دختر همسایه در طلب کیر من

1393/06/19

سلام دوستان، طبق معمول اکثر داستان های شهوانی مشخصات کوچکی از خودمو براتون میگم. اسمم ساسانه الان که دارم این خاطررو براتون مینویسم ۲۱ سالمه قدم ۱۸۰ و وزنم ۷۵. این خاطره برمیگرده به ۳ سال پیش که من ۱۸ سالم بود.

ما روبه روی خونمون همسایه ای داریم که میشه بگم یه جورایی با ما فامیل میشن. ینی شوهر عمه من فامیل نزدیک این خانواده به حساب میاد. خانواده ما با این همسایمون رفت و آمد های زیادی داشتن حتی از زمان کودکی من. این خانواده دختری دارن به اسم سارا که هیکل نسبتا درشتی داره و باسن نسبتا که نه واقعا بزرگی داره که همیشه نظر منو جلب میکرد. به علت رفت و آمد هایی که گفتم، سارا و خانوادش زیاد میومدن خونه ما و همچنین ماهم خیلی میرفتیم به خونه اون ها، فاصله کم بین دو خونه هم این امرو زیاد تر میکرد. راستش تا قبل از یه اتفاق که تو یه شب نشینی خانوادگی بین منو اون افتاد اصلا بهش نظر نداشتم.

یه شب که سارا و پدرو مادرش به خونه ما اومده بودن و طبق معمول منو اون داشتیم با هم راجب کامپیوترو از این جورا چیزا حرف میزدیم برادر کوچیکم منو از اتاق صدا کرد که: ساسان ی لحظه بیا این بازیه خراب شده. من هم گفتم که میرم ببینم چیشده سارا هم گفت منم میام. باهم رفتیم تو اتاق. بازیو برای برادرم درست کردم و اون شروع کرد به بازی کردن. من پشت برادرم به دیوار تکیه داده بودمو با سارا حرف میزدیم که اون اتفاق عجیب افتاد. سارا به بهونه دیدن زیرِ میزی که کنار من بود یه دستشو گذاشت روی میز و کمی کمرشو خم کرد و دست دیگشو که آویزون بود از پشت دست چسبوند به کیر من. کاملا شکّه شدمو یه حال عجیبی بهم دست داد، از یه طرف دستش رو کیرم بودو از طرف دیگه چون دولا شده بود سینه های سفیدو واقعا درشتش از زیر لباسی که تنش بود کاملا مشخص بود. وقتی بلند شد یه لبخند عجیب زدو گفت که بریم پیش بقیه. منم همونطور متعجب قبول کردم. از اون شب دو هفته گذشته بود و من هر روز تو فکر کون بزرگو سینه های سفیدو کاری که سارا کرده بود، بودم. تا این که یه روز به موبایلم زنگ زد که بیا خونه ما بابام کارت داره. منم گفتم الان میام، یه لباس مناسب پوشیدمو رفتم. زنگو زدم سارا درو باز کردو رفتم تو. وقتی وارد خونه شدم دنبال پدرش بودم که ببینم منو چیکار داشته اما ندیدمش، به سارا گفتم که بابات کجاست گفت که تا بخوای بیای یه کار واجب پیش اومد رفت. منم با کلی تعجب خواستم خدافظی کنم که سارا گفت حالا بشین ی شربت بخور بعدا میری. منم با کلی اصرار قبول کردم. اونموقع آشپزخونشون اُپن نبود و دیوار داشت منم اصلا اون تورو نمیدیدم. روی مبل نشسته بودم که سارا با دوتا شربت اومد بیرون… وای، داشتم چی میدیدم، سارا با تاپ مشکی و یه شلوار نازک پارچه ای سفید که اندام سکسیشو بیش تر از همیشه نمایان کرده بود جلوی چشام بود. من دیگه تقریبا فهمیده بودم که چخبره و باباش منو کار نداشته بلکه خودش کارم داشته. با سینی شربتها اومد جلوی منو باز خم شدو بازم اون سینه های گردو سکسی و سفیدو نازو میدیدم. یاد اون شب افتادمو واقعا حشری شدم. شربتو برداشتم اونم رفتو روی مبل جلویی من نشست، میدونستم که قراره اتفاقی بیفته. شربت تموم شد بلند شد که لیوانارو ببره که گفتم نه بشین من میبرم تو آشپزخونه. لیوانارو بردمو تو راه رفتو برگشت به خودم گفتم که باید دلو بزنم به دریا هرچی شد شد. وقتی برگشتم اون هنوز رو مبل نشسته بود من هم رفتم روی همون مبل و یه جوری نشستم که قشنگ بچسبم بهش. بهش گفتم سارا میدونی حالمو خیلی خراب کردی. هیچی نگفت سرشو چرخوندم سمت صورتمو لبمو گذاشتم رو لباش بعد از چند ثانیه خودشم شروع کرد به همراهی. تو همون حال دستمو گذاشتم روی چاک سینه های نازش که کاملا معلوم بودن یه خورده هم سینه هاشو مالیدم سارا هم که دیگه داشت نفس نفس میزد دستشو گذاشت روی کیرم که کاملا سیخ شده بود منم اون دستم که آزاد بودو از کش شلوار تنگش رد کرده بعدم از شرتشو کم کم رسوندم به کسش. اون لحظه بود که لطیف ترین چیز زندگیمو لمس کردم. بلند شدم داشتم تاپشو در میاوردم که دیدم طاغت نیاورده و داره دکمه شلوارمو باز میکنه منم تاپو سوتین مشکیه سکسیشو در آوردم. اونم دیگه شلوارمو پایین کشیده بودو داشت با کیر نسبتا بزرگم از رو شرت بازی میکرد منم که دیدم دیگه آرومو قرار نداره شلوارو شرتمو کامل از پام در آوردم، حالا دیگه کیرم کاملا جلوی صورتش بودو داشت نگاش میکرد، گفتم بخورش، انگار منتظر این حرف بود کیرمو گرفته تا ته کرد تو دهنش زبونشو دور کیرم میچرخوندو کله کیرمو تو حلقش بازی میداد یه کم که این کارو کرد گفتم بسه احساس کردم که آبم داره میاد. نشستمو اون شلوار تنگو از پاش در آوردم کس صاف سفید تپل و بدون موشو که دیدم از خود بیخود شدمو با سرو دهن رفتم توش حس فوق العاده ای بود. انقدر کسشو خوردم که احساس کردم ارضا شده، آره بدنش یه کم لرزیدو بعد هم شل شد. بعد از این همه وقت نوبت کون بزرگش شده بود. برش گردوندم که که اون کون خوشگلشو ببینمو بکنمش که… موبایلم زنگ خورد با صدای لرزون که از حس حشرم بود ج دادم. بابام بودو گفت که میخواد بره جایی برمو ازش کلید خونرو بگیرم. انقدر حالم گرفته بود که فقط کیرمو تو دهن سارا کردمو اونم شروع کرد به ساک زدن بعد چند دقیقه آبم اومدو همرو ریختم تو دهنشو باعجله لباسامو پوشیدمو رفتم کلیدی رو بگیرم که در کون سارارو به روی من بسته بود. البته اونقدر ها هم طول نکشید، یه مدت بعد از اون داستان باز منو سارا باهم سکس داشتیمو این بار حسابی از کون کردمش. اگر دوس داشته باشین داستان اون سکس که خیلی کاملتررو براتون مینویسم. واقعا دمتون گرم که وقت گذاشتین ممنون

نوشته:‌ ساسان


👍 1
👎 0
103669 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

435492
2014-09-10 15:32:51 +0430 +0430

تو 24 ساعته تو شهوانی داری همینو می نویسی نه
شیطونیه مامان باباتو چی کار داری آخه
کار داری چه ربطی داره به این داستان

0 ❤️

435493
2014-09-10 15:38:56 +0430 +0430

الایاایهاالجلاق أدرجلقا وجالق ها

0 ❤️

435495
2014-09-10 15:57:16 +0430 +0430

(سارا با تاپ مشکی و یه شلوار نازک پارچه ای سفید که اندام سکسیشو بیش تر از همیشه نمایان کرده بود با سینی شربتها اومد جلوی من)
شربتتو خوردی؟آلبالو بود یا پرتقال؟سان ایچ بود ییا سان استار؟
ننویس لاشیه خر گاییده ننویس
دول خر غضنفر تو سردر مخت بره
شاشیدم تو افکار همسایه ایت
سگ رید تو سوادت که طاقت رو ننویسی طاغت جقی
برو گمشو
دیوووووووووووووووووووووووووث

0 ❤️

435496
2014-09-10 16:46:29 +0430 +0430
NA

داستان تا اونجایی که موبایل زنگ میزنه درست بود بقیش بابات با لگد بیدارت میکنه میگه دیوس پاشووووووووووووووووووووووو نون نداریم برو نون وایی
والا با این نوناشون

0 ❤️

435497
2014-09-10 17:46:39 +0430 +0430
NA

دختر همسایه در طلب کیر من
کلا موضوع داستان مشخص کس و شعر …

0 ❤️

435498
2014-09-10 18:00:41 +0430 +0430
NA

عنوان رو تصحیح کن لطفا
(پدر همسایه در طلب کون من)
کیر اندرتیکر تو کونت بره

0 ❤️

435501
2014-09-10 18:54:45 +0430 +0430

الان اومدی داستان کیر خوردنتو تعریف کنی یا بگی که ردش داره میسوزه که چیزی گیرت نیومده.
و باز هم شربت حماسه آفرید…من موندم چرا سوژه ی جق تونو عوض نمیکنید آخه!!!
خرابی کامپیوتر-تنظیم دیش-خوردن شربت،… تو همه ی داستانا هم که پسره علیه السلامه دختره خارش داره.جمع کنید بابا…!!!

0 ❤️

435502
2014-09-11 05:27:08 +0430 +0430
NA

منم کس میخوام

0 ❤️

435503
2014-09-11 05:59:31 +0430 +0430
NA

رفتم خونشون دیدم کسی نیست . وای چی میدیم یه شلوارک تنگ مشکی و یه تاپ صورتی. برام شربت آورد . بعد لب گرفتیم و بعدش هم کردمش.
اینم داستان سکسی من.

تمام داستان های شهوانی رو جمع کنی ازش معدل بگیری همین در میاد.
هنوزم رابطه ی بین سکس و شربت رو نفهمیدم . هر کی فهمید به منم بگه…

0 ❤️

435504
2014-09-11 09:43:57 +0430 +0430
NA

بابا چرا بعضي از شما عقده فش دادن داريد آخه؟طرف از وضع آب و هوا هم که بگه فش مي ديد،کونهايي که تو بچگي داديد عقده شده رو ملت خالي ميکنيد

0 ❤️

435505
2014-09-11 11:07:32 +0430 +0430
NA

اونایی که فش میدن خیلی کسکش تشریف دارن اخه کونیا باز اینا دو خط تایب میکنن شما چه گوهی میخورین و در ادامه میخام بگم همین که داستان نوشتی بسیار ممنون منتظر ادامه هستیم

0 ❤️

435506
2014-09-11 15:11:01 +0430 +0430

خدا از این سکس های حاضری نصیب ما هم بکنه !
biggrin

0 ❤️

435507
2014-09-11 15:14:58 +0430 +0430
NA

gik gik naiam nanato bokonam madar jende ashak khar madareto migama kos nane

0 ❤️

435509
2014-09-11 15:44:15 +0430 +0430
NA

های نخوندم حالم خوش نبود یکی بگه داستان چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

435510
2014-09-11 15:47:00 +0430 +0430
NA

چته ابی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

435511
2014-09-11 16:45:54 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت با این داستان نوشتنت،چرا کس شعر می نویسی.

0 ❤️

435512
2014-09-11 17:49:42 +0430 +0430
NA

آقا تو را به ناموستون میخواین داستان بنویسین این شربتو بی خیال شین.

0 ❤️

435513
2014-09-11 18:04:06 +0430 +0430
NA

در جواب به mamad_bokonالبته ممد بکن نه ممد کونی گفت :
کس کش پدر سگ دیوث مادر جنده خواهر کسو کسکش پدر سگ کیرم به لنگ عمت مادر جنده

0 ❤️

435514
2014-09-11 19:24:41 +0430 +0430
NA

دیو3 اول شربت اورد بعد لباسشو دیدی

0 ❤️

435515
2014-09-11 20:59:00 +0430 +0430
NA

هههه فقط میخندم به تو بدبخت فلک زده که تو توهم جلقات دختر همسایتونو میکنی

0 ❤️

435516
2014-09-11 21:15:39 +0430 +0430
NA

Tبرو بابا کس خل ریدی با این داستان تخمی تخیلیت!!!
کیرم تو مغزت کی کش
به قول رفیقمون’
عنوان رو تصحیح کن لطفا
(پدر همسایه در طلب کون من)
کیر اندرتیکر تو کونت biggrin

0 ❤️

435518
2014-09-12 03:45:26 +0430 +0430
NA

اول از همه کس مادر کامنت 15
و داستانتم تخمی بود
بازم شربت

0 ❤️

435519
2014-09-12 03:48:49 +0430 +0430
NA

جلقو ریقو ناشور پلشت

0 ❤️

435520
2014-09-12 04:04:16 +0430 +0430
NA

ریقو کونی

0 ❤️

435522
2014-09-12 06:42:27 +0430 +0430
NA

mamad_bokon
ببین جوجه من بزرگ تر از تو اومده گه خوری کرده زدم همون جا ننشو گاییدم تو که کیر اونام نیستی

0 ❤️

435523
2014-09-16 01:35:04 +0430 +0430
NA

ساختگی بچه ابی…

0 ❤️

435524
2014-09-18 06:29:00 +0430 +0430
NA

وای خدایا چرا همچین میکنید دیوث چیه؟؟

0 ❤️