علاقه دایی به مادرم و پدر معتاد

1395/09/29

اول دبیرستان بودم مادرم 35 ساله بود پدرم 10 سال بزرگتر و تریاک مصرف میکرد.
طبقه بالای ما دایی من زندگی میکرد و مجرد بود و 21 ساله بود.
همه فامیل چشم چرون بودنش را میدونستن و همین طور مادرم که معلم بود و هر وقت داییم میومد لباس پوشیده میپوشید.
با این حال اگر کوچکترین جایی پوشیده نبود نگاه میکرد و 1 بارم که مادرم خونه مادربزرگم حموم بوده تمام مدت از هواکش نگاه میکرده که بعدا خودش اعتراف کرد.
با همه این حرفا چون پدرم وضع مالیش خوب نبود و تریاک زیاد مصرف میکرد 1 جورایی داییم شده بود بزرگتر خونه ما و خیلی از وقتا به بابام پول جنسش میداد.
داییم کارمند بود عصرا هم مربی ورزش بود.
پدرم نه تنها مانع دید زدن نبود با مادرم سر اینکه چرا جلو داییم لباس بیشتر میپوشه بحث میکرد و مامانم میگفت بی غیرت یا 1 تیکه جنس زنت فروختی.
بابام منکر میشد ولی کامل مشخص بود که برا پول جنس حاضره حتی داییم …
هر چی زمان میگذشت داییم بیشتر خرج میکرد برا بابام و مدتی بود که به مامانم پیشنهاد داده بود 1 ماشین برا بابام بخره که کار کنه و قبول نمیکرد .
بابام هر روز دوا میکرد و میگفت اگر ماشین باشه همیشه پولداریم و قسطاشم میده.
خلاصه مامانم مجبور شد قبول کنه و 1 پیکان صفر داییم خرید و تحول بابام داد.
فقط 1 ماه قسط داد و یه مقدار به مامانم و از ماه دوم هر چی در میاورد میکشید ک داییم قسطا رو میداد.
حقوق مامانم برا خرج زندگی بود.
نمایشگاهی که دوست داییم بود برا دیر کرد قسطا انقد سود کشبد روش که از خود ماشینرون تر شد.
یابام اکثر شبا از ترس داییم و مامانم نمیومد خونه.
داییم هم هر شب میومد خونه ما و کم کم وضع لباس مامانم جلوش عوض شد و ظاهرا تسلیم هوس داییم و بی غیرتی بابام شده بود و میخواست بدهی بابام با نشون دادنش به داییم تسویه کنه.
هر چی زمان میگذشت لباسا بدتر میشد و دایبم دیگه بجای دید زدن میشست نزدیکش و خودش مچسبوند و با کاراش نشون میداد که دنبال تسخیر کامله.
مادرم هم با اینکه خیلی سنگین بود ولی میخواست از بابام انتقام بگیره.
حدود 3 ماه گذشت و 1 شب بعد از خوابیدن ساعت 2 شب صدای در اومد من فکر کردم بابامه و سر جام خوابیده بودم که صدای اهسته دایبم شنیدم.
اولین شبی بود که رو تخت مامان وبابام تا صبح تقریبا با مامانم بود و قبل ار ساعتی که من مدرسه میرفتم رفت از پیشمون
سر میز صبحونه مامانم دیدم که برا اولین بار با لباس خواب نشسته بود و در عین خستگی و بی خوابی معلوم بود از رابطه لذت برده.
بعد از اون شب به بهانه های مختلف مامانم میرفت پیش داییم و میگفت ابگرم نداریم یا یا پدرت قهرم و نمیخوام ببینمش
چند ماه گذشت و بابام که بدهیاش داده شده بود بوسیله داییم برگشت و مادرم تقاضای طلاق کرد
تو همین حین دست به دامن داییم شد و به توافق میرسن که قانونا جدا نشن از هم ولی هیچ رابطه ای با هم نداشته باشن و در اصل صیغه داییم باشه.
ولی این موضوع رو از من پنهان کرده بودن.
بعدا علت اشتی ظاهری رو فهمیدم.
داییم و مادرم گه عاشق هم شده بودن تصمیم میگرن بچه دار شن و پدر بچه داییم باشه و بابام به کسی نگه.
بابام قبول کرد و احتمالا پول دیگه ای گرفت.
دو ماه بعد یروز به بابام گفت دیدی حواست نبود حامله شدم و بابام که انگار خوشحال بود گفت پس حامله شدی.
بعد از این بود که دیگه رابطشون زیاد شد و مادرم با من حرف زد و گفت مجبور برا حفظ ابروش طلاق نگیره ولی داییم در اصل شوهرش باشه.
5 ماه بود که بچه افتاد و دیگه بچه دار نشدن.
داییم 3 سال بعد ازدواج کرد ولی هنوزم هفته ای یکی دوبار میاد و کامل کاراش میکنه و ترجیح میده جلو بابام این کارو کنه و بیشتر لذت ببره.
نوشته: مانی


👍 4
👎 22
100566 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

569355
2016-12-19 22:28:31 +0330 +0330

(dash) بگیر بخواب :(

1 ❤️

569358
2016-12-19 22:37:28 +0330 +0330
NA

الهی خرچنگ آفریقایی گازت بگیره از خواب بپری

0 ❤️

569361
2016-12-19 22:48:27 +0330 +0330

حیف که نصف شبه حال و حوصله ندارم.میسپارمت به دوستان

0 ❤️

569371
2016-12-19 23:48:48 +0330 +0330
NA

حشريت داره مادر بشريت رو ميگاد

1 ❤️

569381
2016-12-20 00:45:06 +0330 +0330

داستان کم آوردن آب بستن

0 ❤️

569392
2016-12-20 05:02:59 +0330 +0330

ای بابا چقد آشناس
راستی داییت خودتو نکرد؟؟؟

0 ❤️

569400
2016-12-20 06:31:27 +0330 +0330
NA

بچه ها من متوجه نشدم دایی همون داداش مامان میشه دیگه؟؟؟

0 ❤️

569407
2016-12-20 08:39:52 +0330 +0330

کيره فيل آبى تو لنگ ننت
باسپاس از دوستان

0 ❤️

569408
2016-12-20 08:49:07 +0330 +0330

همن اولشو خونم فهمیدم یه بار این داستان اپ شده ادمین اقا حواست کجاس

1 ❤️

569411
2016-12-20 09:35:38 +0330 +0330

چقد كس شعر بود اه اه

0 ❤️

569412
2016-12-20 09:36:31 +0330 +0330

خارکسده ننه ت صیغه ی داییت شد؟؟؟؟

عن تپه میخوای کسشر بگی حداقل کسشر قبال درک بگو…

1 ❤️

569415
2016-12-20 10:10:16 +0330 +0330

Be khatere jagh bish az had babato motad kardi v nanato jnde kadri O_O

0 ❤️

569428
2016-12-20 12:06:55 +0330 +0330

داییت آبجیشو صیغه کرد. ؟ فقط تو نفهمیدی؟

کس میگی چرا.؟

1 ❤️

569432
2016-12-20 12:33:27 +0330 +0330

اینو ظاهرا اشتباه زدن تو داستانای جدید. چون قبلا بود

0 ❤️

569435
2016-12-20 12:41:22 +0330 +0330

آخه کون گلابی مگه سکس خواهر و برادر با صیغه حلال میشه که میگی صیغه داییت باشه ؟
مگه کسی میشه از خواهرش بچه دار بشه ؟ آخر کسشعر بود از کتاب کساشیرالبیان نوشته کساخیل العرفان

1 ❤️

569440
2016-12-20 14:56:14 +0330 +0330

كصخل تر از تو نيست تو كانتا ريده شد بهت، حالا ننت بره به داداشش قانوني كص بده!

0 ❤️

569484
2016-12-20 22:36:03 +0330 +0330

کصخول کردی مارو
مگه میشه داداش صیغه ابجیش شد ریدی اب قطع

0 ❤️

569573
2016-12-21 12:11:21 +0330 +0330

یعنی خااااک

0 ❤️

569598
2016-12-21 15:25:14 +0330 +0330

خواهرو مادرت رو من گاییدم کوسکش بچه
دایی بعد مامان بعد بچه بعد صیغه کجایی تو؟؟
کیرم توی کوس مامانت

0 ❤️

569624
2016-12-21 19:58:23 +0330 +0330

به نظرم کاسبتو عوض کن جنست خرابه

0 ❤️

570690
2016-12-28 20:05:48 +0330 +0330

کونی داییت همون برادر ننت میشه چطور میخستن ازدواج کنن.عمدا دوس داری اینجا کوس بگی تا کونت بزارن

0 ❤️

654094
2017-09-24 17:17:47 +0330 +0330
NA

مادرت صیغه داییت ک میشه برادرش بشه ها؟!داستانت خیلی چرت مضخرف بود

0 ❤️

709370
2018-08-10 19:03:41 +0430 +0430

کیرم تپ مغز پریودت ✋

0 ❤️