من و یه شانس نازنین

1393/06/30

سلام
همین اول بگم ک این اولین داستان من هست وشاید نتواند شما رو راضی کند خب بریم سراغ داستان من ی پسر نوجوان و کنجکاوم ک عاشق سکس ولی هیچوقت موقعیت برام پیش نیومد پسر بدی نیستم احساسیم اسمم امیرعلی قد 176و وزن 75راستی یادم رفت من 16 سالمه همیشه خواستم ی سکس داشته باشم ولی نمیتونستم ب کسی اعتماد کنم خب هنوز بچم. از خیلی چیزا شاید خبر نداشته باشم من عاشق چت مردنم تقریبا همه نرم افزار های چت ای دی دارم لاین، نیمباز، واتس آپ، فیسبوک و…

ی روز حوصلم سر رفته بود خواستم دخترهای اد لیستم نگاه کنم من تقریبا 3هزار ادلیست داشتم ولی هیچکدوم نمیشناختم بین اسم دخترا اسم رها انتخاب کردم و سرچ کردم حدود 5 نفر پیدا شد خب بین اینا عکس پروفایل یکیشون دوس داشتم ب دلم نشست ی سلام دادم ولی ج نداد گفتم حتما از چت رفته ولی ایدیشو حذف نکرده یا شایدم دیگ نمیاد من چند پیام دادم ک خوش حال میشم آشنا شیم. من فقط 16سالمه و… تا اینک خانوم بلاخره ج داد سلام ممنون خوبم شما چطوری راستش بخواین من تو چت با خیلیا حرف میزدم ولی این واسم تازگی داشت خیلی مهربون بود غرور دخترونش داشت خلاصه پرسیدم میشه اصل بدی گفت رها 19 با خودم گفتم اینم ازم بزرگتره اگ بخواد دوس پیدا کنه هم میخواد یکی هم سن خودش ن من بدبخت گفتم ببخشید مزاحمت شدم گف ن اختیار دارین اگ مزاحم بودی اصلا جوابتو نمیدادم من یکم خودمونی شدم ولی خب میدونستم ک نباید بهش علاقه یا احساسی پیدا کنم چون ازم بزرگتره شروع کردم ازش سوال پرسیدن تقریبا همچی پرسیدم همچی چند تا دوس پسر داری؟ تا حالا سکس داشتی؟ چ کاری دوس داری انجام بدی؟ درست چطوره؟ چ رشته ای هستی؟ و… خب چون میدونستم ازم بزرگ تره و منم بهش نمیرسم بخاطر همین ب خودم جرات دادم اینارو پرسیدم در عین نا باوری ک فکر میکردم عصبانی شه با همون مهربونی خاص ک من عاشقش بودم همه سوالام ج داد بهم گف ک پسرهای زیادی تو زندگیش هس عاشق دو چیز سکس و مشروب و… بهم اعتماد کرد تقریبا باهم خیلی گرم بودیم بهم گف ک عاشق ی پسر شد با هم بودن قرار ازدواج گذاشتن حتی باهم خوابیدن و اون دختر بودنش گرفت و بعد غیبش زد دیگ پیداش نشد ک نشد خیلی دلم سوخت یجورایی دوسش داشتم ن بخاطر اینک اهل سکس اینا ن اون مهربونی و ساده بودنش بعد بهم گف ک بخاطر همینه ک مشروب میخورم ک اونو فراموش کنم ارومم کنه منو اون چند ماهی با هم حرف زدیم عکس همو دیدیم از هم خوشمون اومد من بهش عادت کرده بودم ی شب اومد لاین با هم حرف زدیم تو جمله اول فهمیدم حالش بده زیاد خورده بود اصلا نمیفهمید چیکار میکنه شرو کرد گف باهام سکسچت کن از این حرفا ک خیلی حشری شدم بهت نیاز دارم آقا منم دفعه اولم بود عین اسکل ها گفتم تو شرو کن و خلاصه اون شب با هم بودیم حالا ک فکر میکنم مییینم خیلیم بد نبود درسته بلد نبودم ولی خوب یاد گرفتم گذشت گذشت نیومد دیگ تا سه روز دلم براش پر میزد اومد گف حلالم کن ببخشید عزیزم حالم بد بود کارام دست خودم نبود منم آدم احساسی گفتم فدای سرت عزیزم اشکال نداره. منم خوشم اومد بعد بهم گف ک من سکس زیاد میکنم همیشه همیشه اونشب زنگ زدم ب دوس پسرم بیاد ک. تا دم در اومد ولی خواستم با تو باشم. ب همون چت راضی شدم آقا منو میگی عین خر کیف کرده بودم راستی رها تهرانی بود ولی دانشگاه اصفهان قبول شده بود باباشم خرپول اصفهان خونه اجاره کرده بود واسش ینی تنها تنها واسه همین ب من نزدیک بو. یجورایی با خودم گفتم تو ک اینو دوس داری ولی اون بهت پا نمیده حالا هرچی دوسش داشته باشی واسع همین خواستم مشروب ازش بگیرم آخه زیاد میخورد وقتیم میخورد نیاز ب سکس پیدا میکرد ب اون دوس پسراش رو مینداخت عید همین امسال بود بهش گفتم ولی اون گف ن دیوونه میشم نخورم گفتم ببین بخاطر من جون داداش کوچیکت (خودم میگم )نمیتونم ببینم اینجوری زجر بکشی مشروب بخوری بعد زیر اون کثافتا باشی داری خودتو از بین میبری خلاصه قبول نکرد ک نکرد تو عید از 5تا 17ازش خبری نشد گفتم حتما فراموشم کرده دیگ منو نمیخواد تا 17هم ک اومد سلام علیک گرم منم ناراحت گفتم نباس ی خبر ازم بگیری هیچی نگف معذرت خواهی کرد بهم گف ک مشروب کنار گذاشته منو میگی بال در اورده بودم خیلی خوش حال گذشت گذشت گذشت پدر مادر من رفتن مکه و اجیم هم دانشگاه یزد بود من خونه تنها تا 3هفته هر روز بچه ها خونه ما جمع بودن pesمیزدیم. هفته اول گذشت پدر بزرگ رها عمرشو داد ب شما (مرد) رها عاشق پدر بزرگش بود همیشه از اون برام میگفت میدونستم حالش خراب.منم آرومش کردم گفتم ببین برو تهران اونجا یکم حالت بهتر میشه ولی قبول نکرد گف الان ن واسه 7تمش میرم خیلی داغون بود گذشت تا شب 4بهم پیام داد حالم بده خیلی خوردم بعد چند وقت نتونستم تحمل کنم داشتم داغون میشدم خیلی خوردم ساعت حرفای6،7عصر بود گفتم من پیشتم عزیزم این حرفا دیدم نه نمیشه خیلی حالش بده قبلا واسه نامه دادن و هدیه آدرس خونش داشتم دیدم گف حلالم کن دیگ چیزی نگف منو میگی دیوونه شدم آخه من فقط 16سالم بود نگرانش شدم عجیب نتونستم تحمل کنم 39تومن برداشتم دربست گرفتم تا رسیدم دم خونش زنگ زدم ولی بر نداشت گفتم حتما بلایی سر خودش اورده زنگ پایینشون زدم در باز کرد رفتم جلو در خونش ولی بسته بود ب سرایه دار (طبقه پایین) گفتم کلید داری من داداششم تازه اومدم بابام رف بنزین بزنه چیزی بگیره میاد تازه از تهران اومدیم خستم هرطور بود کلید گرفتم. رفتم تو اتاق تنها صدا یی ک فضای خونه پر کرده بود شر شر آب بود نور شمع رو میز بتری های خالی حکایت و شاهد حرفاش بود بدو بدو رفتم تو حموم دیدم در از پشت بستس صداش کردم ولی ج نداد قفل در با ی چاقو باز کردم بله. وان پر از آب بود ولی رها کف زمین لخت افتاده بود با ی تیغ دستش نگران شدم رفتم جلو دستم گذاشتم جلو دماغش نفس میکشد فقط بیهوش بود از شدت سرگیج. و همون عرق هایی ک خورده بود از حال رفته بود یکم سنگین بود ولی با بد بختی بغلش کردم رو تخت خوابوندمش. پتو کشیدم روش. اشکم پاشید بیرون تازه فهمیدم چقدر دوسش دارم رفتم بیرون. آب حموم بستم یکم خونه رو مرتب کردم راستی من ی دوره کوچیک امداد در هلال احمر رفته بودم ینی خودم ک ن. چون سنم کمه ولی داداشم چرا وقتی میرفت منم میبرد خلاصه یکم حالیم بود خواستم زنگ بزنم اوژانس بیاد ولی ترسیدم اخه من غریبه خونه این دختر جوون تو این حال. مرده بودم از ترس نمیدونین ک تخم رفته بودم خواستم برم ولی نتونستم تو این حال تنهاش بزارم ساعت 1صبح بود تا 7 بیدار بودم عین چی ترسیده بودم ک بلایی سرش نیاد. رفتم ی سری بهش بزنم ک دیدم کم کم داره تکون. میخوره تا منو دید جیغ زد من گفتم آروم آروم گف اینجا چیکار میکنی. گفتم تو آروم باش من توضیح میدم خداروشکر حالت خوبه گف گم.شوبیرون از اتاق رفتم ی 10دقه بعد لباس پوشید اومد با اخم عصبانیت ک چرا من لخت بودم منم دست پام گم کردم ولی هر طور شد براش توضیح دادم ک دیشب چی شد خدارو شکر ک الان خوبی جیزی نگفت خجالت کشیده بود خب حق داشت کلی فحش بهم. داده بو. کلی اومدم گفتم ببخشید اومدم. خداحافظی کردم ک فرم اومدم درو باز کنم اومد سمتم دستمو گرف. گف کجا داداش کوچیکه مگه میزارم بری ببخشید عزیزم معذرت میخوام دست خودم نبود چیزی یادم نیس من دیشب باهات خداحافظی کرده بودم حالم بد بود از دنیا آدماش خسته بودم وان پر کردم ولی دیگ چیزی یادم نیس هیچی ببخشید ک باهات بد حرف زدم عزیزم. منم گفتم اشکال نداره همین ک حالت خوبه واسم. کافیه ماجرا را قبلش براش گفته بودم واسه همین گفتم رها عزیزم زندگی ارزش نداره ک بخوای خودتو اذیت کنی گف آره داداش کوچولو. ی لبخند زد نمیدونم واقعا نمیدونم چیشد ک لبم رف رو لبش باورم نمیشد اولین بوسه زندگیم بود ک با اون تقسیمش کزدم خیلی حال داد ولی فق. 10ثانیه بود بعد تو چشمای هم نگاه کردیم وای داش دیوونم میکرد. هنوز مشرو ب ها اثر خودشونو داشتند درسته کمتر ولی هنوز منگ بود اینو بعد فهمیدم خواستم حرفی بزنم ولی اجازه نداد این دفعه اون منو بوس کرد تا 5دقه داشتیم لب همو می‌خوردیم وای تو رویا بودم باورم نمیشد منی ک حتی ب کسی نگا نکرده بودم خلاصه رها کار خودشو کرد دیوونم کرده بود باهم رفتیم اتاق خواب رو تخت خوابیدیم اون لباسای منو در میورد من لباس اونو اون تاب و دامن. وای خدا تقریبا لخت شدیم هردو فقط شرت داشتیم دیگ حرارت هردومون زده بود بالا خوابوندمش رفتم روش اوووووووم چ لبایی مزه لیمو میداد با ولع میخوردم اووووووو م دستم تو موهاش بود وای چ حسی چند دقه همینطور بودیم رفتم پایین سینه های خوشگلشو خوردم عین بچه کوچیک ها میخوردم میک میزدم سینه های درشتی داشت خیلی خوش مزه بود دستم. از روی شرت تور مانندش ب کسش کشیدم وای خدا جون خیس خیس شده بود. همینطوری میمالوندمش معلوم بود داره لذت میبره سر صدا ش بلند شده بود جیغ میزد آه اوخ میکرد. شرتشو در اوردم خوشکم زده بود عین بز داشتم ب کسش نگا میکردم دفعه اولم بود خب حق بدین. زد پس سرم گف کجایی گفتم هیچی تو کفم خیلی خوشگلی. خجالت کشید چیزی نگف من آروم ب مالیدن ادامه دادم از حرکاتش فهمیدم میخواد براش بخورم دفعه اولم بود یکم بدم میومد. با دستمال کاغذی خشکش کردم اروم زبون زدم خوش اومد خیلی نرم بود داغ بود الهی شرو کردم ب لیس زدن خیلی حال. میداد جونم اوووووووووووو. داشت می‌لرزید فهمیدم ارضا داره میشه سرعتم بیشتر کردم میک میزدم اون کس کوچولوشو وااای خدا اووووووو. یدفعه آبش با شدت اومد خیلی بود صورتمو کامل خیس کرد فکر نمی‌کردم آبش اینقدر باشه چند دقه ای بیحال افتادیم رو هم. بعد بلند شدیم جم. کردیم تمیز کردیم لخت بودیم من داشتم از کیر درد میمردم اون ارضا شده بود من نه فهمید گف قربون کیر سیخ شدت بشم من بعد منو خوابوند کیرم گذاشت دهنش خیلی حال میدادتواون لحظه هیچی از خدا نمیخواست. واای چند دقه طول کشید بعد کیرم کامل خیس شده بود بلند شدم آرو گذاشتم دم کسش بدون فشار. سرش رف تو ی جیغ آروم کشید وای حرارت کسش داشت کیرمو ذوب میکرد آرون تکون میدادم تلمبه میزدم خسته شدم خوابیدم اومد رو کسرم نشست بالا پایین میرف چ آ. ناله ای مکرد جووون. منکه داشتم حال میکردم اونم همینطور ی دفعه احساس کردم داره آبم میاد بهش گفتم سریع کشید بیرون کرد دهنش آبم با شدت خالی شد بهم گف میرم دهنم بشورم صداش کردم گف جون دلم گفتم این اولین سکسم بود نمیخوام ابم دور بریزی بعد ی خنده ای کرد رو ب من کرد دهنش باز کرد باورم نمیشد همه ابم خورده بود. بعد چند دقه ک. حال اومدیم رفتیم حموم بعد خداحافظی رفتم خونه هنوز باورم نمیشد اولین سکسم وای چ حالی میداد جونم منو عزیز دلم رها ی بار دیگ باهم بودیم ک اگ دلتون بخواد براتون تعریف میکنم ممنون ک خوندین ببخشید اگ اشکالی داش داستان اولم بود با گوشی نوشتم اگ موردی بود ب بزرگی خودتون ببخشین خب من کوچیک همه شمام 16سالمه بخدا داستانم واقعیت داشت شاید بد تعری. کرده باشم نمیدونم بستگی ب نظرات شما داره خواهش میکنم چ دختر چ پسر نظر بدین ممنو. از همگی (بای) پایان

نوشته: امیرعلی


👍 0
👎 0
31379 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

437284
2014-09-21 15:21:53 +0430 +0430
NA

سریال کیپ از منو تو داره پخش میشه و باز بقول بچها زیر سن قانونی هستی و نباید بیای تو این سایت…نظری ندارم…

0 ❤️

437285
2014-09-21 15:46:45 +0430 +0430

کس و شعرت جالب بود ، ولی کس و شعر میگی بابا اینقد کس و شعر نگو باورمون شه

0 ❤️

437286
2014-09-21 16:32:44 +0430 +0430
NA

_ " بهم گف عاشق دو چیز سکس و مشروب و… " اگه دو چیزه این … چیه دیگه؟! 16 سالته، میتونی بیای سایت سکسی کس بنویسی ولی هنوز نمی تونی بشماری؟!!
_ “یدفعه آبش با شدت اومد خیلی بود صورتمو کامل خیس کرد فکر نمی‌کردم آبش اینقدر باشه” این و که گفتی یه جورایی حس کردم تا حالا کس و ارضا شدن کس و از نزدیک به عمرت ندیدی!!
_ و آخر اینکه با گوشی می نویسی با هزار غلط تایپی و املایی و نگارشی، یه نوع بی احترامی به مخاطبه، پس توقع نداشته باش ما هم به خوبی ازت پذیرایی کنیم،

0 ❤️

437287
2014-09-21 16:41:41 +0430 +0430

(راستی یادم رفت من 16 سالمه
خوش حال میشم آشنا شیم. من فقط 16سالمه
منو میگی دیوونه شدم آخه من فقط 16سالم بود
خب من کوچیک همه شمام 16سالمه بخدا داستانم واقعیت داشت )

فقط 16 سالته؟خب به تخم چپ خر یه بیضه!!!چن بار باید این گوه رو تو دهنت غرغره کنی؟
آخه لاشی تو واقعا دلت فوحش میخواد؟مگه چشای تو کون سگ رفتت کوره؟
نمی بینی سردر اینجا نوشته ورود بچه ها ممنوع؟
در ضمن تو بچه ریقو هنو خودت یه پا کون هستی اونوت میگی دختر زدی زمین
آره جون عمت تو فقط تا میتونی جق بزن حالا حالاها جا واس پیشرفت داری
الانم برو خودتو مای بیبی کن بعد بیا نظراتو بخون
لاشیه کون گلابیه چاقال
برو جقتو بزن و ننویس
ننویس بچه ریقوووووووووووووووووووووو

0 ❤️

437289
2014-09-21 18:10:07 +0430 +0430
NA

مرتیکه بندناف

0 ❤️

437291
2014-09-21 18:21:34 +0430 +0430
NA

داستانت به درد عمت ميخوره راستي جمشيد مانكن هر داستاني ميزارن نظر منفي ميدي بنده شخصا يكي از طرفداراي پروپا قرص شمام :D

0 ❤️

437292
2014-09-21 18:21:36 +0430 +0430
NA

کس و شعر جالبی بود،، کاملا تخمی تخیلی نصفه شبی پاشدی رفتی اون سر دنیا؟! از سرایدار کلید گرفتی؟! برو جلقتو بزن کوچولو،، دیگه کس و شعر هم ننویس وقت مارو نگیر dash1

0 ❤️

437293
2014-09-21 18:25:00 +0430 +0430
NA

تو خالی بندی هم نمیتونی بکنی،ماخای کس بکنی مجلوق

0 ❤️

437294
2014-09-21 20:29:55 +0430 +0430
NA

به روش فرم چهار تکواندو گاییدمت

0 ❤️

437295
2014-09-21 20:58:20 +0430 +0430
NA

داداشا کامل گفتن تایید اونا

0 ❤️

437296
2014-09-22 01:00:19 +0330 +0330

به روش سگ خسته کیرم تو مغزت

0 ❤️

437297
2014-09-22 04:15:01 +0330 +0330

ر است بودنش کار ندارم ولی بدترین سوتیی که ازت گرفتم این بود:
پدر بزرگ رها عمرشو داد ب شما (مرد)-خوبه گفتی نمیدونستم مرده lol
این از تو یه سخن هم با دوستانی که نظر میدن:
الان دیه همه چی عوض شده اون فکر و خیالی که ما داریم در مورد زندگی کلی عوض شده مث همین که سه هفته پسرشو تنها گذاشته
یا پدر رها که براش خونه گرفته تنها اونم کجا
به نظر من فحش ندین بهتره.
یه ر وزم این داستانا برای خودتون اتفاقا میوفته همه فحش میدن گرچه ما شانس نداریم به من یکی که اتفاق نمیوفته

0 ❤️

437298
2014-09-22 05:21:44 +0330 +0330
NA

از اسمش فهميدم كس و شعر نوشتي

0 ❤️

437299
2014-09-22 05:37:06 +0330 +0330
NA

نخوندم اما16سالته؟
کتاباتو جلد کردی؟
اخه من به تو بچه کونی پی بگم اخه؟
برو استراحت کن ریدی کونت درد گرفته
برو آفرین

0 ❤️

437300
2014-09-23 03:31:45 +0330 +0330
NA

دادا من اين رها رو ميشناسم :|

تموم داستاني كه گفتي رويبار برام تعريف كرد …

سي و سه پل باهاش آشنا شدم…

0 ❤️