سکس با خواهر زن خوشگلم

1393/09/03

سلام . داستانی که میخوام براتون تعریف میکنم مربوط به 4 ماه قبل میشه .اسمم سروشه و 2 ساله که با همسرم ازدواج کردم و هنوز عقدیم. 24 سالمه . 179 قدمه و 74 کیلو وزنم . خانواده همسر من یک خانواده پنج نفرست . خدارو شکر برادر زن ندارم. 2 تا خواهر زن دارم . یکی متولد 70 و یکی 76 . اسم همسرم سمیه و اسم خواهر زنام سارا و سمیراست . سارا 23 سالشه و یک سال از همسر من کوچکتره . خواهر خانومام جلو من راحتن و حجاب ندارن . با لباس های توی خونه جلو من میگردن . اوایل کمی برام غیر نرمال یود اما پس از گذر زمان برام عادی شده بود . خونه پدرزنم 2 طبقست که از هم مجزاست و در پیلوت از هم جدا میشه . طبقه پایین اتاق همسرم ، ساراه و نشیمن خصوصیه در طبقه بالا پدیرایی ، اتاق سمیرا و اتاق خواب پدرزن و مادرزنمه . دیوار به دیوار بودن اتاق ما و سارا از همون اول برای من یک دردسر بود ، چون من و سمیه نمی تونستیم صدامون و بیش از حد موقع سکس بالا ببریم و معذب بودیم . اما شک نداشتم که سارا با توجه به اقتضاء سنش سعی میکنه که به صدای ما گوش کنه . در ابتدا توجه من به سارا از روی شهوت نبود .

یک رابطه صمیمی اما با رعایت حرمت ها . طی 1/5 سال اخیر اتفاقاتی رخ داد که داشت من رو به ایجاد رابطه با سارا راغب می کرد . مثلا یک بار صبح جمعه من و سمیه برای صرف صبحانه به طبقه بالا رفتیم و متوجه شدیم پدر زن و مادرزنم به اتفاق دخترا خونه نیستن . ما هم با ذوق فراوان صبحانه را سریع خوردیم و برای یک سکس راحت سریع به اتاق برگشتیم . یک سکس به یاد موندنی بود . بعد از اتمام سکسمون من میخواستم به سرویس برم و خودمو تمیز کنم . سمیه سرکی کشید و مطمئن شد ماشین در پارکینگ نیست . منم با یک شرت و تیشرت به سمت سرویس به راه افتادم که یکدفعه سارا از اتاقش بیرون اومد . برای یک لحظه هردو خشکمون زد و به هم خیره شدیم . سارا سریع به اتاق برگشت و من هم پس از رفتن به دستشویی به اتاقمون اومدم . همسرم متوجه پریشونیم شده بود اما من افت توان پس از سکس رو بهانه کردم تا چیزی نفهمه . سریع تو viber از سارا عذر خواستم و گفتم که من و سمیه فکر کردیم تو هم با مامان و بابا و سمیرا رفتین بیرون . اون هم خیلی عادی برخورد کر و گفت این چه حرفیه ؟ اتفاقه … پیش میاد منم ازش خواستم سمیه از این قضیه بویی نبره و اونم متعاقبا همین رو از من خواست . دقایقی بعد سمیه رفت دستشویی که خودش رو بشوره . وقتی برگشت از خجالت سرخ شده بود و اون گونه های بانمکش نشونه شرمش بود . ازش پرسیدم چیزی شده ؟ گفت آبرومون رفت . سارا خونه بوده . منم گفتم حتما خواب بوده و چیزی نشنیده . یک بار من سرزده اونجا رفتم . حدود 10 صبح بود …بعد از یک احوال پرسی مختصر با مادر خانومم به اتاق همسرم رفتم . بیدارش کردم و کمی حرف زدیم . در حال بوسیدن هم بودیم که یکدفعه در باز شد و سارا با یک شلوار جین مشکی و یک سوتین اومد داخل اتاق … بیچاره اومده بود از همسرم یک تاپ برای زیر مانتوش بگیره و حتی 1 درصد فکر نمی کرد منی که هر روز از 8 صبح تا 6 عصر شرکتم اون وقت صبح اونجا باشم . من سریع روم و برگردوندم و اون هم با یک جیغ کوتاه و عذر خواهی از اتاق خارج شد . سمیه میخواست بره سر وقتش که من نگهش داشتم و گفتم اون بیچاره که تقصیری نداره . البته سارا هم باید در میزد و سمیه بیشتر از این ناراحت بود . این اولین بار بود که تا این حد افسارم از دستم خارج شده بود . چقدر بدن سمیه و سارا به هم شبیه بود . منی که شوهر سمیه بودم اگر عکس بدن سارا رو نشونم میدادم به سختی قادر بودم حدس بزنم که این بدن سمیه نیست . فرم و اندازه سینه ها کاملا مشابه بود . حتی رنگ پوست . سینه های سمیه هفتاد و پنجه . سارا هم قطعا 75 بود . البته قد سارا 2-3 سانت از سمیه کوتاهتره اما از روی ساپورت هایی که همیشه میپوشه میشه حدس زد که رونهاش کمی از سمیه درشت تر باشه . این رو بارها تو مجادله های سمیه و سارا سر قرض گرفتن شلواراشون از هم فهمیده بودم . سمیه 172 قدشه و 56 وزنشه ولی سارا کمی پایین تنش از پایین تنه سمیه درشت تره . به سارا حساس شده بودم …پس از اونن اتفاق مدام رد نوک سینه هاش رو از روی لباسش با چشم دنبال می کردم . علی رغم چشم غره های مادر خانومم سارا هیچ وقت جلوی من زیر لباس های توی خونش سوتین نمی بست و این اصلا برام مهم نبود اما حالا قضیه متفاوت بود و از نبستن سوتین توسط سارا لذت می بردم . تازه از سفر برگشته بودیم و شناسنامه و کارت ملیم توی چمدون تو اتاق خانومم بود . برای یک کار بانکی سریال شناسنامم رو لازم داشتم . به سمیه زنگ زدم . سر کلاس بود و رد تماس داد . اس زد سر کلاسم … کاری داشتی . گفتم شناسنامم رو میخوام . گفت برو از خونه بردار ، مامان خونست . رفتم و زنگ زدم ، در باز شد . وقتی رفتم داخل سارا اومد و بهم سلام کرد . سراق مامان رو گرفتم که گفت رفته برای سمیرا خرید کنه . دلشوره وجودم رو فرا گرفت . پس کسی خونه نبود … گفتم شناسنامم رو میخوام
سارا : مگه اینجاست
من : آره . تو اتاقه
سارا : وا… پس چرا وایستادی ؟ بیا بردار خوب رفتم تو اتاق و در رو بستم . داشتم دنبال شناسنامه می گشتم که تو viber برام پیام اومد . سارا بود .
سارا : سروش ؟
من : خل شدی ؟ چرا پیام میدی ؟ جان ؟
سارا : میخواستم باهات حرف بزنم اما حضوری روم نمیشه . واسه همین پیام دادم .
من : خوب بگو … چیزی شده :
سارا : چیزی نشده به نظر خودت ؟ خودم رو زدم به اون راه
من : نه … چی شده مثلا ؟
سارا : نگاهات … رفتارات . تو عوض شدی . این منو میسوزونه . بعد از اون دو ماجرا کلا عوض شدی
من : میخواستی عوض نشم ؟ اتفاقات کمی نبوده ، ما خیلی ساده از کنارش گذشتیم .
سارا : میخوام تجربه کنم
من : چیرو؟
سارا : تورو . ساکت شدم . این دیوونه چی میگه ؟ جوابش رو ندادم . سریع شناسنامم رو پیدا کردم و اومدم بزنم بیرون . تا در رو باز کردم به خاطر تکیه سارا در ناگهانی باز شد و خورد به انگشت پام . از درد فریاد زدم و رو تخت نشستم . سریع و با اضطراب اومد کنارم نشست و دستش رو گذاشت روی پشتم . این اولین باری بود که بدنم رو لمس میکرد . گفتم تو دیوونه شدی ؟ تو مثل خواهر منی . به من حق بده که بعد از اون اتفاقا تحت تاثیر قرار بگیرم اما دلیل نمیشه …0 حرفم رو قطع کرد .
سارا : پس من چی ؟ من مجردم … جوونم … دلم میخواد تجربه کنم . همیشه از غریبه ها می ترسیدم و این حس رو سرکوب می کردم اما از تو نمی ترسم . میخوام این حس رو با تو تجربه کنم . ساکت بودم … گرمای دست سارا که حالا پهلوم رو لمس می کرد درد انگشتم رو از یادم برده بود . اومدم حرف بزنم که انگشت اشارشو روی لبم گذاشت و آروم اونو به داخل دهنم هل داد . وانشی نداشتم و فقط مفعول بودم . انگشتش رو از دهنم در آورد و کرد تو دهنش . سمیه همیشه با این کار آتیشم میزد . این دو خواهر رفتاراشونم مشابه بود . مغزم از کار افتاده بود . دست چپ سارا روی پهلوم رو نوازش می کرد و دست راستش رو روی سینم گذاشت . توان عقب نشینی نداشتم . سرم رو به راست چرخوندم و لبام رو روی لبهاش گذاشتم و شروع به بوسیدنش کردم . زبونش رو خیلی آماتور وارد دهنم کرد . دوست داشت تجربه کنه ، به همین دلیل خیلی بی گدار به آب میزد . دستم رو روی سینش گذاشتم و روی تخت خوابوندمش و مشغول بوسیدنش شدم . بوسه های داغ و خیس . هم زمان سینه خوش فرمش رو لمس می کردم . آروم زبونم رو از روی چونش لغزوندم و مشغول به لیسیدن گردنش شدم . مشخص بود که داره مقاومت می کنه تا صداش بلند نشه . دستم رو به پایین تیشرت سفیدش رسوندم و آروم از تنش خارجش کردم . خودش هم همکاری کرد . این برای اولین بار بود که سینه هاش رو یک مرد میدید . از شرم دستش روی سینه هاش بود . گفتم میخوای تمومش کنیم ؟ به سرعت دستش رو از روی سینه هاش برداشت و گفت نه . ادامه بده… مثل سیبی که از وسط دو نیم شده باشه . سینه هاش درست مثل سینه های سمیه بود ، فقط حاله دور یسنش کمی پهن تر بود . آروم و با ظرافت سرم رو پایین آوردم و مشغول بوسیدن سینش شدم . کیرم که دیکه کاملا برجسته شده بود رو از بدنش جدا کردم و با قرار دادن زانوهام دو طرف بدنش مشغول به خوردن سینه هاش شدم . نوکش سفت شده بود و کاملا شق بود . دیگه نمی تونست صداش رو کنترل کنه . صورت منو به سینش فشار می داد . هنوز لباسام تنم بود ، داشتم روی شمکش رو می بوسیدم که بلند شد و مشغول باز کردن دکمه های پیراهنم شد . دستش رو روی سینه هام کشید و منو به خودش چسبوند . مجد لباشو بوسیم و اینبار سریع خودمو به شکمش رسوندم و مشغول لیس زدن شکم و نافش شدم . کمرش و از روی تخت بلند می کرد و ناله می کرد . دستم رو به کمر کشی شلوارکش رسوندم و اونو آروم از روی رون هاش پایین کشیدم . رون های پر و در شتی داشت . یک شرت مشکی اسپورت پاش بود و کشاله رون هاش کاملا از کنارش نمایان بود . کسش رو از روی شرت بوسیدم که ناگهان بدنش لرزید و جیغ کوتاهی کشید و ساکت شد . آروم و با احتیاط شرتش رو از پاش در آوردم ، کاملا لزج و داغ بود و بوی خاصش به مشام می رسید. کسش کمی تپل تر از مال سمیه بود و اصلا مویی نداشت . می دونستم اپیلاسیون می کنه . به خاطر صمیمیتی که بین من و همسرمه می دونستم که سارا حتی کسش رو هم اپیل می کنه . کاری که سمیه ازش حراس داشت و همیشه تو حرفاش بیان می کرد که نمی دونم سارا به این سوسولی و لوسی چطور این درد رو تحمل می کنه . سرم رو که بردم پایین جا خورد . گفت میخوای چکار کنی؟ گفتم معلومه دیگه . مگه تا حالا فیلم پورن ندیدی . گفت چرا ، ولی کثیفه . با گذاشتن انگشت اشاره روی بینیم بهش فهموندم که باید ساکت باشه . من عاشق این کارم و همیشه کس سمیه رو هم با ولع میخورم . زبونم رو از پایین تا بالای کسش کشیدم ، سرش رو توی بالش فرو برده بود و بالش رو چنگ میزد . شروع به مکیدن لبه های کسش کردم . کلیتوریسش کاملا برجسته بود . تو این مورد با سمیه فرق داشت . کلیتوریس سارا بزرگتر از مال سمیه بود . بر گردوندمش و اونو در حالت داگی قرار دادم و مشغول لیسیدن کس و سوراخ کونش شدم و اون قسمت حساس حد فاصل سوراخ کون و کسش رو با ولع می خوردم هنوز 3-4 دقیقه از ارگاسم قبلیش نگذسته بود که مجدد ارضا شد و روی تخت ولو شد . حس بدی داشتم … نیاز به یک هوای تازه داشتم . از روی تخت پایین اومدم و پیراهنم رو برداشتم که سارا برگشت و متعجب نظاره گر من شد . خیانت به سمیه منو در هم شکسته بود . نتونسته بودم به احساسم غلبه کنم . سارا ترسیده بود و حرفی نمی زد . پشیمون بودم ، نگاهی توام با اخم به سارا کردم ؛
من : دیگه این کار رو با من نکن سارا ساکت بود ، خودش رو زیر پتو کشید و بی صدا شروع به گریه کرد . هردو قربانی بودیم ، قربانی احساسمون . بعد از برداشتن شناسنامم از اتاق خارج شدم و خونرو ترک کردم . بعد اون واقعه دلم از سارا و خودم پره و روابطمون اصلا مثل قبل نیست . سمیه هم فکر میکنه عامل این کدورت شرم از اون اتفاقه… پایان

نوشته: سروش


👍 2
👎 0
244410 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

444996
2014-11-24 16:20:14 +0330 +0330
NA

جلقی جلاقه
ادا تنگارو درمیاره
باید کس و کونشو یکی میکردی تا هوس دادن نکنه دیگه
البته اگر تراوشات ذهن جلقیت نباشه داستانت

0 ❤️

444997
2014-11-24 16:28:50 +0330 +0330

اینطوری که تو با حسرت و لذت تعریف کردی من شرمی ازت ندیدم. مطمئن هستم اگه فرصت پیش بیاد بازم جرش میدی…در رابطه با توصیفت از اون دوتا.میشه گفت:این چون اون و اون چون این…خره خوب زن خودتو میکردی…اینجام خوب ریدی ها:دو ساله ازدواج کردیم ولی هنوز عقدیم…

2 ❤️

444998
2014-11-24 17:18:13 +0330 +0330
NA

باباباوجدان.اشکال نداره نکردیش که خوردیش.دخترمردم روبه ارزوش رسوندی.واسه
ماهم نصیب کنه خدا.

0 ❤️

445000
2014-11-24 17:30:55 +0330 +0330

به نظرم واقعی بود. البته بعضیا چون نویسنده نیستن و تجربه کافی رو ندارن یه جاهایی سوتی میدن ک خواننده به داستان شک میکنه .داستان خوبی بود
مخصوصا اظهار ندامت تو و سارا .

0 ❤️

445001
2014-11-24 18:31:48 +0330 +0330
NA

بیشتر اخلاقی بود تا سکسی…
بازهم امیدوارکننده ست ادامه بده
فقط این ادبیات رو هم پاس بدار
داگی و اینا چیه؟؟؟؟؟

1 ❤️

445002
2014-11-24 18:33:33 +0330 +0330

Kheyyli ziba o ravon neveshti
Khob bod
Khaste nabashi

1 ❤️

445003
2014-11-24 22:07:31 +0330 +0330
NA

چرا شما مردا مغزتون تو کیرتونه؟ بابا یکم اراده داشته باشین.کیرتون که بلند میشه دیگه کاری ندارین طرف خواهرتونه مادرتونه خواهر زنه دختر همسایس به هیچکی رحم نمیکنیدا.

1 ❤️

445004
2014-11-24 22:43:41 +0330 +0330
NA

دوساله ازدواج کردی هنوز عقدی.

0 ❤️

445005
2014-11-24 23:14:49 +0330 +0330
NA

اینطوری که تو با حسرت و لذت تعریف کردی من شرمی ازت ندیدم. diablo
اگه فرصت پیش بیاد بازم جرش میدی…

0 ❤️

445006
2014-11-25 01:44:31 +0330 +0330
NA

نبايد اين كارو مي كردي .نكن اين كارارو پسر نكن

0 ❤️

445008
2014-11-25 02:26:29 +0330 +0330
NA

دروغ يا راستش مهم نيست كوني، در كل قشنگ بود.ولي آخرشو ريدي اونم با “ر” دسته دار!!!

0 ❤️

445009
2014-11-25 02:31:06 +0330 +0330
NA

زیاد خودتا اذیت نکن تو نکرده بودی یکی دیگه میکرد

0 ❤️

445010
2014-11-25 02:33:45 +0330 +0330
NA

بد نبود ولی یا نباید میکردی یا حالا که کردی دیگه شرم چرا تو که مجبورش نکردی ناراحت نباش و دفعه بعد کس و کونش را یکی بکن که دیگه هوس دادن نکنه دختره جنده

0 ❤️

445011
2014-11-25 03:59:56 +0330 +0330
NA

بزن توش خواهرزن مثل نون زیر کبابه باید بخوریش

0 ❤️

445012
2014-11-25 04:08:17 +0330 +0330

دو روز دیگه شاید خواهرت نتونه به غریبه اعتماد کنه،باید باهاش سکس کنی؟

1 ❤️

445013
2014-11-25 05:27:41 +0330 +0330

خوش به حالت ما که هنوز توکفیم

0 ❤️

445014
2014-11-25 06:18:38 +0330 +0330
NA

ماشالله…به این همت بلند

0 ❤️

445015
2014-11-25 06:19:39 +0330 +0330
NA

کوس و شعر میگن هر کی داد بوکونشششششش…

0 ❤️

445016
2014-11-25 11:03:06 +0330 +0330

زیبا لذت بردم مرسی

1 ❤️

445018
2014-11-25 13:39:01 +0330 +0330
NA

چرا عاقل کند کاری…(البته تو اگه عقل داشتی …:)) )

0 ❤️

445022
2014-11-25 15:59:22 +0330 +0330

sexjp1046.jpg یکی هم بیاد مارو بکنه اینهمه بکن بکن

1 ❤️

445024
2014-11-25 17:37:50 +0330 +0330
NA

عزیزم،غزال خوشکلم مگه من مردم که یکی بیاد توروبکنه.خودم دربست درخدمتتم…هستی؟احمدم ازاصفهان

0 ❤️

445025
2014-11-25 18:18:15 +0330 +0330

اگه خیلی مرد بودی باید قبلش خودتو نگه میداشتی!منم مردم مث خودت میدونم سخته توی این مواقع نگه داشتن خودت!!ولی خب ادای تنگارو در نیار و اون خواهرزن بیچاره رو بیشتر عذابش نده!اشتباهی بوده هردوتون کردین از دماغ اون بدبخت نیار.

0 ❤️

445026
2014-11-26 00:23:31 +0330 +0330
NA

بیخود ادای ادم خوبارو در نیار مثلا عذاب وجدان گرفتی . داشتی از در میرفتی بیرون که نذاشت و پات اوف شد و بعدش این اوف شدن تبدیل شد به کس خوردن و بقیه ماجرا . خب هر کی هم جای تو بود بود بعد از عشق و حال با خواهر زنش وجدان درد میگرفت مثلا خیلی کارت درسته که ناراحت شدی و از همه جالبتر به دختره گفتی دیگه از این کارها باهات نکنه خیلی باحالی خدایی

0 ❤️

445027
2014-11-26 00:24:25 +0330 +0330

in yeki unghadra ham maljughane be nazar nemiresid. mishe bavar kard,

0 ❤️

445028
2014-11-26 01:39:35 +0330 +0330
NA

سلام
داستانت جالب بود ولی همه جا مقایسه میکردی بد بود
بار اول خیلی ها همین حس و دارن نیاز به تنوع جنسی تو همه هست بعضیا میرسن بهش بعضی نه
چون قبلا با هم دوست صمیمی نبودین لذت نبردی داداش

غزل خانوم:: یکی هم بیاد مارو بکنه !!!؟؟؟؟؟
همه تو این سایت شق میکنن میان یا شدن
حالا چه مدلی دوس داری
ROFL

0 ❤️

445029
2014-11-26 04:18:59 +0330 +0330

من بودم تا ته مي كردمش!! خواهر زنو بايد سفت گاييد. مال من بهم راه نميده

0 ❤️

445030
2014-11-26 04:44:06 +0330 +0330
NA

خواهر زن که چه عرض کنم جنده ه ه ه

0 ❤️

445031
2014-11-26 08:38:36 +0330 +0330

اقای با وجدان… یک کم دیگه از کس و اب کس خواهر خانمت میل میکردی بعدا عذاب وجدان میگرفتی…

0 ❤️

445032
2014-11-26 10:21:12 +0330 +0330

مرسی از داستانت قشنگیه نگارشتون اینجا ست که مقایسه ی صحیح و بجایی داشتید در مورد خواهر زن و همسر یه جور درگیریه فکری برای مخاطب بوجود اوردید امید وارم موفق باشید خوب بود اما دوستان لحن بدی برای این بنده خدا به کار میبرید شاید این نگارش یه جور اعتراف برای خالی شدن از فشار خیانت باشه بجای نقد درست سرکوبش نکنیم شاید توان راز داری ازش گرفته شده و با نوشتن این داستان خواسته خودشو خالی کنه ممنون

0 ❤️

445033
2014-11-26 10:26:00 +0330 +0330

سلام چه هنرمندانه دلربایی میکنه این عکس واقعا از ته دل میگی؟خصوصی pmبده

0 ❤️

445034
2014-11-26 16:46:02 +0330 +0330
NA

باز خوبه شرم داری .

0 ❤️

445035
2014-12-03 09:08:47 +0330 +0330
NA

آخه وقتی مغز شما زنها تو کس و کونتونه مغزی واسه ما پسرا میزارید بمونه؟ …تا شما چراغ سبز نشون ندید ما کیرمون راست نمیشه !!!اگه تو خودت هم هوس دادن میکردی چه بسا به داداشت پیشنهاد میدادی لاشی لاش گوشت…اصلا بگو اگه تو مغز داری /تو شهوانی دنبال کیر کی اومدی؟…والله…

0 ❤️

535541
2016-04-01 04:01:16 +0430 +0430
NA

شرم؟ کصکش چرا کص میگی

0 ❤️

554507
2016-09-01 09:46:00 +0430 +0430

خاک تو سر شُشیت کنن که
کونو نکردی
موگول ژنتیکی

0 ❤️