عاشق جوراب و پا شدم و...

1393/02/26

سلام اسم من ارشیا است میخوام یه خاطره ی تلخ از شب یلدا براتون بگم
من عاشق جوراب جورابم شاید تعجب کنید ولی من عاشقش هستم مخصوصا شیشه ایی وقتی که دخترا میکنن تو پاشون من دیونه میشم دست خودم نیست من علاوه برجوراب عاشق پا ی دختر هم هستم من راستش علاقه شدیدی به پای دختر خالم دارم چون اون هم جوراب شیشه ایی میپوشه هم پاش تمیزه
دختر خاله من هم شوهر داره هم بچه البته بچه اش 2 سالشه
ولی کسی نمیدونه من به جوراب و پا علاقه دارم راستی اینم بگم من جوراب تمام دخترای فامیل و پیچوندم و بردم کلی هم با هاشون حال کردم پاهاشونم لیسید
البته اینم بگم من 15 سالمه
مو قعی که اونا خواب بودن
ماو کل فامیلا مون تو یه ساختمون زندگی میکنیم همه باهم البته واحد های جدا جدا خیلی باهم راحتیم
5شنبه شبا همیشه جع میشیم خونه یکی مثلا وقتی میرفتیم خونه ی خاله ام ینا من خودمو میزدم به خواب دیگه همونجا میخوابیدم شب که دیر وقت میشد همه میرفتن خونشون منم اونجا که مثلا خواب بودم تا موقعی که میفهمیدم همه خوابه خوابن میرفتم سراغ پای دختر خالم یه دلی از عزا در میاوردم از پا منظورم فقط کف پا و انگشتای پا هست یه جوری هم میخوردم که زیاد خیس نشه پاش تا از خواب بلند شه

تا این که روز یلدا رسید همه جمع شدیم خونه ی خاله ام چون بزرگ فامیله اون دختر خاله ام که گفتم عاشق جوراب و پا ش هستم دختر همین خاله مه
همه جمع بودیم میگفتیم میخندیدیم ولی من هواسم فقط به پا های دختر خالم بود من پیش خودم دوباره گفتم خودمو بزنم به خوابو شب به مونم اینجا یه دل سیر پا بخورم

دوباره همون کلک ام گرفت تو خودمو زدم به خواب شب موندم همونجا بچه دختر خاله امم همئنجا خوابیده بود چون کوچیکه فقط پیش مامانش میخوابه چون ختر خاله امم میدونست اگه یه موقع بچه اش نصف شب بلند شه ببینه پیشش نیست کلی گریه میکنه شب موند همونجا منم به خاطر همین شب اونجا خودمو زدم به خواب
موقعی که فهمیدم خاله امینا خوابیدن رفتم سراغ پای دختر خالم
هینجور که داشتم میخوردم پاشو هواسم به شو هرش نبود که بیدار شده همین که بیدار شد بلند شد نشست
دید من داشتم پاشو میخوردم 60پاش تو دهنم بود با شوهر دختر خاله ام چشمش افتاد به من 60دختر خاله امم تو دهن من
بهم هیچی نگفت خودم رفتم خوابیدم شوهر دختر خاله امم یه 10 دقیقه ایی منو نگاه کرد دو بعد خوابید
فردای یلدا کل فامیل میرن خونه ی سالمندان یعنی هرسال همین جوریه من هم که داشتم اماده میشدم با بقیه برم شوهر دختر خاله ام اومد پیشم بهم گفت بهونه بیار نرو میخوام درمورد یه موضوعی باهات حرف بزنم
منم پیش خودم گفتم که حتما درمورد کار دیشبه میخواد بگه بهم که از این کارا نکنمنم پرو پرو گفتم باشه سینه امم دادم جلو براش لات بازی در اوردم اونم چیزی نگفت سرشو انداخت پایین
ساعت 9 صبح شد همه رفتن من تو خونه ی خودمون بودم زنگ زد گفت بیا پایین خونه خاله اینا اینجا باهات حرف بزنم من بالا نمیام تو بیا پایین منم پیش خودمم میگفتم ببینم اگه زیاد حرف بزنه بهش میگم اصلا کار خوبی کردم
رفتم پایین درو زدو درو باز کرد گفت بیا تو رفتم نشستم رو مبل برام میوه اورد برام پوس کند بعد بهم گفت چرا دیشب اینکارو کردی
منم گفتم بهش بببخشید دست خودم نبود یه دفعه دیدم پرتقال و پرت کرد بهم کمرشو در اورد افتاد به جونم تو ساختمون هم کسی نبود
تا جایی که جا داشت با کمرش زد تا حالا بابام منو اونجوری نزده بود
بعد بهم گفت بازم از این کارا میکنی منم که کلی ترسیده بودم گفتم نه غلط کردم گوه خوردم و از این حرفا بهم گفت برو دست صورت تو بشور چون کلی گریه کرده بودم رفتم شستم بعد بهش گفتم برم خونمون گفت نه کارت دارم بهش گفتم بزار برم دیگه سرم داد زد نزاشت منم که ترسیده بودم رفتم نشستم 5دقیقه بعد بهم گفت بیا اتاق
منم رفتم گفت لباسات تو در بیار گفتم میخوای چیکار تا اینو گفتم یه دونه زد تو گوشم منم در اوردم خودشم لخت شد کیرشو دیدم گریه کردم
خیلی بزرگ بود کلفت هم بودبه زور انداخت دهنم گفت بخورش
منم که اولش گفتم نه گفت نخوری میزنمت صدای سگ بدی منم از ترس خوردم البته با گریه یه چند دقیقه ایی خوردمش
بعد یه بالش گزاشت رو زمین گفت بخواب منم هی التماس که گوه خوردمو از اینجور حرفا قبول نکرد دوباره با کمر گرفت زد منو بدنمم لخت بود می چسبید بعد دراز کشیدم کیر کلفت شو بازی بازی کرد تو کون مون به صورت وحشیانه ای اونقدر کرد که داشتم جر میخوردم کونم میسوخت بعد بلند شد رفت دسمال کاغذی اورد با دسمال کاغذی کونمو پاک کرد دسمال کاغذی رو که دیدم فهمیدم کونم خون اومده
خیلی زاد منو کرد فکر کنم 1ساعتی شده بود اخرش یه دفعه منو محکم بغل کرد کونمم بیش از اندازه داغ شده بود اونجا فهمیدم که ابشو ریخته تو کونم بعد که کیرشو در اورد رفت شست بعدش بهم گفت بیا پاهامو بلیس منم رفتم کثیف ترین پایی که دیدم پای همون بود
اخر سر هم بهم گفت گمشو بالا لباسامو پوشیدمو رفتم خونه ی خودمون از درد نمیتونستم راه برم تا یه هفته ای کون درد داشتم

از اون روز به بعد دیگه نه جوراب میپچوندم نه چشم به پای دختر خاله ام داشتم نه به کس دیگه ایی

این کاری که شوهر خاله ام با من کرد دیگه ترسیدم
امیدوارم دیگه از این اتفاق ها برا کسی نیفته الان از اون ماجرا 3سال گذشته و من هر موقع شوهر دختر خالمو میبینم سرم رو به پایینه امیدوارم از این ماجرا درس عبرتی گرفته باشن کسایی که به جوراب و پا علاقه دارن

پایان

نوشته: ارشیا


👍 2
👎 2
101195 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

418562
2014-05-16 21:51:16 +0430 +0430
NA

:D دیگه از این کارا نکنی عزیزم.به این می گن روش تربیت بچه . :D

0 ❤️

418563
2014-05-17 03:12:39 +0430 +0430
NA

vai delam vasat sookht
vali zanesh boode hag dashte

0 ❤️

418564
2014-05-17 03:20:28 +0430 +0430
NA

حقت بوده

0 ❤️

418565
2014-05-17 05:02:32 +0430 +0430
NA

اقا دمت گرم…
کلی خندیدم…
ولی بازم خیلی مردی که راستش وگفتی…
متاسفانه بعضی وقتا شانس یاری نمیکنه…
ولی ناامید نشو بازم تلاش کن.
فقط مواظب باش لو نری…که اگه این دفعه لو بری دیگه ننه کونت بمیره…

لت وپار

0 ❤️

418566
2014-05-17 05:24:25 +0430 +0430
NA

خخخخخ دمش گرم کارخوبی باهات کرد

0 ❤️

418567
2014-05-17 06:36:13 +0430 +0430
NA

آخی اوف شدی اگشال نداره درس عبرت شد نصف شب نری سراغ زن یا دختری به این کارت میگن تجاوز کوچولوی هوسباز

0 ❤️

418568
2014-05-17 08:07:26 +0430 +0430
NA

“البته اینم بگم من ۱۵سالمه”
دیگه ادامه ندادم

0 ❤️

418569
2014-05-17 10:15:58 +0430 +0430
NA

برو پي درس و مشقت . چون اگه نمره نياري يهو ديدي معلم و مدير و مبصر و باباي مدرسه هم كونتو جر دادن . برو درس بخون بچه 15 ساله

0 ❤️

418570
2014-05-24 17:13:19 +0430 +0430
NA

اخه بازی بازی با پاهای دختر خاله شوهر دارم بازی ؟؟
اگه عقل داشتی پیش یارو این کارو نمیکردی که !
خب به خود دخترخالت میگفتی پاتو بدهبخورم بهتر نبود ؟!
ازش کتک میخوردی دیگه فوق فوقش نه ؟! ولی الان …
الان که نمردی و زنده ای بازم جای شکرش باقیه !
بهت رحم کرده … وگرنه زیرش زاییده بودی پسر خوب !
با اون شوهر خاله ای که تو داری حقته دیگه !

0 ❤️

418571
2014-05-24 20:41:23 +0430 +0430
NA

فقط بكو جه جوري تو رو با كمر ميزد؟!!! كمر جاييه كه ميشه كسي رو باهاش زد؟!!! در كل داستانت حسابي منو خندوند. فكر ميكنم تو هموني هستي كه لذت تحقير رو نوشتي. مطمعنم تو هموني. ادامه بده از سايت بيرون نرو.

0 ❤️

418572
2014-06-08 21:43:34 +0430 +0430
NA

آبروی هر چی فیتیشه بردی- ای آدم حسابی وقتی میدونستی شوهرش خونس چرا این کارو کردی -دوما وقتی شوهر خالت بهت گفته که بیا کارت دارم چرا رفتی پیشش …- دارم بهت میگم مرد نیستی فردا نری خالتو بکنی حالا وقتی بیداره این کارو بکن و شوهرشو هم بعد از اون باید بکنی.
اون لعنتی هم نباید این کارو باهات میکرد حالا کار از کار گذشته خانوادشونو باید بکنی.باور کن بهانه خوبی شود شوهر خالت تو رو کرده اگه پیش خالت کم اووردی لو بده همه چی رو…میدونم که هنوزم عاشق پاهاشی –اگه نتونستی کیرتو روی پای خالت سر بدی باید بری بمیری برو باهشون دوباره صمیمی شو بکنشون خودتو راحت کن

0 ❤️

418573
2014-09-16 07:49:07 +0430 +0430
NA

منم مثل تو هستم ولی موقعتش بشه انجام میدم

0 ❤️

418574
2014-12-26 03:19:47 +0330 +0330
NA

اخه بچه بازی با کیر باباهم بازی نوش جونت خوب کاری کرد کردتت تا توباشی تربیت شده کار امد از اب دربیای حالا کیر میخوری تا پا خخخخخخخ

0 ❤️

418575
2015-06-26 14:17:03 +0430 +0430

به به همینه که زندگیمون اینه دیگه,چه راهنمایی بینظیری,به به…اول برو ترتیب دختر خاله تو بده,بعد خود خاله تو,بعدم شوهر خاله ات که شوهرش بوده و حقم داشته رو و …همینجور بکن ملتو تا برسی تو خیابون!تازه از اینجا شروع میشه,یه شهر منتظرتن بری ترتیبشونو بدی!!!اگرم نکنی مرد نیستی!?! به به,بعد میگن داعش از کجا پیداشون شد؟…بچه جون وارد میشدی نخوندی بالای 18 ست؟درس و زندگیتو ول کردی جوراب بپیچونی؟؟؟!!! اینهمه پشتکارو اگه تو درس و مشقات داشتی الآن 3 تا دکترا داشتی!..اما داستانت … هیچی بابا نتیجه ای نداره,برو همون جوراب بدزد

0 ❤️

565087
2016-11-20 21:03:34 +0330 +0330
NA

داداش شرمنده ولی ریدی من با پای بیش از 20 نفر حال کردم اونوقت تو میای اینجا کیر میره تو کونت یا به قول خودت یارو تو رو با کمر میزنه

0 ❤️

565254
2016-11-21 22:10:01 +0330 +0330
NA

باز بنویس

0 ❤️