داستان سکس من و سودابه

1392/12/05

داستانی میخونید درسال90اتفاق افتاده.من17سالم بودسال سوم دبیرستان بود که هروقت تعطیل میشدم ازجلوی مغازه ی مانتووبوشاک رد میشدم.توی اون مغازه دختری بود که بدجوری نظرموبه خودش جلب کرده بود.چندباری به بهانه های مختلف رفته بودم تا شمارشو بگیرم اونم که فهمیده بود من ازش خوشم اومده همش منو میبچوند. تا اینکه موفق شدم شمارشو گرفتم.البته نمیخوام ازخودم تعریف کنم اونم از خداش بود با من باشه من قدم180بدنسازم بوکسر هم هستم به اندام هم حسابی میرسم.خلاصش کنم یه چند وقتی باهم بودیم طوری که خیلی باهم رودرباسی داشتیم. سودابه 3سال ازمن بزرگتر بود بخاطرهمین همش بهم میگفت بچه منم که بهم برمیخورد یکی بهم بگه بچه باهم دعوامون میشد تا اینکه بهش گفتم حتی اگه بچه باشم میتونم جیقتو در بیارم اونم مسخرم کرد.شبا که میشد بهم اس میدایم منم که هدف گاییدن سودابه بود بهش گفتم بیا زن وشوهر خیالی باشیم اونم قبول کرد شبها مث زن وشوهر باهم رفتار میکردیم(با اس)با اس بهم حرفای سکس زناشوی میدادیم بعد من ازش برسیدم تاحال سکس داشتی باکمی فاصله جواب داد نه بعد برسیدم فیلم سکس دیدی خیلی راحت گفت تا دل بخوادمنم از فرصت استفاده کردم گفتم مخوای بازم ببینی گفت مگه داری گفتم اره .سودابه=نه وقت ندارم بشینم فیلم سکس ببینم.
محمد=یعنی اینقد وقتت بره
سودابه=خب ولش کن شب خوش.اون شب گذشت.فردا عصر رفتم چندتافیلم سکس توب واسش بردم در مغازه بهش دادم.
سودابه=این چیه؟
محمد=دوس داری چی باشه؟
محمد نمیخواد زیاد به مخت فشار بیاری ببرخونه ببین چیه.تا اومد چیزی بگه از مغازه زدم بیرون .وقتی رفته بود خونه فیلمارونگاه کرده بود.بعد اس دادوتشکرکرد.اون شب تا صبح باهم بیام بازی کردیم سودابه کمری باریک وداف خوش فرمی داشت منم دیونه کونش شده بودم تا اینکه یه شب که باهم اس سکس میدادیم هردومون حسابی حشری شده بودم کیرم اونقد داغ وسیخ شده بود که نگو.اونقد از کس وسینش برام گفت تا ارضا شدم اما اون هنوز حشری بود نمیدونم چطوری خودشو خالی کرد.
محمد=سودابه اگه الان کنارم بودی چکارمیکردی؟
سودابه=باکیرت بازی میکردم بعد میخوردمش.تو چکار میکردی؟
محمد= از لبات شروع میکردم تا کست میخودم.سودابه من دیونه کونتم .
محمد=سودابه میخوای کیرمو بگیری تو دستت؟
سودابه=نمیدنم.فردا بیا مغازه شب خوش.
محمد=باشه صبح زود بیاقبل مدرسه همدیگروببینیم.
سودابه=باشه
داشتم ازخوشحالی بردرمیوردم.فردا رفتم در مغازه همدیگرو دیدیم من که حرفای دیشب یادم میومد کمی راس کرده بودم.واسه اینکه کس مزاحم نشه کرکر در رو زد تا بسته بشه من وسودابه تنها وتوبهترین شرایط بودیم.
محمد=سودابه؟
سودابه=بله؟
میشه بغلت کنم .
س=فقط بغل؟
م=اره
س=بیشتراز بغل نشه.
م=حالا اگه یه بوسم چاشنیش بشه اشکال داره.
س=نه باشه
وقتی بغلش کردم انگار یه تیکه ابربود دستوم بردم روباسنش اونقد نرم بود که فکرش هم نمیکردم.کیرم حسابی راس شده بود اونم فهمیده بود که راس کردم زیرچشمی نگامیکرد شلوارم اومده بود بالا.دستشو کشیدم رو کیرم چیزی نگفت.بعد بهش گفتم چشاتوببند واست یه چیزی دارم چشاشو بست فک کردتوکیفم چیزی واسش دارم منم کیرمو که حسابی راس شده بودو در اورمدم گذاشتم تو دستش چشاشو باز کرد
س= وای چقد بروی اصلا بهت نمیاد همچین کیربزرگی داشته باشی بچه
م= طاقت شو داری
س= همچین مال هم نیسته
شروع کردیم ازهم لب گرفتن واسه اون روز کافی بود بهش گفتم بالدی برم خودموجوری نشون دادم که زیاد ضعف ندارم.باسرعت رفتم به طرف مدرسه ولی حسابی دیرشده بود.باخودم گفتم ولش کن امروز نمیرم مدرسه برگشتم رفتم خونه .خونه هم کسی نبود.اخه ما 4نفربیشترنیستم دادش کوچولوم مهد بود باباومامانم هم رفته بودن سرکار.منم شروع کردم به سودابه اس دادن .
م =سلام خوشکلم
س=سلام مگه سرکلاس نیستی؟
م=نه دیرشد بعدشم حوصله نداشتم راستی سودابه میتونی بهم کمک کنی؟
س=چه کمکی ؟
میخوام دکور اتاقمو عوض کنم میخوام بیای یه نظری بدی
س=نمیشه که خونوادت ببرسن من کیم چی میگی؟
م=عزیزم کسی خونه نیست تنهای تنهام.
س=میایم یه سری میزنم منم اینجا حوصله ام سررفته.
منم که داشت ارزوم براورده میشد همه چی رو اماده کردم کامبیوتررو رو فیلم سکس اماده کرده بودم .بعد نیم ساعت رسیدمنم بردمش تو اتاقم خودم رفتم مثلا تو اشبزخونه تاواسش نوشیدنی بیارم اونم رفته بودسراغ فیلما منم حسابی طولش دادم تا اونم بتونه فیلمارو نگاه کنه.وقتی نگاهش میکردم فهمیدم خوشش اومده منم رفتم کنارش .
م=نظرت درمورد فیلما چیه؟
س=خیلی باحال اند
م= میخوای بیشتر حال کنی؟
س=منظور؟
م=سودابه خودت میدنی که من چی میگم
اروم بغلش کردم وشروع کردم به خودن باش بایه دستم سینه هاشو میمالوندم حسابی حسری شده بودم اونم بدنش داغ شده بود فهمیدم که حشری شده دستمو بردم رو کسش میمالوندم اونم جلوی خودشو نتونست بگیره اه اوه ش بلندشد کیرمودراورد شروع کرد بخوردن مث حرفه ای ها میخورد وقتی لبامو دراوردم گفت من عاشق بدن سفتم لباساشودر اوردو سینه هاشو گذاشت تو دهنم منم حسابی خوردم بعد حولم داد رو تخت نشست رو صورتم جوری که کس تو دهنم بود واییییییییییییی چه کس نرم وصاف وصورتی خیلی خوشمزه بودهمزمان که کسشو میخوریم کیرمو میخورد داشتم اخر حال رو میکردم بعد بلند شد نشست روکیرم چند بار بالا بایین شدبلندشدم چرخودمش به شکم خوابوندمش باسن نرمش داشت روانیم میکردحسابی سوراخ کونشوماساز دادم کونش کمی اماده بود کیرمنم که حسابی خیس شده بودو اروم گذاشتم در کونش فقط سرکیرمو کردم تو از درد داشت بخودش میپیچیدبخاطراینه که کم نیاره چیزی نمیگفت اروم اروم تلمبه میزدمبعد چندتا تلمبه اروم شد از اینکه کیرم توش بود لذت میبرد داشت ابم میومد پرسیدم ابمو چکارکنم گفت بریز داخل چیزی نمیشه منم تمام وجودوم خالی کردم .
بعد اون روز هفته 2بار باهم سکس داشتیم تااین که ازهم جداشدیم .هرچی خوندید واقعیت داره.امیدوارم خوشتون اومده باشه.

نویسنده-=محمد


👍 0
👎 0
45648 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

413568
2014-02-24 00:32:07 +0330 +0330
NA

خواهشن اول داستان نرینید :|
قد و وزنت رو میخوام چیکار ؟ مگه اینجا نیرو انسانی جذب تکاوران ارتش هستش که همه بوکسر و بدنساز و قد بالای 180 و کیر در حد خر و … ؟
بابا جمع کنید

0 ❤️

413569
2014-02-24 03:46:53 +0330 +0330

خوب بود ولی سیکتر شو

0 ❤️

413570
2014-02-24 13:06:49 +0330 +0330
NA

محمد= من بدنسازم
شيملس= دمت گرم!
محمد= بوکسور هم هستم
شيملس= ايول!
محمد= قدم 180
شيملس= بيشترى. به اينچ حساب نکردى؟
محمد= از باسن سودابه خوشم مياد
شيملس= چى ى ى ميگى؟!!!
م= ترتيب سودابه رو دادم
ش= رودابه رو چطور؟
م= داستانم واقعى بود
ش= بر منکرش…
م= حالا چى ميشه؟!
ش= هيچى, فقط دفعات جقتو دو برابر کن “بچه”! جون. خوب ميشى…

0 ❤️

413571
2014-03-01 09:25:01 +0330 +0330
NA

بچه برو خب شو …

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها