مهدی کیر گنده از کودکی تا الان

1395/04/09

سلام اسم من مهدیه (مستعار) 17 سالمه قدم 178 وزنم 60 زیاد خوش قیافه نیستم هیکلمم خوب نیس ولی تیپم عالیه این خاطره من از سه سال پیش شروع شد و تا الان ادامه داره و مربوط به دختر داییمه 12 سالشه قدش تا سینه هامه یکم لاغره ولی واقعا زیباستو سکسیه اسمشم سحره(مستعار).
خوب همونطور که گفتم سه سال پیش بودو من 14 و اون 9 سالش بود.
داییم تو آستارا یه ویلا داشت و تقریبا فاصله ی کمی به دریا داشت پیاده یه هفت هشت دیقه راهش بود (ما خودمون اردبیلیم)عید بود که ما و داییمینا وپدر بزرگمینا رفته بودیم ویلا طبق معمول بزرگترا تو خونه بودن ما هم تو حیات بازی میکردیم(من یه داداش 7 ساله دارم سحرم یه داداش دو ساله و یه داداش 12 ساله داشت (اونموقع) قایم موشک بازی میکردیمو من همش سعی میکردم که با سحر یه جا قایم شم تقزیبا چیزای میدونستم فیلم سکسیم دوستام نشون داده بودن خلاصه هفته ای سه بار جق میزدم داداشش چشم بستو من افتادم دنبال سحرو رفت بیرون از ویلا از در پشتی اونجا هم یه نقطه کور بود رفتیم با هم قایم شدیم نشسته بودیم که منم راس کرده بودم هی یه کاری میکردم که کیرمو ببینه زل زده بود به کیرم گفتم من دسشویی دارم روتو بکن اونور میخام جیش کنم روشو کرد اونور منم پاشدمو شلوارمو تا زانو کشیدم پایین که شاید منو ببینه (ولی ندید)منم جیش نداشتم به زور یه زره بالاخره جیش کردمو نشستم گفت تموم شد گفتم اره گفت چجوری سر پا جیش میکنی که شلوارت خیس نمیشه(بعدها فهمیدم که میدونست ولی…)خودمو زدم به اون راهو گفتم مگه تو چجوری جیش میکنی گفت میشینم گفتم خوب سر پا راحت جیش کن دیگه گفت اخه شلوارمونو کثیف میکنیم اونطوری گفتم مگه ماله تو چجوریه در همین حال داداشش پیدامون کرد دویدیم که اون از ما زودتر رسید بعد نوبت داداش من بود که چشاشو ببنده به سحر گفتم بیا بریم همونجا باز رفتیم که گفتم داشتم میگفتم مگه ماله تو چجوریه گفت کسی بفهمه مارو میکشن گفتم نه کسی نمیفهمه گفت اول شلوارتو بکش پایین منم از خدا خاسته کشیدم پایینو کیر 10 12 سانتیمو نشونش دادم گفت وایییی این دیگه چیه گفتم حالا نوبت توعه شلوارشو کشید پایین چیزی که میدیدم عالی ترین لحظه زندگیم بود سفید ریزه میزه بدون مو گفتم پس ماله دخترا اینطوریه(الکی مثلا نمیدونم)گفت اره گفتم دس بزنم گفت اره بزن منم میزنم دستمو گزاشتم روش واقعا نرم بود اونم دستشو گزاشت رو کیرم که واقعا حسی داشتم که تجربش آرزوم بود تو هیچ کدوم از جق زدنام اونطوری حال نکرده بودم بش گفتم بریم کسی شک نکنه بعد از ده دیقه دوباره گیرش آوردم بهش گفتم ماله منو لیس میزنی که اونم میگفت نه کثیفه و اینجور چیزا که گفتم اگه تو لیس بزنی منم لیس میزنم گفت پس اول تو کشید پایینو یه 10 ثانیه لیس زدم خیلی خوشش اومده بود گفتم حالا نوبت توعه اومد و الکی مثلا برام ساک میزد هی دندوناشو میزد ولی هزاران برابر بیش تر از جق حال میداد فک کنم یه دیقه نشد که آبم اومد ریختم تو دهنش اونموقه هم آبم سفید نبودو کم میومد گفتم بسه و رفتیم تو .
اصلا نمیشد که تو خونه یا جایی تنها شیم فرداش رفتیم دریا من به خاطر راس کردنم شنا نکردم و الکی گفتم سرم خیلی درد میکنه زنداییم گفت بچه ها یکیتون برید فلاکسو از خونه بیارید(خونه خالی بود) به داداش سحر گفت که اونم یه بچه شر و شیطون اصلنم حرف گوش نمیکرد پس سحر مجبور شد که بره منم خودمو که تو خانواده یه بچه سر به زیرو خجالتی جلوه داده بودم رفتم که تو خونه بخابم یکم دوییدم تا به سحر برسم رسیدم گفتم بریم تو خونه باز از اونکارا بکنیم؟ گفت اره ولی زود بکنیم کسی شک نکنه خلاصه راهو دوییدیم رسیدیم خونه رفتیم تو درم بستم شلوارشو کشیدم پایین ماله خودمم همینطور نشست رو مبل گفتم بخور یکم خیسش کرد منم ماله اونو یکم خوردم بعد گفتم میخام بکنم تو کونت گفت چجوری نمیدونس که میخاد درد بکشه سگیش کردم یکم سوراخ کونشو لیس زدم بعد سر کیرمو گزاشتم دم سوراخش خیلی تنگ بود با آب دهن نمیرفت تو رفتم از آشپز خونه روغن مایع آوردم زدم به سوراخشو کیرم که با یکم فشار رفت تو خاست فرار کنه که گرفتمش میگفت وای میسوزم در بیار مردم گفتم الان تموم میشه بعد عقب جلو که میکردم واقعا تو فضا بودم خیلی گرم بود بازم یه دیقه نشد که محکم فشار دادم که تا ته بره تو کونشو با فشار آبمو ریختم تو بعد کیرمو در آوردم لباسامونو پوشیدیم گفت خیلی کف داره بازم از این کارا میکنیم منم گفتم اره مرسی خیلی حال داد تازه هنوز من ارضاش نمیکردم فلاکسو برداشتو رفت من صحنه ی جرمو پاک کردمو خابیدم.
بعد اون هیچ وقت نمیشد که راحت با هم خلوت کنیم همیشه من ارضا میشدم ولی اون نه.
تا اینکه زمان گزشتو منم با داداشش دیگه راحت بودمو فیلم سکسی نشونش میدادم اونم خیلی حال میکرد ازم تشکر میکرد تا این که دو ماه پیش ما اسباب کشی کردیم ولی باز تو شهر خودمون بودیم که بعد از مدتی فهمیدم هم آپارتمانمون یه دختر 17 ساله همسن خودم تنش میخاره چن باری بی حجاب تو آسانسور با هم بودیمو من بد جور نگاش میکردم یه بار وقتی میخاستم با دوستام برم بیرون یه تیپ عالی زدم با یه عطر خوشبو تلخ و دختر کش دوش گرفتم(به قول بابام) خلاصه رفتم تو آسانسور اومدم پارکینگ که رسیدم در که باز شد دیدم به به همون دختره بدون شال یه لباس آستین کوتاه سیاه چسبان معلوم بود سوتین تنش نیس چون سر سینه هاش معلوم بود و یه ساپورت چسبان کنارشم سه تا گونی بود که نفهمیدم چی بودن یه چن لحضه ماتمون برد هم دیگرو نگاه کردیم اومدن بیرون اونم داشت کشون کشون گونیارو میبرد تو آسانسور که گفتم کمک نمیخاین که بعله انگار منتظر همین بود که گفت آقایی میکنین گفتم خاهش میکنم وظیفس آوردموشون تو آسانسور در حال رفتن به طبقه 6 بودیم بد جور داشتم نگاش میکردم که یهو گفت آدم ندیدی تا حالا که من جا خوردم یکم مکس کردم گفتم والا آدم دیده بودم ولی فرشته ندیده بودم نیشخندی زدو گفت من فرشتم؟ گفتم اره از اون خوشگلاش بازم خندید که رسیدیم در باز شد گفت زحمتشو میکشی بذاری تو خونه گفتم کار کردن واسه فرشته ای مثل شما باعث افتخاره باز خندید گفت تو ام جنتلمنیا چیزی نگفتم گونیا رو بردم تو اومدم گفتم اگه خسته باشین شمارم ببرم تو یکم سرخ شده گفت بستگی داره کارتو چطور انجام بدی گفتم کارم عالیه ولی یه موقع کسی نیاد خونتون گفت خیالت راحت همشون دهاتن بعد چه حالی کردم من گرفتم بغلمو بردمش تو درو بستم گفتم کجاس رختخاب این پرنسس اتاقو نشونم دادو بردمش تو آروم گزاشتم روی تخت یه اتاق خیلی بچه گونه ای داشت ولی خیلی دوس داشتم اومدم روشو اول گفتم اجازه هس پرنسس گفت من ماله تو ام شاهزاده ی من بعد لبامو گزاشتم رو لباش (در مورد خودش اسمش نگین بود اینطور که خودش میگفت قدش 170 وزنش 55 کمر باریک کون باسن عالی رنگ چشمش آبی روشن رنگ موهاش سیاه رنگ پوستشم سفید یعنی در کل یه فرشته ی کامل)شروع کردم لب خوردن با سحرم لب میرفتیم ولی خیلی با عجله اونم نمیتونست ولی نگین عالی از منم بهتر لب میگرفت دستامم رو سینش بودو میمالیدم اومدم پایینو از رو لباس سینه هاشو میلیسیدم اومدم پایینو لباسشو که آروم در میاوردم همراه با لباسش زبونو لبامم میکشیدم به بدن لختش لباسشو که در آوردم سینه هاش عالی بودن گردو یکم سفت سفیدو بدون لکه و خال یه سر صورتی به طور وحشیانه سینه هاشو میخوردم اونم سرمو فشار میداد به سینش رفتم پایین تر و شلوارو شرتشو با هم آروم کشیدم پایینو به همون صورت لبو زبونمو میکشیدم به پاهاش که رسیدم به انگشتای پاش انگشتای پاشو لیس میزدمو کف پاشم همینطور اونم با یه دستش کسشو میمالید با دست دیگش سینه هاشو رفتم بالا رسیدم به کسش کسش آبشار شده بود بد جور حشری بودیم هر دومون پشماش کم بودن معلوم بود که یه هفته پیش زده بود کسشو طوری میک میزدم که داشت میمرد اینجارو بزارین با زبون خودمون بگم . (خودمو با+ و نگینو با _ نشون میدم)
_اییییی بخور پرنسس فدات شه بخور دارم میمیرم اهههه اوووو چه حالی دارم بخور قربونت برم.
+اوفففففف چه کسی داری عشقم شاهزاده فدات شه حال میکنی قربونت برم عشقم حال کن که به منم حالی بدی اومممممم چه خوشمزس.
_اخخخخخخ ججججوووووووونننننننن بخور با کله برو تو کسم فدات شم بخور برام اوفففففق که چه حال میکنم بخور فدای اون کیرت بشم بخور.
_اااااییییییییی بخور بخور بخور اومد ایییییییی اوهههههه اهههههه بخور .
در همین حال طوری سرمو فشار میداد به کسش که اکه کچل بودم با کله میرفتم تو اونجا که گفت بخور اومد منم خیلی محکم تر خوردم تا حال کنه که آبشم اومد تو دهنمو همشو خوردم براش بی حال شده بودو حرف نمیزد فقط صورتش قرمز شده بودو تند تند نفس میزد دهنمو با استین لباسم پاک کردم رفتم لباشو خوردم در گوشش گفتم عشقم حالا نوبت من حال کنم جامونو عوض کردیمو اومد بالا لبامو میخورد گوشو گردنمو لیس میزد که خیلی حال میداد واقعا دیوونم میکرد بهش گفتم این کارت دیوونم میکنه یه لبخند شیطانی کرد اومد پایین کمربندمو باز کنه منم پیرنمو در آوردم شلوارمو کشید پایین اومد ار رو شورت کیرمو لیس میزد آروم از تو شرت درش آوردو به طور حرفه ای ساک میزد (اولین بارش نبود) داشت آبم میومد که گفتم بسه داره میاد هنوز کونت مونده که پاره نکردم گفت صبر کن نوبت کونم میرسه کیرمو تا ته کرد تو حلقشو تمام آبمو خورد بی حال بودم ولو بودم رو تخت اومدو با همون دهن آب کیریش از لب گرفت رفت یه کرم آورد زد به کیرم که کاملا چربش کرد کیرم دوباره سیخ شد گفت پاشو باید با این کیرت جرم بدی (کیرم 17 سانته و یکم کلفته وقتی راس میشه کاملا سفت راست میمونه )رو لبه تخت سگی شد گفت یکم کونمو بلیس بعدا کرم بزنو پاره کن درسوراتشو انجام دادم کیرمو که کردم تو تنگ نبود ولی واقعا جهنم بود خیلی حال میداد از یه جا تلنبه میزدم با دستم کسشو میمالیدم که تلفن لعنتی زنگ خورد زود جواب دادم اصلا نفهمیدم کیه برداشتم الو تو جلسه ام با صدای بلند زرت گوشیو خاموش کردم گفت جووووون عجب جلسه ای قربون اون جلست برم سه چهار دیقه ای میشد تلنبه میزدم که گفتم داره میاد گفت با تمام قدرتت بریز تو عشقم اوووووووفففففف فدای کیرت بشم بکن تو کونشو بغل کردمو فشار دادم با کیرمم فشار دادم به کونش آبمو ریختم تو کونش گفت واییییی چه داغ بود آبت سوختم بعد کیرمو در آوردم یکم کس کونشو لیسیدم که اونم ارضا شد در حال ارضا کردن اون من دو باره راس کردم از یه جای نا نداشتم از یه جاییم نمیخاستم از اون بدن دل بکنم گفتم من بازم میخام گفت ایول به تو کمرتو برم گفتم اینبار سر پایی باشه گفت جوووون میمیرم واسه سر پایی باز یکم کرم زدم به کیرمو کونش گفتم کاملا خم شو کیرمو کردم توش گفتم حالا پاشو تو تامون ایستاده تن تن تلنبه میزدم اوم صورتشو برگردونده بود همزمان لباشو میخوردم همینطور گردنو گوششو با یه دست سینه هاشو با دست دیگه کسشو میمالیدم دیگه اوج لذت بود بعد از ده دیقه آبم اومد اب اونم اومد گفتم آبم داره میاد میخوری اومد پایینو برام ساک میزد که سرشو گرفتم کیرمو تا ته کردم تو آبم اینبار کم بود ولی همشو خورد گفتم هنوز که مامان بابات نمیاد گفت نه بابا شاید فردا بیان گفتم بریم حموم رفتیم حمومو هم دیگرو شستیمو اومدیم بیرون رفتم تو اتاق که لباسامو بپوشم واقعا صحنه خنده داری بود تخت نا مرتب لباسا هر کدوم یه طرف پرت شده بودن پوشیدمو اومدم بیرون تا الان هر وقت تنها میشیم کارمون اینه دو بارم با یکی از دوستاش خونه بودن که دوتاشونو کردم هر وقتم وقت میکردم سحرو میکردم که دیگه زیاد حال نمیداد .
خوب این بود کل خاطره سکسیم البته با جنس مخالف قبلنا هم تو شیش سالگی یه بار یه نفر لای پاهام زدو آبشو ریخت تو دهنم که انتقامشو از پسرش گرفته بودم که دیگه داستان اینا طول میکشه .
در ضمن میدونم بعضیا فش میدن اگه دلشون به فوش دادن خوش میشه پس خوش باشین دوستان عزیز

نوشته: مهدی کیر گنده


👍 3
👎 8
34861 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

546819
2016-06-29 22:35:36 +0430 +0430

:| 🙄

0 ❤️

546828
2016-06-29 23:17:06 +0430 +0430

پدرو مادر دختر 12 ساله رو تنها گذاشتن تو خونه رفتن دهشون دختره هم تکو تنها رفته بوده 3 تا گونی سنگین جنس خریده بوده اورده بوده خونه!! نمیتونسته تکونشون بده بعد از بیرون اورده بوده داخل ساختمون تا داخل اسانسور!! بچه 13 ساله تو جلسه بوده!! تنها قسمت راستش همون خاطره 6 سالگیت بود!!

0 ❤️

546885
2016-06-30 07:44:20 +0430 +0430

:(نیا توو این سایت تو بچه ای گولت میزنن میبرنت پشت دیوار بلایی سرت میارن ایناا که نمیدوون تو یه جات خله !!!:(
ننویس احمق اعصابمو خوورد کردی

0 ❤️

546890
2016-06-30 08:38:29 +0430 +0430

به ن ظرم خاطره كون دادنتو ميزاشتي بيشتر لايك ميخورد عزيزم

0 ❤️

546902
2016-06-30 10:21:07 +0430 +0430

دهنت سرویس کلی خندیدم 🙄

0 ❤️

546906
2016-06-30 10:46:45 +0430 +0430

جیش کردی تو سایت که عزیزم ?

0 ❤️

546908
2016-06-30 11:03:02 +0430 +0430

واقعا به قول بابات دوش گرفتی؟ :))

0 ❤️

546924
2016-06-30 12:35:16 +0430 +0430

قشنگ بودممنون

0 ❤️

546941
2016-06-30 15:43:15 +0430 +0430

یه سالی میشه سایت نیومدم…چقد داستانا طنز شدن مرسی خخخخخخخخخ

0 ❤️

546942
2016-06-30 15:53:50 +0430 +0430

دهنت سرویس…

0 ❤️

546943
2016-06-30 16:04:32 +0430 +0430
NA

پسری با 17 سال سن ، با قد 178…با وزن 60کیلو؟!!!
خوب این یعنی یه بچه لق لقوی ریقوی جقی!
تو که آبروی هر چی فرشته و پرنسس رو بردی پسرک شیره ای!
در ضمن دو/سه نکته رو برای یادآوری بهت میگم و تو اون مغز مشنگت سِیو کن چاقال
جنتلمن ها حمالی نمیکنند
پیرزن ها هم به حمال ها نمیدن …چه برسه امثال نگین ها …فرشته ها که دیگه جای خود دارند
منبعد هر وقت لیسیدی و اب طرف دهنت رو پر کرد ، با شورت بید خورده خودت لب و لوچه ات رو پاک کن …نه با آستین لباست …آقای دون ژوان !
و اما پیامد داستانت :
اقایون و خانمها …اقلا با یکی ازدواج کنید که اقلا سر پا نداده باشه .
راستی منتظر قسمت های دیگه داستانت هستم که دوست های سوم و چهارم و…نگین رو هم زحمتشون بدی و بخونیم و کیف کنیم . (dash)

0 ❤️

546955
2016-06-30 20:15:52 +0430 +0430

ریدیم دسته جمعی برات بیا نوش جان کن

0 ❤️

546971
2016-06-30 23:40:23 +0430 +0430

یادمه یه زمونی تلویزیون ایران فیلمای روسی زیاد پخش میکرد، بعدش لامصب آدم هرچی هم که زور میزد بازم تحمل دیدن بیشتر از 1/3 فیلمو نداشت! :-|
الان من با خوندن داستان تو دقیقأ همون حسو پیدا کردم و دقیقأ همون اتقاق برام پیش اومد! ‏‎(dash)‎
پس ازت عاجزانه خواهش میکنم که کلأ دور مقوله نویسندگی یه خط قرمز بکش و ببوسو بذارش کنار، دمت گرم . . . ;-)

0 ❤️

546990
2016-07-01 01:51:18 +0430 +0430

نمیدونم چرا خوشم اومد . لایک

0 ❤️

547132
2016-07-01 23:34:59 +0430 +0430

ابروی هرچی اردبیلی هستو بردی با این داستانت …
من خودمم اردبیلیم

0 ❤️