تخته نرد و سکس

1394/09/13

خواهر دوست دخترم بود دوس دختر که چه عرض کنم، یک روز منو رفیقم تو اوج کس خل بازیامون، رفته بودیم خیابان و افتادیم دنبال۲ تا دختر نسبتا قد بلند خلاصه شماره رو بلند بلند بشون گفتیم. زنگ زد، دیدید چه حالی میده وقتی به کسی شماره میدی و زنگ میزنه!؟ البته ماجرا مربوط به سال ۷۸ هست یعنی ۱۶ سال پیش آون موقع من هنوز موبایل نداشتم اما طبقه مجزا و خط تلفن مجزا چرا. کاری نداریم.

سلام و احوال پرسی و… فهمیدم اونا ۲ تا خواهر بودن، شیوا و ترانه من حدودا ۲۷ ساله بودم. کسی که به من زنگ زده بود خواهر کوچیکه بود و حدودا ۲۳ ساله. خوش اندام بود، خوشگل هم بود ولی خب خیلی دلچسب نبود.چی میگن بد اکو پوز بود از هیچی که بهتر بود. شد دوس دختر ما. میرفتیم بیرون می آمد خونه. تا بالاخره به روز لختش کردم و گذاشتم لا سینش. سینش فوق العاده بود. یادم نیس آبمو ریختم روش یا نه ولی یادم هست که بعدش گریه کرد. نمی دونم شاید اولین نفر بودم. اما از خودم بدم اومد بگذریم روابطمان سرد شد. ولی تو رفت و آمدنامون با خواهرش و عمه مطلقش هم آشنا شدم. بعضی موقع ها دعوتم می کردن خونه عمشون. عمشون زن خوبی بود ولی نه قیافه داشت نه اندام کمتر کسی ممکن بود واسش راست کنه!
خلاصه به شب مهمونشون بودم که تو رقص و مستی و از این حرفها خواهر بزرگتره یعنی ترانه به تیکه بم پروند که بی بخاری.! خیلی حال داد که اینو گفت آون شب گذشت و یکی دو روز بعدش یادم نیست واسه چی ولی اومد در خونمان چیزی رو بم بده کشیدمش داخل حیاط و لب و مالوندو سینه گفتم چن دقیقه بیا بالا اولش نه و از این حرفها تا بالاخره گفت فقط ۵ دقیقه به تخت نرسیده لختش کرده بودم گذاشتم لا سینش و پاشیدم تو صورتش گفتم کی بی بخاری گفت تو رفت اما من کس خوبی پیدا کرده بودم با ترانه رفیق شدم و رفت و آمد. دختر فوق العاده حساس و احساسی بود. راستی نقاش هم بود. می اومد با هم مشروب میخوردیمو و سیگار میکشیدیمو بعدش هم رو تخت. یادش بخیر امکان نداشت که مشروب بخوره و بعدش گریه نکنه بعضی موقع ها هم باش تخته نرد بازی میگردم تو دخترا خداییش بازیکن خوبی بود دوستان اون دو تا خواهر هیچ کدوم اوپن نبودن ، تست کرده بودم منم کون دختر کردنو خیلی دوس داشتم اما هر وقت صحبتش میشد ترانه مخالفت میکرد و ماهم به درمالی و سینه قناعت. یادم هر وقت می آمد خونمون دامن کوتاه می پوشید. البته من ازش میخواستم. هیکل تو پری داشت داشت ولی نمی شد بگی چاقه قیافش هم بد نبود. قدش خوب بود و البته گرم و صمیمی. به روز عصر مشروب خوردیم و سیگار کشیدیم و مشغول تخته نرد شدیم اوایل بازی بود که به فکر شیطانی به سرم زد. گفتم ترانه من فقط شرطی بازی میکنم گفت شرطه چی گفتم اگه من بردم از کون میکنمت گفت اگه من بردم چی؟ گفتم بازم از کون میکنمت خنده شیطنت آمیز ی کرد و گفت خیلی زرنگی گفتم حالا دوستان به جرات میگم که لذت بخش ترین بازی بود که تا حالا کردم هر امتیازی که جلو می افتادم یک لب از ش میرگرفتمو به فکر آخر بازی بودم جفتمون مستی خوبی داشتیم امتیاز آخر رو که داشتم ازش میگرفتم بلند شد و زیپ دامنش باز کرد و دامنش افتاد پایین به دامن مشکی بالای زانو بود رسمی. دیگر شرط رو باخته بود. این صحنه منو خیلی حشری کرد. کشیدمش رو تخت بعد از کلی مالوندنو و لیس زدن و ساک زدن وای نگو چه با ولع ساک میزد مشغول پشتش شدم وقتی خوب آمادش کردم. گذاشتم در کونش و کم کم کردم داخل آخ و آوخ زیاد میکرد ولی کو گوش شنوا توپ کونشو کردم و ریختم توش خیلی حال داد خاطرش همیشه تو ذهنم هست شاد باشین وهمیشه سکسی! ؛)

نوشته:‌ سهراب


👍 5
👎 0
29510 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

524572
2015-12-04 23:14:56 +0330 +0330

کمی مجلوقانه و کیری تخمی نوشتی دیوث

0 ❤️

524577
2015-12-04 23:28:41 +0330 +0330

باورکنید این دفعه دروغ نبود
چون که اکثر اونایی که دروغ میگن سوتی میدن تو داستانشون اما این آق پسر دروغ نگفت

2 ❤️

524593
2015-12-05 05:28:08 +0330 +0330

خوب بودش دوستش داشتم (inlove)

1 ❤️

524609
2015-12-05 10:28:28 +0330 +0330
NA

خیلئ بد بود

0 ❤️

524655
2015-12-05 22:06:55 +0330 +0330

سلام مجدد به همه شهوانی های عزیز
دوستان من بالای ۴۰ سال سن دارم و متاهلم
این خاطره ۱۰۰ % واقعی بود
من با داستانهای سکسی رویا گونه اصلا حال نمیکنم
آدم اگه جق هم میزنه بیاد اینجا خاطرشو بنویسه به نظرم
خیلی بیشتر حال میده تا داستانهای فضایی.
خیلی وقتها از خیلی فحش های که پای داستانها میدین روده بر میشم، مخصوصا فحش های دست اول رو.
به هر حال چون میدانم این فحش ها خودش بیشتر برای فان هست، جبهه نمیگم شاید هم بخندم اگه با حال گفته باشین
اصرار ی ندارم که ثابت کنم خاطره ام واقعیه.
اونهایی که اهل بخین خودشون تشخیص میدن
به هر حال هدفم گسترش خاطره های واقعی بود هر چند خیلی هم آنچنانی نباشند. به نظرم اینگونه خاطره ها مزه دیگه ای دارن.
همیشه سکسی باشین و شاد.

1 ❤️

524656
2015-12-05 23:37:43 +0330 +0330

همه ی داستان به قسمت سکسیشه بعد تو گفتی تخته رو بردی و کونش گذاشتی و تمام :|
حالا فکر کن یه بدبختی به این امید اومده وقت گذاشته که یه جقی با داستانت بزنه تو که ریدی با داستان نوشتنت :|
شاید حقیقت باشه ولی نوشتارت افتضاح بود

1 ❤️

524766
2015-12-07 04:11:08 +0330 +0330

به احترام سنت چیزی بت نمیگم…، کسکش!
.
“بخند” :)

0 ❤️

524796
2015-12-07 12:52:49 +0330 +0330

داستانت به علت به روز نبودن از گردنه ی داوری خارج شد :)

0 ❤️

524798
2015-12-07 13:17:59 +0330 +0330

کون گشاد داستانت من دراوردیه اوسکل

0 ❤️

524889
2015-12-08 20:12:30 +0330 +0330
NA

با اجازه اساتید داستان سسکی نوشتی یا احساسی به هر حالت چسیدی اه اه بوش درامد

0 ❤️