،جلوش نشستم یکم کیرشو مالیدم به صورتم و بوسش کردم،وقتی بوسم تموم شد یه جووون شهوتی گفت و سرمو نوازش کرد،منم دیگه لبمو روی کیرش سر میدادم،کم کم سر کیرشو کردم تو دهنم یا یه لیس محکم در اوردم،دیدم داره از شدت شهوت میمیره،چشاش کج شده بود،
گفتم سکته نگنی عمو بیوفتی رو دستمون، گفت نه نه ادامه بده،منم دیگه داشتم کیر به اون بزرگی رو مثل ابنبات میخوردم،یهو صدای مجید(همکارم) اومد،سکته کردم.منو صدا میکرد، گفتم وای چیکار کنم گفت نترس کلید اینجارو فقط من دارم،تو به کارت برس،یه نگاه با لبخند بهش زدم،دوباره شروع کردم،یه چند دقیقه شد و دیگه تو دهنم ریز تلمبه میزد،که گفتم بسته دیگه،گفت یکم دیگه بخورش،با یه دستش منو به سمت کیرش هل داد،دستش از بس که بزرگ بود،کل سرمو میگرفت،کل شلوارشو انداخت پایین دیدم واویلا،این تمام بدنش مثل گوریل مو داره،دیگه تلبش تند تر شد یهو،کیرشو در اورد گفت جق بزن،منم تند تند جق زدم،دیدم بازم کج شدگفتم دیگه داره ابش میاد،یهو ابش با فشار ریخت رو دیوار.گفت دمت گرم به کسی نگی. گفتم مگه بچه ام گفت افرین عمو.درو باز کرد. یکم امار گرفت گفت برو.
من خیلی خوشحال بودم،چون خیلی حال کردم. شب که رفتم خونه رفتم تو حموم اول با انگشت کونمو گشاد کردم،بعد یه مام تو حموم بود که ظرفش شبیه کیر بود،یکم انو تو کونم فرو کردم،میخواستم فرداش به عمو کون بدم، ولی شک داشتم کیرش بره تو کونم یا نه.ا اخه من خیلی لاغر بودم،یعنی میشدم اندازه یه پای عمو،ولی کونمو خیلی گشاد کردم، فرداش که رفتم یکم سنگین سلام گفت، با خودم گفتم چرا همچین کرد؟
اومدم لباسامو عوض کردم دیدم خبری ازش نشد،یکم کار کردم،به بهانه دستشویی اومدم پایین،دیدم نشسته،اومد گفت تو چرا منو میبینی میخندی؟گفتم همینجوری.گفت نخند عمو ابرومون میره ها.گفتم چشم. گفت بریم تو انباری،با خنده گفتم بریم،سریع رفتم تو،درو بستیم،یکم بغلم کرد و بوسم کرد، شلوارشو تا اخر کشید پایین،دیدم موی دور کیرشو زده،گفتم به به چه خوشکل شده،گفت مال خودت،سریع نشستم جلوش شروع کردم به ساک زدن،هم ساک میزدم هم لیس میزدم. سه چهار دقیقه ساک زدم،کیرش سفت سفت شده بود،بلند شدم گفت چیه بخور دیگه،گفتم میخوای یه کاری بکنم،شلوارمو کشیدم پایین و تیشرتمو دادم بالا پشت کردم بهش،گفت واای. چیه کون نازی،منم کونمو رو کیرش قر میدادم. یکم اخخخخ اخخخ کرد گفت اخه من که اینو بهت فرو کنم تو میمیری بچه.
دوباره جلوش نشستم ساک زدم ولی با انگشت سوراخ کونمو کشاد کردم،دو سه دقیقه بعد بلند شدم کونمو دادم سمتش،کیرشو گرفتم دادم سمت سوراخم،اروم فشار دادم،یکم سرش رفت تو خیلی درد داشت،یکم نگه داشتم اروم کونمو به سمت کیرش هول دادم نصف کیرش تو کونم بود،گفت اخخخخخ جووون عاشقتم،کمروم گرفت اروم اروم عقب جلو کرد، با صدای خخخخخخ خخخخخ خخخخ از بس دستش بزرگ بود تقربا با انگشتاش دور کمرم حلقه میزدم،منم کونمو تیز میکردم که از شکمش رد شه،یه سه چهار دقیقه اروم اروم تلمبه زد.من دیگه احساس پارگی میکردم،احساس نصف شدن،دیگه کیرشو تا ته فرو میکرد،یه دقیقه تا ته فشار داد و تند تند زد،یهو در اورد ابشو ریخت رو کمرم،فقط میگفت وااااای وااای،،پشتمو تمیز کردو گفت برو.بی کسی نگی ها،گفتم باشه.
اومدم که برم یهو بی هوا گوزیدم،گفت اخخخخ کیرم اثر خودشو گذاشت.یکم گشاد گشاد راه میرفتم،اخه کونم میسوخت،وقت رفتن منو نگاه میکرد و نیش خند میزد.
کار ما تقربا ده روز طول کشید،دوازده بار منو کرد،دو سه روز اخر دیگه ابشو تو کونم خالی میکرد،البته دیگه ابی نداشت که بخواد خالی کنه،میگفت هرچی میکنمت سیر نمیشم،تو بعضی روزا دوبار منو میکرد، یعنی هر وقت مسیرم میخورد به دستشویی منو میکشید تو انباری کونم میذاشت همش میگفت اخه این کیر کجات میره تو که همش استخونی.
وقتی اومدن شمارشو داد گفت هروقت تنها شدی یه زنگ بهم بزن. منم اومدم بعد یک هفته بهش زنگ زدم، میگفت دیگه زنمو نمیکنم،هفته ای یک تا دو بار میرفتم پیشش،بیشتر سر ساختمون بود، چند بارم رفتم خونشون،کسکش قرص میخورد نیم ساعت چهل دقیقه یکسره میکرد،دیگه سوراخم شده بود غار،یکی از لذتبخش ترین کارهاش این بود که وقتی کیرشو از کونم در میاورد میگوزیدم،تا قبل خدمت باهاش بودم کلی هم خاطره داشتیم،
اومیدوارم اونم این داستانو بخونه،عمو جون دوست دارم

نوشته: سعید


👍 10
👎 17
25035 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

731299
2018-11-20 01:32:36 +0330 +0330

میدونستی کمسیون پزشکی ناجا بدونه کونی هستی و ثابت بشه براشون معاف میکنه! دو سال رفت تو پاچت

0 ❤️

731307
2018-11-20 02:11:35 +0330 +0330

موهای آرنجت! !!! توهم عمویی

0 ❤️

731315
2018-11-20 05:21:32 +0330 +0330

“عمو جون دوست دارم!”

وات د فاک !!

کیوووونی!

0 ❤️

731324
2018-11-20 06:30:17 +0330 +0330

بچه چاقال ? ? کی وقت کردی شلوارتو بالا بکشی… داستان بنویسی؟؟ 🙄

2 ❤️

731330
2018-11-20 06:43:31 +0330 +0330

دیگه به ایران امیدی نیست!

1 ❤️

731332
2018-11-20 06:56:57 +0330 +0330
NA

اوه اوه آخ جون یه داستان جدید.بدویید بچه ها.فحش یادتون نره.فحشهایی که صورت آدم قرمز بشه ها.خواهر و مادر نویسنده رو یکی کنید.فکر کنم دیگه بس باشه بهتره نه.طرف داستان میذاره راهنمایش کنید چجوری بهتر بنویسه نه اینکه همه کس طرفو یکی کنید.این موضوع اولم و دومم تو نظرها جالبه.شده مثل مهد کودک.آفرین.آفرین

2 ❤️

731351
2018-11-20 09:49:17 +0330 +0330

سلام عمو جون چطوری خوبی؟توی زیرزمین بنایی میکنم نمیای کمک کنی عموجون خخخخ

1 ❤️

731356
2018-11-20 10:31:40 +0330 +0330

جون.به ما افتخار بده بیا خصوصی

0 ❤️

731360
2018-11-20 11:00:23 +0330 +0330

خیلی دوست دارم پسرای خوشگل بکنم با دیلدو مخصوصا کم سن

0 ❤️

731366
2018-11-20 11:29:15 +0330 +0330
NA

من از این روابط همجنسبازی متنفرم ولی داستانت خوب بود.احتمالا راست بود.

0 ❤️

731370
2018-11-20 11:42:36 +0330 +0330

حرف باد هواست میگن تو فکرشو نکن اگر حال کردی نوش جونت

0 ❤️

731374
2018-11-20 11:53:40 +0330 +0330

تقریبا یکی از استانهای قشنگ گی بود که خواندم
مرسی وخسته نباشی

0 ❤️

731382
2018-11-20 13:18:28 +0330 +0330

گاییدید گی چیه داستان مینویسبد اه

0 ❤️

731407
2018-11-20 18:18:43 +0330 +0330

عجب !!!

0 ❤️

731490
2018-11-21 11:13:41 +0330 +0330

عمو عمو اینا چرا همه کونی شدن عمو ؟

0 ❤️

731527
2018-11-21 20:12:18 +0330 +0330

من عاشق اون قسمتی که گفتی کیرش کلفتو و پر از مو بود شدم… وای جوووون پر از مو … چه جیگری بوده خوشبحالت.

2 ❤️

731665
2018-11-22 18:07:30 +0330 +0330

از فامیل میمونایی دیوث؟ رو آرنجت مو داشتی؟!!؟

0 ❤️

738265
2018-12-29 22:38:26 +0330 +0330

ب همین راحتی ی پیرمرد اومد کنارت حرف سکسی زد بدم بردت گذاشت توکونت…دادن ب همین راحتی!!!؟؟؟؟

0 ❤️

965073
2024-01-03 23:39:55 +0330 +0330

اووف عالی بود باید باهاش قرار میذاشتی ببرتت حموم نمره که حسابی کونتو بلیسه و بعد چنان کون سیری ازت بکنه که زیر کیر آبت بیاد

0 ❤️