من و استادم که عاشقشم

1394/02/17

سلام توی این داستنا اسامی واقعی نیست اما داستان لحظه ب لحظه ش حقیقته. من ی دختر با قد متوسطم پوستم گندمیه چهره ام متوسطه اما بشدت لبای زیباییی دارم و من شدیدا دختر گرمو سکسی ام . من الان۲۷سالمه این قضیه برمیگرده به دو سال پیش که من واقعا عاشق شدم …

یه حس بشدت عجیبی به استادم پیدا کرده بودم همش توفکرم بود. با اینکه خیلی سکسی و گرمم ولی از خود ارضایی خوشم نمیاد اما به عشق محمد(استادم) حداقل ی روز در میون خود ارضایی میکردم. خلاصه عاشقش شدم ی جور عجیییبی خوب دیگه اگه بخوام از روز اول دیدنش و احساسام بگم باید رمان مینوشتم. اما همین اندازه بگم که محمد ی قد بلند داره حدودا ۳۸ به نظر میاد اما۴۲سالشه و دماغشو عمل کرده پوستش تقریبا گندمیه. و نسبتا جذابه. اما وقتی حرف میزنه انصافا همه میرن تو کف میرن چون شدیدا زبون بازه. سوادشم خوبه دکترای اقتصاد داره. خلاصه من دل زدم به دریا و بهش گفتم دوستش دارم. در کمال تعجب دیدم اونم کاملا راغبه و حتی بدون هیچ ترسی قبول کرد فردا بیاد خونه من که همو ببینیم.

خلاصه فردای روزی که باهم حرف زدیم ساعت۹شب اومد. اولش که اومد داخل با دیدنم جا خورد تعجب رو کاملا تو صورتش میدیدم بعدن بهمدگفت تعجبش از زیبایی من بوده و اصلا فکر نمیکرده من بدون مانتو و با لباس خونه اینقد خشگل باشم . اما من اونقدر که اون میگه خشگل نیستم. خلاصه اومد داخل بهش گفتم بشین واست چایی بیارم. نشستیم یه بیست دقیقه حرف زدیم و پرسید چرا ازم خوشت میادو… بعد گفت از من چ انتظاری داری گفتم هیچی. گفت منم ازت خوشم میاد اما تو دوستی باهات ی شرط دارم اونم اینه که با هم محرم بشیم خندم گرفت من اصلا و ابدا به این قضیه محرم نامحرمی اعتقاد ندارم قبلا ازم راجع به مطلقه بودن پرسیده بود و اینکه پدرم زنده س یا نه؟ تازه فهمیدم چرا راجع به پدرم پرسید میخواست بدونه اگه مطلقه ام که اختیارم با خودمه اگرم دخترم که اگه بابام زنده باشه واسه محرم شدن نیاز به اجازه ش داشتم. منم که پدرم ۴سال پیش فوت شده بود… بهش گفتم این موضوع محرمیت مسخره س اما قبول نکرد صیغه رو خوند و منم که بخاطر فوت پدرم اختیارم با خودم بود بله رو گفتم.

باورتون نمیشه تا بله رو گفتم سریع بغلم کرد محکم فشارم داد و گفت دیگه فقط مال منی. این کلمه فقط مال منی رو با خوشحالی گفت سرم اوردم بالا جوابشو بدم که اصلا مهلت نداد شروع کرد بوسیدنم به حدی حرفه ای اینکارو میکرد که داشتم میمردم گفت بریم تو اتاق منم گفتم باشه بغلم کرد بردم تو اتاق خوابوندم رو تخت. شروع کرد لباساشو دراوردن به منم گفت لباساتو در بیار. اصلا از این حرفش خوشم نیومد و از اینکه خودش لباساشو دراورد اما چیزی نگفتم. البته لباسم در نیاوردم اون همه لباساشو دراورد بجز شورتشو با اینکه دید حرفشو گوش نکردم و لباسام تنمه اما چیزی نگفت. اومد روم خوابید شروع کرد دوباره لب گرفتن تا حالا کسی نتونسته بود با لب بازی اینقدر منو شهوتی کنه. خودم دستشو گذاشتم رو سینه م اونم سریع تاپمو دراورد یه ست طوسی تنم بود سریع سوتینم دراورد محمد ادم مغروریه و خیلی کم پیش میاد از چیزی تعریف کنه اما بادیدن سینه هامشروع کرد قربون صدقه رفتن و گفت سینه هات معرکه س دختر اصلا فکرشم نمیکردم. من سینه هام سر بالاس اما سایزش درشت نیست اما خوش حالته. یذجوری شروع کرد به خوردن که آه و ناله م بلند شده بود همش میگفت سینه هات فوق العاده س. داشتم میمردم اینقدرخوب سینه هام میخورد که شهوت داشت دیوونم میکرد فکر اینکه این محمده با اون همه غرور که بچهدهای کلاس همه براش میمیرن و حالا داره اینقد با لذت سینه هامو میخورد دیگه داشتم ارضامیشدم چون وقتی سینه هامو میخورد نگاش میکردم حالم بدتر میشد دوست نداشتم بشم واسه همین بهش گفتم بیا بالا منو ببوس اونم اومد دوباره لبام بوسید. ی سه دقیقه ای لب دادیم خودم اینبار دستشو گذاشتم رو کسم. شروع کرد از رو شلوار کسمو مالیدن سینه هامم میخورد وای الان فکرشم دیوونم میکنه ی کم مالید بعد دستشو برد داخل آخ آخ دیگه کلا اختیارمو از دست دادم. منم دستم بردم سمت کیرش گفتم که هنوز شرتش پاش بود. من قبل محمد زیاد کیر دیده بودم اما انصافا این اندازه ایشو ندیده بودم. شاید ی دلیل اینکه الان باهاشم واین داستانو نوشتم اون بزرگی کیرشه که بشدت باهاش حال میکنم. دستمو بردم تو شرتش منم شروع کردم مالیدن. بعد بهش گفتم دوست داری بخورمش ؟ هیچی نگفت رفتم پایین شورتشو دراوردم اروم شروع کردم تخماشو تا سر کیرشو بوسیدن. بعد زبون زدن همون طور که پایین بودم با عشوه گفتم دوست داری ببینی گفت چجوری ی بالشت گذاشتم رو بالشت زیر سرش یکم رفت بالاتر گفتم اینطوری… دوباره شروع کردم زبون زدن دیدم داره صداشبلند میشه گفت دیوونم کردی… اومدم سر کیرشو گرفتم هی میزدم به لبام من لبای خیلی خوبی دارم اول اروم میزدم به لبام اما بعدذتندتر و با صربه میزدم بعد یهو کردمش تو دهنم اصلا دندونام به کیرش نمیخورد خواستم تا ته بکنم تو دهنم اما بزرگ بود نمیرفت. شروع کردم سرمو عقب و جلو کردن دیدم انگار میخواد ارضا بشه نگام کرد گفت بیا بالا.بعد دوباره دستشو برد تو شرتمو سینه هامو زبون زدن. اینکارشو دوست داشتم اما انتظار داشتم اونم واسه من بخوره دیدم عکس العملی نکرد زدم دنده پرویی گفتم تو نمیخوری یهو ن گذاشت ن برداشت گفت نه. میخواستم بزنمش همه حسم پرید اما هیچی نگفتم اونم شلوارمو شورتم که هنوز پام بود و با هم دراود اما انگار واقعا بهم برخورده بود خودشم فهمید وقتی دید سرو صدام خوبیده اومد در گوشم اروم گفت. ی چیزی بگم باور میکنی جوابشو ندادم گفت تا حالا واسه کسی نخوردم باور کن. حرفشو باور کردم از ادم با شخصیت اون بعید نبود اما بازم هیچی نگفتم گفت ناراحتی گفتم اره گفت چکار کنم گفتم بخور دیدم لبخند زد گفت چشم خانمم… اخ که چقدر کلمه خانمم بهم چسبید دیگه اگه نمیخوردم مهم نبود اما رفت پایین دوست داشتم ببینم واسه همین خودم کشیدم بالاتر رسید به کسم شروع کرد به لیس زدن محمد صادق بود کاملا معلوم بود دفعه اولشه برعکس لب بازی و سینه خوردنش که کاملا حرفه ای بود تو این تازه کار بود فکر اینکه اولین بار زبون محمد داره کس منو لمس میکنه ی حس عالی داشت اونم محمد که اسم دومش تو دانشگاه استاده اعتماد به سقف بود این صحنه کس خوردن با اون افکار ی حس عاشقانه و شهوتی خوبی بهم میداد عشق دست نیافتنیم الان داشت کسم میخوردداشتم ارضا میشدم گفتم دیگه بسه اومد تا زبونشو زد رو سینه م ی لرزش عجیب و بعدم ارضا شدم من وقتی ارضا میشم بلند بلند میخندم شاید عجیب باشه اما برعکس بقیه خانما اصلا نوازش بعد ارضارو دوست ندارم انگار اونم فهمید چند دقیقه منو بحال خودم گذاشت. حالم که جااومدو کلی خندیدم اسمشو صدا زدم گفت جانم گفتم دوسم داری جواب نداد و شروع کرد بوسیدنم کیرش همچنان اماده بود کیرشو گذاشت رو کسم شروع کرد مالیدن ازم پرسید باکره ای گفتم نه ی تف زد سر کیرشو گذاشتش تو کسم خیلی بزرگ بوپ داخل نمیرفت واقعا درد داشتم اروم اروم نصفو کرد داخل داشتم میمردم دلو زدم به دریا گفتم دردشو ول کن بکن توش دیگه که یهو با ی فشار کردش داخل داشتم از درد میمردم میدونم باور نمیکنید اما من بهش دروغ گفتم باکره بودم سریع متوجه شد درش اورد خون که دید دیگه مطمعن شد گفت چرا دروغ گفتی بوسیدمش گفتم تو کارتو کن مسئولیتش با خودمه هرطور بود راضیش کردم دوباره با هزار بدبختی کردش توش شروع کرد عقب جلو کردن درد داشتم اما حسش خوب بود دوباره داشتم ارضا میشدم گفتم محمد منو بکن منو بکن اونم همش میگفت خیلی خشگلی سکسی من دیگه اونم داشت دیوونه میشد گفتم دارم میشم دیدم گفت منم عزیزم که دیدم شروع کرد لرزیدن تمام ابشو ریخت تو کسم. کیرشو دراورد بوسم کرد کنارم خوابیذ. گفت خیلی عالی بودی. بغلم کرد گفت چرا بهم دروغ گفتی گفتم اگه راستشو میگفتم که نمیکردی. دیدم لبخند زد گفت خوب چرا من؟؟؟ گفتم چون عاشقتم چون دوست دارم همیشه کنارت بمونم. اخماشو تو هم کردو گفت همیشه؟؟؟؟اما توکه میدونی من متاهلم منم سگفقط سکوت کردم الا مدتیه که محمد دفترخونه دوستش منو با۱۵۰سکه عقد کرده اما گفته فعلا اصلا نباید بچه دار بشیم باهم تو ی خونه ایم شبا کمتر پیشم میاد اما هرروز همو میبینیم و بیشتر روزا سکس داریم دیگه کس خور حرفه ای شده. من الان زنشم حتی اگه زن دومم باشه. مادرم و خواهرام مخالفتن اما من راضی ام چون عاشقشم.

نوشته:‌ شیما


👍 1
👎 0
77005 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

461335
2015-05-07 15:55:01 +0430 +0430

باحال بود
ولی تخیلی میزد

1 ❤️

461337
2015-05-07 16:00:04 +0430 +0430
NA

اگه شد من اول بشم

0 ❤️

461338
2015-05-07 16:07:52 +0430 +0430
NA

صد در صد تخیلی و تخمی بود … تا حالا ب کسی فحش ندادم ولی تو لیاقتشو داری… من خودم عاشقه استادم شدم یه استاد هیچوخ موقعیتشو اینقد زود تو خطر نمیزاره و بیاد خونه تو ک شاگردی آخه چی پیشه خودت فک کردی ؟؟؟ک این داستانه تخمیو نوشتی… .حداقل چندین ماه باید رواستاد کار کرد… تف ب شکله تخمیت برا داستانه تخمیت … حالم بهم خورد… ادمین لطفا داستانه منو بزار ممنون.

1 ❤️

461339
2015-05-07 16:19:11 +0430 +0430
NA

چه راست چه دروغ جالب بود. give_rose

0 ❤️

461340
2015-05-07 16:59:06 +0430 +0430
NA

چی بگم والاااا،،،!!!
کیر هم باید شانس داشته باشه،

0 ❤️

461341
2015-05-07 17:14:14 +0430 +0430
NA

مطمئنی اون استاد اقتصاد بوده سریع صیغه تو خونده

0 ❤️

461342
2015-05-07 18:12:51 +0430 +0430

با حاله

1 ❤️

461344
2015-05-08 05:38:18 +0430 +0430

تتخیلی و ملجوقانه… تا همون دوتا پاراگراف اول بیشتر نخوندم… تابلو بود که دستت تو شرتت بوده و داشتی تخیلات جقی ت رو تایپ میکردی… درضمن واضح بود که دهاتی هستی هم خودت هم اون استاد کیری… کیرم تو ادبیاتت کسخل دهاتی

0 ❤️

461345
2015-05-08 07:02:11 +0430 +0430

تخمی تخیلی clapping

0 ❤️

461346
2015-05-08 09:53:31 +0430 +0430
NA

حالم بهم خورد bad

0 ❤️

461347
2015-05-08 10:22:10 +0430 +0430

خانوم حنا و دوستان، چجوریه، هر وقت میام نظر بدم، آخرین نفرم و شماها اولی، خب از کجا متوجه میشید داستان جدید اومده و نظر میدید، والا

0 ❤️

461348
2015-05-08 10:30:37 +0430 +0430
NA

بچه کجایی بابا؟

0 ❤️

461349
2015-05-08 17:22:49 +0430 +0430
NA

هرچی میکشیم از هم جنس کسکشمونه

0 ❤️

461350
2015-05-08 19:18:01 +0430 +0430
NA

0 ❤️

461351
2015-05-08 19:18:35 +0430 +0430
NA

dash1 diablo

0 ❤️

461352
2015-05-08 21:35:31 +0430 +0430

خاک تو سرت
یارو این کارشه بدبخت کسی که سریع صیغه بخونه و ببره عقد کنه و سریع بیاد خونه مطمئن باش هفتاد تا مث تو زیر دستش هس
اوسکولو نگا تورو خدا عشقم عشقم
جم کن بابا ریدم تو عشقت دخترای احمق خنگ اه اه اه

1 ❤️

461354
2015-05-09 04:38:07 +0430 +0430
NA

یه مرد متاهل رو تور زدی؟ اون بکارتت رو برداشت؟
الانم خوشحالی؟
حیف که در شخصیتم نیست فحش بدم
خدا کنه زاییده تفکرات سکسی باشه نه واقعیت

0 ❤️

461355
2015-05-09 05:26:49 +0430 +0430
NA

از طرز فکرات و داستان نوشتنت تابلو دهاتی تشریف داری و بمقداری کافی کسمغز و دو پیمانه هم احمق biggrin

0 ❤️

461356
2015-05-09 05:35:23 +0430 +0430
NA

آخه بیشعور این چجور داستان نوشتنه؟
این همه غلط املایی داری بعد میگی دانشجویی ،فکر میکنم تو مستخدم دانشگاه باشی اونم که کستا پاره کرده آبدارچی دانشگاه بوده ،،،آخه جنده خانوم مجبوری کس بگی؟

0 ❤️

461358
2015-05-10 07:56:25 +0430 +0430

خیلی بیخود بود بیشتر دقت کن کستو دفعه بعد بهتر پاره کن با حس بیشتر

0 ❤️