این داستان سکسی که میخوام براتون تعریف کنم یه داستان واقعی هست و این داستان تا حالا برای هیچ کس تعریف نکردم . من کلاً از خالی بستن خوشم نمیاد. و نمیخوام سر کارتون بذارم . اسم من فرید و الان 25 سالمه و خواهرم راضیه که الان 35 سالشه و ازدواج کرده یه بچه داره. وقایع این داستان توی دو زمان متفاوت اتفاق افتاده یکی زمانی که من 10 سالم بود و خواهرم 20 ساله بود. اون زمانی که من بچه بودم و اصلاٌ معنی سکس نمی فهمیدم خواهرم 20 سالش بود و تا حدودی سفید و خشکل سکسی بود اون موقع بود که من با دیدن یه صحنه هایی که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه و نظرم همیشه در مورد خواهرم عوض کرد ما توی یکی از شهرهای جنوبی زندگی می کنیم که مردم متعصبی داره اونم 15 ساله پیش که دخترا چادری بودن و خیلی مسائل رعایت میشد. ما یه خانواده 6 نفری هستیم با برادرای متعصب و غیرتی که اون موقه برادرام دانشجو بودن شهرهای دیگه . توی خونه نبودن . توی همون روزگار بود که پسر خالم از خواهرم خواستگاری کرد یه پسر 28 ساله بود و کاسب و از نظر تیپ هم خوشتیپ بود از اونجا که پول داشت خانواده ما راضی شد تا مراسم نامزادی بگیریم . من هم که یه پسر بچه بودم و زیاد نمیفهمیدم این مسائلو، یه روز از توی کوچه اومدم خونه دیدم ماشین پسر عمم هست رفتم تو مامان و بابام نبودن صدای آخ و اوخ شنیدم رفتم توی مهمون خونه باورم نمیشد پسر خالم علی شلوار خواهرمو کشیده بود تا جای زانو پایین و ماله خودشم تا جای زانو پایین کشیده بود ولی لبالساشون نصفه نیمه تنشون بود یکم نگاه کردم دیدم خیلی سریع تف میزنه میکنه. هی بهشت میگفت شل کن بعدش به صورت سگی کونش برای اون قمبل میکرد خواهر بدبخت ماهم یه آخ میگفت تحمل میکرد . چون خودمون اون موقع که سنمون کم بود گاهی با پسرای دیگه از این کارا میکردیم قضیرو گرفتم و وسط کار رفتم تو گفتم چه کار میکنین سریع لباساشون کشیدن بالا و زیپاشون بستن گفتن هیچی شوکه شدن بعد به من پسر خالم گفت یه هلی کوپتر کنترلی میگیرم به هیچکی نگو. منم مسه کسخلا خر شدم. دوران خواستگاری نامزدی اونا 1 ماه بیشتر طول نکشید بهم خورد خواهر ما قبول شد دانشگاه یه شهر دیگه رفت. بعد 5 سال یه خواستگار دیگه براش اومد قبول کرد و الان ازدواج کرده شوهرو بچه داره.
روزگار گذشت 15 سال بعد منم بالغ و توی اوج شهوت بودم و دانشگاه رشته مهندسی عمران میخوندم و این قضیه بین خودم و خواهرم دفن شده بود. تا اینکه یه روز توی درس متره براورد مشکل پیدا کردم و قرار شد برم خونه خواهرم . خواهرمم مهندس عمران بود وقتی رفتم صبح بود اون توی خونه تنها بود . وقتی در و باز کرد شاخ در آوردم دیدم با یه دامن کوتاه ه تاپ نیمه سکسی در و باز کرد کونشم متناسب بود نه بزرگ نه کوچیک و سینه های سفید و بزرگ مرمری وی خدا اون پاهای سفید و سینه سفیدش داشت دیونم میکرد . خلاصه چند تا جزوه کتاب آورد برام توضیح بده بعد جفتمون روی زمین نشستیم اون یه بالشت زدر دستش گذاشت و و خوابید منم بالش زیر بقلم که برام توضیح بده وقتی توضیح میداد کونشو دید میزدم انگار زیر دامنش هیچی نبود پارچه دامن روی خط کونش رفته بود و قشنگ تجسم میکردم.
داشت تو ضیح میداد که گفتم خسته شدم رفت برام چایی شیرینی آورد بعد بهش گفتم چقدر زود گذشت اونم گفت آره . بهش گفتم یه سوال ازت بپرسم اونم گفت باشه گفتم از قضایای نامزدیت به شوهرت گفتی یه دفعه یکم 2 هزاریش افتاد . اونم گفت آره ولی گفتم توی همون خواستگاری بهم خورد 1 ماه بیشتر نبود. به شوهرم گفتم اون زمانم که من چند تا داداش داشتم تعصبی غیرتی . زیاد شوهرمم گیر نداد براش مهم نبود . بعد گفت چطور مگه؟
منم خندیدم گفتم آره من که میدونم هیچی نبود. اونم زد زیر خنده و گفت بیخیال میخواست از کنارش بگذره که من گفتم آبجی جون آخه من دیدم زورم میاد علی خواهر سفید خوشکل منو مالونده کرده باشه ولی من که داداشیم تو کفت موندم. نه این کار درستی نیست منم اون موقع کم سن بودم گول خوردم همه دخترا توی اون سن گول میخورن. بحث تمام شد قرار شد بهم درس بده دوباره همونطوری بالشت زیر دستش گذاشت به جلو خوابید شیطون رفت تو جلدمو دستمو به باسنش کشیدم هیچی نگفت پر رو تر شدم سریع خودم انداختم روش گفت دیونه چکار میکنی گفتم میخوام مثل علی جرت بدم خیلی سریع زیپ شلوارمو کشیدم تا نیمه پایین شروع کردم به مالوندن دیگه مقاومت نکرد دیدم حشری شده دامنشو کشیدم کیرمو روی کسش مالیدم مست شده بود وای خدا چی میدیدم یه باسن سفید آزوم سر کیرم گذاشتم توی سوراخش یه آخ گفت کیرم تا یه 5 دقیقه توی کونش عقب جلو کردم بعدم آبمو روی کونش ریختم. سریع پاک کردم خودشو پوشوند با یکم ناراحاتی رفت توی آشپزخونه دیدم گریه میکنه لباشو بوسیدم گفتم آبجی گلم دیگه تکرار نمیکنم به کسی نمیگم. و هر دوی ای قضایا بینمون دفن شد و دیگه هیچ وقت به روش نیاوردم چون سال های بعد اون قضیه gf های خوشکلی داشتم دیگه سراغش نرفتم. خوب این سکس نیاز آدماست شاید اون موقع خواهرم کیر پسر خالمو میخواسته و ازش لذت میبرده نوش جونشون . آلان هم اگه خواهرم ببینم کسی میکنه خیلی راحت از کنار قضیه میگذرم ما مردا اگه این غیرتی شدنا کنار بگذاریم و به قضیه سکس به عنوان یه نیاز برای همه دخترا و خواهرا و … ببینیم و به حقوق هم احترام بگذاریم کشورمون هم از این عقب افتادگی در میاد ما خودمون عقب موندگی می خواهیم. سکس یه نیازه برای همه مثل غذا خوردن نباید سرکوب بشه. اینم سخن آخرم بود با تمام دوستای خوبم.
نوشته: ؟
بي ناموس منم به خواهر جنده ات نياز جنسي دارم _ ميشه جور كني بگائمش_ ديوس نيازه ديگه
داستان ازونجايي شروع شدكه تواسم هرزگي هاتو گذاشتي آزادي! ومن ازونجابي غيرت شدم كه فكر ميكردم به تمدن رسيده ام! زهي خيال باطل…
Hamin munde bud toe bi namus moshkele aghab mundegiye mamlekato hal koni, khoob shod gofti eshkale kar kojast, age bachehaye shahvani ba madaro khahare in yaru sex konan mamlekat dorost mishe !!! Dast bejonbunid bacheha ta dir nashode mihanetuno abad konid!!
بروجلقتوبزن توهماي خودتواينجاننويس خاک برسرت کنن
من با اینطور سکسموافقم. راستش رو بخواهید خیلی دوست دارم یه نفر خواهرمو بگاد
این تنها چیزی که بود نخونده بودم که خوندم :( :(
حرمت ها کجا رفت؟ 8|
کثافت بی ناموس فکر کردی اگر خواهر و مادرمون به گا برن مملکت پیشرفت میکنه ؟ اینه تمدن ؟ اینه فرهنگ ؟ خواهر کونی اگه اینجوریه ریدم به هر چی تمدن و فرهنگه.
کس مغز حروم زاده. آزاد شدن سکس چه ربطی به پیشرفت علم و فرهنگ داره؟!؟ برو جقتو بزن با اون مغز تخمیت. خواهر جنده
قدیم بودی مسئول شهرنو میشدی بیکار نمیموندی ابجیم ک داری…
من نميدونم چرا بعضي ها تو اين سايت ميخوان يه جوري سكس بامحارم رو رواج بدن!كسكش ميخواي ابروي 30ساله مارو ببري
اخ تخمی من به تو ی بی غیرت لاشی چی بگم؟بیان تو خونت ننتو با خواهرتو بگان میشه پیشرفت؟ازادی با هرزگی تفاوتشو توی نفهم نمیدونی؟
برو لاشی ریدی تو اعصابم
نمیدونم چرا وقتی میگی عقب موندگی و اون دری وریها رو در مورد غیرت گفتی یاد رضاخان و کشف حجاب میافتم که مزخرفی بیش نبود.
آره تو راست میگی!!!
ماشین پسر عمت دم در پارک بوده ولی پسر خالت تو خونه بوده!!!
احتمالا پسر عمتم بوده ولی یه جا مخفی شده بوده فیلم میگرفته!
ای خاک تو سرت بدبخت بی غیرتت کنن ، سگه نر بشاشه تو اون مغزت ک پههنه خره همش با اون افکارت :angry:
افرین به تو پسر خووب ک جلو مونده ای :applause: پس اون ابجی تو بیار بگایمش ، اخه منم دیدم زورم میاد علی خواهر سفید خوشکله جندتو مالونده کرده باشه ولی من ب این خوش تیپی تو کفه ابجی جندتم ، نیازه دیگه :rollinglaugh: :rollinglaugh:
کس کش پسرخالت اومده بود خواهر جندتو بکنه بعد وقتی تو اومدی ماشین پسرعمتو جلو در دیدی اره؟
مردک احمق …
بی غیرت بی شعور … اون آ دمایی که ازشون به عنوان سمبل یاد می کنی اگه تورو تو اون حالت میدیدن … کس و کون خواهر جندت و کیر و کون تو بی ناموس رو یکی می کردند …
… کجاست آیین مزدا … کجاست آیین اسلام …
… من طرفدار دین ولی ارز آ خوندا متنفرم که باعث می شند همچین آدمایی که هنوز از پشت کوه نیومدن برای ما ادعای اصالت و شرافت و روشن فکری بکنند … مردک تو فیلم پورن غربی هارو دیدی من باهاشون زندگی کردم و می کنم …
بی شرف
اگه داستانت راست باشه خواهرت جنده و من باید بگم کیرم از سر تاپات و اگه دروغ باشه بازم کیرم تو توهمات وتخیلات ذهن مریضت,سال اول دانشگاه هزار جور کس میاد که اکثرشون دنبال تجربه سکسن توکه نتونستی از اونا تور کنی انتظار داری باور کنیم رفتی خواهر خودتو کردی مریض چون باور نمیکنم میگم همون خواهری که براش راس کردی گائیدم
سکس یه زن متاهل با مرد غریبه حتی تو اروپا هم کار درستی نیست چه برسه به ایران
جاکش جقی چه جوری یهو پسر خالت تبدیل شد به پسر عمه؟برو جقتو بزن کیرم تو کس خواهرت
دوست من حالا که تو اینقدر روشن فکری لطف کن آدرس خواهرت رو بده اگه کیر من رو ببینه خوتهرت سرتاپا نیاز میشه و من هم اون رو دو دستی تقدیم کس و کون خواهرت می کنم تا نیازش کامل بر طرف شه
ای بی غیرت
غیرت داشتن عقب ماندگی نیست اخمق
خودتو به خریت نزن