هستی بالاخره اومد

1393/06/14

سلام بچه ها من محمدرضام 18 سالمه من تازه وارد جمعتون شدم و میخوام این داستان سکسیو براتون دیالوگی بنویسم چون خوب یادم مونده همینجوری به ذهنم اومد که اینجوری بنویسم اگه خوشتون اومد که بازم اینجوری مینویسم اگرم نه که مطابق معمول… درضمن بگم که این اولین داستان نویسیه منه!
قضیه از این قرار بود که من 3 روز با این دختره قرار میذاشتم و هی به دلایل مختلف نمیومد دیگه عصابم خورد شد و خواستم باهاش تموم کنم که گفتم اگه واقعا میخوای جبران کنی بیا خونمون تا از چشای گشت و از این حرفا دور باشیم…گفت باشه بالاخره روزش رسید و اومد بیرون منم بردمش سمت خونه با هزار بدبختیو داستان که همسایه ها نفهمن من دختری رو آوردم خونه اونم وقتی
مامانم خونه نیس رفتیم تو…
وقتی رسیدیم رفت تو اتاق و شالشو در آورد و نشست رو تخت
من:لباستو دربیار خب
هستی: حالا عجله ای نیست!
بیا ببینم چی میگی؟…بعدشم مانتوشو در آوردم
و بردمش نشستیم رومبل
من:بیا بشین رو پام
واسه چی؟
همینجوری دوس دارم رو پام بشینی…(ضمن این که
یه موزیک لایت قشنگ از زانیار خسروی گذاشته
بودم(امید دارم یه روز)
باشه میشینم…و اومد و نشست
آروم تو چشاش نگاه کردم و لباشو بوسیدم کم کم
لباشو خوردم…اووومممم جونم چه لبایی داری
خانمی و آروم شروع کردم به خوردن گردنش
آیی محمد آروم کبود نشه
باشه بابا حواسم هست!..آروم دستمو کردم تو
سوتینش و سینشو مالیدم
نوچ محمد نکن دوس ندارم
هیـــــــس!آروم باش و باز لباشو خوردم
خوابوندم رو مبل و لباسشو در آوردم و
سوتینشو دادم پایین شروع کردم به خوردن سینه
هاش اوووممممم تو خجالت نمیکشی اینارو از من
قایم میکردی؟!
کم کم داشت صداش در میومد و آروم آه میکشید
چند بار خواستم دستمو ببرم سمت کسش ولی
نذاشت چون هنوز میترسید و منم زیاد تلاش
نمیکرد
هستی؟نکنه دوس داری به زور شورتتو در بیارم
آره؟
نه محمد جون هستی نه!
شورتشو با هر زور و زحمتی بود کشیدم پایین
دستشو گذاشته بود رو کسش و نمیذاشت دستاشو
با یک دستم محکم گرفتم و آروم شروع کردم به
خوردن کسش بازم اذیت کرد ولی بعد چند ثانیه
آروم شد و شروع کرد به آه کشیدن وقتی محکم
میمکیدم آهش بلندتر میشد و کسش خیس میشد و آب
خوشمزشو حس میکردم اولین بارم بود این کارو
میکردم ولی خیلی خوشم اومده بود
وقتی دیدم مست مست شده گرفتمش رو دستام و اون
دستاشو دور گردنم حلقه کرد و منم بغلش کردم و
بردمش تو اتاق رو تخت
خوابوندمش و شروع کردم به خوردن کسش به صورت
حرفه ای!!!
همینجوری سینه هاشم میمالیدم دیگه داشت
بیهوش میشد بس که داشت حال میکرد اینو از
قیافش راحت میشد تشخیص داد
دیگه کسش خیس خیس شده بود اومدم بالا و لباشو
خوردم و آروم دست میکشیدم رو
بدنش…هستی؟بکنم تو کست؟
نه مگه خل شدی؟میدونی اگه پردمو بزنی بدبخت
میشیم؟
باشه منم که نمیخوام بگیرمت :)))
بچه پررو! نه نکن محمد لطفا باشه؟
باشه پس پشت کن تا از کون بکنمت
خب درد داره
دیگه نمیشه همش شما لذت ببری که!..و بعد
چرخوندمش
اول با انگشتام سوراخشو یکم باز کردم و خیسش
کردم بعد که دیدم آمادست سر کیرمو گذشاتم رو
سوراخ کونش و فشار دادم هنوز سرش نرفته بود
تو یه آهی میکشید که نگو!
خوابیدم روش ولی نه طوری که کل وزنم بیوفته
روش و فشاااارش دادم به خودم بدجوری داشت آه
و اوه میکرد
محمد توروخدا درش بیار دردم میاد
هیــــس!فقط آه بکش…باید قبول کنم که خودمم
خیلی حشری شده بودم!
اینقد کردمش از پشت که آبم اومد ولی من
معمولا تا 6،7 کمر رو جواب میدم و بعدشم
سرحالم برا همین ادامه دادم دیگه دیدم داره
اشکش در میاد گفت محمد تورو خدا جون هستی درش بیار لطفا
دلم براش سوخت!یکم دیگه زدم و آب دومم که اومد درش آوردم
محمد خیلی دردم اومد
خب منم کردم که دردت بیاد دیگه!
بعدشم 2 ساعتی تو بغل هم ولو بودیم و حرف
میزدیم بعدشم پاشدیم و لباس پوشیدیم که
برسونمش تا جای خونشون…

نوشته: آقا محمدرضا خان


👍 0
👎 0
27920 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

434758
2014-09-05 15:14:35 +0430 +0430
NA

جنس کمرت چیه؟
کمتر جق بزن چشات درمیاد ها.

0 ❤️

434759
2014-09-05 15:15:46 +0430 +0430
NA

تا 6-7 کمر جواب میدی؟؟شما حتما باکت 4 لیتریه

0 ❤️

434760
2014-09-05 15:21:24 +0430 +0430
NA

ولی من فکر می کنم آه نکشید
جیق ناله فریاد

0 ❤️

434761
2014-09-05 15:34:14 +0430 +0430
NA

اخخخخ اخخخخ همش کسشعر.گفت دردم اومد منم گفت خوب میخواستم دردت بیاد.اخه ریدی ریددد

0 ❤️

434762
2014-09-05 15:48:47 +0430 +0430
NA

مرض داری دیگه…خاک تو سرت!

0 ❤️

434763
2014-09-05 16:24:32 +0430 +0430

دفه اولت بود میخوردی؟
اونم به صورت حرفه ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
dash1

0 ❤️

434764
2014-09-05 17:09:48 +0430 +0430
NA

“3 روز با این دختره قرار میذاشتم”>>>بهد 3 روز بردیش خونه و ترتیبشو دادی؟ :| جلل خالق تو دیه چه جنسی میزنی :|
“معمولا تا 6،7 کمر رو جواب میدم”>>>اونجای آدم دروغگو جرر بخوره :| بیا برو جقو بزن بچه :|

0 ❤️

434765
2014-09-05 20:14:36 +0430 +0430
NA

تموم داستان ي طرررف… اين جملت ي طرف اصن نابودم كلد…منم ك نميخوام بگيرمت:))صداقتت ا پهنا تو حلقت باو…كاري نرم ك ريدي يا نه…ولي ا شيوه نوشتاريت خوشم اومد مجلوق

0 ❤️

434766
2014-09-06 01:21:34 +0430 +0430
NA

6-7 تا کمر!!! عزیز من 3 تا به بعد دیگه فک نکنم اب باشه که بیاد چه برسه به 7 تا (میتونی اسمتا تو گینس ثبت کنی biggrin)
راستی داستانت چرت بود

0 ❤️

434767
2014-09-06 02:34:17 +0430 +0430

توهم + ملجوييت + عقده = داستان تخماتيك جنابعالي

0 ❤️

434768
2014-09-06 05:52:02 +0430 +0430
NA

برو بابا جقي … حس شما نوجوونارو حس ميكنم هميشه اين خيال پردازيارو داريد و اين حستون اينقد قوي هست كه انگار واقعا توي اون شرايط هستيد ولي افسوس كه يك رويا بيش نيست و دقايقي بعد كف دستتون خيس ميشه و بايد بريد دستشويي…
اقتضاي سنه ديگه !

0 ❤️

434769
2014-09-07 03:57:59 +0430 +0430
NA

سگ بچه سیرابی از کی تا حالا واحد گاییدن شده کمر که ما بیخبریم?
6،7 کمر
ای بابا اینجاهم شده بچه بازی…

لت وپار

0 ❤️

434770
2014-09-07 04:50:52 +0430 +0430
NA

توهممممم…
““6 7 کمر””
““کس خوردن””
““کون کردن””

0 ❤️