من شادي هستم واين داستان زندگي تخميه منه…
هنوز يكسال از ازدواج منو سجاد نگذشته بود كه متوجه شدم آقا با يه دختر ديگه ريخته رو هم!! دنيا رو سرم خراب شد،تمام آرزوهام به باد رفته بود. حالم داشت از دنيا به هم ميخورد آخه من براي سجاد هيچ چيزي تو زندگي كم نذاشته بودم. چه تو خونه داري وچه تو سكس، هر كاري دوس داشت براش انجام ميدادم،براش ساك ميزدم حتي آب كيرشو هم ميخوردم چون از اين كار خيلي لذت ميبرد، بيشتر وقتا از كون ميكرد منو ولي من اصلا اعتراض نميكرم چون واقعا دوسش داشتم و ميخواستم نهايت لذتو از من ببره!
ولي اون بيشرف حروم زاده به من خيانت كرد. اولش تصميم گرفتم خودكشي كنم ولي بعد منصرف شدم وتصميم گرفتم ازش جدا بشم ولي سجاد ابراز پشيموني ميكرد ميگفت گوه خوردم ديگه هيچوقت از اين غلطا نميكنم، بالاخره با وساطت بزرگترا تصميم گرفتم يه فرصت ديگه بهش بدم و زندگيمونو حفظ كنم…
بعد از اين ماجرا سجاد رفتارش با من خيلي خوب شده بود و سعي ميكرد بيشتر به من محبت كنه تا مثلا جبران كنه .اوايل برام خيلي سخت بود كه شبا پيشش بخوابم مخصوصا شبايي كه طلب سكس ميكرد ولي به تدريج سعي كردم گذشته رو فراموش كنم و از زندگيم لذت ببرم.
تقريبا 2 سال از اون ماجرا گذشت ومن ديگه همه چيزو فراموش كرده بودم و حس ميكردم سجادو دوباره مثل روزاي اول دوس دارم. تصميم گرفته بوديم بچه دار بشيم چند باري آبشو تو كسم خالي كرده بود ولي حامله نشده بودم زير نظر دكتر بوديم تا هر چه زودتر بادار بشم.(خدا رو شكر كه نشدم…!)
زندگيم دوباره شيرين شده بود ومن همچنان براش تو سكس سنگ تموم ميذاشتم تا نكنه يه وقت زندگيمون متزلزل بشه ولي چه فايده آدمي كه حيوون صفت باشه هيچوقت درست نميشه!! دوباره بوي خيانت رو حس كردم، آخه خانوما معمولا شامه تيزي تو اين مسائل دارن! يه چيزايي ديدم كه دوباره بهش مشكوك شدم! (اگه بخام همه جزئيات رو بگم خيلي طولاني ميشه)يه مدت زير نظر گرفتمش، گوشيشو يواشكي چك ميكردم، بعضي وقتا كه موقعيتش بود تعقيبش ميكردم تا اينكه بدبختانه همون چيزي كه ازش ميترسيدم دوباره ديدم!! شوهر ديوثم دوباره با يه لاشي ديگه رفيق شده بود. طرف منشي يه شركت بود.
خيلي راحت ميتونستم مچشو روي كار بگيرم ولي اين بار تصميم گرفتم اصلا به روش نيارم ونذارم هيچ كسي از اين موضوع خبردار بشه تا به روش خودم ازش انتقام بگيرم!! درست مثل خودش.آخه اينجور آدما لياقت يه زن سالم ونجيب ندارن!
البته نميگم منم بچه پيغمبر بودم وهيچ خطايي ازم تو زندگي سر نزده بود. قبل از ازدواج چندتايي دوست پسر داشتم وچند باري هم باري سكس نصف نيمه رو تجربه كرده بودم (مثل همه دختراي اين زمونه) ولي از وقتي كه ازدواج كردم با اينكه دختر بينهايت هاتي هستم ولي قسم خورده بودم كه هيچوقت به همسرم خيانت نكم ولي مثل اينكه تقدير من چيز ديگيه بود!
آتيش افتاده بود به جونم. دوس داشتم هرچه زودتر به سجاد خيانت كنم تا بلكه آتيش درونم خاموش بشه! ميخواستم زودتر اون لحظه رو ببينم كه مثل جنده هاي خيابوني دارم به چند نفر همزمان ميدم، اصلا ميخواستم دنيا به لجن بكشم…
زياد كار سختي نبود،سجاد معمولا ساعت 6يا7 غروب از سر كار برميگشت . من تا اون موقع وقت داشتم.يه روز صبح بعد از رفتن سجاد رفتم حموم وحسابي به تنو بدنم صفا دادم، بعد اومدم بيرون وجلوي آينه هرچي هنر آرايش داشتم رو كردم.انقدر ماليده بودم كه چشام باز نميشد.موهامم كه تازه مش كرده بودمو اتو كشيدم خيلي خوشگلو سكسي شده بودم به قول شما پسرا يه شاه كس واقعي!! پوست من سفيده وسينه هامم نسبتا درشته قدمم متوسطه،يه شورت لامبادا و يه سوتي سكسي قرمز پوشيدم. يه ساپورت مشكي يه مانتوي خيلي چسب وكوتاه با يه شال خوشگل ليمويي.ديگه همه چيز اماده بود براي انتقام!
با اينكه هيچوقت از اين كارا نكرده بودم ولي خوب ميدونستم چكار بايد بكنم.يه اژانس گرفتم براي شهرك غرب.ميدون شهرك غرب پياده شدم، حسابي گيج شده بودم ساعت 11 ظهر بود وهوا خيلي گرم،قلبم به شدت ميزد.خيلي دلشوره داشتم البته يه دلشوره شيرين، چون ميدونستم كاري كه دارم ميكنم درسته!
نگاه مردمو رو خودم حس ميكردم چند نفري هم بهم تيكه انداختن،جوووون ،بخورمت، بكنمت، خانوم قيمت چند؟ عزيزم مكان آمادستا! و از اين جور تيكه ها… مثل اينكه كارو كاسبي جنده ها حسابي رو به راهه!!
كنار خيابون راه ميرفتم چند تا ماشين آخرين مدل جلوم ايستاده بودم يه جورايي ترافيك شده بود،خيلي اضطراب داشتم نميتونستم زياد لفتش بدم چون ممكن بود يه وقت يه آشنا منو ميديد،ديگه دلو به دريا زدمو سوار يه ماشين مشكي كه اسمشو نميدونم شدم.به راننده نگاه كردم يه پسر جوون بود با يه هيكل معمولي قيافشم بدك نبود ولي بوي ادكلنش محشر بود…
اسمش نيما بود.25 سالش بود يعني تقريبا 3 سال از من كوچيكتربود. سر صحبتو باز كرد، كجا ميري جيگر طلا؟ بچه كجايي؟ من نذاشتم بحث زياد طول بكشه يه راست رفتم سر اصل مطلب. بايد خودمو يه جنده حرفه اي نشون ميدادم گفتم ببين عزيزم من براي هر راهي 300 ميگيرم اگه 2 نفر باشين 500تومن!
چشماي نيما از خوشحالي برق زد معلوم بود كه اين رقما اصلا براش مهم نيست.زنگ زد به يكي از دوستاش:الو سلام كامي جون، داداش يه داف مشتي سوار كردم كليد ويلا دستته بريم يه حالي بكنيم 3تايي يا نه؟ فقط شرمنده بايد 250تا پياده بشي…هاهاها…!!!
ظاهرا كامي جونم حسابي تو كف بود چون بلافاصله قبول كرد وما راه افتاديم به سمت كردان(حوالي كرج). تو راه نيما با سينه هام بازي ميكرد چند بارم كسمو ماليد اولش كه دستش به سينم خورد دلم يهو خالي شد ولي بعد از چند دقيقه برام عادي شد وراستش كمكم داشتم حشري ميشدم يه جورايي داشتم لذت ميبردم…
به نظر پسر بدي نميومد ميگفت باباش كارخونه داره وخودشم دانشجوئه.
رسيديم ويلا ساعت حدود 1ظهر بود. كامي اونجا آماده به رزم منتظر بود! البته برخورد خوبي با من داشتن هر چند كه من خودمو براي هر نوع برخوردي اماده كرده بودم …
گفتم بچه ها من بايد ساعت6 خونه باشم پس بهتره شروع كنيد. بالاخره لحظه موعود فرا رسيد و منو نشوندن روي مبل و دوتايي افتادن به جونم… در يه لحظه كل لباسامو درآووردن سر از پا نميشناختن ، كامي كه هيكل درشتري نسبت به نيما داشت و كيرشم خيلي كلفت بود موهامو محكم تو چنگش گرفته بود وداشت لبامو ميخورد سوتينمو باز كرد وشروع كرد به خوردن سينه هام نيما هم كه نشسته بود روي زمين شرتمو زده بود كنار و داشت چوچولمو مك ميزد…
واااااي چه لذت رويايي!!! طعم شيرين انتقام همراه با حس يه سكس آتيشي،همش قيافه سجادو تصور ميكردم واز اين كه دارم بهش خيانت ميكردم غرق لذت ميشدم، جيگرم داشت حال ميومد چون چيزي كه متعلق بود به اون ،داشتم به ديگران تقديم ميكردم .داشتم رواني ميشدم صداي آخ اوووخم تو كل ويلا پيچيده شده بود… داشتن تيكه پارم ميكردن همه جامو ليس ميزدن …
ديگه نوبت من بود هنر نمايي كنم ،دوزانو نشستم جلوشون وشروع كر دم به ساك زدن ،انصافا كيراي خوش تراشي داشتن تا جايي كه ميتونستم كيرشونو ميكردم تو دهنم ، خايه هاشونو ليس ميزدم ، حتي سوراخ كونشونو ليس زدم از اون كارايي كه براي شوهر آشغالم ميكردم.داشتن بيهوش ميشدن بيچاره ها…
كامي نشست روي مبل من با كس نشستم رو كيرش نيما هم از پشت كرد تو كونم ،اوووف الان كه دارم مينيويسم بازم حشري شدم،دوتايي با تمام وجود تلمبه ميزدن ومن هم از شدت لذت نفسم بند اومده بود . مرتب جاشونو عوض مي كردن…
سكسمون تا ساعت 5 طول كشيد، هر مدلي كه فكرشو بكنيد گاييدن منو. نميدونم چند بار ارضا شدن ولي ديگه يه قطره هم آبم نمونده بود براشون. اونا دراز كشيده بودن رو زمين ومن داشتم آبشونوكه ريخته بود دور كيرشون ليس ميزدم…
بعد از سكس منو تا نزديكي خونمون رسوندن،تو راه حس خوبي داشتم حس كسي كه تونسته حقشو پس بگيره.وقتي رسيدم خونه سجاد هنوز نيومده بود.
اين ماجرا تابستون امسال(تاستون 92) اتفاق افتاد والان حدود6-7 ماه ازش ميگذره. بعد از اون چند بار ديگه هم سكس 3تايي كرديم، كامي چند وقت پيش ازدواج كرد ولي با نيما هنوز در ارتباطم. ماجراي زندگيمو براش تعريف كردم ،هيچ دردسري برام درست نكرد، واقعا پسر خوبيه وخيلي خوشحالم كه اون روز نيما به تورم خورد…
باسجاد هم كه داريم وارد چهارمين سال زندگيه مشتركمون ميشيم كه احتمالا آخرين سال خواهد بود وبعد از جدايي حتما بهش ميروسونم كه عزيزم اون موقع هايي كه داشتي با معشوقت حال ميكردي منم زير يكي ديگ خوابيده بودم…
نوشته: شادی
اون مرتیکه لاشی بهت خیانت کرده ولی تو با انتقام به ظاهر شیرینت خودتو نابود کردی. جنده
فکر نکنم.اگر اون خودشو آتیش میزد تو هم.همچین کاری میکردی دنبالش بودی که بدی معلومه
ﺣﺎﻻ اﻳﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﺭﻭ ﺑﻴﺨﻴﺎﻝ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ اﻻﻥ ﺷﺒﻲ ﭼﻨﺪ ﺭاﻩ ﻣﻴﺎﻳﻲ ﻋﻤﻮ ﺟﻮﻥ? biggrin
یک مثل هست که میگه “سگان از نا توانی مهربانند —مگر نه سگ کجا و مهربانی”
اگر یک بار بخشیدیش و تکرار کرد حقش بوده
ما رو هم مد نظر داشته باش میخوامت
خب عزیزم اون مرد فاحشه بودی تو می تونستی اصلاحش کنی اما بدتر خودت راه رو اشتباه رفتی و تبدیل به یه جنده شدی خب الان تو با اون هیچ فرقی نداره تازه بار جرم اون از تو سبکتره کارت درست نبوده می تونستی راحت طلاق بگیری و خودت سالم و سرحال با یه آدم درست ازدواج می کردی
بعضی ها وجدان خودشون و با چه چیزایی آروم میکنن
متاسفم برات
اونجاش که نوشتی سوراخ کون سجادو میخوردیا خیلی حال کردم…خیلی دوس دارم همسر آیندم منو بکنه…خدا کنه یکی مث تو به تورم بخوره برا ازدواج ولی کسی که قبلا نداده باشه…راستی اونجاش که نوشتی قبل ازدواج سکس نیمه داشتی عین همه دخترا…همه دخترا هم ندارن وووخیالت تخت
اون کیر منو خورد توام باید بخوری اون بهم کون داد توام باید بدی؟ رو سر جفتتون یه پرس کامل ریدم شدید …دست بزن گرمه گرمه…کس کیری
شادی جون خوب کاری کردی حقش بود .چتو اگه زنی با چنتا مرد بره فاحشس اما مردا هر هوسبازی در بیارن فاحشه نیستن !
دروغ بود.خودشم دوس داشته.و الا راه های بهتری هم بوده و هست و خواهد بود.
شادی طلایی. داستانت باحال بود الان که اينو نوشتم کیرم راس شده کاش به پسته من میخوردی و آبمو میخوردی!شانس که نداریم ما.بازم بنویس قربانت
تصمیمت عجولانه، از روی غرور و کاملا اشتباه و غلط بود. حالا گیریم که بار اول از روی کینه و خشم و برای انتقام خواستی کاری کرده باشی دفعات بعدی که میتونستی ادامه ندی پس زن وشوهر هردو از یه قماشین و هیچ فرقی با شوهر دیوثت نداری بیخود جانماز آب نکش پارسال یه ساعت رفتیم بیرون برگشتم دیدم دزدها خونه را جارو کردند، با حساب شما من هم باید از دیوار یکی دیگه میرفتم بالا درسته؟ ولی من این کار را نکردم چون من یه دزد نبودم
تو رو خدا اینقد از خیانت نگید.تو رو خدا.به فکر اخرتشم هستید
تو الان با اون فرقی نداری بازم تحملش کن شوهر فراوونی که نیست یا تا اخر عمرت فققط باید کس بدی وشوهر هم نداری یا هم شوهر داری هم کوستو میدی scratch_one-s_head
واقعا برات متاسفم که به خاطر عمل زشتی که اسمشو انقام
گذاشتی رفتی فاحشه شدی.
مطمعن باش با بهترین مرد دنیا برای بار دوم ازدواج کنی لذت
اون دو تا کیری که با هم رفته تو کس و کونت رو نداره و تو
برای مادام العمر جنده شدی.
شادی خانم امیدوارم داستانی که نوشتی تخیلی باشه چون زن ایرانی یااصلن کسی که سرسفره پدرش بزرگ شده باشه چنین تصمیمی نمی گیرندسعی می کنندعاقلانه وباتدبیراین مشکلو حل می کنه stop
داستانت خوب بود . اما اگر واقعی باشه در تعحبم که چطوری همچین ریسک بزرگی کردی و حاضر شدی سوار یه ماشین غریبه و ناشناس بشی . هر بلایی ممکن بود سرت بیاد که در اونصورت ارزششو نداشت و ممکن بود آبروت تو کل فامیل هم یره . اگه اول یه نفر و پیدا میکردی ارزیابیش میکردی و اگر میدیدی که قابل اطمینانه بعد بهش میدادی , در اونصورت طبیعی تر به نظر میرسید.
اول اینکه نگفتی پولو گرفتی آخرش یا مرامی دادی.
دوما اینکه تو طلاق هم بگیری نمی تونی ازدواج کنی چون دیگه به یه کیر قانع نیستی
سوما اینکه اگه پولشو گرفتی باشی زیر زبونت مزه میکنه به شغل شریفت ادامه میدی
چهارم هم اینکه تو گوه خوردی به توی نکبت 500 بدن.ینی من بجای اون پسره بودم مث سگ پرتت میکردم پایین.
جنده هست داره با بنز میاد میده شبی 1 تومن میگیره سوپر دافه بعدشم یه راند نمیده.از 12 تا 6 دربست.
در کل گوه باید بگم گوه زیادی خوردی هم واسه سلامتت خوب نیست هم روزه ات باطل شد.برو رستگار شو -_-
خانوم محترم درسته که شوهرت خیانتکار بوده ولی شما اشتباه کردی بدی رو با بدی جواب نمیدن ضمن اینکه پاک بودن و درست بودن شما خیلی ربطی به شوهرت نداره ادم باید حسابش با حودش پاک باشه نه صرفا با هر کس دیکه و برای انتقام از ی ادم لاشی خودتم لاشی بشی این انتقام نیست معلومه خودتم دنبال موقعیت بودی برا دادن
جنده گانه بود، ننویس . . . . . . . . . . . .
یعنی واقعا همون بار اول یکی درمیون یکی میکرد تو کــُست و یکی تو کونت و مدام جا عوض میکردن؟ قبلا باید روده هاتو میشستی که آمادگی داشته باشی. کیر گـُهی رو که نمیشه کرد تو کـُست. پسر جان جنده ها هم اجازه نمیدن. با دوستت رفتی یه فیلم سوپر از اینا که دو تا مرد زنه رو میکنن دیدی و دوتایی واسه هم جلق زدید اومدی نوشتی. برو از جلوی چشمام خفه شو. دیگه هم ننویس.
کاری ندارم داستان راسته یا نه، ولی حقیقتیه که فراوون تو جامعه ما هست و اینو بعنوان مثال باید بهش گفت ایول… بهترین راه رو انتخاب کردی… به حرف اینها هم گوش نکن که خیانت کردی و از این کسشعرها… بهترین و متمدنانه راه رو رفتی، دمت گرم
چون شوهرت بهت خیانت کرده توبهش گفتی آشغال و دیوث وکثافت خودتم خیانت کردی پس منم ازطرف سجادبهت میگم اشغال دیوث کثافت
بهتر بود اول مچ شوهرتو می گرفتی . بعد به این راه می رفتی . درهرصورت دوست داشتی این کاررو بکنی . نوش جونت
man tamam nazararo khondam onai ke migan kar khobi kardi aya dost daran zan khodeshonam inkaro bokone???
shadi khanom nemigam hagh nadashty zendgi khodete vali eykash paki khodeto hefz mikardi va joda mishodi va ba yeki ke adam bod ezdevaj mikardi khodeto dar ekhteyaresh mizashty ta abad.
اولین باری بود که داستانی خوندم و تحت تاثیر قرارگرفتم . بنظر من 90 افراد بدکاره ( مرد و زن )جامعه ما متاهل هستند و بخاطر اینکه راه شاد زندگی کردن رو نمیدونن و مثل حیون که برای هر چیزی و مشکلی بجای راهکار بدنبال جنگ و انتقال میگردیم و تمام شاخصه ها و سمبل هایمان هم فقط شدن نقش های منفی که تا حالا دیده یا شنیده ایم . لعنت و لعنت …
واقعا تابلو بود نویسندش زن نیست…تخیلی هم مینویسی لااقل اراجیف ننویس…
نه عموجون.خیانت دلچسب نکردی.
خیانت کس و کون چسب کردی.
یه حال مشتی به کس وکون خودت دادی.
میگم تو از اونایی هستی که واسه پوززنی حاضری دسته بیل تو کون خودت بکنیا…
در هر صورت شاشیدم تو اون هدف کثیف تر از خودت.
جنده دوریالی گوزو
لت وپار
از اينكه كارت خوب بود يا بد.ربطي به من نداره وقضاوت هم نميكنم.ولي داستانت جديدو باحال بود.مرسي.بازم بنويس.
کارخوبی نکردی . هرزگی رابا پاکی وصداقت جواب می دادی نه با هرزگی حالا توازشوهرت پست تری چون اون ی مرداست.
واقعا کارت درست بود… اگه میشد یه سر شمال بیا خونه محمد به به …
ازنظرمن نباید کاربه اینجامیکشید. حق باشادی خانمه.درمقابل خیانت بایدخیانت کرد.
خون با خون پاک نمیشه،شوهر شما بد کاری کرده،نامردی،من حسرتم یکی باشه که قدرمو بدونه منم دنیامو بدم بهش اما خب کار شما هم خوب نبود…
چه جامعه ای درست کردیم برا خودمون
کیر تو خودتو کیر تو این داستان تخمیت.تو اصلا گه میخوری میری داستان از جایه دیگه بر میداری بعدش به اسم خودت میزنی.کیرم دهنت بی ناموس
برو بابا خیانت دلیل نمیخواد
تو دلت چیز دیگه ای میخواست منتظر بهونه بودی
۵۰۰ توممممممممممممن
چمیدونم unknw
شادی خانم خیلی کار نادرستی کردی عزیزم!!چرا؟تو که میدونستی سجاد بهت خیانت کرده و داره مرتب تکرار میکنه ازش جدا میشدی و خیال خودتوراحت میکردی.ولی الان بااین کارت نه تنها دلت خنک نمیشه بلکه یه اسم رو که اصلا شایسته هیچ زنی نیست رویدک میکشی!!
به نظر من هر خانمی که غرور و شرف پدر و برادرش براش ارزش نداشته باشه انسان نیست!شما هم رو سفره مرد که پدرت باشه بلند شدی و شوهر نادانت گیرم غلطی هم کرده باشه تو هرگز نباید تن به همچین کاری میدادی!!هیچ انسانی از گرسنگی نمرده و نمی میره طلاق بگیر و دنبال قسمت باش.
خیانت زشته چه از جانب مرد چه از جانب زن ای کاش مردها وقتی میخوان یک زن شوهردار رو بکنن به این فکر کنن که دارن به همجنسشون خیانت میکنن و زنها هم چنین فکری بکنن در ضمن بهتر بود خویشتن داری میکردی اما با این رفتاری که کردی تو هم مثل شوهرت شدی
کیرم دهنت.
یه دوست پیدا کرده بودم از تانگو، اسمش سولماز بود. 37 سالش بود و فوق العاده سکسی. میگفت از شوهرش جدا شده. یه شب ساعت 11 بی مقدمه گفت سکس میخوام. بردمش دفتر دوستم. 1 شب شروع کردیم تا 6 صبح میکردمش. 4 بار ارضا شد. بعدا فهمیدم دروغ گفته و شوهر داره. شوهرش منشیشو کرده بود و این مچشو گرفته بود و خواسته بود تلافی کنه. من فقط یه وسیله بودم. بعدا از حماقت خودم متاسف شدم که چرا باور کردم شوهر نداره، چون یه سوتی های کوچولویی داده بود، ولی من زیاد شک نکرده بودم.
این داستان خیلی تو جامعه اتفاق می افته
فقط متاسفم
ﺁﺗﻴﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﻧﻢ . ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻫﺮﭼﻪ
ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺳﺠﺎﺩ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﻠﻜﻪ ﺁﺗﻴﺶ ﺩﺭﻭﻧﻢ
ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﺸﻪ ! ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﻭ
ﺑﺒﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﻣﺜﻞ ﺟﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻴﺎﺑﻮﻧﻲ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ
ﻧﻔﺮ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﻣﻴﺪﻡ،
دوست محترم مطمئن هستی خودت خراب نبودی و بخوای بدی و فقط میخواستی انتقام بگیری متنت که چیزه دیگه ای میگه
نه این کارت برای انتقام خوب نبود شماها چرا به خاطراتفاقای بد زندگیتون خودتون رومستحق به انجام هرکاری میدونید .انتقام این بودکه تو مدرک جمع میکردی برای جداشدن وبعدازجدایی با کسایی مثل نیما دوست میشدی وبرای شوهرت بوق میزدی
وای خیلی خوشم اومد انتقام درش لزتی هست که در بخشش نیست. از گفته های فکر کنم علی باشه
کس کش اخوندا همه ی ایرانی ها رو منبری بار اوردن. ترو خدا از ده تا کامنت یازده تاش تعیین تکلیفه که چکار بکن و چکار نکن. همش تریپ نصیحت و اظهار فضل … اغا کس مال خودش بوده دلش خاسته بده بشما چی
سلام الان شما بااون فرقی ندارید
البته خودت هم دلت میخاست
بهت حق میدم،من یه پسرم و بهم خیانت شد و خوب دردتو میفهمم، جواب خیانت خیانته، اگه طرفت اینو میخاد پس حقتو همینه که کردی باهاش
هر کنشی واکنش داره
نمیتونم بگم داستان واقعی بود یا نبود ولی نمونه اای فینیشو دیدم
باید مردا وفاداری را یاد بگیرن
الان تو و اون فرقتون چیه!یکم فک کنین به عواقب کارتون
ازاولش جنده بودی وگرنه وقتی میدی شوهرت بهت خیانت کرده و دست بردارنیست طلاق میگرفتی نه اینکه جنده بشی
اون دیوث و خیانتکار بوده
تو هم شدی جنده و خیانتکار
چه فرقی با هم دارین حالا ؟ nea