داستان من و فرشاد دوستم (۱)

1395/11/06

این داستان واقعیه و برام کاملن اتفاق افتاده. من اسمم افشینه و از تهرانم. من فرشاد رو از چند سال پیش میشناختم. ازم سه چهار سالی بزرگتر بود . حدود 5 سال پیش من اونو از طریق یکی از سایت های دوستیابی پیدا کرده بودم. اون موقع 24 سالم بود و تازه با گی و کون دادن آشنا شده بودم. دوست داشتم یک رو داشته باشم که همش با اون باشم و به اون کون بدم. ولی من تو اعتماد کردن به طرف یه کم ترسو ام. واسه اینکه بهش اعتماد کنم و اولین قرار ملاقاتمون رو با هم بزاریم دو سه هفته ای طول کشید. هر دوتامون سکس میخواستیم. من مفعول بودم و اونم فاعل. خودش می گفت کیرش درشته و 18 سانتی میشه. قدش کوتاه بود و یه کم هیکلن درشت. بهش نمیومد کیرش درشت باشه. تو صحبتامون معلوم شد هیچکدوممون مکان نداریم و باید دنبال یه مکان باشیم. البته اون یه دوست داشت که مکان داشت ولی خودش هم میکرد. منم چون میترسیدم قبول نکردم. یه قرار گذاشتیم که با هم بریم حموم عمومی. طرفای نواب یه حموم سراغ داشت. من رفتم مترو و دیدمش. منتظرم بود. ازش خوشم اومد. با اینکه قدش ازم کوتاهتر بود ولی دوست داشتنی بود. یه کم باهم صحبت کردیم و ازم خواست بریم حموم. منم گفتم باشه. می ترسیدم. نکنه کلکی تو کار باشه و ماموری چیزی باشه. ولی نمیدونم چرا اعتماد کردم و رفتم. هیچی نشد. رفت و یه نمره گرفت و رفتیم تو یه اتاق که دو تیکه بود. در اول رو که میرفتی تو یه سکو داشت با یه رخت آویز. در دوم توش حموم بود و یه سکو و دوش و دوتاشیر روی همون سکو. لباساشو در آورد. و شورتشم جلوم در آورد. خوابیدش 14 سانتی میشد. رفت تو و منم لباسامو در آوردم. لخت لخت رفتم تو ودیدم کیرش راست کرده. بدنم رو شیو کرده بودم. شکم داشتم و بخاطر گودی کمرم کونم برجسته بود. وقتی دید خوشش اومد و از پشت بهم چسبود. یه کم باهام ور رفت و شروع کرد انگشت کردن. داشتم حال میکردم. خودم تو خونه با کونم ور میرفتم. واسه همین درد نداشتم. با دستم کیرشو گرفتم و براش مالیدم . دیدم دستاشو گذاشت رو شونه هام و فشارداد به سمت پایین . منظورش رو فهمیدم و خودمم باهاش همراهی کردم و اومدم پایین. صورتم که با کیرش مماس شد دهنم رو باز کردم و اونم کیرش رو کرد تو دهنم. اولش برام سخت بود ولی با حوصله و آروم داشت تلمبه میزد. دستاشو برد پشت سرم و منم دستامو آزاد کردم و پشت کمرم به هم قفل کردم. خیلی آروم و حرفه ای داشت تلمبه میزد. صبور بود و داشت لذت می برد. هر بار که تلمبه میزد کمی بیشتر از قبل کیرشو فشار میداد تو دهنم. کم کم کیرش میرفت تو حلقومم و راهو باز میکرد. ده دقیقه ای داشت تلمبه میزد که دیدم همه ی کیرش تو دهنم جا شده و شکمش میخوره به دماغم. خیلی حال میداد وقتی حس میکردم همه ی کیرش تو دهنمه. تلمبه هاش رو یه کم سریع تر کرد. بعد کیرشو میکشید بیرون و از دهنم کلی آب دهن و کف میومد بیرون. باور نمیکردم این همه آب از دهنم بریزه بیرون. دهنم لزج شده بود. و خیلی روون تر کیرش میرفت تو دهنم. حلقومم باز شده بود و خودمم داشتم حال میکردم. نشستم رو زمین و پشتم رو چسبوندم به دیوار حموم و راحت شدم. اونم همینطور که سرم تو دستاش بود داشت تلبمه میزد و صورتم رو تف مالی کرده بود. هر از گاهی هم کیرش رو در می آورد و میمالید به صورتم. دیگه تو حال خودم نبودم. از کیرش خوشم اومده بود و انگار جاش تو دهن من بود. خودش هم فهمیده بود و خیلی راحت تر داشت تلمبه میزد. گلوم باز شده بود و حلقم روون تر داشت کیرشو تو خودش جا میداد. همینطوری از دهنم کف بیرون میریخت و وقتایی هم که کیرشو چند ثانیه ای تو حلقم نگه میداشت اوق میزدم و بیشتر کف میریخت بیرون. دیگه زمان از دستم خارج شده بود. طوریکه غرق کیر اون شده بودم و با همه ی وجودم داشتم لذت می بردم. بعضی وقتا هم وقتی کیرشو از دهنم میاورد بیرون با سیلی میزد تو گوشم و صورتم. دلچسب ترین سیلی هارو میخوردم و دوست داشتم همینجوری کیرش دهنم باشه. یهو دیدم حالش داره عوض میشه و تلمبه زدناش بیشتر میشه. تا اینکه کیرشو کرد تو دهنم و تا ته حلقومم برد جلو. و آبش رو ریخت تو حلقومم. داشتم خفه میشدم. آبش تمومی نداشت و همونطوری مستقیم میریخت تو حلقومم. هیچ اراده ای از خودم نداشتم. کرخت شده بودم. و داشتم آبشو قورت میدادم. آبش که تموم شد کیرش رو در آورد و افتاد رو سکو. منم که رو زمین بودم اوق زدم و سرفه ام گرفت و همینطوری افتادم رو زمین. صورتم لزج شده بود و گلوم می سوخت. و حالت تهوع گرفته بودم. دیگه نمیدونستم تو چه حالی ام. چشامو بسته بودم و فقط میخواستم راحت نفس بکشم. تو عالم خودم بودم که یهو …

ادامه داره …


نوشته: افشین


👍 4
👎 4
8904 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

576068
2017-01-26 01:29:21 +0330 +0330

خوب بود خوش به حالت

0 ❤️

576135
2017-01-26 11:14:05 +0330 +0330

تو حال خودت بودی که حمومی اومد هم تو رو هم اونو گایید و گفت مسجد جا گوزیدن نیست…

2 ❤️