سالها از زمانی میگذرد که هیجانهای بلوغ را تجربه میکردم اما هر بار که به آن ماجرا فکر میکنم همان هیجانها همچون نیروئی نامرئی وجودم را داغ میکنند. اما آن ماجرا که قبلا نوشته بودم و حالا گسترش داده ام:
از وقتی یه دختر بچه بودم تو مهمونی ها که می رقصیدم همه قربون صدقم میرفتن، میگفتن: ناقلا چه قری می ریزه، انگار یه عمر رقاص بوده. منم برای جلب توجه خودمو بیشتر کج و راست میکردم. خیلی انرژی داشتم و رقصیدن راهی بود برای تخلیه این نیرو. برای این که بهتر برقصم میرفتم تو کوک رقص این و اون تا بهتر یاد بگیرم. خیلی زود فهمیدم باید بتونم کون و کمرمو آروم بچرخونم و سینه هامو بلرزونم تا توجه بیشتری به خودم جلب کنم اما نمیدونستم این کارا بیشتر جنبه سکسی داره تا هنری. البته تا 15 سالگی سینه هام قابل لرزوندن نبود، به هرحال اداشو در میاوردم. تو انتخاب لباس هم دقت میکردم تا حسابی جلب توجه کنم. ستاره رقص هر مجلسی بودم، برام دست میزدن و من کیف میکردم. معتاد این لذت شده بودم. قبل از هر مهمونی میرفتم دنبال لباس و تمرین قر و اطوار. واقعا هیچ منظوری غیر از جلب توجه نداشتم، گرچه کسی از ناخودآگاه خودش خبر نداره: شاید پشت این خودنمائی ها غریزه جنسی خوابیده بود.
آخر همون هفته ی کذائی مهمونی بود و میخواستم لباسهای تازمو تست کنم. همیشه میرفتم تو اتاق خودم در رو از تو قفل میکردم تا راحت به کارم برسم چون خیلی طول میکشید. اون روز چون کسی خونه نبود دیگه در رو نبستم. رفتم سراغ لباسا. اول یه تی شرت صورتی پوشیدم، بدون سوتین. رفتم جلو آئینه، سینه هام معلوم بود، نوکشون زده بود بیرون. تی شرتو دادم بالا تا دوباره یه نگاهی به سینه هام بندازم، به نظرم اگه یه هوا بزرگتر بودن بهتر بود ولی همین جوری هم خوب بودن، سفت و سربالا. با کوچکترین تحریکی نوکشون بیرون میزد و وسط هاله شکلاتی رنگ بر گنبدی برنگ کرم کارامل خود نمائی میکردند و به زبان بی زبانی میگفتند بیا منو بخور. بی اختیار دستم رفت طرفشون تا لمسشون کنم آخه از نگاه کردن به سینه هام یه حالی شده بودم. اما انگار که خجالت کشیده باشم دستمو پس کشیدم. تی شرتو کشیدم پائین، یه خورده خودمو تکون دادم سینه هام مثل ژله تکون میخوردن و میلرزیدن. فقط پسرا از این منظره خوششون نمیاد، دخترهام که سینه سفت ببینن مخصوصا" اگه بالا و پائین هم بره دلشون هوس سکس میکنه. تی شرتو در آوردم. یه سوتین تازه خریده بودم که سینه هامو بهتر نشون بده و پستونام گرد و قلمبه بزنن بیرون. سایزش یه هوا کوچیکتر از سینه هام بود. از پارچه نرم بود، به زور بستمش، تنگ بود و به سینه هامم فشار میداد، ولی بهشون ابهتی میداد: سینه ها خودشونو گرد و قلمبه داده بودن بالا. یه کم رقصیدم ببینم چه منظره ای داره. وقتی بازوهامو به پهلوهام می چسبوندم سینه هام جلوتر میومد و سکسی تر میشد. همینو تصویب کردم.
سوال بعدی: شلوار یا دامن؟ خب دامن که برای رقص بهتره، چرخ که میزنی پر و پاچت میفته بیرون همه میخوان اون زیرو دید برنن. یه دامن گلدار بنفش داشتم که لَخت میافتاد رو تن و اجازه میداد پستی و بلندیهای بدن به شکل طبیعی دیده بشن. پوشیدمش. از جاهائی که گل نداشت سایه رونا معلوم بود و مردا با نگاهشون به ما می فهمونن چه جاذبه ای داره. میل لمس کردن رو تو بیننده بیدار میکنه. بی اختیار یه دست کشیدم به رونام و باسنم و رفتم تو عالم هپروت. بعدش نوبت انتخاب شورت بود. یه شورت سفید پوشیدم. دامنو دادم بالا: وای! سیاهی موهای نازم معلوم بود. از بغل شورت هم مو زده بود بیرون. پشتمو کردم به آینه ببینم از عقب چه منظره ای داره. از باسنم خوشم اومد. دست زدم بهش، سفتیش خوب بود، دلم میخواست یه کم بزرگتر بود که وقتی قر میدم بیشتر تکون بخوره. دستمو گذاشتم رو نازم که اندازه اونم
حس کنم ولی موهاش مزاحم بودن. باید بزنمشون! دامنو و شورتو در آوردم ، کون برهنه رفتم حموم. کف صابون مالیدم و با تیغ افتادم به جون موها. لامصب کند بود و آخمو در آورد. گفتم برم یه تیغ نو از داداشم بلند کنم. همون جور کون برهنه رفتم تو اتاقش کشوهاشو گشتم تا پیدا کردم. پنج دقیقه ای کسمو از حجاب مو خلاص کردم. یه هلوی پوست کنده با لبهای برجسته خودنمائی میکرد، لبهائی به هم چسبیده که اندام شهوت را آن لا پنهان کرده بود اما هوس را جار میزد. از شکل و اندازه نازم کاملا" راضی بودم. راستش اصلا" دلم نمی خواست آلت جنسی من مثل مال مامانم از هم باز باشه و همه چیش بیرون زده باشه. تو مشتم چلوندمش و گفتم قربون شکل ماهت برم! از صدای خودم ترسیدم: نکنه کسی شنیده باشه؟ یه آبی به پائین تنه زدم. از لای در چک کردم، کسی نبود. حوله رو انداختم رو دوشم، رفتم که تیغو بزارم سر جاش. اومدم کشو رو دودستی بکشم بیرون که حوله افتاد. برگشتم که حوله رو بردارم یه دفه خشکم زد. داداشم از پشت در داشت نگاه میکرد. شورتش پائین بود و کیرش تو دستش. جیغ کوتاهی کشیدم و فوری حوله رو گرفتم جلوم:
ادامه…
نوشته: bj
خیلی مزخرف بود انقدر زشت و بدترکیب هستی هیچ پسری به یراغت نیومده رفتی به داداشت دادی فاحشه
این از هر هرزگی بدتر؛سکس با محارم مال اقوام وحشی و بی تمدن؛شرم آور.مسئله به این بدی در قالب ادبیات زیبا به خورد ما میدن تا شرمش از بین بره و رایج بشه
تخمی تخیلی.ایشالا خودت صاحب زن و بچه میشی و واسه تامین مخارج توله سگ هات شب و روز جون میکنی ،دستت همیشه پیش آدمای از خودت کثیف تر دراز باشه.یه روز بری خونه و ببینی دخترت زیر پسر جاکشت، مثل همین نازی داستان،حال میکنه.آخه لاشی ،خوک صفت،حروم زاده اون موقع هم میای با این نگارش محشرت ،اراجیف به خوردمون بدی! آره! اگه از کمرباباتی بیا جواب بده.
کور خوندید اگه فک میکنید با چارتا دستان ذپرتی میشه ارزشای پاک و اصیل ایرانی رو لجن مال کرد
با سلام به همه دوستان شهوانی :X
در مورد این داستان چون محارم هیچ نظری ندارم
اما یه پیشنهادبه همه نویبسندگان محارم میکنم : نویسندگان عزیز شما که اینقدر مهارت دارید جسارت قلم به دست شدن رو دارین بهتر نیست استعداد نوشتنتون رو در داستان های یغر محارم محک بزنین ؟ :D
من مطمئین هستم که اینجوری از طرف بچه های شهوانی استقابل بیشتری از کارهاتون می شه و حتما بچه های شهوانی هم به شما با نقطه نظراتشون کمک میکنن که تا شما نقاط ضعف و مثبت دستنوشته های خودتون رو پیدا کنین و کم کم به نیوسنده خوبی مبدل بشید :D
اما اینجوری با نوشتن داستان های محارم حتم داشته باشید که هیچ استقبالی از داستان های شما نخواهد شد و صددرصد اگر نقاط مثبتی هم داشته باشد از سوی خواننده دیده نمیشود و همیشه با تحقیر و توهین روبرو می شوید ;)
لپ کلام:
ببین با این داستانا نمی توانید ذهن ملت رو به سوی مقصد دلخواهتان ببرید. پس الکی خودتونو خسته نکنید.
حیف وصدحیف که شمابااین سوژه ای که برای نوشتن انتخلب کردیدباعث شدیدکه نگارش وانشاءبسیارقوی وزیبائی راکه داریدازتمام خوانندگان فهیم مخفی کردین،میتونستین باانتخاب موضوع دیگری برای داستان کاری کنیدکه داستانتون دررتبه های بالاازنظرخوانندگان قراربگیره وبه جای این همه ناسزا هم ازتون تقدیروتشکرمیشد،حالاهم میشه بانوشتن داستانی غیرازمحارم اوضاع روکاملا عوض کرد،خوددانی!
عالي بود
هم نگارش هم موضوع و داستان باورت نميشه داشتم تو داستانت غرق ميشدم
خودمو جات گذاشتم خيلي هيجان داره
كاش داداش من اينطور بود
با راست و دروغش کاری ندارم
به نظرم مشکل داستانت تو توصیفاتت بود یه موقعی سوم شخص و یه موقعی اول شخص میشد
در هرحال قشنگ بود
ببینید
این داستانو یه ادمی نوشته که با روح و روان ادم ها خیلی اشنا بوده مثلا روان شناس بوده
و البته قرضی داشته از نوشتن این داستان
لطفا این داستانو با دقت نخونید چون اگه یه نگاه به نظر tannaz بکنید گفته دوست داره داداشه اینجور باشه و این یعنی موفقیت نویسنده توی القا اعتقادش به شما
و اگه نگاه کنید توصیفات فوق العاده ای بکار رفته بود و این یعنی داستان توسط یه ادم حرفه ای و با تجربه نوشته شده
باز الان دوستان میان به من میگن بسیجی:|
هرچند آزاد اندیشی خوبه اما رعایت یه سری حد و مرزها خیلی خوبه ، واقعا فانتزی سکس خانوادگی چه جذابیتی داره
دراز مدت توی فکر آدم تاثیر میذاره دید بدی پیدا میکنیم ،کاشکی اینجوری ننویسین :(
یاد سکاف بخیر. بیشتر کوچولوها یادشون نمیاد یه سایتی بود قدیما به نام سکاف که اون زمونا فیلتر هم نبود. این داستان را از اونجا کپی کرده این نویسنده قلابی…// پس بیخود بخودتون زحمت فحش دادن ندین چون شاید نویسنده داستان تا حالا هفت کفن هم پوسونده…
خوب نوشته بودی تقریبا ولی یه جاهایی ترکیبای عجیب غریب به کار برده بودی. لحن پاراگراف اخر اصن مثل قبلیا نبود یه دفه فرق کرد
با شوهری خیالی نرد عشق میباختم
این ینی چی؟ نرد عشق چیه دیگه؟
یعنی اینا که از سکس محارم چندششون میشه و داستان و با ریز جزئیات کامنت میکنن دیگه چه دیوسائین! ریدین که خب با این مثلا جلوگیری از اشاعه فرهنگ غلط!
بی جی! کارت درست بود، داستانت باحال بود، من خواهر ندارم و اگه داشتم هم واسم جنبه سکسی نداشت باید طرفم هفت پشت نامحرم باشه تا باهاش حال کنم، با دخترخاله دخترعمو هم حال نمیکنم، اماااااا با داستانت حال کردم، اصلا به اینکه طرف داداشت بوده هم فک نکردم که حالش حیف و میل شه. دمت گرم نمره انشات 20
من دوست دختر میخوام
یکی من لز تنها رو دوست داشته باشه
مثل سگ دروغ ميگه و نويسندش هر احمقي هست داره اين نوع سكس و تو ذهن جا ميندازه بر پدرت لعنت
چه جالب اینبار کسی به من تهمت بسیجی بودن نزد:دی
خیلی خوشحالم الان:دی
کثیف بود، ننویس . . . . . . . . . . . . .
تا آخرش نخوندم. سکس خواهر با برادر؟ جاکش دیگه ننویس. شاشیدم تو روح و روانت، دیگه ننویس. کله کیری، دیوث دیگه ننویس.
من که دیگه تصمیم گرفتم به توصیه این دختر ایرونی توجه کنم.
زین پس با دیدن پستهای کاربر عزیز دختر ایرونی بدون خواندنشون میرم سراغ پست بعدی
چون واقعا سواد من به درک پستهای ایشون نمیرسه.
وقتی به درجه دکترا در علم ““شناخت انسانهای خود شیفته”” رسیدم
اون وقت میام و پستهای ایشون رو هم مطالعه میکنم.
دختر ایرونی تو داستانو بو می کشی میفهمی نویسنده اش کیه؟ یا با کیر داداش این بی جی انقد اخت هستی که میدونی این شکلی که تو داستان گفته نیس؟؟؟ دختر خوب اینکه تو 24 ای سرت تو داستان سکسیه دلیل بر سرقت ادبی نیس بذار برات با مثال قابل فهم برات بگم: مثلا اگه تو یه کیر آشنا ببینی دلیل نمیشه این کیر مال خود طرف نباشه، شاید زیادی داری میدی که آدما افتادن به دور دوم. بله دوست عزیز، یکم احتمال بده که شاید نویسنده هم مثل خودت اونجا هم حضور داشته.
اونایی که میگن چرا سکس با محارم تبلیغ میشه، جای اینکه بیان اینجا جق شونو بزنن و بعد منبر بگیرن، لحاف تشکشونو جمع کنن از سایت برن، همینکه سایت توسط این اکثریت دلسوز تحریم شه، رنکینگش میاد پایین، بازدیدش کمتر میشه احتمال اینکه خواهر برادرا و زن و بچه هاتون بیان اینجا از راه به در شن کمتر میشه. این حضور باشکوه شما پای داستانای سکس با محارم خودش بهترین تبلیغه. حالا هی تیریپ ادا بیاین
[quote=godofthedead]بله دوست عزیز، یکم احتمال بده که شاید نویسنده هم مثل خودت اونجا هم حضور داشته.[/quote]
لایکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
افرین
زیبا ,کوتاه و شیوا.
=D> =D> =D> =D> =D>
غلط کرده هرکی میگه سکس با محارم بده و زیر پا گذاشتن ارزشهاست
سکس با کسی که آدم بهش علاقه داره بهترین لذت دنیاست و خدمت انسان به نفس خودش هیچوقت گناه نیست.
این حق هر زن و مردی هست که با کسی که دوست دارن لذت جنسی را تجربه کنن هر زن و مردی که هردو از اینکار راضی باشن و هیچکدوم ضرر نکنن.
این کوس شعرا را آخوند هیز ستمگر تو گوش ما کرده که گناهه و مجازات داره
این آخوندا خودشون بزرگترین جنایتکاران تاریخ بشریت هستند که تمام اعمالشون را با اسلام و قرآن توجیه میکنن حتی به قول خودشون زنا با محارم را.
مگه به گفته اینا حضرت آدم که پیامبر بود دختر پسراشو باهم عقد نکرد؟
تموم بدبختیا و عقب موندگیهای اقتصادی و اجتماعی ما زیر سر اینهاست.
بسه دیگه از این کوس شعرا خودتونو نجات بدین
سکس از نظر روانشناسی یعنی مرحله ای از علاقه و احساسات دو نفر که با هیچ راه دیگه ای نمیشه ابراز و تخلیه کرد.
زنده باد سکس با عشق…
یادم رفت بگم این سیاستمدارهای با سیاست یه جمله معروف دارن:
خداوند حق الله را میبخشد ولی حق الناس را هرگز نمیبخشد.
آیا سرکوب نیازهای درونی انسان و عدم رفع آنها حق جسم انسان و حق الناس نیست؟
اینا خودشونم ضد و نقیض حرف میزنن.
زنده باد سکس با عشق…
كيري كه برا اباجي ادم بلند شد بايد از بيخ ببري.ادم اينقده كيري ؟ يه مثقال غيرتم بد ني ادم داشته باشه.
اشغال كثافت . خودتو بذار تو يه گوني و كنار سطل اشغال تا ماموراي شهرداري ببرندت كنار ساير اشغال ها
يعني به عبارت ديگه جنده تشريف داري . اگه توي جنده دلت نخواد برادرت حتي بهت نميتونه نزديك بشه
اى کسکش
به خدا اىن داستانهارو به خورد ما مىدن تا حساسىت ناموس و غىرت از ما بگىرن حالم از اىن داستان کىرىت بهم خورد جنده خانم
خر چشم بی پدر پدرسگ ریدم تویه تشبیهات کیری تو کوس مامانتو دیدی کیری .یک مزرعه دارم 30 نا خوک داره میدم همونا کیرشون از عرض بکنن تو کوس خودتو ننت که دیگه اینقدر دروغ نگی تو خونتون به جایه خون اب منی جاریه پدرسگ جاکش قرمساق پوفیوز کیر خر از عرض تو کوست کیری جلقاتیکونه
ی بار دگ دوس دارم وقتی داستان سکس با محارم ببینم جک پرایدو میندازم تو کونت واش میکنم جر بخوری بعد کیر فیلو میکنم تو کست که اینقد چرندیات تحویل مردم ندی.ننویس بابا ننویس
داداش من که عمرن همچین کاری بکنه …
اگرم بکنه که نمیکنه کشتمش …
به به چه داستان پر محتوایی!!!اون احمق میگه سکس با محارم خوبه و دفاع از ارزشها مزخرفه و …ببینم فقط ارزشه فقط مهمه نه؟پس فردا خواهره یا مادره حامله شدن میشه به زبون ساده بگی نسبت بچه با توی احمق چیه؟!!! اوایل میومدم مینوشتم سکس با محارمو نیستم,اما حالا دیگه میام حتما میخونم,ببینم این دانشمندان با ارزش!!! چه افاضاتی میکنن یکم سوادم بره بالا
دوست عزیزی که پرسیدی " نرد عشق باختن " یعنی چی؟ کنایه از بازی تخته نرده که مخفف میگن " نرد عشق باختن " که به معنای " باختن در قمار عشق " هست…اما داستان,خوب نوشته شده,با توجه به اینکه چندتا از بچه ها گفتن تکراریه و … فقط کاش سوژه محارم نبود…تکاور جان دارمت داداش good
من هم بسی لذت بردم از داستانت اکنون پندی برتو دهم قفل در را بگشا ونازت را از کیربرادرت بی نصیب نگذار … باشد که در بهشت بینمت
تکلیف اونایی که از محارم بدشون میاد و نمیخونن مشخصه، اونایی هم که فقط میخونن و کاری ندارن بازم مشخصه، ولی کسکشایی که میان تو سایت سکسی و میرن بالای منبر اصلا مشخص نیست، هرچه هم بهشون فحش میدی از رو نمیرن، تو که متعصبی کسکش خو نیا بخون گیر تو کسخار مادرت
من ک هیچی از داستانت نفهمیدم از بس تعریف های کسشعر داست کشکسه سیر تو کبیل(کسکشه کیر تو سبیل) 🙄 (dash)
داستانت خیلی با حال بود اگه کپی بود، اگه پسری ویا … دمت گرم به مولا…و خطاب به معترضان ارجمند خاصه اونایی که ادای تنگا رو در میارن…مشتی تو خودت کونت میخاره روت نمیشه وگرنه با دیدن موضوع داستان،بی خیال خوندنش میشی ودر کل بی خیاله این سایت میشی…جلقه شاهنشاهی تو زدی آبت اومده بعد میگی گشاد بود …برو قربونت سایت حوزه علمیه قم رو فتاوی صادره نظر بده و موعظه کن…
قابل توجه مدیر سایت …داداش این زیر ۱۸ ساله رو بزن بغل پا …جمال با جنبه رو عشق است
chi begm ??