سلام … راستش داستان از اونجایی شروع شد که یه پسری به اسم اریک از یه شهر دیگه اومد مدرسه ی ما ثبت نام کرد .یه پسری با قد بلند و پوست سفید و مو های کمی طلایی … بیش از حد سکسی بود . طوری که همه چششون بهش افتاده بود . من اولا باهاش زیاد صمیمی نبودم چون همکلاسش نبودم … فقط یه سلام علیک مختصر میکردم و میرفتم . تا اینکه یه سال گذشت باهاش طوری صمیمی شده بودم که هر چند وقت یه بار یه ساندویچ مهمونش میکردمو … دیگه حتی منم که همه میدونستن گی نیستم چشم بهش افتاده بود و بد جوری حشری میکرد منو . آخه شما درک نمی کنید که لباش مث لبای نیوشا ضیغمی بود . تو کف بودم که لب پایینشو بخورم … شک ندارم اونم هدفش همین بود . از نگاهاش میفهمیدم .دیگه بدجور فکرمو مشغول کرده بود . مشکل من این بود که موقعیتش پیش نمیومد تا بیارمش خونمون . تا انکه 6 ماه گذشت فصل بهار بود و وقت اردو رفتن . منم از خدام بود که یه جای دور بریم و چند شب بمونیم . خلاصه اینکه مدرسه اصفهان رو انتخاب کرد . میدونستم که بازم کسایی هستن که دنبال اونن . ولی اکثر بچه ها قیافه هاشون خشن و مردونه بود . ولی من مث اریک بچه خوشگل و مامانی بودم . از اونایی که خودتون میدونید . مو هامو میریختم رو پیشونیم و یه ریبن میزدم … میدونستم که اونم خوشش میاد. ولی من به کسی رو نداده بودم تا بیاد منو انگشت کنه و از این حرفا … تو مدرسه یه گنده لاتی بودم واس خودم… خلاصه دو تامونم اردو ثبت نام کردیم … وقتی رسیدیم اصفهان من و اریک و 3 تا از رفیقامون رفتیم یه اتاق … تا دلتونم بخواد سیگارو ودکا و ویسکی داشتیم … حتی شراب قرمز هم داشتیم … ساعت تقریب 10 شب بود که یکی از بچه ها گفت بریم قلیون …همه رفتن غیر از من و اریک … یکی از دوستام فهمیده بود چرا نرفتم … یه چشمکی بهم زد گفت حاجی آروم بزنیا !!! منم منظورشو گرفتم و یه لبخندی زدم . حالا من بودم و اریک . یه بطری کشیدم بیرون مثل اون زاخارا نفری یه استکان زدیم ولی داغ نشدیم . بهش گفتم لپ تاپمو وصل کن به تلویزیون تا من بیام . همه ی کیلیدا پیش من بود رفتم اول در و قفل کردم . بعدش نشستیم پیش هم و فیلم سوپرای hd دیدیم … منم خیلی وقت بود جلق نزده بودم توو اوج شهوت بودم . خیلی بی مقدمه دستمو انداختم رو گردنش . لامصب چقد نرم بود. میترسیدم خوشش نیاد . ولی تنش به لرزه افتاد … ماله منم همینطور … یه کم با پاچه هاش ور رفتم . بعدش اون شروع کرد از رو رو شلوار کیرمو مالیدن . هلش دادم رو مبل . بالاخره داشتم به آرزوم میرسیدم . با دندونم لبشو گرفتم … بعدش شروع کردم لبشو خوردم . داشت حال میکرد . منم بیشتر . مث دخترا وقتی حشری میشن میلرزید . تی شرتای هم و در آوردیم . خیلی صحنه ی خفنی بود . شکمای دوتامونم پر عضله بود . خوابوندمش رو زمین . گردنشو خوردم اومدم پایین رسیدم به سینه هاش بعد شکمش … داشتم حال میکردم … ولی میترسیم که یه وقت یکی مارو ببینه . ولی ولش . باید حال کنم . بدنش بر عکس صورتش سفت بود . رسیدم به کیرش . تمیزو مرتب بود … خیلی خیلی شیک . شلوارشو تا ته آوردم پایین . به باسنش رسیدم … فهمید میخوام چی کار کنم . گفت نه نه . منم قبول کردم . تخمشو گرفت . لای پاش مث کس بود . هم زمان با این که لبشو میخردم لاپاش میذاشتم . بچه انگار جنده بود گفت یه کاری میکنم امشب حال کنی . مث جنده ها شروع کرد آه آه کردن . نذاشتم آبم بیاد . بهش گفتم پس تو چی ؟! یه لبخندی زد . با دندونش لبمو گرفت . هم اون میخورد هم من .اونم همینکارو کرد ولی آبش نیومد . بعد رسید به کیرم . سرشو میخورد . داشتم از حال میرفتم … یه دفه آبم اومد ولی خوشبختانه روش نریخت. انقد گردنمو خورد تا خودشم خسته شد . ولی من برنده شدممممممممممممممممممممممم … این بود داستان گی شدن بنده <3
نوشته: ؟
یادش بخیر .
چه مسابقه ای می ذاشتیم من و تو و شیر جوان . :D
آخه لاشی رفتی اردو مشروب داشتین؟همه چی براه بود؟گنده لات مدرسه بودی؟کیرم توافکارت بچه کونی.یه زنگ به من میزدی یه پک ماری جوانا هم میدادم بهت که دیگه تکمیل میشدی.میدونم که خیلی دادی
بعله ادم همينارو ميبينه مي گه بايد اونجا ميبودمو هردوتون رو اباد ميکردم ديگه!
دو خطشو خوندم حالم به هم خورد
واقعا مریضی پسر جون
نوشتی طوری باهاش صمیمی شدم که هر چند وقت یه بار ساندویچ دعوتش میکردم …
اوه اوه یه وقت النگو هات نشکنه ساندویچ دادن یعنی یه جور خاص صمیمی شدن؟؟؟؟؟
مثل اینکه اصالتا اصفهانی هستی که اینقدر این کار واست بزرگ بوده که یه ساندویچ نون پنیر سبزی دادی به یارو اینقدر به نظرت بزرگ اومده
بعدشم بیچاره نیوشا ضیغمی که چقدر بد بخت شده که لبهاش با لبهای هر لب شتری و خر وگاوی مقایسه میشه
در کل متاسفم واست
بسیار زیبا و ماندگار
تا چند شیشه ودکا و سیگارشو خوندم عزیزم
رفته بودید اصفهان یا وگاس???
فک کنم رفتین بهترین جنده خونه دبی اصلاحش کن درستش اینه
یاد یه خاطره افتادم یه بار وقتی 15 سالم بود با بچه ها رفتیم اردو یکی از بچه ها مشروب اورده بود نمیدونم کی رفت لومون داد اخ چه کتکی از دست مدیر خوردیم یادش بخیر بعد من یه سوال دارم تو مطمعنی تو ایران زندگی میکنی برو بچه برو تا از خایه دارت نزدم به قول بزرگی کم بزن همیشه بزن
خودتو جق کش کردی قوطی ودکا تو کونت قوطی ویسکی گراند تو کونت سیگار برگ تو کونت کیر عادل فردوسی پور تو کونت لنگر تایتانیک تو کونت
برو بچه کونی شیشه. ودکا رو دستت نمیدن که یه موقع از بوش داغ نشی بعد برا من کس کس میکنی مواظب باش کیرم به کونت گیر نکنه وگرنه جرت میدم گه زیادی هم خواستی بوخوری بیا نظام آباد بککککنمت چاقال…
تو تخم منم نیستی تو هنوز ابت خوب نشده که تو ادعای لاتی میکنی
آخه این سکس بود جقی ؟
نه جون تو این سکس بود کیر بیستو دو سانتم تو دهنت که آبم تا آخر بخوری "
سلام نمیدونم سر و تهشو زدی یا الکی بافتیش ? چن سالتون بوده?
خیلی کس شعر بود.
شیشه ودکا ازتهش توکونت چون سرشیشه حرمت داره
بچه کونی جقی.
تو كوني الكل صنعتي ببيني شيش ماه قش ميكني حالا ميكي الكل قرمز.برو كونتو بده
ما هم اردو میریم همینجوری هسیم ولی عرق میبریم ماری جوانا سیگار…
عزیزکم آرزو بر جوانان عیب نیست بالاخره میرسی به فانتزیت اون زمانی که شما رو برده بودن اردو ماشین حساب و حل المسائل پیشرفته ترین وسایل کمک درسی بودند
شما لپ تاب رو از کجای عمه جانتان اورده بودید و چطور لپ تابی بوده که تی وی صفحه نمایش اون بوده
ادمین محترم سایت با انتشار این اراجیف به شعور همه شهوانی های دسته گل توهین میکند
لبهای نیوشا ضیغمی هم کپی برداری از پریس هیلتون هست. حالا خدا می دونه پریس هیلتون
از کی کپی برداری کرده. اخه من نمی فهمم تو اون اردو کسی بالا سر شماها نبود؟
والا ما اگه اردو می رفتیم جرات نداشتیم تکون بخوریم.اینا رفتن مشروب خوردن. قدرت خدا
همه هم 3 یا 4 تا بطری می خورن انگار اب بوده. ای ول پسر بچه های ایران.ظرفیتتون بالاست.
بازم شانس اوردیم نگفتی 6 کمر رفتی .کمر هفتم ابت مثل چشمه مراد علی می یومد هنوز.
برو دادا.تو اون مدرسه ای تو درس می خونی ما مدیرشیم.